میزگرد تئاتر و رسانه؛ رسانه چگونه در تصمیمات فرهنگی تاثیرگذار است؟
خبرگزاری تسنیم: میزگرد تئاتر و رسانه با حضور فعالان عرصه رسانه و هنرمندان این رشته هنری در دفتر خبرگزاری تسنیم مشهد مقدس برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، هنرمندان تئاتر مشهد در سال جدید با اجراهای عمومی خوبی که در عرض چند ماه بر روی صحنه نمایش اجرا کردند رونق تازهای به این هنر دیرینه در خراسان بخشیدند و امروز شاهد این هستیم که به طور منظم نمایشهایی یکی پس از دیگری در سالن اصلی تئاتر شهر مشهد و چند سالن دیگر اجرا میشود.
این اجراهای عمومی خود مانند رسانهای در خدمت تئاتر قرار گرفته و کسانی که شبهای متمادی به دیدن نمایشها میپردازند مخاطبان این هنر شده و مانند یک رسانه فعال بخشهای دیگری از جامعه را به دیدن نمایشهای در حال اجرا ترغیب میکند.
آنچه در شرایط فعلی اهمیت دارد این است که رسانهها با توجه به حضور خود در فضای مکتوب و فضاهای مجازی در شکلگیری این جریان در تئاتر مشهد تأثیر گذاشته و با اطلاعرسانی و گاه نقد و بررسی آثار ارائه شده در معرفی تئاترهای موجود در فضای فرهنگی شهر مشهد موثر واقع شدند.
در این ارتباط میزگردی داشتیم با تعدادی از اصحاب رسانه، فعالان عرصه سایبری و مطبوعات و در کنار سه تن از فعالان رسانهای و یک نویسنده و نمایشنامهنویس مباحث موجود در ارتباط با تئاتر و رسانه را مطرح کردیم.
در این میزگرد ناصر علاقهبندان معاون روزنامه قدس و پیشکسوت عرصه تئاتر، سید صادق غفوریان دبیر سرویس فرهنگی روزنامه خراسان، منتقد و داور در جشنوارههای تئاتر، سید جواد اشکذری کارگردان، منتقد و مدیر مسئول و سردبیر پایگاه اطلاعرسانی تئاتر مشهد و حسین وحدتی نمایشنامهنویس و دبیر جلسه شنبههای خوانش حضور داشتند.
متن این میزگرد به قرار زیر است:
تسنیم: با سلام خدمت میهمانان حاضر در این میزگرد در ابتدای بحث از جناب وحدتی میخواهیم مقدمهای بر بحث رسانه و تئاتر را مطرح کنند.
وحدتی: نخستین چیزی که به نظرم میرسد باید با آن آغاز کنیم این است که رسانه چطور میتواند در تصمیمگیری مسئولان فرهنگی موثر باشد.
در توضیح این مطلب باید بگویم آنچه ما تا امروز شاهد آن بودیم این است که اتفاقی میافتاده است و سپس تصمیماتی در ارتباط با آن از سوی مسئولان فرهنگی گرفته میشده و از طریق رسانهها این رخدادهای موقتی پوشش داده شده است.
من فکر میکنم میشود به شرایطی فکر کرد که رسانه بتواند در حوزه تئاتر چشمانداز ایجاد کند، با توجه به این که رسانه سبقه نقد و آسیبشناسی دارد و کارشناسان رسانهای این قدرت را دارند که از توانایی خودشان برای تأثیرگذاری بر تصمیم مدیران فرهنگی و هنری استفاده کنند میشود امیدوار بود تا رسانه بتواند فضای جدیدی برای تصمیمگیری برای تئاتر ایجاد کند.
پرسش دیگری که به نظرم مطرح میشود این است که این اتفاق چطور میتواند رخ دهد و آیا امکان این هست که اصحاب رسانه از این دریچه وارد شده و چنین تأثیرات عمیقی را بر حوزه تصمیمگیری در تئاتر ایجاد کنند و چطور میشود این اتفاق را رقم زد.
رسانه در شورای سیاستگذاری که هر سال برای یک جشنواره یا یک رویداد فرهنگی شکل میگیرد تا چه اندازه میتواند تأثیرگذار باشد و از همان ابتدای تشکیل یک جریان فرهنگی چقدر میتواند در شفافسازی و ایجاد آنچه که ممکن است اتفاق افتد تأثیرگذار باشد؟
علاقهبندان: دوست دارم به نکتهای اشاره کنم که خوب است در مقدمه این بحث مطرح شود و آن این که اجازه بدهید تصور کنم مخاطب این گفتوگو و میزگرد تنها در مشهد و خراسان رضوی نیست و مخاطب آن در سراسر کشور است.
میخواهم تصویری از تئاتر و رسانه در مشهد بدهیم و به نظرم شاید برای برخی از مخاطبان عجیب باشد که تئاتر خراسان یک تئاتر استثنایی است، اگر در تاریخ دستکم چهار دهه گذشته نگاه کنید خراسان در بسیاری از مواقع حرف اول را میزند و همواره بزرگانی را به عرصه تئاتر و سینمای کشور تحویل داده است و جالب اینجاست که در حوزه رسانه نیز خراسان مطرح است و ما بزرگانی در حوزه رسانه داریم که در منطقه خاورمیانه افرادی سرشناس هستند و جالب اینجاست که در عرصه خبری ما مکتب خراسانی مطبوعات داریم.
با این توضیحات پرسشی که به نظرم موضوعیت دارد این است که چرا تئاتر خراسان از ناحیه رسانههای این استان مورد بیمهری قرار گرفته است و چرا به تئاتر خراسان توجهی که در خور آن است نمیشود، در حالی که ما در ارزشهای خبری فراگیری، شهرت و مجاورت را داریم که همگی آنها در فضای تئاتر مشهد موجود است.
میخواهم بگویم اگر در بحث فراگیری، تئاتر مشهد مشمول عنصر فراگیری برای یک رسانه نیست این ایراد از رسانه است که این فراگیری را نمیشناسد و اگر رویدادهای تئاتر مشهد از ارزشهای خبری تهی است این ایراد از رسانه است که فراگیری، شهرت و مجاورت را در تئاتر مشهد تشخیص نداده است وگرنه چطور میشود که هنری چون تئاتر فراگیری نداشته باشد.
اشکذری: تئاتر خراسان در سطح کشور و حتی خاورمیانه تئاتری خوب، محبوب و با کیفیت است، اما در رسانه به این تئاتر جرقهای نگاه میشود و تنها متأثر از یک رخداد در این هنر رسانهها به طور موقتی به رویدادها میپردازند و پس از آن به این جریان نمیپردازند، عدهای نیز به رسانه نگاه ابزاری دارند و به عمق این مطلب نمیپردازند.
رسانه به عنوان یک ابزار بسیار قدرتمند و تأثیرگذار اگر وظایف خود را انجام دهد میتواند تأثیرات بزرگی بر جریان تئاتر داشته باشد، خود تئاتر یک رسانه است و یک رسانه فرهنگساز که میتواند در تعامل با رسانههای مکتوب و مجازی تأثیرات خوبی را به همراه داشته باشد.
من فکر میکنم جریان رسانه در تئاتر جریانی جدی نیست و این جریان به هیچ عنوان جریانی که برخاسته از یک برنامهریزی دقیق باشد نبوده است، بنابراین این جریان از سوی مدیران راهنمایی و هدایت نمیشود و عملکرد رسانه نیز آن نوع جریانسازی را که میتواند داشته باشد ندارد.
از سوی دیگر اهالی اندیشمند تئاتر با توجه به کمبود و حتی بهتر است بگوییم فقدان نشریات تخصصی باید در خدمت رسانه باشد و در شرایطی که رسانهها گسترش پیدا کردهاند نیز باید شرایطی را ایجاد کنیم که متقابلاً رسانه نیز در خدمت تئاتر باشد تا در نهایت پیشرفت علمی تئاتر را به همراه داشته باشد، یعنی هنرمندان با رسانه همکاری کنند و در خدمت جریان استقبال تماشاگر و اطلاعرسانی این حوزه باشد.
الان در حال حاضر اگر این جران وجود ندارد به این دلیل است که تئاتر و رسانه در کنار هم قرار ندارند و جریانی نیز وجود ندارد تا این دو را به هم نزدیک کرده و کنار هم قرار دهد، به نظرم حلقه مفقودهای وجود دارد که با وجود تمایل دو طرف به ایجاد ارتباط هنوز این ارتباط شکل نگرفته است.
غفوریان: پیشینهای از تئاتر که توسط دوستان به آن اشاره شد موضوع مهمی است و به نظرم میان رسانه و تئاتر در این سالها ارتباطی وجود داشته است، همواره جریانهای رسانهای در تئاتر بوده است و این جریان وجود داشته و امروز پژوهشگران به رسانه مراجعه میکنند و به عنوان یک مرجع از آن استفاده میکنند.
من تأکید دارم که امروز شرایط متفاوت است و جامعه ما به دو قشر کلی تقسیم شدهاند: جامعه سنتی و جامعه نخبگانی، جامعه سنتی مخاطب روزنامههاست و علاقهمند است صبح که از خواب بلند شود و روزنامه را ورق بزند در حالی که امروز بخش قابل توجهی از جامعه دیگر آن قشر سنتی نیستند و با رسانههای جدید ارتباط دارند و به نظرم این سر فصل مهمی است که باید به آن پرداخته شود.
از سوی دیگر هنری که دارای مزیت است چطور میتواند با رسانه وارد تعامل شود، به نظرم در این باره واژه خدمت به خوبی گویای مطلب نیست و باید از واژه تعامل استفاده کنیم، این که رسانه یا تئاتر در خدمت هم باشند تعبیر خوبی نیست و بهتر است از تعامل صحبت کنیم که فکر میکنم این تعامل از رسالتهای رسانه است.
رسانه وظایفی دارد و رسالتهایی را دنبال میکند، امتناع و آموزش از این جملهاند و من به نوعی تعامل اعتقاد دارم که به نظرم باید میان رسانههای جدید و مخاطبان تئاتر که البته بیشتر از قشر نخبگانی هستند برقرار شود.
روزنامه و رسانههای جدید مجازی هر کدام اجزای مختلف خود را دارند و باید تأکید کنم که در این حوزه دارای مشکلات زیر ساختی هستیم.
تعاملی که امروز از آن سخن به میان میآید باید دو سویه باشد و به نظرم با وجود ضرورت آن مطلب نهاد مسئول تئاتر در خود این وظیفه را تعریف نکرده است که رسانه در بخش مهمی از عملکردش حضور داشته باشد و اگر در این زمینه چزی میبینیم افراد هستند که نقش دارند و به نظر میرسد نهاد تئاتر به اهمیت این موضوع باور ندارد.
من فکر میکنم هنوز نهاد تئاتر جایگاه خود را در مقابل رسانه نیافته است و هنوز به این باور نرسیده است که از رسانه به عنوان یک ابزار برای ارتقای خود استفاده کند.
اشکذری: من تأکید کردم که هر دو جریان باید در خدمت یکدیگر باشند و قطعاً این ارتباط باید دو سویه باشد و ما نیز به عنوان رسانه به تعامل با تئاتر نیازمندیم و اگر این اتفاق دو سویه رخ ندهد آن پویایی مورد نظر ایجاد نمیشود.
غفوریان: واژه خدمت به نظرم مناسب نیست و بهتر است از تقابل نام ببریم.
اشکذری: نگاه به رسانه در شرایط فعلی نگاهی آماری است و به همین خاطر روابط عمومیها که رابط شکلگیری هستند در جشنوارهها شکل میگیرند و من معتقدم باید برنامهریزی برای شکلدهی به جریانهای تئاتر وجود داشته باشد و جریان مدیریتی نیز باید در این رابطه احساس مسئولیت کند.
در حال حاضر رسانههای ما خیلی خنثی هستند، رسانهها خیلی به سمت جریانسازی نمیروند زیرا تعامل لازم میان تئاتر و رسانه وجود ندارد و ابتدا باید این تعامل ایجاد شود.
اطلاعرسانی در تئاتر تنها 10 درصد کار است و آنچه در رسانهها باید مورد تأکید قرار گیرد جریانسازی تئاتر است، وقتی همه رسانهها در یک هفته به یک موضوع میپردازند خود به خود مخاطب بیشتری به سوی تئاتر کشیده میشود و به نظرم در حال حاضر با وجود فعالیت هنرمندان تئاتر جریان کم است.
در خراسان و به طور خاص مشهد ما به اندازه تمام کسانی که آمده و رفتهاند جریان داریم و سالها و سالها همین طور میگذرد و این جریانها و موضوعات بایگانی میشوند، در حالی که امروز به نظرم چون آن تعامل وجود ندارد به جریانها پرداخته نمیشود.
وحدتی: به نظرم باید این مطلب را مطرح کرد که تعریف تئاتریها از رسانه چیست؟
من فکر میکنم در حال حاضر این تعریف تنها در راستای تولید مخاطب و سند سازی برای هنرمندان است که در جراید و فضاهای مجازی ثبت شوند تا به عنوان یک هنرمند تئاتری آرشیوی از خبر داشته باشند، به نظرم این تلقی خود یک آسیب جدی است که هنرمندان تئاتر به رسانه نگاهی ابزاری داشته باشند.
اشکذری: البته این نگاه ابزاری بد نیست اما باید کامل شود و باید تنها بخشی از نگاه هنرمندان به تئاتر در این چارچوب باشد.
وحدتی: واقعیت این است و من چیز دیگری نمیبینم و به نظرم این ایراد دارد.
علاقهبندان: در میان تئاتریها متأسفانه نگاه به رسانه همین گونه است.
وحدتی: اما این اشکال از کجا ناشی میشود؟ بخشی از آن به رویکرد رسانه به تئاتر و بخش دیگر به تعریفی که تئاتر برای رسانه دارد بر میگردد.
علاقهبندان: من از شما میپرسم که رسانه چه چیزی دارد؟ میخواهم بگویم شما از موضع تئاتریها گفتید که هنرمندان از رسانه چه برداشتی دارند و من میخواهم بدانم به نظر شما رسانه از تئاتر چه میخواهد؟
وحدتی: تعریفی که تئاتر از رسانه دارد به تعریف رسانه از تئاتر بستگی دارد و اینها مکمل یکدیگر هستند، اگر رسانه تئاتر را به عنوان یک منبع تولید خبر میبیند که از آن خبر تولید کند پس هنرمندان هم حق دارند چنین دیدگاهی داشته باشند اما اگر رسانه داری اهداف مشخص در ارتباط با تئاتر باشد مسلماً نگاه هنرمندان به رسانه فرق میکند.
تسنیم: یعنی شما به نوعی نقطه آغاز قائل هستید که باید از رسانه آغاز شود؟
وحدتی: به نظرم باز هم این جریان دو سویه است و تعریف این دو از یکدیگر باید تغییر کند، الان وابستگی به رسانههای مکتوب کمتر شده است و بیشتر مخاطبان در فضای مجازی هستند و به همین میزان تعریف رسانه برای تئاتر باید تغییر کند.
اشکذری: در اینجا نگاه تبلیغاتی هم حضور دارد زیرا هزینههای تبلیغات افزایش یافته است و به همین خاطر تبلیغات تئاتر به سمت رسانه معطوف شده است.
وحدتی: به نظرم آنچه جواد اشکذری گفت مهم است و باید به آن پرداخت، اتفاقی به عنوان آسیب رخ داده که بچههای تئاتر به لحاظ مالی از سوی دولت حمایت نمیشوند و آنها در این شرایط به طور خودجوش به سمت رسانهها آمدهاند و از این طریق مخاطبان خود را یافتهاند و این مانند این است که هنرمندان تئاتر پذیرفتهاند که در شرایط فعلی دولت از آنها حمایتی نمیکند.
غفوریان: این نکته که حسین وحدتی آن را مطرح کرده است به این معناست که ورود رسانه به عرصه تئاتر سبب شده که مخاطب تئاتر ایجاد شود و درآمدهایی را به همراه داشته باشد.
به عنوان یک رسانهای که علاقهمند به تئاتر هستم برای من هم ارزشمند است و خوشحالم که این را میشنوم که ورود رسانه برای تئاتر درآمدزایی داشته است و به عنوان یک رسانهای در ناخودآگاه و آگاهم به دنبال این هستم که کاری برای رونق تئاتر انجام دهم و معتقدم این که رسانهای با ورود خود به جریان تئاتر درآمدزایی را برای هنرمندان این عرصه به همراه دارد قطعاً در پشت این اقدام سیاستی قرار دارد.
بارها در نوشتههایم تأکید کردم که هنر تئاتر دارای مزیت است و این هنری است که پیشینه دارد، من همین جا تأکید میکنم که این طور نیست که بدون هیچ تفکری به این کار بپردازیم و به نظرم قطعاً رسانهایها به این میاندیشند که این هنر دارای مزیت است و نوع نگاه ما به آن باید متفاوت باشد.
اما نکته دیگری وجود دارد و آن این که صفحات ادب و فرهنگ و هنر روزنامهها باید به موضوعات مختلف فرهنگی بپردازد و این که انتظار داشته باشیم یک روزنامه به طور منظم بخشی از صفحه خود را به تئاتر اختصاص دهد انتظار درستی نیست و در مجموع با این مخالفم که رسانهایها نمیدانند به دنبال چه هستند.
تسنیم: جناب غفوریان آیا رسانه آن جریانی که جواد اشکذری از آن صحبت کرد را ایجاد کرده است؟
غفوریان: ما مخاطب عام و خاص داریم و من تأکید و اصرار دارم که رسانه امروز بر اساس مخاطب به دو دسته تقسیم میشود، به نظرم رسانهها توانستهاند جریان سازی کند اما حدود این تأثیرگذاری از رسانههای مجازی تا مطبوعات متفاوت است.
به عنوان مثال در روزنامه محدودیتهایی وجود دارد و نمیشود در یک روزنامه عمومی تمام جریان تئاتر را به طور تخصصی از بازیها، نمایشها، نقدها و نظرات بررسی کرد و به آنها پرداخت، تجربهای که در این سالها داشتم این است که اگر در حوزه اطلاعرسانی کاری دقیق و به موقع انجام دهم رسالت خود را به خوبی انجام دادهام، در روزنامه اطلاعرسانی گسترده، به موقع و تأثیرگذار مهم است و این اطلاعرسانی در تئاتر جریانساز شده است، در حوزه فضای مجازی هم شما شک نکنید که فضاهای مجازی جریانساز بودهاند.
وحدتی: آیا میشود این اولویتها را بازتعریف کرد؟
اشکذری: ذات رسانه و به خصوص مطبوعات خبر است و اگر بخواهیم نقدی هم بنویسیم آن نقد بر اساس خبر است، یک نمایش اتفاق میافتد و جوهر آن خبر است، پس هر هنری خبر بیشتری داشته باشد باید بیشتر مورد توجه رسانه قرار گیرد و به نظرم این عادلانه نیز هست که هنرها به نسبت فعالیتشان در رسانهها مطرح شوند.
عدالت محوری باید در ذات رسانه وجود داشته باشد و در جایی که جریان و خبر بیشتری وجود دارد بیشتر بپردازد، این حق هر هنری است که هر چه بیشتر حرکت میکند بیشتر مورد توجه قرار گیرد و این توجه به نظرم در نهایت میان هنرها رقابت ایجاد میکند.
اطلاعرسانی به نظرم جریان ایجاد نمیکند، بذر را میکارد اما اتفاقات معمولاً بعد از خبر رخ میدهند، به عنوان نمونه حضور استاندار در تئاتر مشهد، پس از این حضور است که جریان ایجاد میکند و میتواند مخاطبان بیشتری را متوجه سالنهای نمایش کند، آمدن استاندار در وهله نخست یک خبر است اما این که رسانه پس از این حضور چطور به آن بپردازد یک جریان را ایجاد میکند.
غفوریان: دقیقاً همین طور است و اگر ما آمدن استاندار را به تئاتر مشهد مطرح نکنیم یک خبر را پوشش ندادهایم.
علاقهبندان: شاید نکاتی که میخواهم مطرح کنم یک تلنگر باشد برای خودمان و آن این که تئاتر رسانه است همانطور که مطبوعات رسانه است، و این که حواسمان جمع باشد که مبنای بحث ما حیات تئاتر است و ریشه طرح خواسته از رسانه در این حیات مستتر است.
از آنجا که حیات تئاتر دچار مخاطره شده است رسانه میخواهد با همکاری با این حوزه تماشاچی را به سالنها بازگرداند، در این شرایط باید وقتی هنرمندی کاری را به روی صحنه میآورد و در کار خود مفهومی را مطرح میکند رسانه به این مفهوم پرداخته و با نقد و بررسی آن زمینه کارهای قویتری در آینده را فراهم کند و در نهایت تأثیر رسانه باید بر صحنه نمایش و افکار عمومی احساس شود.
میخواهم تأکید کنم مراقب باشیم که فراموش نکنیم یکی از رسالتهای رسانه در مواجهه با تئاتر رفع نگرانی برای حیات این هنر است.
به عنوان کسی که پس از سالها به فضای فرهنگی مشهد بازگشتهام و پس از سالهای سال به مناسبت ایام حسینی روی صحنه رفتهام دیدهام که در حاشیه برگزاری یک نمایش چه مشکلاتی که وجود ندارد و این برایم سخت بود که گروه نمایشی که کار آیینی به مناسبت شهادت امام حسین (ع) در این ایام انجام میدهد تا این اندازه با مشکلات روبرو باشد و این واقعاً جای گله دارد.
به نظرم آن کسی که تخصیص دهنده بودجه و مسئول تأمین هزینه تئاتر این شهر است طوری عمل کرده است که رسانه و تئاتر نتوانستهاند از مرحله حفظ حیات تئاتر گامی فراتر بگذارند.
من شاهد بودم که یک گروه تئاتر با هزینه شخصی کاری را اجرا کرده است و با وجود فروش خوبی که داشته است هنوز نتوانسته هزینه دکور کار خود را پرداخت کند.
در این شرایط به نظرم برای ارتقای تعامل تئاتر و رسانه بر مبنای تعریفی که ارائه شد باید از این غفلت عبور کنیم، غفلتی که به نظرم گریبانگیر مسئولان فرهنگی و تخصیص دهندگان بودجه این هنر شده است.
وحدتی: من به آغاز بحث برمیگردم که نقد رسانه در حوزه تئاتر به سه حوزه بر میگردد: مخاطب، رسانه و مسئول و به نظرم رویکرد هدفگذارانه رسانه در این سه حوزه مشخص نیست و برای هنرمند نیز مشخص نشده است که رسانه چه اهدافی را دنبال میکند و این حالت برای مدیران فرهنگی هم وجود دارد که نه رویکرد مشخص دارند و نه از رویکرد آن دو ضلع دیگر آگاهند.
من میگویم این سه ضلع اصلی باید دارای اهداف و رویکردهای مشخصی در مواجه با هم باشند ضمن این که رسانه، مسئول و هنرمند باید همیشه متوجه این باشند که کسی ناظر بر رفتار آنهاست.
تسنیم: به نظر شما این توجه وجود ندارد؟
وحدتی: متأسفانه این توجه وجود ندارد و تنها پس از این که اتفاقی میافتد ما این مطلب را میفهمیم و سئوال من این است که در حال حاضر نهاد روابط عمومی انجمنها کجاست و این رویداد چگونه باید رقم بخورد، آیا باید از اهالی تئاتر آغاز شود یا از رسانه؟
به نظرم در این شرایط رسانه باید نمای کاملی باشد از ذهنیت تئاتری در یک جغرافیا و باز من میخواهم بپرسم آیا این ذهنیت امروز وجود دارد؟
آیا این حالت امروز ناشی از نگاه مردم به تئاتر است و یا از سیاستگذاری مسئولان و آیا به خود هنرمندان تئاتر بر میگردد؟
به نظر من در بررسی این وضعیت نقش رسانه را باید مورد تأکید قرار دهیم و من معتقدم این غفلت از سوی رسانه صورت گرفته است، و این غفلت از نوع سیاستگذاری رسانه در قبال تئاتر ناشی شده است و تا کنون کسی آن را با جدیت بررسی و آسیبشناسی نکرده است.
به نظر من رسانه باید با صراحت مشکلاتی که در مدیریت تئاتر وجود دارد را مطرح کند و پرسش من این است که چرا با وجود آگاهی از برخی از این مشکلات رسانهها به این مباحث نمیپردازند.
اشکذری: هنرمندان به دنبال اطلاعرسانی هستند که مخاطب کسب کنند اما اگر کسانی که اهالی رسانهاند و به تئاتر میپردازند کارشناس باشند و بدانند که تئاتر به درد مخاطب میخورد و به آن بپردازندخود به خود جلوی این سوء تفاهمات گرفته میشود.
غفوریان: من با گفته حسین وحدتی تا حدودی موافقم که چرا رسانه به این مشکلات نمیپردازد اما به نظرم این وضعیت را میتوان با ذکر مثالی تا حدودی روشن کرد، گاهی شما بچهای را که به تازگی راه افتاده است به زور وادار به دویدن میکنید و این بچه تعادل خود را از دست میدهد، نگاه رسانه به مقولات فرهنگی این گونه است به طوری که به نظرم رسانه تلاش نمیکند به این موضوعات نپردازد و تنها رعایت برخی ملاحضات را میکند.
اشکذری: منظور شما ایجاد کردن چالش است؟
غفوریان: در واقع نمیخواهند به چالش بکشند اما باز این پرسش مطرح است که آیا رسالت خبرنگاری و کار خبری این است؟
به نظرم برخی آسیبها وجود دارد که نمیتوان آنها را ندید و این آسیبها باید بازگو شود اما این مسئله نیز وجود دارد که آیا جریان تئاتر را میتوان همواره به چالش کشید بنابر این ما گاه باید برخی از مسائل را نبینیم و بازگو نکنیم.
علاقهبندان: چون در حال حاضر مسئله تئاتر حیات است باید توجه داشته باشیم که اقدامات ما به نفع یا زیان حیات تئاتر منجر میشود.
غفوریان: خیلی از اوقات اینها تنها به تئاتر هم اختصاص ندارد و در حوزههای دیگر هم مطرح میشود، اطلاعرسانی هیچ ایرادی ندارد و باید کارهای مختلف مطرح شوند و این پوشش خبری به نوعی حمایت از جریانهای هنری است، هر چیزی در جای خود زمینههایی برای مطرح شدن دارد و رسانه باید به آن بپردازد اما در مورد چالش و به چالش کشیدن به نظرم باید با احتیاط بیشتری قدم برداشت و تا حدودی به آن بپردازیم که آسیب نبیند.
اشکذری: هدف از درج خبر در یک روزنامه چیست؟
ما نباید از اعتماد مخاطب خود سوء استفاده کنیم و همانطور که سعی میکنیم تا مخاطب را به تئاتر ترغیب کنیم باید به سمتی برویم که رسانه مخاطب خود را از دست ندهد، به نظرم همه کارها هم ارزش پرداخته شدن ندارند، برخی حرکتهایی در تئاتر میشود که مجریان آن اصلاً هنرمند نیستند و تنها به واسطه روزنامهها هنرمند میشوند و به نظرم جلوی این وضعیت باید گرفته شود.
وحدتی: نقدی بر گفتههای قبلی جواد اشکذری دارم، من فکر میکنم این نکته تا حدودی از لحاظ رسانهای فساد برانگیز است چون میتواند گاه سبب نادیده انگاشتن کارهای خوبی شود، گاه پیش میآید که کاری برای اولین بار توسط یک کارگردان جوان نمایش داده میشود و البته کار خوبی است، در این وضعیت رسانه باید با نگاه کارشناسانه خود تشخیص دهد که به این کار بپردازد یا خیر.
علاقهبندان: فرض را بر این بگذاریم که یک نمایش با استقبال عمومی خوبی روبرو میشود، در این شرایط رسانه میتواند یار خوبی برای تئاتر باشد و میزان پرداختن یک رسانه به یک تئاتر استقبال از نمایش را در میان جامعه افزایش میدهد.
در رسانه بحثی به نام دروازهبانی خبر مطرح است که در آن اخبار زیادی به دست یک رسانه میرسد که تنها بخشی از آنها منعکس میشود که بر اساس آن رویکرد و اهداف و خط و مشی یک رسانه مشخص میشود، ما اخبار متنوعی در زمینههای مختلف داریم که بسته به میزان نزدیکی این اخبار با اهداف رسانهای که در آن مشغول کار هستیم به اخبار میپردازیم.
اشکذری: کسی که در رسانه به پوشش اخبار میپردازد باید معیار داشته باشد، اهالی رسانه افراد آگاهی هستند و معیارهای خود را به کار میگیرند، من میگویم این معیارها وجود دارند و رسانهها آنها را به نسبتهای مختلفی به کار میبرند.
در پایگاه اطلاعرسانی تئاتر مشهد (مشهد تئاتر) هدفم بر این است که نوعی همبستگی میان اهالی تئاتر در مشهد ایجاد شود و به نظرم این همبستگی پیشنیاز رشد تئاتر است.
غفوریان: نکتهای که باید در تکمیل حرفهای دوستان اضافه کنم این است که قطعاً سیاستهایی وجود دارد که نحوه پردازش به نمایشها را تعیین میکند و به عنوان مثال میتوان از ضرورت پرداختن به فرهنگ بومی نام برد که رسانهها به آن توجه ویژه دارند.
وحدتی: من میگویم این یک سانسور است که با توجه به اولیتهای فرهنگی رخ میدهد.
غفوریان:رسانه شرایط خاص خود را دارد و من علاقهدارم در این زمینه مصداقی صحبت کنم، پرداختن به فرهنگ بومی، مضامین آیینی، دفاع مقدس، فرهنگ رضوی و موضوعاتی از این دست به طور طبیعی مورد استقبال بیشتری از سوی رسانه قرار میگیرد و بسیار پیش آمده است که به خاطر یک عکس پرداختن به یک خبر محدود شده است.
این چالشی جدی است و ما امروز از سوی دیگر درگیر چالشی دیگر هستیم که آن نبود یک سازمان در حوزه رسانه تئاتر است که باید به طور جدی به زمینههای ایجاد آن اندیشید.
باید سازمانی تشکیل شود که پس از طراحی و پردازش ایده آن تمامی جریان تئاتر را اعم از نقد اثر، چالشها، موانع و مشکلات، مدیریت تئاتر، سالنها، هنرمندان و ... را به طور تخصصی بررسی کند در حالی که گاهی اوقات پرداختن به هنر دغدغه جدی رسانهها نیست.
به نظرم این عامل ریشه در این مطلب دارد که این باور در جامعه وجود ندارد که هنر بخشی از نیاز جامعه است، جامعه تئاتر نیز باید به این باور برسد که با رسانه میتواند خود را ارتقا دهد و این مطلب را نباید از نظر دور کنیم که آنهایی که در رسانه میمانند و کار میکنند آدمهای ضعیفی نیستند و باید با آنها همکاری کرد.
اشکذری: طبق پژوهشهایی که انجام دادم تئاتر در مشهد بیشترین آمار را نسبت به سایر هنرها داشته است و این آماری است که به تأیید مسئولان رسیده است و تأکید دارم که رسانه باید به سمتی برود که در آینده تئاتری کار شود که هنرمندان آن زیاد زنگ نزنند و نگاه کارشناسی جایگزین ارتباطات شود و کیفیت تئاتر مهم باشد.
رسانههای تخصصی تئاتر در خراسان وجود ندارد و نشریات تخصصی نیز در این حوزه نمیبینیم و این وضعیت رشد علمی این هنر را با دشواریهایی روبرو میکند و به نظرم نشریات تخصصی از دیگر مواردی است که در ارتقای سطح کیفی تئاتر بسیار موثر است.
علاقهبندان: دولت تدبیر و امید در حوزه هنر تئاتر وعده داد که به بخش خصوصی کمک میکند و این رویکرد امیدی در میان اهالی تئاتر ایجاد کرد و به عنوان یک شاهد عرض میکنم که ما این امید را چندی پیش احساس میکردیم و امروز از این تدبیر سخت در شگفتی هستم که چطور در راستای حمایت از بخش خصوصی در تهران به تئاترهای خصوصی بودجه داده میشود و گاه این تئاترها در منازل شیک و گران قیمت با هزینههای گزاف تولید میشود و این در حالی است که متأسفانه در شهرستانها نه تنها به تئاتر خصوصی بودجهای داده نمیشود که به بخش دولتی هم بودجههای معوقه پرداخت نمیشود.
تسنیم: سپاس از تمام میهمانان این میزگرد که با مباحث خود در زمینه تئاتر و رسانه افقهایی از این بحث را مطرح کردند.
گفتوگو از سید نوید موسوی
انتهای پیام/