هویدی: جهان عرب در طول جنگ غزه تماشاگر جنایت اسرائیل بود
خبرگزاری تسنیم: شاید عاقلانهتر این باشد به جای ایجاد برادری بین محلات ویران غزه با کشورهای عربی برای بازسازی آنها؛ برادری بین پایتختهای عربی با اسرائیل را متوقف کنیم.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم؛ فهمی هویدی تحلیلگر مسایل راهبردی منطقهای در مقالهای در پایگاه خبری فلسطین الیوم نوشت: در روز 21 آگوست سال 1969 یک صهیونیست با اسم مایکل دنیس اقدام به آتش زدن صحن شرقی مسجد الاقصی نمود، این موضوع منجر به تخریب و از بین رفتن تعدادی از نمادهای مقدس این مسجد از جمله منبر تاریخی آن شد که ساخت آن به دوره صلاح الدین ایوبی باز می گشت. این موضوع شوک بزرگی را در افکار عمومی جهان عرب و اسلام ایجاد کرد و تظاهرات گستردهای را در حمایت از مسجد الاقصی و نجات آن از دست صهیونیستها ایجاد کرد.
ملک فیصل بن عبدالعزیز شاه وقت سعودیها از رهبران دولتهای اسلامی خواست تا نشست فوقالعاده ای را در رباط پایتخت مراکش برگزار کنند، این نشست ظرف مدت یک ماه در 22 سپتامبر برگزار شد و تحت عنوان اجلاس سران اسلامی کار خود را آغاز کرده و تاکنون نیز ادامه داشته است.
45 سال بعد یک صهیونیست ماجراجوی دیگربه نام بنیامین نتانیاهو در تابستان سال 2014 تصمیم به تخریب نوار غزه با تمامی ساکنان آن و غرق کردن آنها در دریای خون و جنازه و ویرانی گرفت. این در حالی بود که رهبران عربی اسلامی تنها نشستند و به این اقدامات تماشا کردند، آنها هیچ تحرک قابل توجهی از خود نشان ندادند، این در حالی بود که شوک ناشی از این اقدام بسیار بزرگتر و سنگین تر از اقدام قبلی بود.
نکته جالب توجه دیگر این بود که آتش زدن مسجد الاقصی با وجود اینکه واکنش شدید در افکار عمومی جهان عرب و اسلام داشت، اما عرصه بینالمللی توجه زیادی به آن نکرد. بر عکس در موضوع غزه نتیجه معکوس بود، چرا که در حالی که در جهان غرب حتی آمریکای لاتین نیز عملکرد خوبی در انتقاد از اقدامات اسرائیل داشت، اما جهان عرب کاملا تماشاگر جنایتهای اسرائیل بود.
افکار عمومی عربی به اماکن و نمادها بیشتر توجه میکند، در حالی که فرهنگ غربی همین اهمیت را برای جان انسانها قائل است. این در حالی است که این آموزه دینی ماست که بر جان انسانها تاکید دارد و در آیه 32 سوره مائده قتل یک انسان مانند قتل همه انسانهاست.
جنگ 50 روزه غزه را آماج شدیدترین حملات قتل و کشتار در تاریخ آن قرار داد، بر اساس بیانیههای وزارت بهداشت غزه تعداد شهدای فلسطینی در این حملات به 2144 نفر رسید که 569 نفر از آنها کودک و 275 نفر زن بودند. تعداد زخمیها نیز بالغ بر 10 هزار و 600 نفر بود.
آمار ویرانیهای غزه نیز به قرار زیر است: 6300 خانه به صورت کامل تخریب شد و ده هزار و 300 خانه خسارتهای کلی دید. به این ترتیب 250 تا 300 هزار نفر آواره شدند. البته در برخی موارد این رقم نیم میلیون نفر گزارش شده است، آمار دقیق در این مورد وجود ندارد، آنها بیشتر در مدارس و اماکن عمومی مستقر شده اند.
تخریب ساختمان ها تنها شامل منازل مسکونی نبوده، بلکه بیمارستانها و مدارس و مساجد و مراکز عمومی و زیرساختهای غزه را نیز شامل شده است. ساختمان های سازمان ملل در غزه نیز از موج تخریب بی بهره نماندهاند. به این ترتیب اسرائیلیها از هیچ اقدام غیر قانونی در این جنگ چشمپوشی نکردند.
به نظر میرسد سران اسرائیل بعد از اینکه پایداری مقاومت و ابتکار عملهای آنها و بالا گرفتن توان نظامی و مبارزاتی و برد موشکهای آنها را دیدند، تا حد جنون دچار انفعال شدند. به همین علت تصمیم گرفتند تمامی فلسطینیها را مجازات کرده و از طریق موشک باران هوایی آنها را بکشند، چرا که هواپیماها تنها عامل برتری اسرائیل در این جنگ بود و مقاومت بنا به دلایل مشخص نمیتوانست در این عرصه با آن مقابله کند.
هویدی می افزاید: اسماعیل هنیه نخست وزیر سابق دولت غزه و معاون رئیس دفتر سیاسی حماس در تماسی به من گفت که با وجود تخریبهای زیادی که در غزه صورت گرفته، اولویت اصلی ما بازسازی و امداد رسانی به مردم و راه اندازی اماکن عمومی خواهد بود. وی ادامه داد که برخی مناطق از جمله بیت حانون و الشجاعیه و خزاعه و رفح به صورت کامل تخریب شده است، برخی محلات غزه نیز کاملا هدف نسل کشی قرار گرفته به گونهای که تنها تلی از خاک و سنگ از آنها باقی مانده است. جحر الدیک، الزنة، الفراحین و القرارة از جمله این محلات هستند.
هنیه در این گفتگو ادامه داد که حاکمیت غزه مطالبات دیگری نیز دارد که از جمله آنها کامل شدن رفع محاصره غزه و بازگشایی گذرگاه ها و ادامه مذاکرات برای بازگشایی فرودگاه و بندر غزه و آزادی اسرای فلسطینی است. اما بازسازی در رأس اولویتها قرار دارد، بویژه اینکه مدتی بعد زمستان آغاز می شود و مصیبت های افرادی که خانه های خود را از دست داده اند، دوچندان می شود. بنابراین وقت بسیار تنگ است و ما باید خیلی سریع بازسازی مناطق ویران شده را آغاز کنیم.
این در حالی است که موسسه شلتر کلامستر متخصص در زمینه ارزیابی بازسازی مناطق جنگ زده اعلام کرد که بازسازی خانه ها و تاسیسات عمومی غزه به بیست سال زمان نیاز دارد. البته این در حالی است که روزانه صد کامیون حامل مصالح ساختمانی وارد غزه شود.
خبرگزاری مصری الشرق الاوسط این خبر را در 30 آگوست گذشته منتشر کرده و نوشت که این سازمان شامل فراکسیونی از دهها آژانس امداد رسانی است که فعالیتهای بینالمللی برای تهیه سرپناه برای حادثه دیدگان ناشی از درگیری ها و بلایای طبیعی تامین می کنند. آژانس آوارگان سازمان ملل و صلیب سرخ نیز در رهبری این سازمان نقش دارند.
پیشتر نروژ اعلام کرده بود که قصد دارد کنفرانس برای بازسازی غزه در اکتبر آینده برگزار کند، اما مصر اعلام کرد که می تواند آن را در قاهره میزبانی کند به همین علت روی میزبانی قاهره توافق شد. خبرگزاری فلسطینی معا نیز گزارش داد که موضوع بازسازی غزه در دیدار بین وزرای خارجه مصر و آمریکا مورد بررسی قرار گرفت.
ارزیابی موجود در فلسطین و غزه نشان می دهد که بازسازی این منطقه بالغ بر شش میلیارد دلار هزینه در بر دارد. تاکنون طرف هایی که قادر به پرداخت این هزینه هستند، مشخص نیست، اما گزارش های مطبوعاتی نشان میدهد که رژیم های حوزه خلیج[فارس] به صورت متفرق در این میان نقش دارند. عربستان سعودی اعلام کرده است که 580 میلیون دلار برای بازسازی غزه هزینه می کند، هلال احمرامارات نیز از کمک 40 میلیون دلاری خود خبر داد. کویت نیز اعلام کرد که کمک خود در بازسازی غزه را به صندوق توسعه عربی واریز خواهد کرد. قطر هم اعلام کرده که در اجرای سه پروژه حیاتی در غزه سهم خواهد داشت.
یک منبع مسئول در نوار غزه در پاسخ به سوالی در مورد سرنوشت این کمکها گفت: این اطلاعات ممکن است درست باشد، اما تاکنون چیزی از این پولها به غزه نرسیده است. ممکن است طرف های دیگر این پولها را دریافت کرده باشند. شاید هم هنوز مقدمات تحویل این پولها فراهم نشده است. البته این بر خلاف کمکهای قطراست که به صورت مستقیم نقدی یا کمک در توسعه پروژه ها در داخل غزه اجرا خواهد شد.
هویدی در ادامه این مقاله تصریح می کند: چیزی که مرا نگران می کند، این است که ارائه کمک های مورد نظر دچار تزلزل شود و کشورها به وعدههای خود عمل نکنند. من امیدوارم که حساسیتها و ائتلاف های سیاسی در ارائه این کمکها تاثیرگذار نباشد. اینها حساسیت هایی است که در درجه اول برخی دولت های منطقهای و خلیج فارسی آنها را دارند و برخی از فلسطینیها نیز همچنان در این زمینه با دیدگاه رقابت گرایانه و کشمکش سابق بین فتح و حماس آن را دنبال می کنند و سعی دارند به این ترتیب مناسبات بین غزه و رام الله را از بین ببرند.
متاسفانه محمود عباس نیز در سخنرانی اخیر خود در هفته گذشته نشان داد که تحت تاثیر این احساسات قرار گرفته است، این در حالی است که بعد از تشکیل دولت وحدت ملی در فلسطین باید این موانع کنار گذاشته شود.
دیگر زمان مشاجره و سستی به سر آمده است، به نظر من هر اقدامی در این راستا جنایتی غیر قابل بخشش در حق صدها هزار نفر از انسانهایی است که خانه هایشان ویران شده و دشمن آنها را آواره کرده است.
من بعید می دانم که در سایه شکاف کنونی کشورهای عربی نشست سران عرب برای بازسازی غزه تشکیل شود، همچنین نشست سران اسلامی نیز که 45 سال پیش تشکیل شده بود نیز تشکیل نخواهد شد. دیگر زمانه تغییر کرده و انسانها و اولویتهای آنها نیز تغییر کرده است. کشورهای عربی الان مشغول تروریسم داعشی هستند و دیگر توجهی به تروریسم اسرائیلی که ادعا میکند همپیمان کشورهای عربی شده، ندارند.
متاسفانه هر تلاش دیگر در جهان عرب نیز نیازمند تصمیم سیاسی است، چرا که رژیم های عربی قبضه تسلط خود را بر جوامع عربی محکمتر کرده اند. اگر ما بخواهیم برای سهیم بودن در بازسازی عربی در غزه هماهنگ باشیم، نیازمند تصمیم سیاسی هستیم و حتی اگر بخواهیم از تجربه شاچیرو بان معمار مشهور ژاپنی و متخصص در ابداع روش های سریع برای سرپناه دادن به مصیبت زده ها استفاده کنیم نیز نیاز به تصمیم سیاسی داریم. حتی اگر بخواهیم از تلاش های سندیکای معماران مصری و اتحادیه مهندسان عرب برای استفاده از ویرانههای ساختمان های تخریب شده برای تولید بلوک جهت احداث ساختمان های جدید استفاده کنیم، باز هم نیازمند پوشش و تصمیم سیاسی هستیم که به مهندسان عرب اجازه چنین کاری را بدهد.
من به ذهنم رسیده بود که موضوع برادری بین شهرها و محلات غزه با دیگر مناطق دنیا را مطرح کنم تا هر منطقهای مسئول بازسازی بخشی از غزه باشد و مواد لازم برای احداث ساختمان ها و خدمات و تاسیسات عمومی آنها را فراهم کند، من احساس می کردم که این کار می تواند بار ناشی از بازسازی غزه را بین دولتهای عربی تقسیم کند و مناسبات بین قبایل سیاسی پراکنده آنها را نیز افزایش دهد، به این ترتیب قاهره با رفح، بیت حانون با ریاض اعلام برادری می کند و شارجه نیز با القراره و رباط با خزاعه و ... برادر خوانده می شدند.
اسماعیل هنیه از این تصمیم استقبال کرد، اما من وقتی دیدم که این طرح با واقعیت های موجود همخوانی ندارد، تنها آن را شایسته یک مقاله دانستم، چرا که واگرایی موجود در جهان عرب ایده برادری بین ساختارهای جهان عرب را بعید میکند.
شاید پذیرفتهتر این باشد که در فضای کنونی برادری محرمانهای که بین برخی پایتختهای عربی با تلآویو به وجود آمده را متوقف کنیم، نه اینکه به دنبال ایجاد برادری بین این پایتخت ها با شهرهای نوار غزه باشیم.
انتهای پیام/ر