اگر نتوانیم مدل صحیح فرهنگ اسلامی را محقق کنیم، ممکن است همه جهان از اسلام دل‌زده شود

خبرگزاری تسنیم: حجت‌الاسلام ساجدی می‌گوید اگر ما با شرایط و جایگاه ویژه‌ای که داریم، نتوانیم با راه‌اندازی جریان تمدنی اسلامی، مدل صحیح فرهنگ اسلامی را به همگان نشان دهیم، نه تنها مردم کشور خودمان، بلکه جهانیان ممکن است نسبت به اسلام دل‌زده شوند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام ابوالفضل ساجدی متولد 1340 در آران و بیدگل تحصیلات خود را از 1359 تا 1364 نزد استادانی چون حضرات آیات اشتهاردی، اعتمادی، ستوده، پایانی، طاهری گلپایگانی، صالحی مازندرانی و طاهری خرم‌آبادی فراگرفت. او از 1364 درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمی وحید خراسانی، آیت الله العظمی روحانی، آیت الله العظمی شیخ جواد تبریزی و برخی علما و مراجع بزرگ دیگر را درک و تحصیل کرد.

حجت‌الاسلام ساجدی پس از پایان درس خارج، در 1372 به کانادا عزیمت کرده و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته «فلسفه و کلام اسلامی» و سپس مدرک دکتری‌اش را در رشته «فلسفه دین» از دانشگاه مک‌گیل کانادا اخذ کرد. عنوان پایان‌نامه دوره فوق‌لیسانس او در دانشگاه مک‌گیل ‎«پیوند عقل و وحی از نظر علامه طباطبایی با نگاهی به میزان تعارض آنها در مسئله آزادی فکری و سیاسی» بوده و عنوان پایان‌نامه دکتری‌اش در رشته فلسفه دین «نقد و تحلیل دیدگاه ویلیام آلستون در زبان دین و مقایسه با سایر رویکردهای معاصر» است.

آثار علمیِ حجت‌الاسلام ساجدی اعم از کتاب و مقاله، عمدتاً در موضوعات فلسفه دین و روان‌شناسی با رویکرد دینی است که به دو زبان فارسی و انگلیسی نگاشته شده است. او در حال حاضر، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مدیر «قطب علمی فلسفه دین اسلامی» است. آنچه در ادامه می‌آید بخش دوم از مصاحبه تفصیلی تسنیم با این استاد حوزه و دانشگاه است که بخش نخست آن چندی پیش منتشر شد و اکنون در بخش زیرین همین صفحه (اخبار مرتبط) یافتنی است:

*تسنیم: آقای ساجدی نوعی ناسازواری در حوزه فرهنگ عمومی و برخی از حوزه‌های عمومی ما وجود دارد که باید به آن عمیقا اندیشید. به نظر می‌رسد فرهنگ در بسیاری از موارد با فضای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اداری و... فاصله دارد و بر این فضاها تاثیرات عمیقی نمی‌گذارد. به همین خاطر می‌بینیم که ما مثلا در حوزه‌های علم و سیاست و فناوری و اقتصاد و... ممکن است خیلی جلو برویم ولی فرهنگ به مثابه روح کلی این فضاها با آنها پیش نمی‌رود. آیا اصلا با این موافقید و فکر می‌کنید راه حل چیست؟

ببینید، یک گام لازم در بحث فرهنگی که باید برداشته شود، پیوند «علم و فرهنگ» است و پیوند «صنعت و فرهنگ» و پیوند «رسانه و فرهنگ» است.‬‬‬‬‬ وقتی دولت و وزارت‌خانه‌ها برای توسعه اقتصادی، کشاورزی، نظامی و صنعتی تلاش می‌کنند باید برای بسته‌های فرهنگی لازم در کنار آنها تدبیری بیندیشد و در مراکز مختلف اداری رشد فرهنگی با توسعه صنعتی همراه باشد. اگر در کنار توسعه صنعتی، بسته‌های فرهنگی تهیه و تدوین نشود و اجرای آن مورد دقت و توجه قرار نگیرد، برای رسیدن به اهداف فرهنگی به مشکلات زیادی برخواهیم خورد. البته این بسته‌های فرهنگی باید بر مبنای اسلام، باورها و اعتقادات ما استوار باشد.

برای ارتقا فرهنگ باید به آسیب‌شناسی فعالیت‌های صداو سیما و سازمان‌های دولتی بپردازیم، وقتی آسیب‌ها شناسایی شود، مسلما راهکار آن هم پدیدار خواهد شد، اگر تاکنون در ادارات و مراکز دولتی ما به مقوله آسیب‌شناسی می‌پرداختند، یا چگونگی مقابله با گسترش فرهنگ غربی را بررسی می‌کردند، فرهنگ مسیر رو به رشد خود را طی می‌کرد.

*تسنیم: در بحث از فرهنگ و مقابله فرهنگی با غرب، ملاحظاتی وجود دارد که عموما از آنها غفلت می‌شود؛ نجربه نشان داده که رویکرد درهای باز در مقابل توسعه صنعتی و اقتصادی غربی، ما را با بحرانی فرهنگی مواجه می‌کند. این بحران هم عمیقتر و فلسفی‌تر از آن است که مثلا برخی موافقان این نوع توسعه قصد دارند تقلیلش دهند. مثلا همانطور شما بهتر از هر کسی واقفید ماکس‌وبر تاکید می‌کند، روح سرمایه‌داری در جایگاهی رشد خواهد کرد که اخلاق پروتستانی وجود داشته باشد، یا برعکس اخلاق پروتستانی ایجاب کننده روح سرمایه‌داری است. یا به هر حال این دو، همدیگر را ایجاب می‌کنند! مایلیم ضمن تبیین بحث ارتباط فرهنگ و توسعه، بفرمایید که نیازهای فرهنگی ما برای رسیدن به یک رشد و پیشرفت مطلوب چیست؟ و آیا الگوی توسعه رایج می‌تواند برای ما هم کاربرد داشته باشد؟

پیشرفت امر مطلوبی است که مردم جامعه به خصوص جوانان به سمت آن گرایش دارند، وقتی توسعه مدل صحیح و شایسته اسلامی را نداشته باشد، همانند توسعه غربی می‌شود. به همین علت مقام معظم رهبری توسعه را به «پیشرفت» تعبیر کرده‌اند؛ چون این توسعه رایج، همراه با خود، بارِ معنایی غربی با مبانی لیبرالیستی و مادی‌گرایی غربی را دارد. اما پیشرفت یعنی توجه به مبانی و ارزش‌های والای اسلامی. این مدل از توسعه، اقتضائات توسعه مادی‌گرایانه غرب را نمی‌پذیرد، اما در عین حال پیشرفت را هم دنبال می‌کند. ما باید دنبال چنین الگویی باشیم.

به عبارت دیگر تمدن اسلامی ابعاد مثبت  دارد مثلا هدف‌اش استفاده ابزاری صحیح از تکنولوژی در مسیر اهداف انسانی و الهی است. این تمدن، ممکن است نکات مثبت تمدن غرب را بپذیرد، اما ابعاد منفی‌اش از جمله توجه نکردن به ارزش‌های الهی را رد می‌کند. ما اعتقاد داریم که نوع تمدن غربی، امروز در مسیر شکست حرکت می‌کند و نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای انسان باشد.

ببینید! امروزه به چه علت گرایش به اسلام در حال فزونی است؟ به چه علت تبلیغات علیه اسلام و فوبیا (ترس) از اسلام تبلیغ می‌شود؟ واضح است که بخشی از دلایل آن ، این است که همه تشنه پیوستن به اسلام هستند و تنها منادی این حرکت عظیم و  واقعی در جهان، کشور ایران است. اگر ما با این شرایط و جایگاه ویژه‌ای که داریم، نتوانیم با راه‌اندازی این جریان، مدل صحیح فرهنگ اسلامی را به همگان نشان دهیم، نه تنها مردم کشور خودمان، بلکه جهانیان ممکن است نسبت به اسلام دل‌زده شوند و به همین‌ترتیب عده زیادی از کسانی که به اسلام روی آوردند و تشنگان حقیقت هستند، ناامید می‌شوند.

بنابراین، ما باید رابطه توسعه غربی با پیشرفت را به خوبی روشن کنیم، مرزها را بشناسیم و تعیین کنیم تا مردم کشورمان متوجه شوند پیشرفت اسلامی با رشد صنعتی هیچ منافاتی ندارد، همه ما این صنعت و تمدن را پذیرا هستیم و می‌توانیم از آنها بهره‌برداری کنیم، اما در عین حال اولویت‌ها و ارزش‌های الهی که در مسیر کمال و سعادت ما است، را حفظ خواهیم کرد.

*تسنیم: این حرف که بگوئیم ساده بگوییم غرب در حال حرکت در مسیر شکست است، ممکن است گاهی برای مخاطبان ما حرفی شعارگونه یا سیاست‌زده تلقی شود، شما مدتها در غرب درس خواندید و فضای فرهنگی و دانشگاهی آنجا را تجربه کردید، اگر مایلید کمی درباره این مسئله بیشتر توضیح دهید.

امروز تمدن غرب با چالش‌های جدی مواجه شده است، مدت زمانی که در کانادا اقامت داشتم در آنجا مسابقه‌ای برگزار کردند و دو گروه در این مسابقه باید در یک مباحثه، موفقیت کسب می‌کردند. ماجرا از این قرار بود که یک گروه حامی دوران قرن بیستم بود و باید از مزایای این دوران سخن می‌گفت و گروه دیگر مدافع قرن نوزدهم بود. همه انتظار داشتند گروه حامی قرن بیستم پیروز شود، اما در آخر مدافعان قرن نوزدهم موفق شدند و نشان دادند که قرن بیستم به حدی دچار مشکلات شده که مزایای قرن نوزدهم به مزاتب بیشتر از قرن بیستم بوده است.

متاسفانه در داخل کشور ما بسیاری به این امر واقف نیستند و به سمت توسعه غربی گرایش دارند و حرکت می‌کنند، لذا من فکر می‌کنم باید به حد کافی ابعاد منفی و مثبت تمدن غرب شکافته شود و در فیلم‌ها، سریالها و آثار هنری به مردم نشان داده شود تا مردم متوجه این نقاط ضعف و نقاط مثبت شوند و برای آنان آشکار شود که اسلام چه کمک‌هایی می‌تواند به آنان بکند تا از آسیب‌های غرب در امان باشند.

*تسنیم: انتقادهای بسیاری می‌شود و در همایشها و برنامه‌های مختلف از ضعفهای غرب ناکارآمدی آن سخن گفته می‌شود، ولی به نظر می‌رسد هنوز شیفتگی به غرب در جامعه ما وجود دارد. همچنین از نقاط مثبت و قوت آموزه‌های اسلامی در برابر آنها سخن گفته نمی‌شود ولی هنوز در سطح اجتماع باوری به آن ایجاد نشده است. به نظر شما چرا اینگونه است؟

چون هنوز تمام این مسائل و موضوعات در حد تئوری مطرح شده و هنوز برای جوانان مشخص نشده و باورشان نمی‌شود که اسلام هم می‌تواند عامل پیشرفت باشد، هنوز باور نداریم اسلام هم می‌تواند تمدن‌ساز باشد. این موضوع که تمدن اسلامی حتی می‌تواند برتر از تمدن غرب باشد برای جوانان نامانوس و غیرممکن به نظر می‌آید و باید باور اشتباه آنان را درست کرد. ما باید تلاش کنیم موضوعات را تبیین کنید و به شکل کاربردی نشان دهیم، با تبیین و توضیح و کاربردی کردن آموزه‌هایمان می‌توانیم، تمدن اسلامی را برای جوانان روشن کنیم. ما به نوعی خودباوری فرهنگی نیاز داریم، اما این خودباوری را در خودمان نمی‌بینیم.

آن چیزی که مشاهده می‎‌شود تنها نوعی دلباختگی به جامعه غرب است، اگر از مردم جامعه به خصوص جوانان آمار بگیریم، آنان نوعی دلبستگی به غرب دارند و این نشان می‌دهد جامعه ما هنوز به خودباوری نرسیده است، در حالی که انقلاب اسلامی که به یک انقلاب فرهنگی تلقی می‌شود، نکته بسیار ارزشمندش اعتماد به نفس و خودباوری اسلامی است. ما تا هویت پیدا نکنیم، نمی‌توانیم موفق شویم. ممکن است قشر خاصی این مسائل و موضوعات را بپذیرند، اما متاسفانه نوع تلاشهای کلان فرهنگی ما طوری نبوده که بتواند جامعه ما را تغدیه فکری و فرهنگی کند.

نکته بسیار مهم دیگر این است که ما باید ارزش های اسلامی را در عمل، حاکم بر جامعه کنیم، یعنی مردم در محیط اجتماعی، پارکها، بازارها، دولت و... در عمل شاهد حاکمیت ارزش‌های اسلامی باشند و اگر ما تنها در مقام تئوری از آموزه‌های اسلامی دفاع کنیم ولی در عمل دچار شکست شویم، قطعا به اهدافمان نخواهیم رسید. این همان اتفاقی است که در شوروی سابق افتاد، اگر ما نتوانیم تئوریهایمان را عملی کنیم به جایی نمی‌رسیم.

لذا، ما نیازمند تبیین نظری «تمدن اسلامی»، «فرهنگ اسلامی» و رابطه‌اش با «سبک زندگی اسلامی» و «علوم انسانی اسلامی» به شیوه‌ای صحیح و دقیق هستیم. اگر این اتفاق بیفتد گام بعدی ما قطعا این خواهد بود که جامعه ما در عمل، به سمت «پیشرفت» و «فرهنگ اسلامی» حرکت خواهد کرد. باید شرایط به گونه‌ای شود که اگر فردی که از کشور دیگری وارد ایران می‌شود، تفاوت و تغییر فرهنگی را احساس کند و متوجه برتری کشورمان نسبت به کشورهای غربی شود. اما اگر این شخص وارد ایران شود و با ویژگی‌ها، روحیات و ساختار فکری غربی در دل جامعه ما مواجه شود، می‌گوید، «اینجا که با غرب تفاوتی ندارد، پس فرهنگ و تمدن اسلامی چه معنایی دارد؟»

به همین دلیل جامعه ما باید به گونه‌ای رفتار کند که در عمل آنچه را اسلام گفته به اجرا درآوریم، ارزش‌ها و مولفه‌های اسلامی را باید در دادگاه‌ها، میان دولت‌مردان، در رابطه میان دولت و حکومت و بخش‌های مختلف جامعه شاهد باشیم. ضعف در خودباوری را که در جوانان وجود دارد، نشان از آن دارد که هنوز باید گام‌های زیادی برداریم تا به این سمت حرکت کنیم، باید فردگرایی و بی‌خبری مردم از هم را از بین ببریم، شما ببینید در مناطق شمال شهر و بین اقشار ثروتمند آن پیوند صمیمی که باید میان افراد جامعه وجود داشته باشد، نیست. این موضوعات موافق آموزه‌های اسلامی نیست!

*تسنیم: همین عملی کردن آموزه‌ها و تئوریها چطور ممکن است انجام شود؟ به نظر می‌رسد دولتها و مراکز دولتی چندان توجهی به این ندارند. با توجه به تاکید رهبری بر «عزم ملی» به نظر می‌رسد که این کار را باید خود مردم شروع کنند.

به نظر من خانواده‌ها باید جدی‌تر به این موضوعات بنگرند، اگر بخواهیم به سمت فرهنگ اسلامی حرکت کنیم بایدخانواده‌ها در نوع گفتار و رفتار خود آگاه فکر و دقت کنند، این بحث خودباوری که مطرح کردم به نوعی به رفتار و گفتار داخل خانواده‌ها مربوط می‌شود و می‌تواند از درون خانه‌ها ناشی شود.

وقتی والدین از کالای غربی تعریف می‌کنند و آن کالا را برتر از کالای ایرانی می‌دانند و یا آرزو دارند که در غرب حضور داشته باشند، تمام این مسائل و ارزش‌های غربی برای کودکان و نوجوانان هم برجسته می‌شود.

به همین دلیل لازم است که خودمان نوع رفتارمان را تغییر دهیم، تا به تدریح بتوانیم گرایشات حاکم بر نسل خودمان را اسلامی کنیم، همراه این رفتارها، با هماهنگی بینش‌ها و گرایش‌ها، رفتار اسلامی را نهادینه کنیم، تا ارزش‌های والای الهی را در ابعاد مختلف جامعه شاهد باشیم. ان شاء الله!

انتهای پیام/