سند چشم‌انداز مخفی ناتو در نیوپورت ‌ولز


خبرگزاری تسنیم: روز جمعه ۵ سپتامبر در آخرین روز اجلاس ناتو، نشست اصلی سران پشت درهای بسته برگزار شد. آیا آنها درباره جنگ سری بحث می‌کردند، شاید هم در حاشیه نشست‌ها و در اتاق‌ها و لابی‌ها تنها برخی اعضای اصلی ناتو در این مورد گفت‌وگو کرده باشند.

در پایان اجلاس پر طمطراق ناتو در نیوپورت ولز تصمیمات نهایی رسماً منتشر نشد ولی یقینا توافقات مخفیانه‌ای صورت پذیرفته است. چشم‌انداز تصمیمات مخفی ناتو این است که برای مهار پیشرفت قدرت روسیه و چین- و البته هند- روی گروه موسوم به امارت اسلامی (یا همان داعش) حساب ویژه‌ای  باز کند حتی اگر در ظاهر طوری وانمود کند که  گویی آن را محکوم و علیه آن مبارزه می‌کند. اجلاس نیوپورت را باید مهم‌ترین نشست ناتو از سال 2002 در پراگ به این سو بدانیم. در آن زمان ضمیمه‌سازی کشورهای تازه سر برآورده اروپای مرکزی و شرقی به  پیمان آتلانتیک شمالی محوریت داشت و این بار، موضوع اصلی طرح استراتژی درازمدت مهار روسیه و چین است تا نتوانند با ایالات متحده رقابت کنند.ناتو از تاریخ بنیانگذاری‌اش در سال 1949 بی‌وقفه با تحریف رویدادها و گزارشات بر آن بوده تا خود را به عنوان اتحادیه‌ای برای دفاع در مقابل توسعه‌طلبی شوروی معرفی کند. پیمان ورشو هم که 6 سال پس از ناتو در سال 1955 تشکیل شد هدفش دفاع از کشورهای سوسیالیستی در رویارویی با امپریالیسم آنگلوساکسون بود.

ناتو، جایی که آنگلوساکسون‌ها برابرترندناتو که مخفف «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» است- و بعضی به مزاح آن را مخفف «سازمان وقیح ترور» می‌دانند- برخلاف نامش، پیمانی بین اعضای برابر نیست بلکه اتحادیه‌ای است که ارتش کشورهای همپیمان را تابعی از ایالات متحده و بریتانیای کبیر می‌داند. در واقع تمام ارتش‌های عضو این به‌اصطلاح «اتحادیه»، گوش به فرمان تنها فرمانده  آمریکایی ناتو هستند که همزمان فرمانده نیروهای ایالات متحده در اروپا نیز هست. در همین حال سرویس مخفی ناتو، با عنوان «گلادیو» به فرماندهی مشترک واشنگتن و لندن اداره می‌شود و کشورهای عضو را تحت نظر دارد تا جریانات ضدامپریالیستی در آنها به قدرت نرسند. برای پاسخگویی به چنین نیازی، ناتو هیچ ابایی از ترور سیاسی یا کودتا نداشته و ندارد و فرانسه، ایتالیا، یونان، قبرس و ترکیه طعم این دخالت‌ها را چشیده‌اند.چنین تابعیتی ناقض اصول منشور ملل متحد است، زیرا دولت‌های عضو، استقلال خود را در زمینه سیاست خارجه و دفاع از دست می‌دهند و حتی غرب سابقا  نقض چنین مواردی را درباره کشورهای عضو اتحاد جماهیر شوروی مورد اعتراض قرار می‌داد. حتی در فرانسه رئیس‌جمهور مستقلی مثل شارل دوگل پس از رویارویی با 40 مورد سوءقصد توسط سازمان ارتش سری که از سوی ناتو تأمین مالی می‌شد، در تجدید ریاست‌جمهور‌اش، فوراً فرانسه را از این اتحادیه بیرون آورد و 64000 سرباز و کارمند ناتو را از خاک فرانسه اخراج کرد اما استقلال نسبی فرانسه با پیروزی ژاک شیراک در دهه 1990 به پایان رسید و چند ماه پس از ورود به کاخ الیزه، او  فرانسه را دوباره به شورای وزرا و کمیته نظامی ناتو بازگرداند تا اینکه در سال 2009، به تصمیم نیکولا سارکوزی ارتش فرانسه کاملا تحت فرماندهی ایالات متحده قرار گرفت.

سرانجام، فرمانبرداری دولت‌های عضو با ایجاد چندین نهاد مدنی تداوم یافت که اساسی‌ترین و مؤثرترین آنها اتحادیه اروپایی است. در این باره هم برخلاف تصورات رایج، اتحادیه اروپایی هیچ ارتباطی با مفهوم یگانگی اروپا به عنوان کمال مطلوب اروپاییان ندارد بلکه هدف از چنین اتحادیه‌ای مبنی بر موازین «طرح مارشال» تثبیت اعضای ناتو در خارج از نفوذ شوروی و سپس روسیه بوده است. در نتیجه هدف این است که اروپا به 2 بخش تقسیم شود. اتفاقی نیست که دفاتر ناتو و مدیریت اجرایی اروپا به طور کلی در بروکسل و در حد نازل‌تری در لوکزامبورگ مستقر شده است و برای کنترل اتحادیه توسط آمریکا و انگلیس بوده است که هیات عجیب و غریبی ایجاد کرده‌اند که فعالیت آن صرفاً پیشنهادهای اقتصادی و سیاسی است که از پیش توسط ناتو تعیین شده. اغلب ما نمی‌دانیم ناتو تنها یک پیمان نظامی نیست بلکه در زمینه اقتصادی نیز مداخله می‌کند. ناتو نخستین خریدار صنایع دفاعی در اروپاست که در ازای خرید سلاح موازین خاصی را برای اعضای خود تعیین می‌کند. این موازین و شاخص‌ها توسط کمیسیون پیشنهاد می‌شود سپس توسط پارلمان اروپا به تصویب می‌رسد. در حال حاضر سه‌چهارم بودجه ناتو توسط ایالات متحده تامین می‌شود.

  تغییر چشم‌انداز ناتو از اروپا به آسیا

تیری میسان، روزنامه‌نگار و محقق معروف فرانسوی که بزرگ‌ترین افشاگر حادثه 11 سپتامبر شناخته می‌شود، شرح می‌دهد چگونه در 11 سپتامبر 2001 عملا یک کودتا در ایالات متحده رخ دادکه در آن دولت سایه یا «دولت اضطراری دائمی ایالات متحده» که توسط نومحافظه‌کاران صهیونیست اداره می‌شود با انتقال دولتمردان و نمایندگان به پناهگاه‌های امن ضداتمی دوران جنگ سرد، برای ساعاتی کنترل کشور را برای ترتیب دادن حملاتی ساختگی علیه برج‌های تجارت جهانی نیویورک و اهداف پایتخت در دست گرفت و پس از آنکه تاریخ و سیاست خارجی آمریکا را در مقابل کار انجام شده قرار داد، دوباره کلید کاخ سفید را جلوی سگ دست‌آموز نومحافظه‌کاران، جورج بوش پسر انداخت.

از آن تاریخ، گردانندگان صهیونیست آمریکا در پی برخورد با اژدهای زرد (چین) هستند.11 سپتامبر برای این طراحی و اجرا شد که پیش از ابرقدرت شدن چین، آمریکا بهانه‌ای یابد تا شریان‌های انرژی (خاورمیانه) و نقاط استراتژیک جهان را قبضه کند. در چنین چشم‌اندازی بود که رئیس‌جمهور اوباما موضع‌گیری تازه نیروهایش را در خاور دور اعلام کرد. با این وجود، این برنامه به دلیل رشد اقتصادی، سیاسی و نظامی روسیه دچار اختلال شد. سال 2008 روسیه نشان داد می‌تواند از عمق استراتژیک خود یعنی اوستیای جنوبی که مورد حمله گرجستان قرار گرفته بود دفاع و در سال 2014 از کریمه در مقابل کودتاچیان کی‌یف حفاظت کند.

همچنین در دوران اوباما طرح «سپر ضدموشکی» اروپا کنار گذاشته شد. این طرح در آغاز به بهانه سامانه دفاع علیه موشک‌های ایران تعریف شده بود، این «سپر» دفاعی در واقع سامانه دفاعی نبود بلکه تهاجمی بود و پیرامون مرزهای روسیه و برای فلج کردن این کشور مستقر شده بود. با یک نگاه ساده به نقشه جهان می‌توانیم ببینیم که موشک‌های ایران، در صورتی که ایالات متحده را هدف بگیرد، از فضای هوایی اروپای مرکزی عبور نخواهد کرد بلکه کوتاه‌ترین راه را انتخاب خواهد کرد یعنی از روی قطب شمال به پرواز در خواهد آمد. پس از یک دهه مین‌گذاری در مناسبات بین واشنگتن و مسکو، طرح «سپر ضد موشکی» کنار گذاشته شد، زیرا دریافتند از دیدگاه فنی تخریب آخرین نسل موشک‌های قاره‌پیمای روسی در حال پرواز ناممکن است. به همین علت، طرح سپر ضد موشکی مبنی بر اصل «بازدارندگی هسته‌ای» در رویارویی با روسیه کنار گذاشته شد، حتی اگر برای دیگر کشورها اهمیت خود را حفظ کرده باشد.

با این حال ایران یک قدرت منطقه‌ای مرموز در مقابل آمریکا باقی می‌ماند. قدرتی که هم می‌تواند شرقی باشد و با پارامترهای چین، روسیه و هند نقشی جهانی بازی کند و هم می‌تواند غربی باشد و با پارامترهای متحدان عرب، ترک، اروپایی و لاتینش قدرت آمریکا را به بازی بگیرد.
کاخ سفید در عوض با تغییر محور استراتژیک خود به سمت  آسیا، موجب تنش بین چین و همسایگانش شد، بویژه در رابطه با ژاپن. ناتو که از دیدگاه تاریخی اروپا را زیر فرمان آمریکای شمالی در آورده، در عین حال درهایش برای همکاران آسیا - اقیانوسیه‌اش، بویژه استرالیا و ژاپن باز است که از راه پیمان‌نامه‌های مشارکتی ممکن می‌شود. در هر حال  زمینه فعالیت‌های ناتو تمام جهان را در بر می‌گیرد. در این دوران محدودیت‌های مالی، پیمان ناتو که با بحران بیگانه است، با بودجه‌ای معادل یک‌میلیارد یورو مرکز تازه‌ای در بروکسل ایجاد کرده است که باید در آغاز سال 2017 آماده شود.

داعش، ابلیس ناتو در لباس خلافت

تابستان 2014  علاوه بر مساله ضرورت مهار چین و روسیه برای دسترسی به مواد خام اولیه و کنترل این دو کشور که به رقیب ایالات متحده تبدیل نشوند، موضوع داعش نیز به فهرست بحران‌های جهانی افزوده شد.اردوی رسانه‌ای وسیعی ابلیس‌نمایی این سازمان به اصطلاح جهادطلب را آغاز کرده است. البته جنایات داعش تازگی ندارد ولی گزارش‌های ابلیس‌نما تنها مرتبط است به تاریخ حمله آنها به مردم عراق و بویژه کردها. حال آنکه  گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام  ساخته و پرداخته غرب است و فعالیتش در عراق کاملاً منطبق است بر طرح ایالات متحده برای تجزیه این کشور به 3 دولت مستقل از یکدیگر برای اجرای طرحی که در اساس نامی جز جنایت علیه بشریت ندارد، یعنی طرحی که با تسویه قومی همراه است. واشنگتن به ایجاد ارتش خصوصی روی آورد تا آن را به شکل پنهان پشتیبانی ولی رسماً محکوم کند.

پس از اینکه داعش 2 نفر از روزنامه‌نگاران آمریکایی، جیمز فولی و استیون ساتلوف را سر برید، گویا غرب تازه به عمق خطر تروریسم وهابی پی برده است. اما آیا آن  ویدئوها  واقعی بود؟ درموردی مشابه  در سال 2004 درباره ذبح نیک برگ، کارمند مخابراتی رسانه‌ای  توسط امارت اسلامی عراق هنوز مرگ او اثبات نشده است.تفاوت‌های داعش با گروه‌های تکفیری دیگر از جمله به دلیل سرویس‌های ارتباطاتی و خدمات مدنی که می‌تواند فوراً اداره امور سرزمین‌های تسخیر شده را برعهده گیرد، ما  را با تشکلی مواجه می‌کند که برای تداوم طولانی‌مدت ایجاد ده است.آلفردو خلیفه رحیم، روزنامه‌نگار افشاگر مکزیکی معتقد است خلافت اسلامی  داعشی حتی اگر در حال حاضر به سوریه و عراق منحصر است ولی برای حمله به روسیه، هند و چین و متحدانشان (مثل ایران) ایجاد شده است.علاوه بر این باید دانست از آنجا که باراک اوباما مایل نبود یکی از دولت‌های عضو ناتو درباره این کاروان مسخره ابراز بدگمانی کند، این موضوع را به حاشیه گردهمایی ولز سپرد.

رئیس‌جمهور آمریکا برای تنظیم طرح جنگی‌اش، 8 کشور دیگر را به این نشست فراخوانده بود به اضافه استرالیا که تنها با ناتو همکاری می‌کند و عضو رسمی آن نیست. این هفته هم تصمیم گرفتند اردن را نیز در این طرح شرکت دهند و کری به امان سفر کرد.

اغراض نهان مصوبات رسمی نیوپورت

گردهمایی 2014 ناتو که با هیاهوی بسیار قرار بود درباره آینده امنیت افغانستان برگزار شود، تنها جلسه کوتاه صبحگاهی روز نخست را   به موضوع حضور در افغانستان اختصاص داد. مطمئناً ناتو نیروهای نظامی‌اش را در پایان سال خارج ولی کنترل خود بر ارتش و امنیت افغانستان را حفظ خواهد کرد. حتی در بیانیه رسمی که توسط ژنرال راسموسن، غلام حلقه به گوش دانمارکی آمریکا قرائت شد، ناتو این اجازه را به خود داد که از نامزدهای درگیر ریاست‌جمهوری افغانستان، بدون خطاب قرار دادن شخصیت حقیقی‌شان  بخواهد توافقنامه‌ای را مبنی بر مصونیت جزایی ایالات متحده (کاپیتولاسیون) امضا کنند، در حالی که همین انتخابات توسط آمریکایی‌ها  سازماندهی و در نتیجه پوچ و بی‌معنی شده است. یعنی 2 نامزد ریاست‌جمهوری رقیب، خواه اشرف غنی از بیخ و بن غربی یا دکترعبدالله، هر کدام  به چنین فراخوانی پاسخ مثبت نگویند، باید خودشان را حذف شده بدانند.

به همان شکلی که در گاوبازی، شنل سرخ را برای تحریک و عصبی کردن گاو تکان می‌دهند، سران ناتو  تصمیم گرفتند سیطره خود را تا بخش شرقی اروپا (به ویژه اوکراین) گسترش دهند تا واکنش روسیه را بیازمایند. با این حال  مسائل روسیه و ناتو هم  به شکل اساسی مطرح نشد و اوکراین را نیز به ناتو ملحق نکردند و ترجیح دادند بین کی‌یف و دونباس آتش‌بس برقرار شود.چرا؟ برای اینکه بزرگ‌ترین مشغولیت اوباما و کامرون و راسموسن، یارگیری برای حمله دوباره به عراق و البته تجاوز به سوریه بود.در اجلاس نیوپورت، 2 ابزارکار جدید معرفی شد. یکی سرویس جنگ مجازی (سایبری) برای مقابله با هکرهای نظامی چین و دیگری نیروی مداخله سریع در شرق اروپا متشکل از 4000 سرباز از 7 کشور به فرماندهی بریتانیا. سرانجام نیز روند پیوستن مونته‌نگرو، منطقه آزاد تروریست‌های اروپا، به ناتو اعلام شد. علاوه بر این ناتو دولت‌های عضو را به افزایش بودجه نظامی خود فراخواند که این مساله در شرایط بحران اقتصادی حاد اکثر آنها معنایی جز تحمیل ورشکستگی مضاعف به  اروپایی‌ها و تبدیل کردن آنها به گلادیاتورهای آمریکا ندارد.

ناتوی ناتوان

با وجود اتهاماتی که دولت غربگرای کی‌یف به روسیه مبنی بر تجاوز به خاک اوکراین وارد ساخته باید پرسید چگونه می‌شود تنها با نیرویی 1000 نفری که هیچکس هم آنها را ندیده شرق اوکراین را اشغال کرد؟ به همین دلیل «جیولیتو کیه‌زا» روزنامه‌نگار ایتالیایی اعتقاد دارد  ناتو در نیوپورت تنها خطر روسیه را بزرگنمایی و تنها به اقدامات نمادین بسنده کرد، اگرنه آنها  از تدارک جنگ واقعی  علیه روسیه وحشت دارند. ناتو فقط در مناطقی مثل  افغانستان، عراق، لیبی یا شمال شرقی سوریه به اهدافش رسیده که مشخصاً مناطقی با ساخت اجتماعی قبیله‌ای هستند. در نتیجه ناتو خود به‌خوبی می‌داند که حتی حریف دولت- ملت‌هایی کوچک مثل بدنه اصلی سوریه یا نوار باریک غزه نیز نمی‌شود چه رسد که بخواهد مستقیماً با روسیه و چین وارد جنگ شود.

همه ‌های و هوی اجلاس در خاک بریتانیا (ولز) برای این بود که آمریکا و انگلیس با نشان دادن لولوی مسکو، افکار عمومی را بترسانند تا ائتلافی شکل دهند که در عوض به لولوی دست ساخت خودشان داعش- و در حقیقت عراق و سوریه- حمله کنند.

مذاکرات سری برای جنگ سری

روز جمعه 5 سپتامبر در آخرین روز اجلاس ناتو، نشست اصلی سران  پشت درهای بسته برگزار شد. آیا آنها درباره جنگ سری بحث می‌کردند،  شاید هم در حاشیه نشست‌ها و در اتاق‌ها و لابی‌ها  تنها برخی اعضای اصلی ناتو در این مورد گفت‌وگو کرده باشند. نباید فراموش کرد که پیش از این در سال 2011، ناتو موازین خودش را نقض کرد و پیش از بمباران طرابلس به شورای آتلانتیک شمالی مراجعه نکرد چرا که محال بود تمام اعضا با اینگونه قصابی‌ها و دخالت‌های بدون توجیه در امور کشورهای دیگر  موافق بوده باشند. ایالات متحده و بریتانیا به شکل سری با فرانسه قرار گذاشتند و ایتالیا و ترکیه را هم در ناپل خبر کردند و  طرح حمله‌ای را تدارک دیدند که طی یک هفته 40000 قربانی از بین شهروندان غیرنظامی لیبی برجا گذاشت.

در نهایت بیانیه نهایی نیوپورت 2014، ریاکاری نادری را نشان می‌دهد. بحران اوکراین به عنوان تجاوز روسیه تلقی شده، بی‌آنکه هرگز به کودتای میدان یورو اشاره  شود یا از استقرار دولتی در کی‌یف یاد شود که نازی‌ها جزئی از آن هستند. بحران سوریه نیز به عنوان منازعه‌ای بین اپوزیسیون میانه‌رو (غیرتکفیری) معرفی شده که از اقلیت‌ها پشتیبانی می‌کند و در سوی دیگر دیکتاتوری(!) بشار اسد و گروه‌های افراطی قرار دارند، بی‌آنکه هرگز از کمک‌های مالی شیوخ خلیج‌فارس یاد شود. همچنین هیچ اشاره‌ای نمی‌شود که  بحران سوریه به وسیله جنگ سری توسط فرانسه و بریتانیا آغاز شد- آن هم براساس پیمان‌نامه لانکستر هاوس- و روشن است که از دیدگاه آنها پیروزی انتخاباتی پرزیدنت بشار اسد با 63 درصد آرا  باید بی‌اعتبار تلقی شود اما جمهوری عرب سوریه نه‌تنها از اقلیت‌ها دفاع کرده است بلکه تمام شهروندان سوری به انضمام اکثریت سنی را پوشش می‌دهد. در همین حال بیانیه ناتو با بی‌شرمی تمام مدعی شده براساس پیمان‌نامه‌های 1970 و 1973 از مردم لیبی پشتیبانی می‌کند، در حالی که از این پیمان‌نامه‌ها برای تغییر رژیم استفاده کردند و 160 هزار نفر از اهالی لیبی را به قتل رسانده و کشوری آباد را به هرج و مرج کشاندند.

انتهای پیام/