مأموریت شبکه «شما» عدالت رسانهای است/ وظیفهمان ایستادن در مقابل تکثیر «تهرانی شدن» است
خبرگزاری تسنیم: مسعود احمدی افزادی مدیر شبکه «شما» معتقد است که در موضوع «همه ایران تهران نیست» این حرکت یک بحث شعاری نیست بلکه موضوعی جدی بوده و مبنی بر این است که تهران نمونهای از ایران است.
تمرکز در انحصار سرمایه و مدیریت در مرکزیتی بهنام «تهران» در تمام این سالها، به همین ترتیب موجب انحصار در نمایش جامعه بزرگی بهنام ایران در «تهران» شد. این بیعدالتی رسانهای، در همه این سالها بهتدریج تبدیل به یک رویه رسانهای عادی شد و نهایتاً منجر به نادیده گرفتن بخش بزرگی از «ایرانیها» شد، آدمهایی که خودشان را در تلویزیون نمیدیدند، بهتدریج بیشتر و بیشتر شدند و ماجرا کمکم تبدیل به یک معضل اساسی رسانهای شد.
اما ماجرا در این چند سال در حال تغییر کردن است، حرکت بهسمت تمرکززدایی از مرکز و توجه به مناطق و آدمهای دیده نشده همه این سالها شروع شد و رشد شبکههای استانی و تأسیس شبکه متمرکزی بهنام «شما» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی شد.
مسعود احمدی افزادی مدیر شبکه «شما»ست، کارشناس ارشد ادیان و عرفان است و بخشی از پژوهشهای تخصصی خود را در دانشگاه هایدبرگ آلمان گذرانده است و در حال حاضر پژوهشگر دوره دکترا در رشته ادیان و عرفان تطبیقی است.
وی همزمان با فعالیتهای علمی و تحقیقاتی از اعضای انجمن محققان و بنیاد حکمت اسلامی صدرا به شمار میرود و در حوزه رسانه نیز مدیریت شبکه تهران، مدیریت رادیو جوان، مدیرکلی صدا و سیمای مرکز گلستان و مدیرکلی رادیو البرز را در کارنامه خود دارد.
با او در مورد مسئله مهم و اساسی «عدالت رسانهای» در تلویزیون ایران گفتوگو کردیم.
تسنیم: آقای افزادی، سالهای سال رسانههای مستقل و متعهد ایرانی فریاد میزدند که «همه ایران تهران نیست.» و این صدا شنیده نمیشد. تمرکز نمایش ایران در تهران و تقلیل همه ایرانیها به تهرانیها تا سالهای سال موجب بیاعتمادی و از دست رفتن هویت فرهنگی مناطق مختلف بومی در ایران شد. حالا ما با شبکهای مواجه شدهایم بهنام «شما» که برنامههای پخش و تولید شده در مناطق مختلف کشور را بهصورت عمومی پخش میکند. «شما» تجسم بحث عدالت رسانهای در تلویزیون ایران است و این گام پیشروی قابلتوجهی است.
احمدی افزادی: در سالهای گذشته در مورد اینکه «همه ایران تهران نیست» خیلی کار کردیم چون برایمان این مسئله خیلی مهم است. البته سالهای پیش، تأسیس مراکز استانی خودش گامی در این هدف رسانهای بوده است ولی این مسیر هم بسته شد که در شبکه «شما» و جاهایی دیگر یکسری آسیبهایی هم به وجود آمد. ما سالها در سریالهای نمایشی که در استانها ساخته میشد این آسیب را داشتیم که معمولاً اتفاقی که در تهران میافتاد الگویی میشد برای ساخت سریالهای شهرستانی. یعنی ما عملاً با یک سریال شهرستانی مواجه بودیم که سعی داشت همان الگوهای رایج روایتگر، شخصیتپردازی و داستانهای تهران و پایتخت و همان تمرکز پایتخت را دوباره تکرار کند. به این معنا که رنگ و بو و فضا، فضای شهرستانی بود اما منطق داستان و روایت همان اتفاقی بود که در تهران میافتاد که این اتفاق عملاً تا سالها باعث شده بود که ما چیزی نبینیم و شهرستانیها خودشان را دوباره در رسانههای ما نبینند.
حالا میخواهم با این فرضیه برویم جلو که این اعتقاد بهنظر شما وجود دارد و چهکار میشود کرد؟ یک مقدار فکر میکنم مردم متأثر از شبکه «شما» و شبکه «نسیم» اعتماد به نفس به شهرستانیها داده شده و این مشکل را حل میکند که به آنها گفته میشود خودتان هم شبکه دارید و میتوانید کار کنید و از منطق پایخت نشینها الگو بگیرید.
بحث اینکه تهران ایران نیست یک بحث شعاری نیست بلکه یک بحث جدی است و مبنی بر این است که تهران نمونهای از ایران است و ما باید اینطور نگاه کنیم، اما آیا ایران تهران است؟ قطعاً جواب منفی است. آداب، فرهنگ، سنتها، فولکلور و نمونهها و گویههای مختلف فرهنگی و اجتماعی ما شاید در تهران و حومههایش وجود داشته باشد که دارد اما این بهمعنای ذخیرهگاه فرهنگی و تمدنی قطعاً نیست.
این اصل فهمیدنش و درک کردنش یک بُعد است و عمل کردن بر مبنای این و سیاست گذاری کردن بر مبنای این، یک بعد دیگری است، یعنی یک فلسفه نظری و عملی دارد که فلسفه نظریاش فهم و تنقیح مطلب و اینکه ایران تهران نیست.
خاطرم هست که در جاهای مختلفی که در رسانه بودم همواره ذهنم با این موضوع درگیر بوده. 10 الی 12 سال در مشهد کار کردم که چرا مشهد باید با این عظمت فرهنگی و قطبیت دینی و ارزشی مطرح نشده است. در گلستان بودم این سؤال برایم مطرح بوده که این فرهنگ اقوام و گونهای و ترکمانها، سیستانیها و گرگانیها و مازنیها و هیرکانیها و... همه اینها و اترکیها و... چرا آنگونه که باید دیده نمیشود، این دغدغه بوده و کار کردیم.
زمانی که در رادیو جوان توفیق پیدا کردم و بهعنوان مدیر رادیو جوان در سال 87 کارم را شروع کردم این شعار در رادیو جوان مبنای کار ما شد که «ایران تهران نیست».
بنابراین شروع کردیم به گردش در ایران و گفتیم ما رادیو جوان را در کشور باید معنا کنیم. رادیو جوان برای محدوده خیابان به بالاتر و یک محدوده در یک شهر خاص و یا اصلاً یک شهر خاص نیست، جوان ما از ایلام تا زاهدان، از رود سرباز تا منطقه ارس، از اروند تا اترک، از بندرعباس تا گیلان و اردبیل اینها میشود جوان ما. این کجا باید خودش را پیدا کند و رسانه چطور باید به این بپردازد؟ این سؤال جدی ما بود و در شبکه تهران هم این بحث را دنبال کردیم و واقعاً در تهران هم نگاهمان نگاه اقوام بود تا اینکه رسانه به این جمعبندی جدی و عملیاتی کامل رسید. بعد از اینکه فلسفه نظری این را کاملاً درک و تئوریزه کرد که باید یک شبکهای صرفاً و اختصاصاً برای شبکههای استانها داشته باشد.
تسنیم: دوست داریم بخشی از بحثمان را روی سریالها و مجموعههای نمایشی استانها بگذاریم. ما سالها درباره سریال سازی استانها این آسیب را داشتیم که اتفاقاً همانها هم منطق و الگوی روایت تهرانی داشتند. رنگ و بوی شهرستانی وجود داشت اما منطق روایت همان اتفاقی بود که در تهران میافتاد و این باعث میشد که دوباره همان ماجرا تکرار شود، فکری برای این اتفاق شده است؟
احمدی افزادی: ما 33 شبکه استانی و شهرستانی داریم. یک گسترهای جدی رسانهای در کشور و در منطقه داریم. این شبکهها در شبکههای ملی نمیتوانستند بهراحتی ظهور و بروز پیدا کنند و آن هم بهدلیل شبکههای سراسری و آنالوگ ما بوده است. شبکه آنالوگی ما شبکه 1 تا 4 محسوب میشدند که بهدلیل کثرت امکان نداشتند به شبکههای استانی برسند و بازتاب بدهند. در نتیجه در مناسباتهای مختلف بود که توانستند در آنها بروز پیدا کنند که در این راستا شبکه «شما» در سال 90 ایجاد شد و «شما» مخفف «شبکه مردم ایران» است. این شبکه با این هدف به وجود آمد که اقوام ایرانی را پوشش بدهد برای مناسبتها، برای اتفاقات و رخدادهای یومیه، ماهانه و سالانه زندگی جاری مردم؛ چون ما معتقدیم جریان فرهنگی از شهرستانها به تهران باید شکل بگیرد و شکل هم میگیرد.
اگر بخواهیم که فرهنگ و تمدن ما در جای جای کشور را حساب کنیم باید بگوییم که تهران جمع کننده و آبشخور فرهنگ ملی است نه منتشر کننده فرهنگ ملی. تهران جمع کننده تمام فرهنگ و هویت اعتقادی، فولکلور دینی و هویت ایرانی اسلامی ما است که از شرق بهلحاظ ارزش مداری در مشهد، در غرب بهلحاظ هویت تاریخی، در اصفهان و در شیراز و در جنوب و در شمال کشور هم این است اما وقتی شما همهچیز را در تهران خلاصه میکنید یعنی جریان فرهنگی وارداتی که عمدتاً در متروپلها و در پایتختها محسوب میکنید در واقع همین اولین جایی است که بارانداز فرهنگ وارداتی به شمار میرود. به فرهنگ وارداتی و بر غلبه فرهنگ وارداتی بر فرهنگ بومی اصالت داده میشود.
بنابراین تهران نسبت به شهرستانها و نسبت به فرهنگ بومی باید استفاده کننده این فرهنگ باشد. اینکه میگویم فرهنگ تهران منظور فرهنگ بومی تهران نیست چون از طرفی تهران هم برای خودش و منطقه شمیرانات و ری نیز برای خودش منطقه فرهنگی و بومی بسیار غنی دارد. شما از ری بگیرید که فرهنگ تاریخیاش به هزارههای اول و دوم پیش از میلاد برمیگردد تا منطقه تاریخی راگا که در واقع زکریای رازی و بزرگان علمی اسلام در این منطقه بودند و باز مکتب تهران که مکتب فسلفی و حکمی بسیار بزرگی بوده که بعد از مکتب شیراز و اصفهان وجود داشت. منظور من این است که فرهنگ تهرانی در میان فرهنگی که امروزه ما اسمش را میگذاریم فرهنگ تهرانی مهجور است و به مجموعهای التقاطی تبدیل شده که این مجموعه التقاطی فرهنگ اصیل تهرانی، مکتب فلسفی و حکمی تهران، مکتب علمی و دینی تهران، مکتب تاریخی و فرهنگی تهران، ری و شمیرانات و مجموعه این محدوده بزرگ تاریخی را همه اینها را در درون خودش گم کرده است.
میخواهیم بگویم اتفاقاً فرهنگ تهرانی هم در زمره فرهنگ ملی است و جزو فرهنگ ایرانی است که باید به آن پرداخته شود. منظورمان فرهنگ وارداتی است؛ وقتی ما به فرهنگ وارداتی توجه میکنیم یعنی اینکه داریم به مدرنیسم و واردات مدرنیسم در مقابل سنتی که ما خودمان مغفولش گذاشتیم توجه میکنیم. شبکه «شما» ایستگاه، پرچمدار و بهنوعی یک طلایهدار برای عرضه فرهنگ بومی و سنتی است.
یعنی آن چیزی که امروزه میخواهیم بگوییم بعد از دنیای مدرن بهش برسیم بازگشت به سنتهاست. ما این اتفاق را میخواهیم سامان دهیم. شبکه «شما» یک شبکهای است بهعلاوه 33 شبکه تلویزیونی که اگر این اتفاق ساماندهی شود که امروز بخشی از آن ساماندهی شده ما میتوانیم شاهد بالندگی دوباره و معرفی دوباره فرهنگهای بومی باشیم، یعنی شما فرهنگ سیستانی که ریشه در تاریخ ایران دارد و ما امروز معرفیاش میکنیم، فرهنگ گیلانی با آداب و سنتهای منطقه تالش، منطقه دیلمان ایران که در تاریخ فرهنگی اسلامی و پیش از آن بهشدت ریشه دارد، منطقه طبرستان، منطقه پارس، فارس، شیراز، حرم سوم اهلبیت، تمام این مناطق جغرافیایی دارند که بهشدت جریانساز هستند اگر به فرهنگ ایرانی توجه کنیم مطمئن باشیم که در زمره فرهنگ ایرانی اسلامی ما فرهنگ تهرانی هم هست. یکوقت اشتباه نشود منظور ما فرهنگ وارداتی است که اولین جای باراندازش در تهران است و در واقع از تهران بهنوعی به جاهای دیگر حمل میشود.
شبکه «شما» این محوریت را دارد و در سریالهای شبکههای استانی هم این اتفاق در حال افتادن است، روز به روز بهتر، آیا ما وظیفهمان تهرانی تولید کردن بهمعنای تولید مدرن و آن چیزی که امروز کپی برداری تلقی میشود است؟ به هیچ وجه هدف امروز کپی برداری نیست، شاید زمانی که این جریان شروع شد شما شاهد نوعی تقلید در سبک شکل و محتوا بودید و این طبیعی بود اما آرام آرام که این حرکت ادامه پیدا کرد امروز میبینیم در استانها کارهای فاخر جدی دارد انجام میشود مثلاً مرکز خرمآباد میآید سریال «نامدار» را بر مبنای یک داستان تاریخی و مقاومت تاریخی و قهرمانانه مردم کار میکند، یا بر مبنای یک داستان اجتماعی که ما اخیراً شروع کردیم به پخش سریال «گلریزان» میرویم، یک داستان کاملاً اجتماعی، دینی، ارزشمدارانه یا سریالهای دیگر که در مراکز استانها تولید میشود.
باید گفت که مراکز استانها و شبکههای استانی ما در عرصههای مختلف کار میکنند، یکی از بعدهایشان سریال سازی است، شاید مأموریت اصلی شبکههای استانی ما در حوزه برنامه سازی بهنوعی تولید آثار مستند، مستندهای فرهنگی، مستندهای اجتماعی بر مبنای اقلیم، برمبنای جغرافیا و تاریخ امروز باشد اما قویترین آثار مستند کشور در شهرستانها تولید میشود نه در تهران و این یک اصل اساسی است که شاهدیم قویترین آثار مستند که در دو سال گذشته ما 400 مستند در شبکهای استانی تولید کردیم با کیفیت بالا بوده است، کیفیتی که به جشنوارههای بین المللی جدی راه پیدا کرده و این مستندها محورشان امیدبخشی و جریانسازی بوده است.
مثلاً شما در حوزه جغرافیا میبینید که رودخانه لیان بوشهر یک مستند ارزشمند تکنیکی و محتوایی مرکز بوشهر میشود. یوز ایرانی میشود یک مستند زیبای محیط زیست و در واقع بکر یا جنگلهای هیرکانیا یک مستند میشود یا پوشش ایرانی زنان ایرانی که در مرکز گلستان کار میشود، نگاهی به سنتها و فرهنگ و پوشیدگی و حجب و حجاب فرهنگ ایرانی اسلامی دارد یا مستند «در پناه بلوط» یا مستندهای بسیار بسیار زیبای فرهنگی تاریخی که در عرصههای حتی مقاومت، دفاع مقدس ساخته میشود، یعنی در این زمینه به شما امروز میگویم شبکههای استانی بلارقیب هستند و قطب بزرگ تولید مستند به حساب میآیند با استفاده از محتواهای محلی حالا این محتوا در عرصههای مختلف آثار خود را تولید میکنند.
ما از پویانمایی بهعنوان یکی از بزرگترین و دستاورهای دنیای مدرن در حوزه تصویر نام میبریم. روزگاری شاید آرزو میکردیم که بتوانیم کاری پویانمایی حداکثر در بُعد کاتاوت انجام دهیم. ما اگر در تهران مرکز صبا و شبکه پویا را داریم در استانها قطبهای پویانمایی داریم، قطبهایی که شما امروز در همدان، فارس، کرمانشاه و مهاباد وجود دارد. جوانهای ما در شهرستان در روستا تولید انیمیشن میکنند، در همدان نمونه جدیاش را داریم که در دو سال گذشته 30 ساعت تولید انیمیشن کرده است.
شما میدانید انیمیشن به ثانیه و دقیقه محاسبه میشود، بنابراین 30 ساعت در قالب تودی، تریدی، کاتاوت، سهبعدی و یا ترکیبی کار بسیار سنگینی است، محتوای آنها هم تماماً محلی است. من به شما میگویم این نهضت راه افتاده است، این نهضت، نهضت جدی است اما آیا به شما میگویم ما پوشش خوبی خودمان را دادهایم بهلحاظ تبلیغی این را میگویم که ما خیلی خوب خودمان را پوشش ندادهایم و نیاز به معرفی داریم، کاری که امروز شما در حوزه فرهنگ انجام میدهید و کار ارزشمندی هم هست، نگاه به مردم و مخاطب، مخاطبی که اثرگذار است در اینجا بهجد و شدت وجود دارد. حالا ما چطور میخواهیم با تهاجم فرهنگی غرب مبارزه کنیم؟ باید بگویم که با همین ابزارها.
امروز هر شبکه استانی شما یک قطب تولید انیمیشن در کشور است، حالا چهکسی باید به اینها بها بدهد؟ کجا باید به اینها بها بدهند؟ ما به لباس اقوام، پوشش اقوام توجه کردیم یک راهکار جدی مبارزه با تهاجم فرهنگی امروز توجه دادن به بحث هویت ایرانی است، هویت اسلامی، پوشش ماست؛ ما پوشش غنی داریم، فرهنگ غنی داریم، یک مأموریت جدی شبکه «شما» این مسئله است که سنتها، آداب و رسوم زیبای ما را بازنمایی کنند، آشپزی اقوام، خوراک اقوام، واقعاً ما چقدر در آشپزی اقوام کار کردیم؟ این مأموریت ماست.
آیا تا حالا کسی لالاییهای کودکان در عشایر را شنیده است؟ چرا کودکان ما باید جذب نواهای نامأنوس و نامتناجس غربی شود؟ بسیاری از این نواها و نغمهها اتفاقاً در زمانی نهچندان دور مأنوس با پایگاههای مذهبی بودند.
شما میبینید ردیف حجاز، گوشه حجاز را دارید، حجاز چهچیزی است؟ ردیفهای میرزا عبدالله، میرزا عبدالله چهکسی بود؟ تمام این ردیفها، گوشهها در نغمهها در کارآواهای ما وجود دارند. چرا کارآواهای که ماهیگیران ما وقتی که ماهی را از دریا میکشند کار نمیکند؟ چندی پیش ما آوای گیلانیها در زمانی که شالی را برمیدارند پخش کردیم که باید مخاطب را به این داشتهها توجه دهیم که مطمئن باشید اقبال بهسمت ناخواستهها یا مهمانان ناخواسته غربی خیلی کمتر میشود.
اینها در شبکه «شما» یا حتی سنتهای دینی ما، ارزشهای دینی ما وجود دارد و یکی از مأموریتهای شبکه «شما» به شمار میآید.
تسنیم: آسیب دیگری هم این وسط مطرح است. بخشی از فرهنگ شهرستانها و فرهنگ بومی ما همین مسایل است که گفتیم، مثلاً آثار تاریخی، باستانی، نوع پوشش و... معمولاً وقتی راجع به فرهنگ اقوام صحبت میکنیم متمرکز میشویم روی همین موضوعات و بخش مهم دیگر مثلاً سبک زندگی مثلاً روابط خانوادگی، اجتماعیشان نادیده گرفته میشود بهخصوص در این تقابلی که گفتید در تهران و شهرستانها وجود دارد، مثلاً اینکه ما الآن بین خانوادههای تهرانی بهنسبت خانوادههای شهرستانی تنشها خیلی بیشتر است، خیلی از خانوادههای پرجمعیت شهرستانی سالم ماندهاند و بهشیوه سنتی دارند زندگی میکنند. میخواستم بدانم برنامه شبکه «شما» برای این بخش چیست؟ ما امروز وقتی در مورد سبک زندگی صحبت میکنیم دوباره میرود سراغ اینکه چطور غذا درست میکنند و شیوه آشپزیشان چیست و دوباره منطق رفتاری، روابط و... یک مقدار پنهان میماند، حتی برنامه سازان و مستند سازان بیشتر سمت این جریان و جهت هستند، میخواهم بدانم شبکه «شما» و استانها برای این فکری کرده است؟
احمدی افزادی: ما وقتی که میخواهیم بگوییم حوزه فرهنگ، صرفاً منظورمان بناهای تمدنی نیست، منظورمان ستونها، سرستونها، معماریهای دوره اسلامی، ایلخانی، اشکانی، ساسانی و اینها نیست، چون اینها جزو عناصر و اِلمانهای فرهنگی و تمدنی محسوب میشوند اما فرهنگ یک مقوله زنده است، بزرگترین مقولهای که در حوزه فرهنگ میتوان به آن پرداخت مقوله ارزشها است، ارزشهای اسلامی و ارزشهای انسانی یعنی ما باید در واقع به ارزشها، معتقدات و باورهای یک جامعه زنده توجه کنیم.
همانطور که اشاره کردید شبکه «شما» در حوزه شهرستانها، ارزشها و باورها بهمراتب میتواند محکمتر باشد بهدلیل اینکه در حوزه شهرستانها و استانها توجه به سنتها و نمادهای سنت خیلی قویتر است.
یک مثالی برایتان میزنم، ما یک حرکتی را انجام دادیم، این حرکت اصولاً در شهرستانها شکل گرفت و در تهران منعکس شد. اگر خاطرتان باشد که حتماً هست ما سالها قبل اولین جمعخوانی قرآن کریم را از مشهد مقدس حرم امام رضا(ع) از شبکه دو رفتیم. بعد از آن شبکه سه حرم حضرت معصومه(س) را رفتیم، درست است که شبکه سه و شبکه یک این کار را انجام داد اما این اتفاق در کجا افتاد؟ در مشهد و قم اتفاق افتاد.
ولی حرکت جدی را شبکه شما عهدهدارش شد که بهعنوان نهضت جمعخوانی قرآن کریم طرح ملی سابقون که در آن تمامی استانهای کشور آمدند جمعخوانی قرآن کریم را احیا کردند و راهاندازی کردند و ما هروز شروع کردیم به پخش یک استان. شما جمعیتی را در بم کرمان میبینید در جمعخوانی قرآن کریم در ماه رمضان که این جمعیت را شاید در مشهد هم میبینید، ایبسا در بم بیشتر بوده است، جمعیتی را در منطقه یاسوج میبینید که شرکت میکنند که این جمعیت را میتوان در مقام مقایسه با یک شهر کلان هم مقایسه کرد.
این طرح به یک نهضت جدی جمعخوانی قرآن کریم در کل کشور تبدیل شد که میخواهیم در آینده ادامه داشته باشد و اختصاص به ماه رمضان نداشته باشد. دیدیم آنقدر این ظرفیت ظرفیت بالا و عظیمی است که این ظرفیت بالا و عظیم را ما اصلاً نباید محدودش کنیم.
انتهای پیام/*