آمریکا را دیگر نمی‌توان "تنها ابرقدرت جهان" نامید

خبرگزاری تسنیم: استاد و مشاور مذهبی برجسته دانشگاه آمریکنِ واشنگتن با اشاره به ریاکاری آمریکا و دید منفی مردمان جهان نسبت به آن گفت: موقعیت آمریکا به‌عنوان "تنها ابرقدرت جهان" به‌طور روزافزونی فاقد معنا می‌شود.

«عماد‌الدین احمد» استاد و مشاور مذهبی دانشگاه آمریکن (American University) در واشنگتن در گفت‌وگو با خبرنگار بین‌الملل خبرگزاری تسنیم با بررسی سیاست خارجی آمریکا گفت که تناقض در رفتارهای دولت ایالات متحده به شکل‌گیری ذهنیتی منفی از آمریکا بین مردم جهان منجر می‌شود، همچنین مداخلات خارجی واشنگتن اثرات و پیامدهای ناخواسته‌ای را در پی دارد که به تقویت دشمنان ما می‌انجامد. عمادالدین احمد دارای دکترای ستاره‌شناسی و اخترفیزیک از دانشگاه آریزونا بوده و دوره‌های تخصصی پژوهش‌های پسادکترا در حوزه ستاره‌شناسی را در دانشگاه‌های هاروارد و مریلند گذرانده است. در سابقه فعالیت‌های آکادمیک،‌ وی تجربه تدریس در دانشکده الهیات ولسلی و دانشگاه مریلند را دارد. وی در سال‌های اخیر با تمرکز بر مباحث "دین و پیشرفت" همچنین "دین، علم و آزادی" دوره‌هایی تخصصی را در دانشگاه‌های جورج‌تاون، جان‌هاپکینز، مؤسسه آموزش‌های تخصصی وزارت خارجه آمریکا و دانشکده عملیات ویژه نیروی هوایی ارتش آمریکا ارائه کرده است. عماد‌الدین محمد در حال حاضر به‌عنوان مدیر اندیشکده "مؤسسه آزادی مِنارِه" فعالیت می‌کند. در ادامه، متن این گفت‌وگو ارائه شده است:

تسنیم: آیا "نظم نوین جهانی" دچار بحران شده است؟ اگر این‌گونه است ریشه این بحران چیست؟

احمد : بحرانی که "نظم نوین جهانی" (که حسن تعبیری از هژمونی آمریکا است) در حال‌حاضر با آن روبه‌رو است، همان الگویی را دارد که ابن‌خلدون مورخ و جامعه‌شناس مسلمان در اثر خود "مقدمه‌ای بر تاریخ" توصیف کرده است. تمدن‌هایی که بر اساس قدرت سیاست‌های به‌جا و احساس همبستگی اجتماعی رشد کرده‌اند، در نهایت بر اثر موفقیت‌های‌شان به فساد کشیده می‌شوند. از جمله نشانه‌های این کهنسالی، گسترش امپراطوری به نهایت خود و تا جایی است که منجر به تضعیف قدرتی می‌شود که دولت‌های منطقه‌ای، یا در این موارد قدرت‌های جهانی را در جایگاه نخست قرار می‌دهد. این واقعیت که آمریکا بیش از آنکه شکلی قدیمی از امپراطوری باشد یک قدرت نوین امپراطوری هژمونیک است این حقیقت را تغییر نمی‌دهد. آمریکا، بر اثر مداخلات خارجی خود ورشکسته شده است،‌ و تحت لوای جنگ علیه تروری که بر اثر مداخله‌گری‌های پیشین وی علیه دنیا ایجاد شده است، شهروندان خود را از آزادی‌های مدنی ارزشمند محروم کرده است. موقعیت این کشور به‌عنوان "تنها ابرقدرت جهان" به‌طور روزافزونی فاقد معنا می‌شود و دیگر حتی به‌شکلی صوری نمی‌تواند دوام آورد، همان‌گونه که در نظم متأخر جهانی که در حال زایش بوده و رشد مراکز قدرت متبلور شده است.

تسنیم: ایالات متحده به‌عنوان بازیگر اصلی نظم نوین جهانی چرا خواهان به چالش کشیدن و مداخله در برخی موضوعات بین‌المللی کنونی نیست؟ از سوی دیگر، آیا آمریکا تلاش دارد تا از اقدامات شرکا در این امور استفاده کرده بهره ببرد؟ آیا این یک راهبرد کلان آمریکا است یا اینکه بیانی از یک تفکر دموکراتیک است؟

احمد: آمریکایی‌ها در مورد این سؤال که چگونه باید به این بحران واکنش نشان داد دچار اختلاف شده‌اند. در یک سر طیف، معماران نظم نوین جهانی همچون دیک چنی معاون سابق رئیس جمهوری آمریکا خواستار اختصاص تمامی منابع آمریکا برای حفظ نظم نوین جهانی هستند. در سوی دیگر طیف، لیبرال‌هایی وجود دارد که امیدوارند با پایان بخشیدن به آن، آمریکا را از پیامدهای مداخلات خارجی‌اش حفظ کنند. دولت کنونی آمریکا از یک سوی در میان درماندگی ناشی از جنگ و مشکلات اقتصادی داخلی که در جهت مخالف مداخلات بیشتر عمل می‌کند و از سوی دیگر لابی‌های داخلی قدرتمند همچون صهیونیست‌ها و مجتمع نظامی ــ صنعتی که خواستار حفظ و نگهداری نظم نوین جهانی علی‌رغم تحمیل هر قیمتی بر روی عموم مردم هستند، گیر افتاده و دچار انقسام شده است. این دولت در تلاش برای داشتن هر دو مسیر، تلاش دارد تا گروه‌ها و کشورهایی واسطه و وابسته را مسلح کرده آموزش دهد با این امید که بدون ارسال نظامیان آمریکایی به عرصه نبرد، به اهداف مدنظر برسند.

تسنیم: آیا شما باور دارید که با ظاهر شدن بازیگرانی دیگر همچون کشورهای "بریکس"، هژمونی آمریکا رو به افول رفته است؟ اگر این‌چنین است چه عواملی به این افول منجر شده‌اند؟

احمد: هژمونی آمریکایی چیز مناسبی نیست. چه برسد به اینکه این هژمونی به شکست بینجامد زیرا آمریکایی‌ها خودشان خطر را دیده سیاست‌های‌شان را تغییر می‌دهند، یا به‌خاطر اینکه آن‌ها قدرت لازم برای نگهداری این هژمونی را با گسترش بیش از حد باقی‌مانده آن ندارند. اگر کشورهای بریکس را به‌عنوان مثالی برای این موضوع در نظر بگیریم، به‌عنوان مجموعه‌ای جایگزین صندوق بین‌المللی پول، نتیجه کاملاً منطقی مخالفت کنگره آمریکا برای اجازه دادن به کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین) به‌منظور کسب سهم متناسبی از قدرت در صندوق بین‌المللی پول بر اساس حجم اقتصادی آن‌ها است. این مخالفت بازتابی از میزان انحراف و دوری‌گزینی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی از مأموریت‌های اصلی آن برای بهبود تجارت آزاد جهانی است که می‌توانست به‌نفع تمام کشورهای جهان باشد، و براساس گزارش مجله فوربس، "برای تأمین کمک مالی و استقراض در شرایط اضطراری به کشورهای نیازمند است." البته ممکن است که بریکس به یک بلوک تجاری دیگر (مانند اتحادیه اروپا) تبدیل شوند، اما حتی با این شرایط به کاهش هژمونی آمریکای بر سیستم مالی (جهانی)‌ منجر می‌شود.

تسنیم: آیا گرایش ایالات متحده به تصمیم‌گیری‌های یک‌جانبه بدون در نظر گرفتن قوانین بین‌المللی، بر رقبای آن، روسیه و چین، اثر گذاشته و آن‌ها را به اتخاذ مواضع و سیاست‌های مشابهی واداشته است؟

احمد: دولت‌ ــ ملت‌ها در عملکرد خود نشان داده‌اند که برای منافع مورد نظر خود بیش از اصول اعلامی‌شان اولویت قائل می‌شوند. بنابراین، من انتظار دارم که حتی اگر آمریکا تصمیم بگیرد تا از قوانین بین‌المللی تبعیت کند، چین و روسیه ممکن است این قوانین را به‌استهزاء بگیرند. با این وجود، تحقیر قوانین بین‌المللی از سوی ایالت متحده انتقاد‌های آن‌ها از نقض‌های صورت گرفته از سوی چین و روسیه را بی‌اعتبار می‌کند، زیرا جامعه بین‌الملل برای ریاکاری ارزش چندانی قائل نیستند.

تسنیم: حقوق بشر یک اصل جذاب در فرهنگ آمریکایی است و بسیاری از اقدامات بین‌المللی آمریکا، برقراری حقوق بشر را هدف خود اعلام کرده‌اند. (هرچند وضعیت داخلی آمریکا به‌خاطر تنش‌های نژادی شدیدی که در پی اقدامات خشونت‌آمیز پلیس علیه رنگین‌پوستان و بسیاری از سیاست‌های غیرمنصفانه دیگر ایجاد شده است در یک حالت ناآرامی بزرگی قرار دارد)، به‌باور شما آیا ادعای اینکه موضع آمریکا علیه دیگر ملت‌ها ابزاری برای سرکوب‌گری است آن‌هم بدون اینکه پیش از آن قصدی برای پیاده کردن حقوق بشر در ایالت‌های خود داشته باشد، قضاوت صحیحی است؟ آیا ایالات متحده می‌تواند برای مشروعیت بخشی به مداخلات خارجی خود همچنان از حقوق بشر استفاده کند؟‌

احمد: سابقه تأسف‌بار آمریکا در مورد موضوع برابری نژادی نباید مانع از پذیرش این حقیقت شود که اقلیت‌های قومی و (خاصه) نژادی در آمریکا نسبت به هر کشور دیگری در وضعیت بهتری قرار دارند. اما با وجود اذعان به این امر، این واقعیت دارد که در حال حاضر وضعیت ایمنی اقلیت‌های قومی و مذهبی در ایالات متحده تضعیف شده و این امر کنار میراث باقی‌مانده تبعیض نژادی، آمریکا را در معرض اتهام ریاکاری قرار داده است.

تسنیم: آمریکا تا چه‌زمانی به حمایت‌های خود از دولت‌های غیردموکراتیک عرب ادامه می‌دهد؟ این سیاست نمونه‌ای از معیارهای دوگانه نیست؟ این درست است که ادعای آمریکایی‌ها علیه دشمنان سیاسی‌‌‌شان تنها اظهاراتی سطحی و بی‌محتوا است و به‌عوض آمریکا به‌دنبال نادیده انگاشتن وضعیت متحدان خود یا نقض‌های صورت گرفته درون خاک این کشور است؟

احمد: نگرش آمریکا نسبت به دولت‌های عرب بر این اساس است که آیا آن‌ها تهدیدی برای اسرائیل هستند یا خیر، نه اینکه آن‌ها دموکراتیک یا غیردموکراتیک باشند. موضع آمریکا در ترجیح دادن السیسی به مرسی که بیش از او دموکرات بود،‌ ترجیح دوران اولیه صدام نسبت به دوران متأخر آن، ترجیح سلطنت مطلق‌العنان عربستان به جمهوری ایرانی و مواردی این‌چنین، همگی از همین دست است. این سیاست در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد،‌ اما احتمالاً طی چند دهه آتی و همزمان با اینکه جوانان یهودی آمریکایی از اسرائیل وحشت‌زده شده و از تحقیر و نقض حقوق بشر توسط آن بیگانه می‌شوند، احتمالاً تغییر خواهد کرد.

تسنیم: از آنجا که شعار حقوق بشر یکی از محورهای تبلیغات آمریکایی‌ها است، اما با در نظر گرفتن رفتار متناقض این دولت در داخل و خارج از این کشور، این شعار به‌صورت یک ابزار مورد سوءاستفاده قرار گرفته است. آیا آمریکا همچنان می‌تواند از این شیوه ادراک برای مشروعیت بخشی به موقعیت خود استفاده کند؟

احمد: این مورد همچنان ابزار مؤثری است. حقوق بشر موهبت اعطایی خداوند است و حتی زمانی که در یک تقاضای ریاکارانه، یک سرکوبگر، سرکوبگری خود را کاهش دهد، این اصل همچنان معتبر است.

تسنیم: آمریکا تا چه‌زمانی می‌تواند از کشورهای غیردموکراتیک عرب حمایت کند؟ آیا این سیاست انتخابی عاملی برای تضعیف و فروپاشی نیست؟

احمد: حمایت آمریکا از رژیم‌های استبدادی به ملت ما به‌طرق مختلفی آسیب می‌رساند، از جمله آن‌ها: ما احترام دنیا را از دست می‌دهیم زیرا به‌عنوان ریاکار به نظر می‌آییم. با انتقال ثروت و در اختیار قرار دادن مردمان‌مان در خدمت نخبگان خارجی، مردم کشورمان را دچار فقر و استضعاف می‌کنیم. مداخلات ما اثرات ناخواسته‌ای دارد که دشمنان ما را تقویت می‌کند.

انتهای پیام/پ*