روایت خاطرات دفاع‌مقدس هم نیازمند «قصه» است/ «دیگر نویسی» خاطرات از «خودنویسی» اصولی‌تر است

خبرگزاری تسنیم: سردار حمید حسام معتقد است روایت خاطرات دفاع‌مقدس نیازمند بازبینی و تاملی جدی است. او می‌‌گوید: سبک «دیگر نویسی» در نوشتن خاطرات از «خودنویسی» آن اصولی‌تر است و به نتیجه مقبول‌تری می‌رسد

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سردار حمید حسام، یکی از پیشکسوتان عرصه خاطره‌نویسی است. او چندی پیش در مراسم رونمایی از کتاب «فقط غلام حسین باش» گفته بود: نباید خاطرات شفاهی را دستخوش تخیل کرد؛ باید از عناصر زیبایی‌شناسی نیز به شکلی بهره گرفت که اثری خواندنی شود. امروز افراد بسیاری وجود دارند که خاطرات بسیار گران‌بهایی از دوران دفاع مقدس دارند،‌ اما قلم مکتوب کردن آن را ندارند و چه بسیار قلم‌هایی که وجود دارند‌، اما خاطراتی از آن سال‌ها ندارند.

به گفته سردار حسام خاطرات دفاع مقدس نیز باید با ساختار روایی و داستانی بیان شوند. فضاسازی‌ای که شخص نویسنده نیز در آن حضور دارد.

در همین موضوع گفتگویی داشته‌ایم با سردار حمید حسام که سال‌ها نیز در دفاع مقدس حضور فعال داشته و اکنون یکی از جانبازان دفاع مقدس محسوب شده و مولف بیش از 14 عنوان کتاب در حوزه دفاع مقدس است که در ذیل می‌خوانید:

تسنیم: به عنوان سوال اول شما از اولین افرادی بودید که به جز اینکه در زمان جنگ حضور داشتید، بعد از جنگ نیز وارد حوزه روایت‌گری و خاطره‌گویی شده‌اید. روایت‌گری در حوزه دفاع‌مقدس چه اهمیتی دارد؟

روایت‌گری معانی متعدد دارد، یک حوزه‌ای که در حال حاضر بسیار در مورد روایت‌گری مصطلح است، روایت‌گری در مناطق جنگی است، یعنی معمول است که بچه‌های دفاع مقدس می‌گویند قرار است برویم در مناطق جنگی و برای دانش‌آموزان یا دانشجویان، کار روایت‌گری انجام بدهیم. بحث روایت در خاطره بحث جداگانه‌ای است یعنی روایت در خاطره، تعریفی متفاوت از معنای عامی است که در مناطق جنگی صورت می‌گیرد.

بافت دفاع مقدس «مردمی» است

پس سوال شما را اینگونه برای خود تعریف می‌کنم که ارزش و اهمیت خاطره نویسی در شرایط امروز چیست؟ و در جواب آن نیز باید بگویم که ما بعد از پایان یک اتفاق بزرگ مانند حماسه هشت سال دفاع مقدس، با نسلی مواجه می‌شویم که آن فضا را تجربه کردند یعنی از جنگ برگشتند، آدم‌ها به خاطر بافت خاص دفاع مقدس ما که بافت کاملا مردمی بوده است متنوع و متکثرند و نمی‌شود آن را فقط در طبقه نظامی‌ها دسته‌بندی کرد.

آن چیزی که از مشخصات بارز دفاع مقدس بوده است این است که آن دفاع یک جهاد مردمی مبتنی بر معارف اعتقادی ما است. از این جهت این جهاد برای همه چه کسی که کار پشتیبانی انجام می‌داده است، مادری که فرزند را بدرقه و رهسپار جبهه می‌کرده است، همسری که آب پشت سر شوهرش می‌پاشیده و یا کودکی که نگاهی معصومانه هنگام وداع به پدرش می‌کرده است تکلیف می‌آورده است. بنابراین همه این‌ها اتفاقی را به نام خاطره در پشت جبهه ایجاد می‌کند و از پشت جبهه که به فضای جبهه می‌رویم به جهت اینکه آن رزمنده پیش از ورود به این فضا کارمند، کارگر، دانشجو، نظامی قبل از انقلاب، دکتر و یا... بوده است، همه این‌ها در همجواری هم طیف متنوعی را از لحاظ جامعه‌شناسی ایجاد می‌کند.

اگر بخواهیم از هرکدام از این طیف متنوع یک مطلب بشنویم که متکی بر مشاهدات آن دوران بوده است تقریبا می‌توانیم بگوییم که همه افرادی که به شکلی دستی بر جنگ داشتند و آتش آن را لمس کردند و یا صدای بمب را شنیدند را باید در این دسته‌ها قرار دهیم. زمانی که ما با این جامعه آماری میلیونی مواجه می‌شویم (البته این به معنای آن نیست که ما چند میلیون رزمنده داشتیم بلکه هرکس هم به جبهه نرفته می‌توانسته خاطره داشته باشد) زمانی که نگاه ما این باشد دست اندرکاران فرهنگی باید تکلیفی داشته باشند و تعریفی داشته باشند که چگونه خاطرات باقی مانده در ذهن افراد را حفظ و استخراج کنیم؟

حتی آن‌هایی که به جبهه نرفتند هم «خاطره» دارند

مقام معظم رهبری این تعبیر را دارند که جنگ یک گنج است؛ آیا ما می‌توانیم این گنج را استخراج کنیم یا نه؟ شاهد این مسئله آن است که این گنج فراگیر تبدیل به خاطره شده است و باید به شکلی از ذهن کسانی که آن را حفظ کرده‌اند استخراج شود.

تسنیم: آیا اصلا امکان اینکه تمام این خاطرات ثبت شود، قابل تصور است؟

سوژه‌ها فراوان است اما اهل قلم باید شکارچیان سوژه‌های بکر دفاع مقدس باشند

خیر چنین چیزی را نمی‌توان متصور شد که از همه کسانی که جبهه رفتند بشود مطلب بگیریم. از این جهت بحث سوژه در خاطره مطرح می‌شود. سوژه به عنوان اصل مطلب می‌تواند یک خاطره‌گو را از خاطره گوی دیگر متمایز کند. یعنی یک سوژه یک راوی جذاب است و پیام دارد و می‌تواند که برای جامعه امروز و فردای ما قابل ارائه باشد. اما یک سوژه دیگر خیلی معمولی باشد و تاثیر و جذابیت چندان نداشته باشد از این جهت کسانی که دست به قلم می‌برند به نوعی شکارچیان سوژه خواهند بود و تلاش می‌کنند سوژه‌های بکر را از میان این همه طبقه متنوع و متکثر جبهه دیده و از جبهه بازآمده را پیدا کنند.

تسنیم: شما تا چه حد مجاز می‌دانید که خاطرات افراد تبدیل به رمان شود؟

تعلیق و جذابیت خاطره‌ است که نویسنده را به نوشتن داستان و رمان از آن خاطرات رهنمون می‌کند

یک سوژه می‌تواند قابلیت کار به شکل خاطره داشته باشد، سوژه دیگری نیز می‌تواند با پرداختی که برگرفته از اصول داستان نویسی است تبدیل به رمان شود. لازمه انتخاب و پرداخت آن‌ سوژه‌ها آشنایی با عناصر داستان و خاطره نویسی است. برای مثال در داستان عنصری به اسم تعلیق وجود دارد، تعلیق یعنی یک گره در متن داستان به وجود می‌آید که این گره‌ها گاهی حادثه‌ای و گاهی هم ذهنی است و خواننده مشتاق بازشدن گره‌ها است. درست مانند یک سریال که ما را قسمت به قسمت به پای خود می‌نشاند. این تعلیق ممکن است گاهی در یک خاطره نیز وجود داشته باشد و به همین دلیل که ظرفیت پردازش بیشتری نیز دارد به ذهن نویسنده می‌رسد به جای نوشتن خاطره از آن حادثه یک داستان بنویسد.

این عنصر در این حالت می‌تواند پررنگ‌تر باشد. در خاطره راوی یک جرقه بوده است که نویسنده را به سمت داستان‌نویسی رهنمون می‌کند. بنابراین در خاطره مطلق ممکن است عناصری از داستان وجود نداشته باشد و نویسنده‌‌ همان کار خاطره نویسی را انجام بدهد و یا در مقابل ارزش سوژه که گاهی برمدار حوادث و مباحث ارزشی و درون مایه خاطره می‌چرخد برای نویسنده مهم بیاید و نویسنده تصمیم بگیرد که از آن داستان بنویسد.

تسنیم: برخی می‌گویند رمان به شکلی طراحی شده است که فقط می‌تواند پاسخگوی دغدغه‌های اجتماعی و زندگی سخت انسانی باشد. به نظر شما این قالب با این تعریف قابلیت این را دارد که مسائل دفاع مقدسی و روحانی را در خود جای دهد؟

رمان یک بافت تکنیکی در بیان است که برگرفته از یک زبان و مختصات خاص است. پس از جهت رمان، ظرفی است که می‌تواند مظروفات متعدد داشته باشد. این مظروف‌ها می‌تواند مباحث ارزشی، اعتقادی و معنوی جنگ را هم دربر بگیرد. کما اینکه ما رمان‌های قوی بسیاری داشته و داریم که درون مایه آن دفاع مقدس است و نویسنده توانسته است آن عناصر را داشته باشد و برای خواننده جذاب باشد.

بسیاری از خاطرات دفاع مقدس آنچنان جذاب هستند که نیازی به استفاده از عنصر تخیل و رمان نیست

اما سوال شما بحث دومی دارد و این است که آیا اگر می‌خواهیم جذاب بنویسیم حتما باید دنبال رمان برویم؟ که پاسخ منفی است ما بسیاری ازخاطرات را داریم که به قدری جذاب و خواندنی هست که نیازی نیست از عنصر تخیل استفاده کنیم و از آن داستان بسازیم چون شاکله رمان و داستان بر تخیل است. یعنی تخیل نویسنده می‌تواند شخصیت و حادثه خلق کند، همچنین می‌تواند گره ایجاد کند و گره باز کند.

اما در خاطره، دست نویسنده بسته است و اجازه ندارد وقتی روایت یک رزمنده را می‌شنود در کنارش شخصیت و حادثه بیافریند این محدویت باعث می‌شود خاطره ارزش سندی داشته باشد اما رمان ارزش ادبی دارد از همین جهت باید بپذیریم بسیاری از آثاری که در دوران ما در مورد دفاع مقدس نوشته شده است خاطره هستند و جذابیتشان به قدری است که پهلو به آثار بر‌تر رمان ما می‌زنند.

تسنیم: در گذشته و اکنون اختلافاتی میان داستان نویسان و خاطران‌نگاران دفاع مقدس وجود داشته است. این اختلاف از چه جایی نشئت می‌گیرد؟ آیا این اختلاف به این دلیل است که آنها سبک‌های یکدیگر را برای ارائه مطلب مناسب نمی‌دانند یا اینکه محتوایی که می‌خواهیم ارائه بدهیم سبک مناسب خودش را نیاز دارد؟

آن چیزی که در داستان نویسی پذیرفته شده، این است که داستان نویسی نیازمند تکنیک‌های بیشتری است. اگر می‌خواهیم داستان بنویسم باید بیشتر مطالعه کرده باشیم و توانسته باشیم که ذهنمان را بیشتر خلاق کنیم. محصول کلمات در داستان تراوش فکر و ایده‌های نو است که از سوی نویسنده بر روی کاغذ جای می‌گیرد. نویسنده در آنجا به عنوان کالبدشناس این‌ها را باز و کشف می‌کند و روی کاغذ می‌آورد.

اختلاف این دو گروه از جایی آغاز می‌شود که برخی‌ها اعتقاد دارند خاطره نویسی چون ناظر بر واقعه و حوادثی است که پشت سر ما اتفاق افتاده و ما به دنبال نمایش دادن آن هستیم، پس خاطره‌نویسی یک ژانر تاریخی است. اما بعضی هم معتقدند که خاطره یک امر بین رشته‌ای است و اساسا خاطره شفاهی اینگونه است. آنها می‌گویند که حوادث در بدو شکل‌گیری یک موضوع تاریخی هستند اما زمانی که با قلم نویسنده ترکیب می‌شود ادبیات به مدد تاریخ می‌رود و با آن پیوند می‌خورد و شاید هم نویسنده از سایر علوم مثل روان‌شناسی و جامعه‌شناسی هم در نگارش آن بهره بگیرد.

خاطرات دفاع‌مقدس متولد فضای خاکریز و جنگ است

اختلاف دوم هم این است که، قبل از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، رمان و داستان که یک خاستگاه غربی دارد، با نهضت ترجمه وارد فرهنگ ما شد و ما به تقلید از آن‌ها آثاری را خلق کردیم. اما خاطره مولود، محصول و متولد شده فضای خاکریز و جنگ است؛ البته ممکن است رگه‌هایی از خاطره نویسی را در دوران قاجار که رجال در آن دوران سفرنامه می‌نوشتند یا حتی قبل‌تر از آن در متون تاریخی خودمان مانند سفرنامه ناصرخسرو یا سایر سفرنامه‌ها ببینیم.(البته این سفرنامه‌ها به شکلی یادداشت نویسی است که در زیرمجموعه خاطره می‌گنجد)

خاطرات دفاع‌مقدس یک محصول شاهکار و بی‌بدیل از ذات دفاع مقدس است

در این بین اما خاطره نویسی به شکلی که امروز داریم مشاهده می‌کنیم کاملا متفاوت است و طعم دیگری دارد و با پیش از انقلاب تفاوت دارد و یک محصول شاهکار و بی‌بدیل از ذات دفاع مقدس است و یک سبک نو است که از این جهت داستان‌نویسان آن را کار ساده‌ای می‌دانند در صورتی که اینگونه نیست و خاطره نویسی هم نیازمند آشنایی با چارچوب‌ها و سبک خاص خود است.

تسنیم: این چارچوب و سبک‌ خاصی که از آن اسم بردید شامل چه مواردی می‌شود؟

«پرش زمانی»، آفت خاطره نویسی است

اولا باید یک سوژه خوب را پیدا کرد. زمانی که شما یک سوژه را پیدا کردید، تصور می‌کنید که می‌توانید از آن یک خاطره خوب بنویسید. اما همه کار این نیست و شما باید بدانید که این خاطرات یک راوی دارد که بعد از گذشت سال‌ها نمی‌تواند مسائل را به صورت ریز به ریز برایتان بازگو کند، اینجا شما با مشکل مواجه می‌شوید و از این جهت با عنصر دیگر به اسم پرداخت جزیی مواجه می‌شوید که لازمه آن این است که زمان و مکان را به صورت زنجیره‌ای در حرف‌های راوی پیدا کنید. اما باز هم آن راوی مسائل را به یاد نمی‌آورد که در این صورت باید بیشتر تحقیق کرد. باید از منابع، مستندات؛ دست نوشته‌ها و عکس‌ها استفاده کنید تا راوی بتواند شاید بخش‌هایی از آن قسمت‌های فراموش شده را به یاد بیاورد.

تازه وقتی راوی اتفاقات را به یاد می‌آورد شما با مشکل فاصله زمانی روبه رو می‌شوید. برای مثال راوی ناگهان از سال 62 به سال 64 می‌رود و موارد و مسائل در این بین را به کلی فراموش می‌کند در حالی که او هم در آن فضا حضور داشته است. این فاصله‌ها که به اصطلاح به آن «پرش زمانی» می‌گویند، آفت خاطره نویسی است.

روایت خاطرات دفاع‌مقدس هم نیازمند داشتن «قصه» است

خاطره‌ها باید زنجیره روایتی منظم داشته باشد، البته گاهی تکنیک‌ها نیز در این مسیر موثرند و اینگونه نیست که چون از کودکی شروع می‌کنیم و به سال 67 می‌رسیم حتما باید در کتاب از کودکی شروع کنیم. می‌توانیم به شکل فلاش بک به گذشته رجوع کنیم. بنابراین در اینجا یک تدوین ذوقی اتفاق می‌افتد. مسئله دیگر این است که سوژه‌ای که از زبان راوی روایت می‌شود باید در ذات خود، قصه داشته باشد. البته به معنای این نیست که ذهن من به عنوان نویسنده آن را مستعد یک کار تخیلی ببیند. بلکه قصه داشتن در ذات روایت لازم است، برای مثال قصه تحول روحی یک راوی که قبل از انقلاب یک رفتار دیگری داشته است و بعد از انقلاب با مواجهه با بچه‌های جبهه وضعیت روحی او تغییر می‌کند و تبدیل به آدم سر به زیری می‌شود و آن جسارت گذشته خود را خرج ارزش‌ها می‌کند.

در مثال بالا ما یک قصه را می‌بینیم که این قصه را ذهن نویسنده نساخته است بلکه در ذات روایت او خوابیده بوده است و نویسنده تنها آن را باز می‌کند و نمایش می‌دهد. از این جهت خاطره مولفه‌هایی دارد که اگر نویسنده به آن ملزم نباشد با عدم استقبال مخاطب مواجه می‌شود.

تسنیم: کتاب‌های مختلفی وجود دارد که بسیار هم خوب دیده شدند اما این وسط برخی از کتاب‌های دفاع مقدس با وجود آنکه از نظر ساخت و پرداخت در جایگاه خوبی قرار دارند اما باز هم، خوب دیده نشده‌اند. علت این مسئله چه چیزی است؟

قطعا کتاب برای بارور شدن مسیری را طی می‌کند. اصل این است که کتاب در ذات خود خواندنی باشد اما برای خوانده شدن کتاب اولین گام، کار خوب رسانه‌ای و تبلیغات گسترده است که در این مسیر سازمان‌ها متعدد و متفاوتند. یعنی ممکن است یک جا کار خوب را نتوانند نشان بدهند و یک جا هم یک کار خیلی معمولی را بزرگ نشان می‌دهند.

به قول گلعلی بابایی نباید انتظار داشته باشیم برای شناساندن هرکتابی حتما باید تقریظ مقام معظم رهبری پشت آن باشد

برای مثال کتاب لشگر خوبان کتابی است که بعد از تقریظ مقام معظم رهبری بسیار خوب جا افتاده است. این کتاب سال‌ها در غربت قرار داشته و خود نویسنده هم این را می‌گوید و عنوان می‌کند که این کتاب در جشنواره‌ها رتبه آورد و کتاب سال شد اما قبل از تقریظ مقام معظم رهبری دیده نمی‌شود. البته به قول گل علی بابایی نباید انتظار داشته باشیم برای شناساندن هرکتابی حتما باید تقریظ مقام معظم رهبری پشت آن باشد.

ما باید بدانیم که این تفریظات مقام معظم رهبری اهتمام و نگاه فرزانگی و پدرانگی ایشان به ادبیات دفاع مقدس است اما ما باید کار خودمان را در مسیر خودش، خیلی خوب و روانشناسانه جلو ببریم. در همین زمینه هم باید گفت که برخورد سازمان‌ها نیز با آثاری که تولید می‌کنند متفاوت است.

ممکن است سال‌ها یک کتاب در کمد بماند تا یک روز یک نفر بیاید و بگوید این کتاب باارزشی بوده‌ است

برای مثال گاهی اسم یک آدم بزرگ به عنوان راوی کتاب باعث می‌شود که آن کار بزرگ شود. اما در این بین گاهی هم راوی یک آدم معمولی است که باعث می‍‌‌‌شود آن کار در کمد بماند تا یک روز یک نفر بیاید و بگوید که این کتاب با ارزشی بوده و تاکنون همه از آن غافل بوده‌اند.

مثلا کتاب تپه برهانی یا هرمان هور از بهترین کتاب‌ها هستند اما آیا توانستند به اندازه کتاب‌های جدید جا پیدا کنند که پاسخ منفی است اما به نظرمن «هرمان هور» یک اثر ملی است اما متاسفانه آن را در قله نمی‌بینیم. بخشی از نگاه سازمان‌ها هم سلیقه‌ای و ارادتی است مثلا کتابی که اقای رحیمی نوشته‌اند از منظر نقد چه حرف‌هایی خوبی در مورد آن گفته شده است و برای مثال آقای محسن کاظمی می‌گفت که خیلی کم پیش می‌آید که کتابی را یک سره دست بگیرم و دوبار هم آن را بخوانم و آن کتاب آنقدر قوی باشد که بیایم و در مورد آن صحبت کنم. ولی همان کتاب را می‌گویند که دو سال است منتظر چاپ جدید آن هستند. 

برخی سازمان‌ها به علت مباحث مالی و بحث‌های صنعت نشر می‌‌آیند و ارزش محتوای اثر را تحت شعاع قرار می‌دهند. طبیعتا وقتی کتابی به چاپ 120 می‌رود خوب توجه بیشتری به آن نشان داده می‌شود و بیشتر می‌تواند سودآور باشد تا کتابی که با جان کندن به چاپ دوم می‌رود. در این بین زمانی که جلسات نقد را کنار هم می‌گذاریم متوجه می‌شویم که آن آثار هم چیزی از بقیه آثار از نظر ارزش و محتوا کم ندارند.

تسنیم: گفته شده است که هرچه که عمر یک اثر می‌گذرد و زمانی که یک نفر خاطرات خود را نگاشته باشد، ارزش سندی آن اثر چندین برابر اثری است که راوی، خود آن را ننوشته است. برای این سوال مثال‌های زیادی مطرح می‌شود اما یک مسئله در این بین وجود دارد که چرا شما خودتان با وجود قلم رسا و جذابتان کتاب خاطرات خود را به یک نویسنده دیگر سپرده‌اید و چرا این خاطرات  را خودتان ننوشته‌اید؟

من، هم با کار «خودنوشت» مانند کتاب پایی که جاماند آشنا هستم و هم با کار «دیگرنوشت» مانند خاطرات شهید سوداگر که آقای بهداروند آن را نوشته است؛  زمانی که نویسنده می‌خواهد کار خودنوشت را انجام بدهد با این مسئله مواجه می‌شود که راوی‌ها به جهت شخصیت‌شان تفاوت دارند. یعنی در میزان صدق و کاربرد واژگان و دیگر مسائل با یکدیگر متفاوتند.

در سبک «خودنوشت»، نویسنده متوجه اشتباهات خود نشده و دچار «خودسانسوری» می‌شود

با وجود این اختلافات شخصیتی، وقتی فرد به خودنوشت روی می‌آورد متوجه اشتباه خودش نمی‌شود اما وقتی کاری را به شخص دیگری می‌دهی که آن را بنویسد در واقع کار را به یک محقق سپرده‌ای که در کنار خاطره نگاری با تمام فراز و نشیب‌های تاریخی آشنا است. من باید بتوانم خاطره کسی را بگویم که بتوانم تصویر جغرافیا را حتی اگر راوی آن را نگوید من بگویم و در این راه او را کمک کنم.

همچنین باید گفت که زمانی که آدم، خود به نگارش روی می‌آورد دچار خودسانسوری می‌شود. این خود سانسوری دو دسته است که گاهی برخی به دلایل تعالیم و آموزه‌های ارزشی می‌گویند که ما باید این خاطرات را بگذاریم برای دنیای بعدی خودمان اما وقتی فرد دیگری برای آنها بنویسد می‌تواند ضرورت این نوشتن را برای آنها بگوید.

بخش دیگر خودسانسوری شامل ملاحظات اجتماعی امروز می‌شود. برای مثال امروز القاب برای من پرستیژی را آورده است که با آدم راوی آن سالها متفاوت باشم و این باعث خودسانسوری می‌شود. البته گاهی ممکن است این خودسانسوری‌ها پیش بیاید و برای همه صدق نمی‌کند. راوی اگر دچار خودسانسوری شود یک چیزهایی را نمی‌گوید اما در سبک دیگرنوشت، نویسنده می‌تواند با گفت‌و‌گو، پرسش و ریز شدن در لایه‌های درونی راوی از او جزییات را استخراج کند در واقع راوی معدن و نویسنده معدن کاو است.

 از این رو من به کار آقای رحیمی اعتماد داشتم و ایشان هم علاقمند شد که خاطرات دیده‌بان‌ها را بنویسد که در نهایت خاطرات من را نوشت. اما در شکل کلی معتقدم که سبک «دیگرنوشت» اصولی‌تر است.

شما گفتید که سندیت خودنوشت بالاتر است اما زمانی که یک کتاب خودنوشت چاپ می‌شود، تازه راوی متوجه می‌شود که اشتباهات کار او در چه بوده است. البته قصد امتیاز دادن ندارم اما می‌گویم که آفات سبک خودنوشت بیشتر است.

من اخیراً خاطرات یک فرمانده گردان به اسم سردار میرزا محمد سلگی را کار کردم که جانبازی 70 درصد است و از ابتدا تا انتهای جنگ فرمانده بوده است و صدق ایشان برای همه مبرهن است و بسیار آدم سلیم‌النفسی است. اما زمانی که می‌خواهد خودش بنویسد بسیار برای او سخت است و از من موقعیت‌ها را می‌پرسد و من هم برای یافتن آن خاطرات گم‌شده تحقیق می‌کنم و از کسانی که با او در آن حادثه بودند سوال می‌کنم که در تکمیل خاطرات کمک می‌کند.

انتهای پیام/