تجلایی اللهاکبر گفت و به شهادت رسید + فیلم
خبرگزاری تسنیم: سردار امین شریعتی فرمانده سابق لشگر عاشورا گفت: علی تجلایی با فریاد تکبیر بلند شد و بعد از او سیل جمعیت رزمندگان ما بود که پشت سر او و مهدی باکری تکبیر گفتند و حرکت کردند. او ایستاد و قبل از شهید باکری در آن عملیات به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عصر امروز مراسم رونمایی از 3 کتاب جدید انتشارات روایت فتح با عنوانهای «نیمه پنهان 22 (تجلایی بهروایت همسر شهید)»، «روایت نزدیک 10 (اولین روزهای مقاومت)» و «یادگاران 24 (شهید غلامعلی رجبی)» در پنجمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس برگزار شد.
سردار حیدرزاده همرزم شهید تجلایی در بخشی از این مراسم گفت: هفته دفاع مقدس همواره تلخی و شیرینیهای بسیاری دارد که وقتی من وارد این هفته میشوم تمام خاطرات گذشته خودم را در زمان دفاع مقدس به یاد میآورم. همهچیز در آن دوران پاک و یکدست بود و هیچگاه بین حرف و عمل آن رزمندگان تفاوتی وجود نداشت. ما همواره در آن شرایط برای انجام دادن کارهای مختلف از یکدیگر سبقت میگرفتیم و از اینکه برای هم کاری را انجام دهیم راضی و خوشحال بودیم.
همرزم شهید تجلایی با اشاره به خاطرههایی از این شهید گفت: من در بسیاری از روزها همراه او بودم، زمانی که من بهعنوان فرمانده محور اهواز به دهلاویه تعیین شدم قرار بود که هر چهارشنبه در اهواز جلسهای را داشته باشیم. یادم هست در چهارشنبه اول آبان سال 59 حدود 70 نفر نیروی رزمنده از تبریز و شهرهای اطراف آن آمده بودند که فرماندهی آنها بهعهده علی تجلایی بود. شهید تجلایی از همان زمانی که من او را دیدم متوجه شدم که بسیار خوشفکر و بااستعداد است و از او خواستم که در دفاع از این شهرها به ما کمک کند. او هم قبول کرد و شبها در دهلاویه و روزها را در سوسنگرد کنار ما میگذراند.
سردار حیدرزاده با اشاره به اینکه عراق تلاش میکرد که محورهای دهلاویه به حمیدیه و اهواز را به تصرف خودش درآورد، گفت: من هیچگاه نه در طول جنگ و نه در سالهای گذشته مصاحبههایی را نداشتم و در هیچ برنامهای که دوربینها در آن حضور داشتند صحبت نکردم، اما دو سال پیش دیدم که متأسفانه هیچکس در مورد حادثه سوسنگرد حرف درست را بیان نمیکند و آنهایی نیز که حرف میزنند اطلاعات درستی را منتقل نمیکنند. من امروز شهادت میدهم که ستون خیمه مقاومت سوسنگرد به دست شهید علی تجلایی بود و من بهپشتوانه شجاعت، صلابت، قدرت و روحیه خالص او دلگرم میشدم و اگر او در آن شرایط کنار من نبود نمیتوانستم که کار خودم را بهدرستی انجام دهم. او با اقدامات شجاعانه خودش جلوی سقوط سوسنگرد را گرفت.
همسر شهید تجلایی در بخش دیگری از این مراسم با اشاره به شخصیت خاص آن شهید گفت: من هیچگاه در این سی و یک سال بخل دلتنگی و گریه نکردم. اما همین بخل بوده که دلتنگی را در این سالها با من همراه کرده است، من بیش از سه سال با ایشان زندگی نکردهام، دوست داشتم که شاگرد خوبی باشم اما با نمره زیر 10 قبول شدم اما از خودم راضیام که در این سی و یک سال صبر کردم و خدا را شاهد میگیرم که یک بار نیز بهخاطر دوری این شهید گریه نکردهام.
وی افزود: ما همسران شهدا عادت کردهایم که هیچگاه مانند همسرانمان که به ما دین را یاد دادهاند مطرح نشویم. آن شهدا به ما میگفتند: ما باید بجنگیم و شما باید صبر کنید و هیچگاه نیز طلبکار مردم نباشید. ما این توقع را داریم که نه بهخاطر ما و نه بهخاطر علی تجلایی بلکه همه شهدا را یاد کنیم. من بارها گفتهام که اهل شعار نیستم و هیچگاه نیز نخواستم که از نام این شهید سوءاستفاده کنم، حتی شبها مقابل عکسش به او میبالم که اینچنین همسری داشتهام. من قشنگترین عشق را فدا کردهام و باز هم ترجیح میدهم که دوباره و دوباره اگر به آن سالها برگردم او را انتخاب کنم که شاید آن موقع بتوانم نمره لازم را به دست بیاورم. همسر شهید تجلایی با اشاره به نویسنده کتاب گفت: دوست داشتم که تلاشهای شهدا پیش از پیش در کتاب مطرح شود و از اینکه من در این کتاب مطرح شدهام زجر میکشم و نمیخواهم که از این مطلب به خودم ببالم که کاری را انجام دادهام.
وی با اشاره به خاطرهای از حضور این شهید پس از شهادتش در زندگی آنها گفت: در مسئلهای قرار بود که دفتری را به من از آن شهید برسانند اما گفته میشد که از نظر امنیتی دسترسی به آن دفترچه ممکن نیست. تا اینکه شبی یکی از خانمهای همسایه ما خواب شهید را میبیند و برای ما تعریف میکند: من در خواب علیآقا را دیدم که با فانوس روشن در خیابان ایستاده بود و گفته بود که آن چیزی که برادر امین خواسته است، بگویید که به آنها بدهند.
وی در پایان گفت: خوشحالم که اکنون جنازه او هنوز هم که هنوز است بازنگشته است، شاید این مسئله در حضور خواهر این شهید او را ناراحت کند اما باید بگویم شهید تجلایی بسیار دوست داشت که هیچگاه جنازهاش برنگردد. توقع دارم که انشاءالله فقط به او توجه نشود چرا که اگر به من یا فقط او توجه شود قطعاً باعث شرمندگی من در دو دنیا در مقابل دیگر شهدا خواهد بود.
سردار امین شریعتی فرمانده لشگر عاشورا در زمان دفاع مقدس که پیش از وی شهید مهدی باکری مسئولیت این لشگر را بهعهده داشت، در ادامه این برنامه گفت: حجب و حیای خطه شهدا و رزمندگان خطه آذریزبان همواره باعث شده است که بسیاری از اتفاقات فقط در سینهها باقی بماند. من هیچگاه آن روز و صحنه تاریخی را فراموش نمیکنم که آن حماسه 70نفری بچههای تبریز و مقاومت آنها از سقوط اهواز و استان خوزستان جلوگیری کرد. دشمن هویزه و سوسنگرد را دور زد و در بخش غربی سوسنگرد مستقر شد. هسته لشگر عاشورا از همان هفتاد نفر شروع شد، همان گروه 70نفره تبریز که نقش بسیار مهمی را داشتند. امام در آن زمان میگفت: اگر سوسنگرد آزاد نشود من خودم وارد صحنه میشوم و در آنجا بود که مقام معظم رهبری به سوسنگرد اعزام شدند و شهید چمران نیز در آنجا فعالیت خود را شروع کردند.
وی با اشاره به شبههای که در چندساله مطرح شده است "چرا هفته دفاع مقدس را که شروع جنگ بوده است تبریک میگویید؟" گفت: دوستان ما باید تلاش بیشتری انجام دهند که جوانان را روشن کنند که در عملیاتهای مختلف آن زمان چقدر شرایط سخت بود. بنیصدر در آن شرایط به نیروهای مردمی و سپاه اجازه حضور در آن جبههها را نمیداد. ما شاهد بودیم که حمله ما در دزفول و آبادان شکست بسیار بدی را داشت، ما در عملیات هویزه ابتدا پیروزی خوبی را داشتیم اما بهدلیل تصورات تاکتیکی و اقدامات بنیصدر متأسفانه نیروهای ما شکست خوردند و عقبنشینی کردند و در آن زمان ما شاهد بودیم که بسیاری از همین رزمندگان و شخصیتهای مختلف و مردم مملکت جمهوری اسلامی بسیار ناامید شدند. من در آن شرایط فکر نمیکردم که دیگر هیچ روزی بتوانیم سرمان را جلوی امام بلند کنیم. بعد از آن عملیات بود که با دستور مستقیم امام(ره) همرزمان ما وارد عمل شدند و همه به قدرت و توان نظامی بچههای سپاه اعتماد کردند، در حالی که بنیصدر در آن شرایط همواره میگفت که ما باید برگردیم.
وی با اشاره به شهید تجلایی تصریح کرد: در آن عملیاتی که قرار بود ما به دجله برسیم هر سه برادران تجلایی را دیدم که در آن عملیات حضور داشتند، در حالی که تجلایی در جایگاه یک فرمانده بود. علی تجلایی در آن حد متواضع بود که بهعنوان یک نیروی تکورز عملیات را جلو میبرد، وقتی که ما در عملیات توانایی حرکت را نداشتیم علی گفت: اگر همین الآن حرکت نکنیم نمیتوانیم که به پیروزی برسیم. علی تجلایی با فریاد تکبیر بلند شد و بعد از او سیل جمعیت رزمندگان ما بود که پشت سر او و مهدی باکری حرکت کردند. او ایستاد و قبل از شهید باکری در آن عملیات به شهادت رسید، او قبل از عملیات به من گفته بود: من بعد از این عملیات دیگر بازنمیگردم.
همرزم شهید تجلایی در پایان گفت: امروز آن چیزی که ما را زنده نگه داشته است یاد همین شهدا است. امسال آنچیزی که ما توقع داریم انجام شود آن است که آن کسانی را که تاکنون در دفاع مقدس مطرح نبودهاند و یا کمتر مطرح شدهاند بیشتر بشناسیم، نسل امروز ما از اینگونه شهدا الهام و تمام زندگی خودشان را به دست میآورند.
شهید تجلایی در 20سالگی وارد سپاه پاسداران شد. فعالیت او در پادگان سیدالشهداء(ع) بهعنوان مربی آموزش، مقابله با ضدانقلاب در کردستان، هجرت به افغانستان و جنگ با متجاوزان و تأسیس اولین مرکز آموزش فرماندهی مجاهدین افغانی و در نهایت حضور در جبهه جنوب و نبردهای دهلاویه و حماسه سوسنگرد، بخشی از تلاشهای شهید تجلایی در سن 21سالگی است. وی در سن 22سالگی ازدواج کرد و بعد به جبهههای پیرانشهر اعزام شد و در عملیاتهایی نظیر «فتحالمبین»، «بیتالمقدس»، «رمضان»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر2» و «خیبر» حضور یافت و در نهایت در عملیات «بدر» در شرق دجله به درجه شهادت نائل آمد. فرماندهی گردانهای شهید مدنی و شهید قاضی، جانشینی تیپ عاشورا، معاونت آموزشهای تخصصی سپاه، مسئولیت طرح و عملیات قرارگاه خاتم و جانشینی قرارگاه ظفر از جمله مسئولیتهای شهید تجلایی در دوران هشت سال دفاع مقدس بوده است.
فیلم بخشهایی از این مراسم رونمایی را در ادامه مشاهده میکنید:
انتهای پیام/*