به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات دفاع مقدس اگرچه با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شکل گرفت، اما رفته رفته هر چه از سالهای دفاع مقدس دور شد، جلوههای دیگری از خود را به نمایش گذاشت که در گونه هایی همچون تاریخ شفاهی، خاطرهنویسی، رمان، ... متبلور شد.
در این میان یکی از آثارپرطرفدار ادبیات دفاع مقدس خاطرهنویسی بود که اگرچه در باور عموم تنها اختصاص به شخصیتهای سیاسی و برجسته تعلق داشت، اما دفاع مقدس خاطرهنویسی را به میان مردم عادی آورد و از رزمندگان عادی گرفته تا امدادگران و سرداران و فرماندهان خاطرات خود را به نگارش در آوردند، تا اینکه در دهه 80 موجی از خاطرهنویسی دفاع مقدس شکل گرفت و تا سالهای کنونی نیز ادامه یافت، در این میان آنچه اهمیت دارد، دستیابی به شیوه صحیح و استاندارد خاطرهنویسی است که در سالهای اخیر کتابهای خاطرات دفاع مقدس از فقدان آن رنج میبرند، این امر موجب شده تا از طرفی هم کتابهای خاطرات رشد یابد و هم خلطهایی میان خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی ایجاد شود.
سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس که بیش از یک سال از تأسیس آن میگذرد، شورای تخصصی خاطرهنویسی را با حضور نویسندگان و کارشناسان این حوزه تشکیل داده و در صدد دستیابی به استانداردهای لازم برای این حوزه است، خبرگزاری تسنیم، در نشستی با حضور برخی اعضای این شورا همچون گلعلی بابایی رئیس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس و نویسنده کتابهای خاطرات دفاع مقدس، معصومه رامهرمزی نویسنده کتاب «یکشنبه آخر» و پژوهشگر این حوزه و محسن شاهرضایی پژوهشگر و رئیس شورای تخصصی خاطره به بررسی موضوع خاطرهنگاری دفاع مقدس؛ فرصتها و چالشها پرداخته است.
مشروح این نشست به شرح ذیل است:
آقای شاهرضایی اگر اجازه دهید، بحث را با شما آغاز کنیم، در سالهای اخیر در ادبیات دفاع مقدس معمولاً میان خاطرهنویسی و تاریخی شفاهی مرزها کمرنگ شده و این دو با یکدیگر خلط شدهاند، برای شروع تعریفی از خاطرهنویسی دفاع مقدس و تاریخ شفاهی ارائه کرده و تفاوت هر یک را بیان بفرمایید؟
خاطره هر آنچیزی است که در خاطر انسان میماند با کلمه memory ارتباط دارد که حالا میتواند نوشته یا گفته شود، حتی میتوان خاطره را ترسیم کرد، چرا که گاهی با دیدن یک عکس خاطرات با انسان گفتگو میکنند، پس خاطرات دفاع مقدس انواع و اقسام دارند.
تاریخ شفاهی مقولهای است که گاهی با خاطره ارتباط پیدا میکند، اما انصافاً کل خاطره نیست، یعنی دو مقوله جدا از هم هستند، تاریخ شفاهی از جنس تاریخ است؛ از جنس علم تاریخ محسوب میشود و حال اینکه خاطره از نوع تاریخ نیست، گرچه علما از خاطره هم در تدوین تاریخ استفاده میکنند، یعنی خاطرات آدمهای مختلف را جمع میکنند با هم مقایسه و راستیآزمایی میکنند، کنار هم میچینند و تاریخی را از دل این خاطرات در میآورند، اما خاطره لزوماً تاریخ نیست، تاریخ نیز لزوماً خاطره نیست، اینها به قول منطقیون شفاهی محسوب شوند و برعکس اما روشهای جمعآوری، تدوین، مزین کردن، انتشار، اینها با هم فرق دارد و ما باید تفاوتهای اینها را متوجه باشیم.
خیلی از کارشناسان نظرشان این است که خاطره امری است، فیمابین تاریخ و ادبیات. در واقع کتاب خاطره به فراخور ظرفیت موضوع از تاریخ و ادبیات بهرهمند میشود. توجه به استناد و تعریف روشن از اشخاص و مکان و زمان مرتبط با خاطرات وجه تاریخی و توجه به فرم و نثر روان و دلنشین وخواندنی خاطره وجه ادبی آن است. این یک تعریف خیلی ساده و در واقع کاربردی است از این دو مقوله.
در کتاب خاطره همه حوادث ورویدادها از نگاه و ذهن و زبان صاحب خاطره است، واکنش راوی در رویارویی با حوادث اهمیت دارد، در حالیکه در تاریخ شفاهی موضوع محل توجه واعتنا است. تاریخ شفاهی شیوهای از پژوهش تاریخی است که ناگفتهها و زوایای مبهم مقطعی از تاریخ را روشن میکند و در این مسیر به خاطرات و مشاهدات مربوط به رویداد میپردازد.
تفاوتهای بسیاری در اهداف و ماهیت و کارکرد کتاب خاطره و تاریخ شفاهی وجود دارد و نتیجه خلط بین این دو، انتشار آثاری است که به سختی میتوان نوع آن را تعیین کرد.
* با توجه به نیاز امروز جامعه و مخاطبان به نظر شما کدامیک از این دو روش، خاطرهنویسی یا تاریخ شفاهی بیشتر مورد نیاز جامعه هستند؟
به نظر من مقایسه این دو قیاس معالفارق است، دو سوال و مقوله جدا از یکدیگر هستند و هر کدام مأموریتهای خود و وظایف خود را دارند، جذابیتها و مشکلات خود را دارند، مقایسه این دو به این شکل به نظر من مقایسه جالبی نیست، ما میتوانیم بگویم خاطره، مواد و متریال خوبی برای سایر کارهای هنری دفاع مقدس در اختیار قرار میدهد، یعنی اگر ما بتوانیم خاطرات را جمع کرده، مزین و مستند کنیم و اینها را در جامعه محفوظ نگه بداریم و نشرشان دهیم، آن وقت دیگران میتوانند از این خاطرات بهرههای هنری بگیرند، قصه بنویسند، تولید تئاتر، فیلم سینمایی و ...کنند، لذا اینکه کدام بر دیگری پیشی دارد به نظر من سوال جالبی نیست، ضمن اینکه به نظر من خاطره سابقه طولانیتری در امر دفاع مقدس دارد، یعنی بنده به عنوان فردی در کشور که از روزهای اول درگیر خاطرات جنگ بودم حداقل کلمه خاطره دفاع مقدس را کلمه قدیمیتری میدانم تا تاریخ شفاهی را ، تاریخ شفاهی بحثی است که اخیراً دوستان به آن پرداختند و مهم است و البته در دنیا سابقه دارد.
بابایی: خاطرهنگاری پس از دفاع مقدس در بطن جامعه آمد
آقای بابایی اگر اجازه دهید وارد بحثهای محتواییتر خاطرهنویسی دفاع مقدس شویم، ممکن است این سوال پیش بیاید که در روزگار معاصر که 35 سال از جنگ گذشته و حالا کتابهای متعددی در مورد وقایعنگاری جنگ منتشر شده چه لزومی بر تدوین خاطرات دفاع مقدس وجود دارد؟ این خاطرات چه نقاطی از تاریخ را مشخص میکنند؟
ما با ثبت خاطرات به تاریخنگار کمک میکنیم تا بتواند از این محتوا برای داشتن اطلاعات مورد نیاز برای نگارش تاریخ استفاده کند، تا آنجایی که میدانیم در دنیا و کشور ما بحث خاطرهنگاری بیشتر البته قبل از جنگ و در روایت سیاسی و نظامی محصور بوده است، ولی بعد از انقلاب مخصوصاً دفاع مقدس خاطرهنگاری در بطن جامعه آمد و مردم همه اتفاقات و حوادثی را که شاهد بودند، گفتند و برخی نوشتند و ثبت کردند و دیدیم که جامعه نیز روی خوش به این خاطرهها نشان داد و کتابهای خاطره در جامعه برای خود جا باز کردند و مورد توجه قرار گرفتند، حداقل میتوان گفت، خاطره نویسی بیشتر از ژانرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت و این موجب شد که به این موضوع پی ببریم که خاطرهنویسی و خاطرهنگاری از این به بعد برای اینکه ما بتوانیم پیشنیه خود را به آیندگان انتقال دهیم لازم است.
بابایی: خاطرهنویسی در سالهای اخیر مرهون نظر و توجه مقام معظم رهبری بوده است
تسنیم: در میان سایر گونههایی که در دفاع مقدس وجود دارد، خاطرهنگاری از چه جایگاهی برخوردار است؟ و تا چه اندازه میتوان به آن استناد کرد؟
: پاسخ به این پرسش را میتوان از برخی کتب خاطره که در سالهای اخیر منتشر شده، متوجه شد و اهمیت خاطرهنویسی را درک کرد، هر چند موفقیت خاطرهنویسی در سالهای اخیر تا اندازه بسیاری مرهون نظر و توجه مقام معظم رهبری بوده است و توجه ایشان موجب شد تا نگاهها به این سمت معطوف شود، مردم نیز زمانی که با این کتابها مواجه شدند، گویی گمشدهای را پیدا کرده باشند. به همین دلیل استقبال آنها بیش از حد تصور بود. پس خاطرهنویسی و کتاب خاطرات در گونه های ادبی جایگاه بیشتر و بهتری را پیدا کرده است، حداقل در میان مخاطبان جوان ما.
به هر حال برخی محدودیتها و نگاهها وجود دارند که شاید نتوان در دیگر گونههای ادبی کار کرد، برای نمونه رمان نویسی چندان جایگاه مطمئنی ندارد، من فکر میکنم خاطرهنویسی تقریباً در حال پر کردن خلأ دفاع مقدس در ادبیات است، اقبالی که به کتاب خاطرهنویسی میشود، در حقیقت شاید به نوعی پر کردن آن خلأ به وجود آمده در میان کتابهای رمان باشد، در بسیاری از جلساتی مقام معظم رهبری با نویسندگان داشتند، بر این نکته که هنوز نتوانستهایم رمان و کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس داشته باشیم، تأکید شده است. ایشان از نویسندگان مطالبه تولید آثار بهتر را کردهاند.
شاهرضایی : دلایل اقبال خاطرهنویسی دفاع مقدس در ایران
به نظر من، به چند دلیل خاطره در جامعه ایران اقبال داشت؛ دلیل اول این بود که به ظاهر خاطرهنویسی سادهتر است. خود من زمانی که نویسندگی را شروع کردم، فکر میکردم، خاطرهنویسی خیلی سادهتر است. برای اینکه خاطره خود و یا شخص دیگری را بنویسیم، کافی است، ضبط را روشن کنم و دو تا مطلب بگیرم و جملهبندی را درست کنم، بعدها فهمیدم، این گونه نیست و خیلی سخت است و الان نشان داده شده که این کار بسیار پیچیده است. خاطرهنگاری در واقع از یک طرف به تاریخ، از طرفی به فلسفه و از طرف دیگر به ادبیات ربط پیدا میکند، اما ظاهر امر نشان میدهد که کار سادهای است. بنابراین اقبال افراد به نوشتن خاطره از همان اول زیاد بوده است، من یادم میآید، جزو اولین کتابهای منتشره دفاع مقدس «حماسه هویزه» اثر نصرالله محمودزاده بود، خوب است، ما از پیشکسوتان نام ببریم، رزمندهای که خاطره خود را به زیبایی نوشته بود و امروز نویسنده بزرگی است.
جلوتر که رفتیم، دیدیم اینگونه نیست، خاطره هم پیچیدگیهای خاص خود را دارد، از طرفی نکتهای که آقای بابایی اشاره کردند، نکته درستی است، چون جنگ ما جنگ پیچیدهای بود، آنهایی که حضور داشتند که این پیچیدگیها را درک کردند و آنهایی که حضور نداشتند، شنیدهاند، این حوادث چنان پیجیده و باور ناکردنی بود که وقتی در قالب کتاب «دا» نوشته شد، همه فکر کردند، رمان نوشته شده است، در حالی رمان نبود، خاطره دختر 16 سالهای بود که در جنت آباد خرمشهر جنازه ها را برداشته و خاک کرده بود، اما آنقدر باورنکردنی است آنقدر این جلوهها پیچیده است که وقتی خاطره نوشته میشود، آدم فکر میکند، رمان میخواند، این هم نکته دوم، نکته سوم باید پژوهش شود، من اظهار نظر قطعی ندارم اما فکر میکنم، سایر کشورهای دنیا این طور بوده که اول کتابهای خاطرات نوشته شده و بعد دیگرانی آمدند و بر مبنای آن مثلاً بینوایان را نوشتند، مثلاً جنگ و صلح را نوشتند، این باید پژوهش شود. دلیل چهارم این است که عوامل خاطره در حالی از بین رفتن هستند، فرد یا همان عوامل فیزیکی خاطره، بالاخره عمرش تمام میشود، بنابراین این امر، موجب شد تا متولیان امر و امور فرهنگی دفاع مقدس به بحث خاطرهنویسی بیش و پیش از سایر گونهها بپردازند.
* آقای شاهرضایی به ساده بودن خاطرهنویسی در ظاهر و پیچیده بودن در باطن اشاره کردند، اساساً ا مسیر استاندارد نگارش یک کتاب خاطره از زمانی که از ذهن راوی بیرون میآید تا زمانی که بر روی کاغذ مینشیند، چگونه مسیری است؟
تاکنون 3 نشست تخصصی در شورای خاطرهنویسی سازمان برگزار کردهایم که نخستین آن با موضوع «اصالت خاطره»، دومی «سوژهیابی خاطره» و سومی «مصاحبه در خاطره» بوده است، اینها سه رکن اصلی خاطرهنگاری هستند. یعنی اگر کسی بخواهد یک کتاب خاطره بنویسد، اگر این سه رکن را مراعات کند، قطعاً کتاب خوبی از آب درمیآید.
50 تا 60 درصد خاطراتی که منتشر میشوند، فاقد استاندارد لازم هستند
* تسنیم: چند درصد از کتابهایی که اکنون با عنوان خاطرات دفاع مقدس در بازار منتشر میشود، از این استانداردها برخوردار است؟
اگر بخواهیم بررسی کنیم شاید 50 الی 60 درصد خاطراتی که اکنون چاپ میشود، آن استاندارد لازم را دارا نیست، به همین دلیل از 100 عنوان کتاب چیزی در می آید سه یا دوکتاب گل میکند.
به زعم من خاطره روحی و کالبدی دارد، مثل هر موجود زنده دیگری، در کالبد ما میتوانیم اندام را در نظر بگیریم، چطور برای یک کالبدی میگوییم این سر دارد، دست دارد، پا دارد و... ما خواستیم و شروع کردیم به این مطالعه که کالبد خاطره را چگونه ترسیم کنیم، مثلا به این نتیجه رسیدیم که مصاحبه قلب خاطره است، چون خون را پمپاژ میکند و اگر نباشد آن خاطره اصلا کالبدی نخواهد داشت. لذا پاسخ به این سوال در عین حال که هم سهل است، ممتنع هم میباشد، ظاهرش ساده است اما وقتی وارد پاسخ دادن به این پرسش می شویم، میبینیم، خیلی مشکل است. البته فرمی برای اندازهگیری استانداردها نداریم، اما میتوان گفت، بسیاری از کتابها یعنی بیش از نیمی از آنها فاقد استاندارد لازم هستند، آنهایی که خود در جنگ بودند، به گونهای در نوشتن مشکل دارند، آنهایی که نبودند، در روایت و ترسیم روایتها دچار اشکال هستند، گاهی نیزمشکلات مشترک است.
از همین رو بود که ما در شورای خاطره تصمیم گرفتیم، تا مشکلات را شناسایی کرده و در سراسر کشور در استانها از نزدیک با نویسندگان این مشکلات را موشکافی کرده و به راهحل برسانیم.
: با توجه به جلسات برگزار شده، آیا میتوانید نکاتی که به عنوان آسیبهای بحث خاطره در خلال بررسی آثار به آنها دستیافتهاید بیان کنید؟
در نشستها چندین هدف داشتیم، در بحش اصالت خاطره، به مباحثی چون خاطره چیست؟، هویت و ماهیتش چیست؟، چه مأموریتی دارد؟، تعریف باید جامع باشد یا مانع؟ سوژه چه باشد؟ چه اهمیتی دارد؟ سوژه را باید چگونه انتخاب کنیم؟ و چگونه بپرورانیم؟ یک مصاحبه خوب چگونه است؟ یک پرسشگر خوب باید چه بپرسد؟ و خلاصه این فرمان خاطره را چطور در جاده هدایت کند که به یک سرانجام خوبی برسد و در پیچ و خم جاده چپ نکند و جذابیت خود را از دست ندهد.
«تحریف» و «فراموشی» دو تهدید برای خاطرهنویسی دفاع مقدس
در نشستی که سال گذشته رهبر انقلاب با نویسندگان دفاع مقدس داشتند، معظمله از «تحریف» و «فراموشی» به عنوان دو آسیب اصلی این حوزه نام میبردند، و میفرمودند، این دو آثار دفاع مقدس را تهدید میکنند، اگر روش نگارش را کنار بگذاریم، اولین چالشی که آثار دفاع مقدس شاید داشته باشند، این است که کتاب پس از چاپ با ان قلتهایی مواجه میشود که این روایت چرا اصلا ذکر شده است، اصلاً اینگونه نبوده است، حتی نویسندگان بزرگ ما نیز گاهی میبینیم اینگونه انتقادات را به آثار خود میبینند، بنابراین میبینیم فراموشی عنصر بسیار تأثیرگذاری است، اکنون عمده رزمندههای ما پا به سن گذاشتهاند و فراموشی پیش آمده و ذهنها خالی شده است، حتی تداخل اطلاعات ایجاد شده است، گاهی راوی به طور قطع میگوید، این خاطرهای که میگویم برای عملیات والفجر8 است، یکی دیگر میگوید، این اشتباه است برای کربلای 5 است و اختلاف بینشان پیش میآید.
* : به فرمایشات رهبر انقلاب درباره خاطرهنگاری دفاع مقدس اشاره کردید، رهبر انقلاب در سالهای اخیر از بزرگترین مشوقان انتشار کتابهای دفاع مقدس بوده و با تقریظهایی که بر این کتابها نوشتهاند، مسیر را پیش روی نویسندگان و مخاطبان روشن کردهاند.
تقریظهای رهبر انقلاب به خوبی نشاندهنده دیدگاه ایشان نسبت به کتابهاب دفاع مقدس است، معظمله جنگ را به تابلوی زیبایی تشبیه میکنند که در دوردستها نصب شده اما آن تاروپودها و گرههای زیبایی که در این نقاشی است، دیده نمیشود، زمانی که خاطرهای نوشته میشود، این تابلوی زیبا نزدیک چشمان ما قرار میگیرد و ما میتوانیم بهتر ببینیم.
بهترین تعریفی که میشود از این خاطرهنگاریها کرد، این است که از خلال این خاطرات میتوان زیباییهای هشت سال دفاع مقدس را مشاهده کرد، چه آنجایی که تلخیهای شکست مطرح میشود و چه آنجایی که پیروزی مطرح میشود، همه جا زیبا است، مانند سخن زیبای حضرت زینب(س) که در کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم. بنابراین تعبیر رهبر انقلاب این است که دفاع مقدس یک تابلوی زیبا است که باید این تابلو را به مردم نشان داد.
رهبر انقلاب جنگ را گنج تمام نشدنی تعریف کردهاند و شهدا را ستارگان درخشان، ایشان در دورهای امر کردند که کتابها را چاپ کنید، دورهای گفتند خاطرات را بنویسید و اکنون تأکیدشان بر ترجمه آثار است، ایشان هم حمایت کردند، هم هدایت، منتهی اینکه ما چه اندازه موفق بودیم، باید ارزیابی شود. من به خودمان نمره قبولی میدهم اما با ارفاق، به عنوان یک عنصر کوچک فرهنگی تلاش کردیم، نیتهای خوبی هم داشتیم، ولی در عمل باید ببینیم که چه نمرهای را کسب میکنیم. من فکر میکنم هنوز کار فراوان است و تا آنجایی که مدنظر رهبری است، فاصله بسیار داریم.
ادامه دارد...
انتهای پیام/