رویکرد آمریکا در استفاده از قدرت نظامی برای حل و فصل مناقشات خاورمیانه ناکام بوده است
خبرگزاری تسنیم: تحلیلگر و محقق دانشگاه کلمبیای آمریکا که در حال نوشتن تاریخ دخالتهای نظامی آمریکا در خاورمیانه است در روزنامه واشنگتن پست نوشت که رویکرد آمریکا در استفاده از ارتش و قدرت نظامی برای حل معضلات و مشکلات خاورمیانه با شکست روبرو شده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، «اندریو باسویچ» تحلیلگر و محقق دانشگاه کلمبیای آمریکا در مقالهای در روزنامه واشنگتن پست تاکید کرد که تلاش آمریکا برای کاهش قدرت داعش و در نهایت از بین بردن این گروه به سوریه نیز گسترش یافته است.
بر اساس این گزارش سوریه چهاردهمین کشور جهان اسلام خواهد بود که نیروهای آمریکایی از سال 1980 میلادی تاکنون به آن حمله کرده یا آن را به اشغال درآورده یا بمباران کرده اند.
آمریکا از سال 1980 میلادی تاکنون به این کشورها به نوعی تجاوز نظامی داشته است: ایران، لیبی، لبنان، کویت، عراق، سومالی، بوسنی، عربستان سعودی، افغانستان، سودان، کوزوو، یمن، پاکستان و اکنون نیز سوریه.
پنتاگون پیش بینی کرده است که باز شدن جبهه جنگ چهاردهم در سوریه ممکن است سالها به طول بینجامد. این مساله کاملا روشن است که حتی اگر آمریکا در این جنگ به پیروزی برسد شکست نیز خورده است. شکست دادن داعش تنها منجر به این مساله خواهد شد که آمریکا به طور عمیق تری درگیر جنگی خواهد شد که هزینه بر و غیر سازنده خواهد بود.
در سال 1980 میلادی جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا تاکید کرد که واشنگتن با استفاده از نیروی نظامی اجازه نخواهد داد تا خلیج فارس در اختیار دستان نادرست و اشتباه قرار گیرد. عقب نشینی بریتانیا از شرق سوئز، انقلاب ایران و دخالت شوروی سابق در افغانستان واشنگتن را بر آن داشت تا خود را درگیر منطقه ای کند که پیش از این از دخالت نظامی در آن خودداری کرده بود.
زمانی نفت و نه آزادی و دموکراسی و حقوق بشر منافع اساسی آمریکا و هدف آن را توجیه و تعریف می کرد. قدرت نظامی ابزاری بوده که آمریکا با استفاده از آن امیدوار به دستیابی به اهداف خود بوده است. در عمل چه آمریکا نیروهای زمینی خود را در خاور میانه دخالت دهد یا به موشک های خود از هوا وابسته باشد این مساله کاملا روشن است که تلاش های واشنگتن برای برقراری ثبات در منطقه تاثیری معکوس داشته است. بخشی از این مشکل به خاطر آن است که سیاستگذاران آمریکایی تنها به فکر مقابله به هرج و مرج و تنش در کوتاه مدت هستند و توجهی به تبعات سیاست های خود در بلندمدت ندارند.
در خاور میانه سیاست آمریکا از بین بردن یک کشور با هدف دستیابی به یک چیز بهتر بوده است: تغییر رژیم مقدمه ای برای بازسازی و احیای ملت. ولی متاسفانه آمریکا ثابت کرده است که مهارت زیادی در انجام دادن کار اول نسبت به دومی دارد.
بی شک تغییر رژیم موجب ایجاد خلاء قدرت سیاسی می شود. عراق یک نمونه و مثال خوب به شمار می رود. وضعیت لیبی پس از سرنگونی رژیم معمر قذافی نیز نمونه دیگری است. با تغییر رژیم در کشورهای مورد نظر آمریکا، این کشورها به دست گروه های افراطی مخالف غرب افتاد. اگر عراق نیروی امنیتی موثری داشت شبه نظامیان داعش هیچ شانسی نداشتند. ولی ارتش عراقی که ما آن را ایجاد کردیم با داعش مقابله نکرد چرا که دولت عراقی که ما ایجاد کردیم به خوبی شرایط را اداره نکرد.
حتی اگر آمریکا و متحدانش در جنگ علیه داعش به پیروزی برسند دلیل کمی وجود دارد که انتظار داشته باشیم نتایج برای مردم سوریه خوب و مطلوب باشد یا اینکه چشم انداز همکاری و هماهنگی منطقه ای ارتقا یابد. با سرکوب کردن نشانه های یک بیماری، آن بیماری می تواند از راه های دیگری خود را نشان دهد و بنابر این باید منتظر ظهور و پیدایش شاخه دیگری از داعش باشیم.
پیروزی در جنگ با داعش به تنهایی کافی نیست و زمانی که جنگ در چهاردهمین جبهه به پایان می رسد بی شک باید منتظر جبهه پانزدهم باشیم که شاید اردن یا لیبی، سومالی یا یمن باشد.
انتهای پیام/ع