ماجرای اعلام موجودیت «ستاد مقاومت خواهران پاسدار» به پشتوانه شهید علم‌الهدی

خبرگزاری تسنیم: گروهی می‌گفتند زن‌ها که نمی‌توانند کار نظامی کنند. آموزش دادن به آن‌ها بی‌فایده است. ما چند نفری که دوره نظامی دیده بودیم می‌خواستیم کمک کنیم. علم‌الهدی از ما حمایت کرد و گفت اعلامیه بنویسید و اعلام موجودیت کنید، می‌دهم رادیو بخواند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، عقیده زن و مرد ندارد و وقتی قرار است بجنگی تا عقیده‌ات را گسترش دهی یا بجنگی و از عقیده‌ات دفاع کنی، دیگر جنگیدن زن و مرد ندارد. هر دو تلاش می‌کنند به هدف برسند. آن‌چه در صدر اسلام و در دوران انقلاب اسلامی مردم ایران می‌بینیم. خیلی شبیه به هم هستند؛ زنانی که در جنگ‌های پیامبر همراه مردان بودند تا اسلام پیروز شود و زنانی که همراه مردان انقلاب مبارزه می‌کردند تا انقلاب اسلامی مردم ایران پیروز شود. هر دو گروه هم یک هدف داشتند: به کرسی نشاندن حرف اسلام.

مرد تنها نمی‌تواند زندگی کند. نمی‌تواند بجنگد. نمی‌تواند دفاع کند. زنی می‌خواهد که همراهش باشد. در زندگی. در جنگ. کسی که درکش کند و بداند که مرد برای خدا می‌رود. زنی که در خانه از دارایی‌هایی که مهمترینش عزت و فرزندان هستند مراقبت کند. در دوران دفاع مقدس زنان مردان رزمنده سختی‌های بسیاری می‌کشیدند. چه‌ آنها که در شهر‌ها دور از همسرانشان بودند، چه آنها که همراه همسرانشان به مناطق جنگی می‌رفتند.

انتشارات فاتحان به کوشش خانه فرهنگ و هنر ساقیا و به نویسندگی سعید زاهدی و سمیه شریفلو کتاب «نگاه پر باران» را منتشر کرده است. نویسندگان در این کتاب تلاش کرده‌اند حضور هشت ساله‌ی زنان را در جنگ عراق علیه ایران روایت کنند. روایتی که قرار است زن را بخشی از جنگ ببیند و بر بخش‌های از جنگ نور بتاباند که زنان بیشتر حضور داشته‌اند.

این کتاب با بیان 549 روایت کوتاه در 8 بخش به موضوعاتی مانند حضور زنان در جنگ، زنان در نخستین روزهای دفاع مقدس، آوارگی زنان در هشت سال جنگ، زنان در پشتیبانی جنگ، همراهی زنان با مردان رزمنده، مادران و همسران شهدا، درگیری زنان با جنگ در شهر‌ها و همسران جانبازان و مفقودان می‌پردازد. در ادامه روایتی که از «آشنایان ناآشنا» به تألیف «فرزانه مافی» برگزیده شده، می‌آید:

برخی مواقع لازم بود زنان در خط مقدم بجنگند البته این اتفاق اوایل رایج بود اما کم کم زنان به پشت جبهه رفتند و مردان جنگیدند هر چند زنان آموزش نظامی هم می‌دیدند برای روز مبادا در اهواز برای نوجوانان و جوانان دختر و پسر دوره آموزشی نظامی برگزار کردند. در این دوره حدود هزار دختر را خانم داعی‌پور آموزش دادند.

گروهی می‌گفتند زن‌ها که نمی‌توانند کار نظامی کنند. آموزش دادن به آن‌ها بی‌فایده است. فقط جواد داغری و محمد حسین علم‌الهدی از ما حمایت کردند. من و چند خواهر دیگر که دوره نظامی دیده بودیم به هر دری می‌زدیم بتوانیم کمکی کنیم. اتفاقی به محمد حسین علم‌الهدی برخورد کردیم.

دغدغه‌مان را برایش گفتیم کمک کرد مدرسه نظام وفا را برایمان گرفت و گفت اعلامیه بنویسید و اعلام موجودیت کنید می‌دهم رادیو بخواند. هفتم مهرماه سال 59 به نام «ستاد مقاومت خواهران پاسدار انقلاب اسلامی» اعلام موجودیت کردیم و از مردم شهر خواستیم آوارگان جنگی سوسنگرد و بستان را به خانه‌هایشان راه بدهند.

آدرس و شماره تلفن مدرسه را هم اعلام کردیم و گفتیم شبانه روزی برای کمک آماده‌ایم یک ساعت بعد مدرسه شد محل جمع‌آوری کمک‌های مردمی و دفتر هماهنگی‌های اسکان جنگ‌زدگان در اهواز.

علم‌الهدی گروهی را گذاشت درباره زنان در انقلاب‌های شیعی تحقیق کردند و نشان داد که در صدر اسلام هم زنان کار نظامی می‌کرده‌اند من هم می‌گفتم دست کم می‌توانند خشاب پر کنند یا از اسلحه‌خوانه و انبار مهمات نگهداری کنند.

انتهای پیام/