بازخوانی سروده‌ای ضد آمریکایی از محمدرضا شفیعی کدکنی

خبرگزاری تسنیم: «بوی جوی مولیان» مجموعه‌ای از سروده‌های شفیعی کدکنی در خلال سال‌های ۵۴ تا ۵۶ است؛ شعرهایی که با محتوایی ضد آمریکایی از زبان شاعری که دردمند انسان امروز در پرینستون آمریکا گفته شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدرضا شفیعی کدکنی هم چهره‌ای علمی است و هم شاعری توانا. از این حیث جزء معدود اساتید زبان و ادبیات فارسی است که ذوق را با علم گره زده است. شفیعی را بیشتر دانشگاهیان با عنوان محققی توانا و نویسنده‌ای چیره‌دست در حوزه ادبیات عرفانی، نقد ادبی و گاه شعر معاصر می‌دانند. شاید کمتر کسی به این توجه کرده باشد که او یکی از پایه‌گذاران و تأثیرگذاران شعر انقلاب و به طور کلی شعر مقاومت است.

نگاه شاعر به مقوله مقاومت در کشورها اسلامی را می‌توان هم از لابه‌لای اندیشه‌های او در سطرهای آثار مختلفش پی برد و هم از خلال ابیات متعدد او. در میان آثار دسته نخست «شعر معاصر عرب» یکی از آثار برجسته شاعر در این رابطه است. این اثر در سال 80 نوشته و در سال 87 از سوی انتشارات سخن برای اولین‌بار به چاپ رسید. بخش نخست کتاب به بررسی تطور شعر عرب در دوره معاصر و دگردیسی‌های آن طی سال‌های اخیر می‌پردازد. بررسی فرم و محتوا محور اصلی نویسنده در این بخش از اثر است که شاعر گاه آن را با جریان‌ها و تحولات ادبی در سده معاصر ادبیات فارسی نیز مقایسه‌ می‌کند که نگاه و نتیجه‌ای روشن‌تر به ذهن مخاطب فارسی‌زبان منتقل می‌کند.

شفیعی کدکنی در این کتاب به چگونگی آغاز تغییرات در شعر معاصر عرب می‌پردازد؛ از آغاز تفاوت نگاه‌ها در شعر این روزهای عرب و پس از آن بارقه‌هایی که در فرم زده شده را شرح می‌دهد و در نهایت پرچمداران امروز شعر عرب را با ارائه بخشی از سروده‌هایشان به مخاطب معرفی می‌کند؛ نازک الملائکه؛ به عنوان نیمای شعر عرب، نزار قبانی؛ عاشقانه‌سرای بی‌همتا، بدر شاکر سیاب، پیشاهنگ بدعت‌ها و... .

شاعر در این بخش ضمن اشاره به تحولات معنایی و محتوایی در شعر عرب، توجه شاعران این دوره به اندیشه‌های فلسفی حاکم در جهان و بازگو شدن آنها در میان ابیات شاعر معاصر عرب و آشنایی آنها با شاعران کشورهای غربی و در نهایت تحول پدیدآمده از این آشنایی، می‌گوید: «من معتقدم که بحران «بیهودگی» و «نیست‌انگاری» و «درماندگی انسان» یک بحران روحی است که در تمدن دردمند اروپایی قابل تفسیر است، ولی ما بدون سنجش و بی‌آنکه در زندگانی ما عاملی برای توجیه آن وجود داشته باشد، آن را در ادبیات خود وارد کرده‌ایم. این بیماری مسری که آثار ادبی ما را درنوردیده است، بیماری‌ای عربی نیست، بلکه چیزی است که در فرانسه ساخته شده و میکرب‌های آن، مانند یک‌بیماری واگیردار، به ما منتقل شده‌اند. .... من این‌ها را می‌دانم. ولی این را فراموش نمی‌کنم که انسان عربی دارای بحران‌های خاصی است: بحران‌های راستینی که به نان و دارو و دانش و غده سرطانی اسرائیل پیوستگی دارد ... .»

اما شاید بهترین راه برای رسیدن به اندیشه‌های شفیعی کدکنی در این زمینه سروده‌های او باشند؛ اشعاری که بی‌پرده و با بیانی شیرین‌تر آروزهای شاعر آرمانگرا و دردمند انسانیت را در این روزگار بیش از هر اثر دیگری بیان می‌کند. «بوی جوی مولیان» یکی از آثار این اندیشمند توانا است که در آن قطعه‌های متعددی در قالب نیمایی با این مضمون دیده می‌شود، اما در این میان شعر «نیویورک» واضح‌ترین شعر شاعر در مجموعه حاضر است که آروزی شاعر برای از بین رفتن شهری که شهدش دلار است را به تصویر می‌کشد.

شفیعی کدکنی این مجموعه را در خلال تابستان 1354 تا تابستان 1356 در آمریکا (شهر پرینستون، ایالت نیوجرزی) سروده است که از این منظر، نوع نگاه شاعر در برهه زمانی گفته شده قابل توجه است:

نیویورک
او می‌مکد طراوت گل‌ها و بوته‌های آفریقا را
او می‌مکد تمام شهد گل‌های آسیا را
شهری که مثل لانه زنبور انگبین
تا آسمان کشیده
و شهد آن دلار

یک روز
در هرم آفتاب کدامین تموز
موم تو آب خواهد گردید
ای روسپی عجوز؟

انتهای پیام/