نمیدانم هنرمندان با چه توجیهی «کوبانی» را نمیبینند/نگاه به تئاتر خیابانی چیزی شبیه دورهگردی است
خبرگزاری تسنیم: امین اصلانی گفت: حس کردم به خاطر همین نزدیک بودن به عراق و کوبانی باید حرفی بزنم. وقتی میبینم نمیدانم چه توجیحی بکنم. بقیه چرا نمیبینند؟ هر لحظه در اخبار، شبکههای اجتماعی میبینیم کشتارها و فیلمهایی که داعش تهیه کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جشنواره تئاتر خیابانی مریوان این روزها در حال برگزای است، جشنوارهای که به واسطه خواست مردم تئاتر دوست مریوان شکل رفته است. آثار حاضر در جشنواره امسال یا خوب هستند و یا بد، متاسفانه یا خوشبختانه حد وسطی میان آثار وجود ندارد، اما نکتهای که در اکثر آثار میتوان ملاحظه کرد، وجود ایدههای بسیار خوب و اجراهای نسبتا ضعیف است.
سید امین اصلانی، کارگردان جوان تئاتر و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش و مدرس تئاتر با نمایش «برپهنه خیابان» از شیراز حاضر است، هرچند خودش میگوید به خاطر مشکلات عمدهای که برای تئاتر کار کردن در شیراز وجود دارد، او در تهران زندگی میکند، اما به صور اتفاقی و علاقهای که به شیراز دارد، این نمایش را به عنوان نماینده از استان فارس در جشنواره شرکت داده است، او میگوید بیش از اینکه به این فکر کنم که بخری مدیران این اثر به عنوان گزارش کار خودشان از استان فارس رد میکنند به این فکر کردم که به هر حال نام شیراز بسیار با ارزشتر از سؤاستفاده مدیران است. با اصلانی به گفتوگو درباره نمایش «بر پهنه خیابان» که اقتباس از متن مروژک است، شرایط برگزاری جشنواره، تئاتر استان فارس و مدیریت تئاتر خیابانی نشستیم که د ادامه می خوانید:
دغدغه مخاطب امروز این هست که آگاهیهایش را ارائه دهیم
تسنیم: چرا از متن بر پهنه دریا اثر مروژک استفاده کردید؟
فکر کردم در دورانی که زندگی میکنیم، مساله خورده شدن، قضیه داعش، قضایایی سیاسی – اجتماعی اطراف من، ضرورتش در جشنواره حس میشود و باید کار شود. روایت همین است و بیشتر حس میکنم هدف برخی کارها سرگرم کردن تماشاگر با استفاده از شیوههای مختلف نمایشی است و موضوعات مختلفی که جذاب نیست. دغدغه مخاطب امروز این هست که آگاهیهایش را ارائه دهیم. دغدغه دیگرم این بود که چرا نمیشود از اجراهای معتبر اقتباس و در فضای تئاتر خیابانی استفاده کرد، یا از شیوههای خودمان استفاده کنیم. الان میبینم که خیلی از گروهها و اجراگران توقع کاری را دارند که مخاطب بخندد و سعی من بر این بود که در این نمایش به سمت چنین چیزی نروم؛ چرا که هدف تئاتر خیابانی واداشتن مخاطب به تفکر است.
باید نسبت به اتمسفری که مخاطب ساخته، درک شود که در حال اجرا، زبان تلخ واقعگرایی اجتماعی جوابگو است یا باید با ساخت فضای مفرح، اندیشهٔ خود را مطرح کند. شاید در برخی صحنهها صرفاً بگذارم که تماشاگر ارتباطی برقرار کند و یک همذاتپنداری داشته باشد تا با نمایش من همراه باشد؛ ولی من سعی کردم که آن مفهوم در عین اینکه کمدی است و میتواند خندهدار باشد، پشت آن چیزی باشد به اسم خورده شدن، گندهه، متوسطه و کوچیکه، و اینکه کوچیکه که میتواند نماد روشنفکری یا فقرا یا چیزی دیگری باشد. متوسطه که سعی میکند خودش را به گندهه بچسباند و امکان محو شدنش خیلی زیاد است، کلاً کاراکتری خاکستری است و برایش خیلی فرق نمیکند چه کسی در راس قدرت باشد، چرا که قصدش همسویی با قدرتمند است. گندهه هم تکلیفش مشخص است.
بخشی از دلگیری من پس از 9 دوره برگزاری جشنواره مریوان به مسئولان باز میگردد که هنوز به ریتم مشخصی در هدایت جشنواره نرسیدهاند. فقدان در برخی موارد یک برنامه مدون و منظم در حرکت سرویسها، برنامهریزی گروه را مختل کرده است. وقتی گروهی در حال اجراست با ما میگویند بعد از آنان بلافاصله اجرا کن. درخواست ناگهانی از یک گروه مبنی بر اجرا بدون تنفس زمانی، نسبت به اجرای قبل برای یک گروه خیابانی هیچ جذابیتی ندارد. همه اینها باعث فشار به من و گروه میشود تا نتوانم به اجرای مدنظر خودم دست یابم.
تسنیم: نمایش شما با فریادها نقش کوچیکه شروع شد؛ در حالی که مخاطبان اثر انتظار شروع نمایش بدین شکل و شمایل را نداشتند. برخلاف دیگر آثار که گروه محیط صحنه را تعیین میکنند، چنین معادلهای برای نمایش شما رخ نمیدهد.
در مقام کارگردان میزانسن میدهی، کارها را انجام میدهی؛ ولی باز معادلات آن چیزی نیست که در صحنه رخ میدهد. یک جایی عکسالعمل مخاطب چیزی نیست که تو لحاظ کردی. همه اتفاقات وجود دارد و این یک تجربه بود. شرط لازم برای بازیگر خیابانی، شناخت موقعیت اجتماعی، زمانی، مکانی و جاری تماشاگرش است.
تسنیم: این اتفاق برای شما مثبت نبود؟
چرا همین طور بود. الان مطمئن هستم در اجرای بعدی چه کنم. با تمام وجود اینکه با مریوانیها به عنوان مخاطب کار کرده بودم، باز لحظاتی در اجرایم رفتارهایی میدیدم که برای من جدید بود. جدید نبود، متعلق به دهه، روز و سال خودش بود. حس میکنم مثلاً اجرای فردا طبیعتاً به واسطه همین اتفاقات، این روند را متفاوت کند. تئاتر خیابانی وابسته به لحظات است و در برخی موارد حساسیت اجرا بیش از اجرای صحنهای خواهد بود؛ بطوری که برخلاف اجرای صحنهای مخاطب در انتظار دیدن یک اثر دراماتیک نیست. بلکه کارگردان برشی به زندگی واقعی آدمها میزند تا به فضای پیرامونی آنان ورود کند.
تسنیم: واکنش مخاطب اجرای شما متفاوت بود. در برابر کنشهای شما، واکنش شیطنتآمیزی داشت.
یک مشکل خیلی بزرگ که وجود دارد و مربوط به مدیریت و برنامهریزی هم نیست. وقتی کاری قبل از من تمام سعیاش این است که با رفتار و اطوار مخاطب را بخنداند، بازی من برای اجرای پشتبند این گروه بسیار سخت باشد. این چیدمان هم کمی کار را به هم ریخت. تفاوت میان کارگردانی خیابانی و صحنه تئاتر را باید در ریتم، حرکت، رنگ، فرم، حجم و در برخی موارد موضوع و... جستجو کرد.
تسنیم: چیدمان نمایشها از یک هارمونی محتوایی یا فرمی تبعیت نمیکردند.
شرایط آب و هوایی نیز یک بخشی از مساله است. ساعت اجرای من که 17:30 عصر بود و با تاریکی مواجه است. حالا با همه این مجموعه همه اینها باید با داور روبرو شویم. اصلاً توجیهی ندارم. به هر حال این کارم اجرا شد و اسمش روی آن است.
محال است تئاتری اجرا کنید و بگویید واکنش مخاطب مثبت بوده است
تسنیم: اجرای شما برخلاف نمایشهای دیگر یک تم روشنفکرانه دارد و حرفش به شکل استعاری بیان میشود. مخاطب در حالت عادی، ممکن است بخشی از نگاه شما را متوجه نشود و مساله خورده شدن را دیر درک کند. با چه نگاهی چنین نمایشی را انتخاب کردید؟
کلاً آدمی هستم که ریسک میکنم و ترجیح میدهم در این فضا این ریسک را با جان و دل بخرم و حاضرم که تاوانش را هم بدهم. تاوانش هم این است که عموماً آمدیم برای گرفتن جوایز و یا دیده شدن یا بعد از آن اتفاقاتی بیافتد، گاهی وقتها ترجیح میدهم عکسالعمل مخاطب را ببینم. به خاطر اینکه مدیوم کار به نظر مناسب فضای دانشجویی است و آنجا خیلی به توفیق بیشتری برسیم. میخواستم یک بار این تجربه را داشته باشم و خودمان را ارتقا دهیم؛ از طرف دیگر ذائقه مخاطب را نیز تغییر بدهیم، فکر میکنم این چیزی هست که جز اهداف جشنواره باشد. حالا چون ذائقه مخاطب صرفاً خندیدن است دلیل بر این نمیشود. مخاطبهای امروزی بسیار باهوش هستند. نسبت به سالهای گذشته شدیداً باهوش هستند و قابل مقایسه با گذشته نیستند؛ حتی با شهری مثل شیراز، ترجیحم بر این بود که ریسکی کنم ببینم چگونه در بوته آزمایش قرار میگیرد. حرفه من این است که چنین کنم.
برخی هنرمندان خیابانی با اتکا به شیوههای امتحان شده، از تجربه گریز میکنند
محال است تئاتری کنید و به ضرس قاطع بگویید در مواجه با مخاطب به جواب مثبت رسیدید. بارها در پروسه کارگردانیم شده که به توفیق رسیدم و گاهی اوقات نرسیدم. در بعضی به اتفاقات باورنکردنی رسیدم. در تئاتر خیابانی هدف انتقال اندیشه و ایدئولوژی هنرمند به جامعه است که سرگرمی نیز باید بخشی از آن دانست. هدف هنرمند باز کردن دریچهای برای مخاطب است که میتواند شامل انسان امروزی، فقر، بیکاری، جنگ، مرگ، تکنولوژی و... باشد. در برخی از آثار حاضر در جشنواره ایده به درستی انتخاب شده؛ به همین دلیل در پرداخت کارگردان به توفیق نرسیده و در همان ایده اولیه خود باقی مانده است.
برای خلق و مطرح کردن ایدهٔ جدید باید تحقیق شود، زیرا سطحی نگاه کردن به موضوع، ناخواسته لطمهای بزرگ به اثر میزند. هنرمند خیابانی از هسته و مرکز جامعه سخن میگوید ولی در برخی از آثار انتخاب مضامین از لایههای بیرونی جامعه است. هنر تئاتر خیابانی، هنر آزمون و خطا و تجربه کردن است؛ اما برخی هنرمندان خیابانی با اتکا به شیوههای امتحان شده، از تجربه گریز میکنند تا با اطمینان خاطر، مخاطبش را حفظ کند.
حس کردم به خاطر همین نزدیک بودن به عراق و کوبانی باید حرفی بزنم
تسنیم: اجرای عموم چه تاثیر کیفی بر جشنواره دارد؟
دغدغه شخص خودم جشنواره نیست، دغدغه من بافت و رنگ است و ترجیح میدهم که از هر قشری با هر نگاهی و با هر دریچهای در این فضا وجود داشته باشد و این تنوع بوجود بیاید. کسی ممکن است گرایش به تئاتر کودک داشته باشد و دیگری به نمایش ایرانی و زیبایش به همین است و باید وجود داشته باشد و قضاوت با مخاطب است. قبلاً هم تجربهاش را داشتم. شش ماه دبیر جشنواره تئاتر خیابانی استان فارس بودم و فعالیتهایی انجام میدادیم و در جاهای مختلفی از شیراز هفتهای یک کار اجرا میکردیم. در جشنوارههای خیابانی داور بودم و مقالاتی در همین حوزه نوشتم، چون دغدغه من کار خیابانی است. وقتی میبینم که در کشورهای دیگر مکبث و هملت و متون دیگر استفاده میکنند و مکبث با شلوار جین در فضای مثل پارک اجرا و امروزی میشود، ترجیح میدهم من هم استفاده این چنینی داشته باشم. شاید در درامنویسان ایرانی چیزی پیدا نکنم، ولی حس میکنم وقتی از نویسندهای مثل مروژک استفاده میکنم و مفاهیم جهانی را مطرح میکنم. حس کردم خیلی به این مساله نیاز داریم مخصوصاً اینکه جایی اجرا میکنم، فاصله من با اتفاقاتی که در حال رخ دادن است اندک میباشد.
وقتی کوبانی را میبینم نمیدانم چه توجیهی داشته باشم، بقیه چرا نمیبینند؟
یکی از دغدغههای من کردستان عراق است. کردستان عراق در کار تئاتر خیابانی چه کرده است؟ آیا مثل بقیه به سراغ ساز و دهل رفته؟ حس کردم به خاطر همین نزدیک بودن به عراق و کوبانی باید حرفی بزنم. وقتی میبینم نمیدانم چه توجیهی بکنم. بقیه چرا نمیبینند؟ لحظه به لحظه در اخبار، شبکههای اجتماعی داریم میبینیم کشتارها، فیلمهایی که داعش شخصاً تهیه کرده است، مستنداتی که وجود دارد، پس چرا نمیبینیم؟ تو هنرمند خیابانی هستی، داری نمایش را در دل مخاطب میبری، مخاطب ممکن است برخی چیزهای را درست متوجه نشود، تو داری به مخاطب نگاه و عینک میدهی. پس وقتی به او عینک دادم، صرفاً روایتی از شاهنامه فردوسی ارائه نمیکنم، دغدغه من داستانهای زورخانهای و پهلوانی نیست. دغدغه من مرگ و خون است. وقتی نمیتوانی از مرگ و خون به آن شکل استفاده کنی، حالا ببرش به یک فاز دیگر.
تسنیم: در برخورد با تئاتر خیابانی این گونه حس میشود متنی وجود ندارد و همه چیز براساس بداهه و حرکات تمرین شده است. اما میتوان گفت که نمایش شما پیش از این دارای متن است.
مگر میشود اندیشه را بداهه مطرح کرد. پس فکر تو چیست؟ تو اثر و مخاطب را به یک سمتی میبری، محال است که کسی بگوید کار من صرفاً سرگرم کردن است. سرگرم کردن در تئاترهای لالهزاری است. وقتی در فضا تئاتر، تئاتر خیابانی و بینالمللی مریوان تبدیل به واژه میشوند. وقتی واژه را عهدهدار میشود، وزنه سنگین میشود. برای همین باید حرفهایمان متفاوت باشد. وقتی واژه داعش مطرح میشود، این دغدغه من است، من شیعه باید خودم را نشان دهم، به هرشکلی و به هر زبانی. پس باید تفاوتی وجود داشته باشد و این تفاوت در آثار مختلف دیده شود.
تسنیم: با توجه به کمبودهایی که در حوزه آموزش و نشر در تئاتر خیابانی وجود دارد، فکر میکنید اقتباس بتواند نیرویی کمکی برای تئاتر خیابانی امروز باشد؟
سلمان فرخنده قصد داشت کتابی درباره طرحهای تئاتر خیابانی در نشر افراز منتشر کند. به هر حال در تئاتر خیابانی کتابی چاپ نشده و واحد درسی اختصاص داده نشده است. وقتی تئاتر بینالمللی خیابانی وجود دارد، آنقدر آدم هست که بتواند دو واحد تئاتر خیابانی تدریس کند. کارگردانان و بازیگرانی که در تئاتر خیابانی فعالیت میکنند، راحتتر با فضای صحنه کنار میآیند. بازیگری که میتواند در فضای لخت خیابان بازی کند و ارتباط بر قرار کند، فکر کنم میتواند در صحنه تئاتر هم موفقتر باشد.
غمگین میشوم که چرا شیراز به حق خود نمیرسد
تسنیم: در کلانشهری به نام شیراز هیچ فضایی برای تئاتر خیابانی اختصاص نیافته است، وضعیت این رشته هنری در این شهر به چه شکلی است؟
من چند سالی است در تهران زندگی میکنم. یک سال به شیراز بازگشتم؛ ولی باز تصمیم گرفتم به کار در تهران ادامه دهم. به خاطر اینکه فضای لازم مهیا نبود، چه در تئاتر خیابانی و چه در صحنه. ناراحت میشوم وقتی میبینم همدان تبدیل به یک شهر فرهنگی در عرصه تئاتر کودک و نوجوان میشود و مریوان در حوزه تئاتر خیابانی اینگونه عمل میکند، اما شیرازی که ید طولایی در حوزه تئاتر دارد، چه در نمایش ایرانی، چه در تعزیه، چه در نمایش جیجی ویجی، چه در سیاهبازی و چه در کارهای صحنه، اکنون تعطیل است. ناراحت میشوم وقتی میبینم اصفهان مرکز فیلم کودک و نوجوان میشود و همه جا مشغول پذیرش چنین مسئولیتهایی هستند تا این ارتباط و رفت و آمدهای هنرمندان و سرازیر شدن بودجهها صورت گیرد، اما شیراز حتی از هنرمند خودش هم حمایت نمیکند. غمگین میشوم که چرا شیراز به حق خود نمیرسد. اگر بخواهیم سهمی هم قائل شویم، اگر بخواهیم نام پنج شهر در راس بگوییم بیشک یکی از شهرها شیراز است که با کم لطفی مسئولان امر روبرو بوده است.
در بخش تئاتر خیابانی شخصاً حضور داشتم، گله و شکایت آن چنانی ندارم. پنج ماه کار کردم و بابت داوری و اجرای آثار هیچ مبلغی دریافت نکردم. فقط بودجهای گرفتیم برای گروههایی که اجرا میکردند. از این مشکلات بسیار است و باید عاشق باشی و عاشقی یک زمانی دارد. چه متاهل باشی، چه مجرد، فشارها به تو اجازه کار کردن نمیدهد، هر چقدر عاشق تئاتر خیابانی، تئاتر کودک و... باشی. اینجا فکر کردم به نسبت سطح حمایتها بیشتر است. در این جشنواره هم ناخواسته عنوان شیراز به کارم خورد. من این کار را به اسم تهران دادم؛ ولی در فرمهای به اسم شیراز بیرون آمد.
نگاه به تئاتر خیابانی چیزی شبیه دورهگردی است
تسنیم: چرا؟
چون تمام اعضای گروه از بچههای شیراز بودند، افراد مربوط فکر کردند که از شیراز بودیم؛ ولی همگی در تهران ساکن هستیم. از این طرف فکر میکنم چرا ما باید روزمهای تهیه کنیم برای دوستانی که ذرهای برای کار ما کمک نکردند و اصلا نمیدانند که شیراز در جشنواره مریوان نماینده دارد. مساله عجیبتر اینکه در تمام جداول اسم کار «در پهنه خیابان» و نام کارگردان پیام لاریان ذکر شده است. آدمی نیستم که غر بزنم. با خودم گفتم چکار کنم. باید برای اتفاقی که رخ داده، راهکار بیابیم. بالاخره شد همین که پیام لاریان کارگردان کار است. بودنم در مریوان با این شرایط و شرکت در جشنواره با دوستان، نوعی نفس کشیدن است. کمی بشود کارهای بینالمللی و داخلی را تماشا کنم و این بودن برای من حکم تنفس دوباره دارد.
تسنیم: حاضر هستید دوباره به شیراز بازگردید؟
بله، آنچنان مشکلی ندارم. مشکل این است که ورکشاپها و جشنوارها کاری را درست نمیکنند. با سه کتاب تئاتر خیابانی اکبرلو و بزرگمهر و زاهدی، کسی نمیتواند وارد تئاتر خیابانی شود. یک زمان است، یک گذار است. کسی هم نمیتواند مسائل را دیکته کند و برای تو بنویسد. برای همین این اندیشه است که باید تغییر کند. شنیدم که قطب الدین صادقی نیز به این سمت آمده است و این بد نیست. اگر برخی افراد قدم اول را بگذارند، نگاه به تئاتر خیابانی تغییر میکند و این اندیشه که افرادی در تئاتر خیابانی حضور دارند که در تئاتر صحنهای به توفیق نرسیدهاند، کاملا اشتباه است. عموماً حس میکنند که خیابانیکارها بدبختترینها در مسائل مالی هستند و همه اینها جمع میشود که نگاه به تئاتر خیابانی چیزی شبیه دورهگردی باشد.
تسنیم: رابطه میان گروههای خیابانی نسبت به گروههای صحنهای به شکل قابل توجهی دوستانه است.
جالب این است که وقتی در جهان بررسی کنید و به نظریههای مختلف بپردازید و به اسمهایی چون پیتر شومان، پیتر بروک، کانتور با تئاتر هپنینگ یا آگوستو بوآل برخورد میکنید که در فضاهای باز اجرا میکنند. وقتی چنین افرادی پایهگذار چنین فضایی باشند، چرا نگاه ما نگاهی سطحی است و تمام بودجهها به سمت کار صحنه سرازیر میشود. مگر خیابانی چه تفاوتی دارد؟ با چه معیار سنجیده میشود؟ کافی است برای یک بار تاریخ تئاتر جهان را مرور کنیم. ببینیم چه اتفاقی رخ داده است. برای مثال برشت در جنگ جهانی دوم چه کرده است؟ از همان فضا و چنین کاری بهره میبرده است. زمانی و جایی میرسد که برای تئاتر تعریف نشده است و این روح سرکش بخشی از تئاتر خیابانی است.
بودجهای خرج میشود برای سیاستگذاری و این بودجه و آدمها کجا هستند
تسنیم: مشکل از کجاست؟
به نظر میرسد همه در بیرون دایره قرار داریم. انگار همه باید سیاستگذار باشند. همه باید نظریهپردازی کنند. پس چه کسی اجراگر است؟ وظیفه من بازیگری و کارگردانی در تئاتر خیابانی است و فعالیت مرا شما دیدید. یک سری از افراد هستند که یک سری وظایف دارند. من ناراحتیم شبیه مثال رضا کیانیان است که میگفت آدمی هست بابت آلوده نشدن هوای تهران پول میگیرد تا به تو فشار نیاید و حالا که به تو فشار میآید، آن آدم کجاست. من کارم این است که پول بگیریم و بازیگری کنم. عدهای هستند که مسئول این قضیه هستند، بودجهای خرج میشود برای سیاستگذاری و این بودجه و آدمها کجا هستند و سیاستگذاری چیست که چرا همه ما همه چیز را نقد میکنیم.
تبدیل شدهایم به یک سری آدمهای غر زن
میگوییم چرا در دانشگاه واحد درسی تئاتر خیابانی وجود ندارد. تا کی باید بگوییم؟ تا کی باید غر بزنیم؟ عموماً تبدیل شدهایم به یک سری آدمهای غر زن. میتوانم سالیان سال درباره این مسائل حرف بزنم؛ ولی باز سال بعد با کسی دیگری همینها را میگویم. همین روایت همین روایت، آنقدر تکرارش خستهام میکند که به شکل اتوماتیک روایتش میکنم.
تسنیم: نکته این است در مواجه با این فضا متوجه نمیشوی که مسئولیت با کیست؟
این خیلی مهم است که بودجه به چه کسی داده میشود. مثلاً بودجه را به امین اصلانی میدهند، ولی امین اصلانی به هیچ وجه سیاستگذار تئاتر خیابانی نیست. به کسی بدهند که توانایی مدیریت داشته باشد و بداند چه میکند. این بخش از هزینهها و آمدن هزینهها نیازمند هوش و ذکاوت است.
مسئولان تئاتر خیابانی انسانهایی هستند که شدیداً صحبت میکنند و شما را به هیچ نتیجهای نمیرسانند
تسنیم: اعضای تئاتر خیابانی به عنوان افراد فعال این حوزه نمایشی، نباید تصمیمگیری کنند که بودجه به چه چیزی اختصاص پیدا کند؟
در ملاقاتی که با برخی مسولان تئاتر خیابانی پیرامون چاپ مجموعه مقالاتی در حوزه تئاتر خیابانی داشتم تا با بودجه مشترک ناشر تخصصی در حوزه جامعهشناسی و کانون تئاتر خیابانی نقصان موجود در حوزه کتاب تا حدودی حل شود. مقالات طبقهبندی شده بود و برای مثال پنج مقاله در حوزه بازیگری، پنج مقاله درباره کارگردانی، متن و طرح چیست و...، از مدیریت تئاتر خیابانی خواستم اگر نیازی به ورکشاپ است، برگزار کنیم. با همان ورکشاپها خروجی اجرا داشته باشیم. تماماً حرف زدیم و نتیجه هیچی بود. مسئولان خیابانی انسانهایی هستند که شدیداً صحبت میکنند، میتوانی از دوستان و آدمهای خیابانی بپرسید، شما را به هیچ نتیجهای نمیرسانند.
خودشان خیابانیکارند ولی نمیفهمم چرا اهل عمل نیستند. در حالی که اهل عمل بوده؛ ولی در صحبت با آنان متوجه میشوید 20 دقیقه به خاطره گذشته و دو دقیقه موفق شدیم حرف درست و حسابی بزنیم. در همان دو دقیقه هم میگویند که باشد و انشاالله در آینده اتفاقات جدید خواهد افتاد و آینده جدید نمیدانم به عمر من قد میدهد یا نه. ولی این اتفاق هیچ وقت گویا شدنی نیست. اتفاق ناگوار دیگر، بازنشستگی اجباری برخی هنرمندان خیابانی در این حوزه و جذب گونههای دیگر نمایشی است که چیزی جز از دست دادن سرمایه محسوب نمیشود.
انتهای پیام/