«آرایش غلیظ» حاصل خستگی از کلیشههایی است که موذیانه به سینما آمدهاند/سینمای ایران از افسون سینما خالی شده
خبرگزاری تسنیم: حمید نعمتالله کارگردان فیلم سینمایی «آرایش غلیظ» گفت: من از کلیشهها خسته شده بودم. فیلمها از افسون سینما خالی بود و کلیشهها با موذیگری به سینما آمده بودند و غافل از این بودیم که در سینما میتوان فیلمهای متنوعی ساخت که جذاب باشند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نقد و بررسی فیلم آرایش غلیظ با حضور هادی مقدمدوست و حمید نعمتالله در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد.
پس از نمایش فیلم «آرایش غلیظ»، مقدمدوست و نعمتالله درجلسهای با اجرای رضا منتظری به سؤالات دانشجویان پاسخ دادند. در ابتدای این جلسه در مورد مواجهه دوگانهای که با این فیلم می شود سؤال شد که چرا دستهای «آرایش غلیظ» را فیلمی خوب و دستهای دیگر این فیلم را نه چندان مهم تلقی میکنند. نعمتالله در پاسخ گفت: زمانی که فیلمنامه را مینوشتیم حدس میزدیم که با چنین برخورد دوگانهای روبهرو شویم. هر چیزی که سابقه آشنایی با آن کم باشد و تازگی داشته باشد چنین حالتی برایش بهوجود میآید. عدهای تازه بودن را دوست دارند و آدمهای هم هستند که این تازه بودن را قبول نمیکنند.
مقدم دوست هم در پاسخ به این سؤال گفت: معدل پسند این فیلم بیشتر به سمت علاقهمندان است. ولی در بخشی از منتقدان مطبوعاتی شاید کسانی هستند که از این فیلم خوششان نیامده باشد.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: اما این عدهای که مخالف هستند باید بهطور واضح، توضیح دهند که برای چه دلایلی «آرایش غلیظ» را فیلم خوبی نمیدانند و حرفها در حد نسبت دادن به فیلم که خوب یا مزخرف است، باقی نماند.
مجری برنامه نقدی را از سوی برخی منتقدان مطرح کرد مبنی بر اینکه با حذف برخی از شخصیتهای این فیلم مثل پیرمرد قصه (با بازی جلال اجلالی) تغییری در روند قصه و شخصیت اصلی قصه ایجاد نمیشود. مقدم دوست این گونه پاسخ داد: الزاماً همه عناصری که در فیلم حضور دارند نباید به گونهای باشند که کارکرد داشته باشند.در قصه، عناصر میتوانند دو گونه کار کنند یکی اینکه کارکرد رسمی داشته باشند و قصه را وارد یک چرخش تازه کنند و یا اینکه عناصر به شخصیتپردازی و فضاسازی فیلم کمک کند. تاثیر شیمیایی پیرمرد باعث میشود که مخاطب تلقی درستی از شخصیت حامد بهداد پیدا کند و گامهای بعدی داستان را پیدا کنید. قرار نیست آدمها در فیلم کارکرد مکانیکی داشته باشند و بخواهند داستان را جلو ببرند.
نعمتالله هم در پاسخ به این ادعا گفت: اگر خودمان را بهطور طبیعی در اختیار فیلم قرار دهیم سؤالات سالمتری از فیلم خواهیم داشت. این طور نباشد که ما فیلم را با نقدهایی که می شود نگاه کنیم. جملاتی مثل این که پیرمرد را حذف کنیم چه میشود جملهای است که از نقد میآید.
وی در بخش دیگری گفت: من یک تذکر دوستانه برای دیدن فیلم دارم که بیشتر فیلم را نگاه کنیم و به خودتان اعتماد کنید تا اینکه بخواهیم فیلم را با نگاه منتقدانی ببینیم که احیاناً تخصصشان نقد فیلم نیست.
در ادامه مجری از تغییر لحن و نوع روایتگری آرایش غلیظ سؤال کرد و اینکه نعمتالله چگونه از فیلمهای بوتیک، بیپولی و سریال وضعیت سفید به لحن فیلم آرایش غلیظ رسید. نعمتالله در شرح فیلمسازیاش گفت: فیلم سازی برای من به این شکل نیست که یک مدل خاص را ادامه دهم. ساخت فیلم برای من بستگی به سوژه و حال و هوای خودم دارد.
نعمتالله ادامه داد: بوتیک فیلمی با موضوع تلخ اجتماعی بود که قرار بود اعلام نگرانی کند و لازم بود که فیلم به آن صورت ساخته شود. در فیلم «بی پولی» اول به این نتیجه رسیدیم که راجع به بیپولی فیلم بسازیم ولی معروفترین این فیلمها، فیلمهایی بود که راجع به فقر به شکلی تیره و تار ساخته میشود. من هم حوصله این جور ساختن را نداشتم و به نظرم تکراری میآمد؛ ضمن اینکه موضوع من فقر نبود بلکه موضوع من بیپولی ما بود. همین باعث شد که سراغ ساخت «بیپولی» رفتیم. موقعیتی که مضحک بود یعنی اینکه ما بیپول هستیم در عین حال که خانه و ماشین داریم. همین موقعیت دوگانه مضحکی را در فیلم «بیپولی» بهوجود آورد.
وی در ادامه به توضیح ساخت سریال تلویزیونی «وضعیت سفید» رسید و گفت: در مورد سریال «وضعیت سفید» از اول هم تصمیم نداشتیم که راجع به تلخیهای آن دوران (دفاع مقدس) حرف بزنیم. قرار بود در مورد آن دوران با مهربانی حرف بزنیم و کمی شوخی کنیم با کسانی که دوستشان داشتیم. این سریال هم لحن خودش را بهوجود آورد. در آنجا هم با پسری روبهرو بودیم که خیالبافی میکرد و قصه از عالم رئال خارج میشد.
کارگردان «آرایش غلیظ» در مورد آخرین ساخته سینماییاش گفت: در مورد ساخت «آرایش غلیظ» احساس من به شکل دیگری بود. من عضو هیات بازبینی جشنواره فیلم فجر بودم و در آن سال همه مدل فیلم را دیدم. اکثر فیلمها یک شکل بودند و یک فرمولهای کلی را رعایت میکردند. فرمولهایی که مد شده زمانه ماست که اتفاقاً نو آورانه و روشنفکرانه است ولی به شکل موذیانهای کلیشهای و تکراری است.
وی ادامه داد: در این فیلمها کلیشههای خوش ترکیبی میدیدیم مثل اینکه فیلم پایان باز دارد یا اینکه من فیلمم را مثل زندگی مردم میسازم و شخصیت منفی ندارم یا کلیشههایی مثل اینکه من قضاوت نمیکنم و از این دست حرفها. من از همه این کلیشهها خسته شده بودم. این فیلمها از افسون سینما خالی بود و کلیشهها با موذیگری به سینما آمده بودند و غافل از این بودیم که در سینما میتوان فیلمهای متنوعی ساخت که جذاب است.
نعمتالله گفت: همه اینها مرا به ساخت فیلمی جذاب سوق داد و در آخر هم «آرایش غلیظ» را ساختیم.
در ادامه این جلسه دانشجویی، در پاسخ به نقدی درباره شخصیتپردازی لادن (با بازی طناز طباطبایی) که چرا کارهای این زن سادهانگارانه و غیرقابل باور است، نعمتالله گفت: من این نظر را از آدمهای دیگری شنیدیم و باید کمی بیشتر در موردش فکر کنم؛ ولی شخصیت لادن بر اساس شرایطی مثل مشکلات عاطفی بعد از طلاق شکل گرفته است و این آدم استعدادش را داشت که به یک رابطه دیگر سُر بخورد.
نعمتالله ادامه داد: ما برای این فیلم شخصیتپردازی برگمانی نداشتیم بلکه «آرایش غلیظ» یک فیلم حکایتگو است که خیلی ساده داستان و آدمهایش را تعریف میکند. قرار نبود فیلمی که اهل فانتزی و شوخپردازی است به سمت شخصیتپردازی خاصی برود.
در انتهای این نشست یکی از دانشجویان از نعمتالله در مورد دغدغه ساخت این فیلم سؤال کرد که وی پاسخ داد: دغدغه من یک سرگرمی با کیفیت بود؛ البته نمیدانم این اصطلاح سرگرمی را باید بهکار ببرم یا نه، چون «سرگرمی» واژهای گویا برای کارهای هنریای که میخواهند این کار را انجام دهند،نیست. این کلمه ارزش فیلمها را تقلیل میدهد. بهترین نمونههای فیلم مثل آثار هیچکاک میتوانند سرگرمکننده باشند ولی کیفیت هم داشته باشند و میتوان بارها به آن مراجعه کرد. فیلم «آرایش غلیظ» در مورد این فرآیند است که شر به سامان نمیرسد این هم همان دغدغه ای که شما پرسیدید.
انتهایپیام/1