«آرایش غلیظ»، جادهصافکن سینمای اجتماعی دهه ۹۰: دوباره به «سینما» برگردید
خبرگزاری تسنیم: در «آرایش غلیظ» همه چیز دست به دست هم داد تا سینمای ایران در دهه نود، یک تریلر جاندار را شاهد باشد. باید این مهم را به فال نیک گرفت و از آن به عنوان گام جدید ارتقای کیفی سینمای اجتماعی نوین ایران عنوان نمود.
خبرگزاری تسنیم - مجتبی اردشیری
«تریلر» در سینمای ایران، با وجود تمام پیشرفتهایی که علی الخصوص طی سالیان اخیر داشته، جایگاه چندان تثبیت شدهای بین فیلمسازان ما ندارد. همه آنها دوست دارند در چنین فضای تکنیکالی قدم بردارند حال آنکه رسیدن به عمق و حجم چنین اتفاقی در سینمای ایران، عزم، سواد، تجربه و عناصر کیفی عمیقی را میطلبد که تجمیع تمام این عناصر در کنار یکدیگر، کار هر کسی نیست.
در این قحطی تریلر در سینمای ایران، «آرایش غلیظ» به ناگاه ساخته میشود؛ یک تریلر جاندار و پرتعلیق با چفت و بستهای منطقی و البته پر از ایهامهای فلسفی.
فیلمی که اهل اطناب نیست نه در شکل رواییاش و نه در شکل اجرایی. مثلا ببینید فیلمنامه برای شناساندن شخصیتهایش، تنها به چند دیالوگ کوتاه و اکتهایی در حد چند پلان اکتفا میکند تا از ریتم داستانیاش عقب نیفتد. دقت کنید اولین برداشت از هر کاراکتری در فیلم، نمایانگر شخصیت کلی آنهاست؛ از مسعود و هومن تا لادن و آقای دکتر؛ شخصیتهای نه چندان پیچیدهای که خود، بیآنکه خود بدانند، مسبب پیچیدگیهای زندگی مرفه امروز هستند و هر یک، اخلاقی مذموم را به نقد میکشند. در حقیقت، فیلم، داستان افراط هر یک از این کاراکترها و تقابل آنها با جبر شرایط روزگاری است که انسانها چندان در آن مخیر نیستند بنابراین همان گونه که در ابتدای متن بدان اشاره شد، کارگردان تلاش بسیاری انجام داده تا از ورای نشان دادن حادثهای مرتبط با زندگی مرفه امروز، به نقدی اخلاقی برسد و به دور از هر گونه داوری محض، مخاطب را در برابر آن قرار دهد.
برای رسیدن به چنین هدفی است که فیلم، به درستی، مسیر تریلر را برای خود بر میگزیند چرا که از سویی قصد دارد جامعه امروز را بستر بروز برخی ناملایمات اخلاقی نشان دهد و نقد اجتماعی کند، از سوی دیگر نقص شخصیتی انسان مدرن را تصویر کند که نقد رفتاری است و از تجمیع این دو، به نقد اخلاقی میرسد که در قالب مظاهری چون اعتیاد، خیانت، کلاهبرداری، استفاده ابزاری، آدم فروشی، شهوت و... بیان میشود که البته اهرم دست آویز قرار گرفته برای رسیدن به چنین مظاهری، درد امروز خیلی هاست: پول.
نویسندگان به چه شکل جدیدی در سینمای ایران توانستند تمام این مضامین را به شکل کنایههایی ناملموس و ایهامهایی طعنه زننده در قالب کاراکترهایی مشخص و شرایطی که برای همه ما قابل درک است، به روی کاغذ بیاورند. دردها و سختیهایی که همه ما با آن مواجهیم و مجبور میشویم در مواقعی آنها را زیر یک آرایش غلیظ پنهان کنیم. داستان فیلم نعمت الله داستان فرار از این چین و چروکها و پناه بردن زیر یک آرایش غلیظ موقت است.
عزم فیلمنامه بر پرداخت به هر یک از این مضامین سبب به وجود آمدن ریتم تند داستان میشود؛ حال به اینها اضافه کنید داستانکهایی فرعی را که فیلمنامه تلاش میکند آنها را همپای هسته مرکزی داستان، بالا کشیده و رنگ و لعاب تعلیق را غلیظتر نماید؛ ریتم داستان خیلی تند میشود و «تریلر» به مفهوم حقیقیاش نزدیکتر.
البته در شکل گیری این ریتم پرنفس، تنها فیلمنامه و کارگردانی، شاخص نیستند. بازی هیستریک بهداد در این فیلم دقیقا در راستای خلق تریلر بوده است بدون اینکه از نفس بیفتد یا از غنای تریلر بکاهد و یا اینکه ضرباهنگ بازی وی یا راکوردهای او سبب عقب افتادن از ریتم فیلم شود. موسیقی فیلم هم در راستای تریلر ساخته شد و خیلی به کار میآید.
در «آرایش غلیظ» همه چیز دست به دست هم داد تا سینمای ایران در دهه نود، یک تریلر جاندار را شاهد باشد که پس از پیشرفتهای سینمای اجتماعی ایران، باید این مهم را به فال نیک گرفت و از آن به عنوان گام جدید ارتقای کیفی سینمای اجتماعی نوین ایران عنوان نمود؛ راهی که نعمت الله جاده صاف کن آن بود، مسیر بازگشت به اصل مفهوم کلاسیک سینما و حال باید منتظر ماند که چه تفکراتی، ادامه دهنده این میراث ستودنی خواهند بود.
انتهایپیام/