معنای فرهنگ به شدت تقلیل یافته است؛ فرهنگ فقط برگزاری شعائر دینی یا تئاتر و سینما نیست
خبرگزاری تسنیم: بنیانیان میگوید: وقتی کلمه فرهنگ به میان میآید بعضی ذهنها به سمت برگزاری شعائر دینی در ایام خاص و برگزاری نماز جماعت میرود، اما این بخشی از فرهنگ است. عدهای هم که گرایش دینی ندارند فکر میکنند فرهنگ یعنی سینما، تئاتر و آثار هنری
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مقام معظم رهبری در آستانه آغاز دوره جدید فعالیت شورای عالی انقلاب فرهنگی، با صدور حکمی، بر مدیریت راهبردی چالشهای حوزه فرهنگ با «استفاده کامل و کارآمد و هم افزا از همه فرصت ها و ظرفیت ها»، «مهار تهدیدها و آسیب ها با نگاه حکیمانه و معقول» و «مواجههی هوشمندانه با معارضههای مهاجمان و ستیزه گران» به عنوان تکالیف اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی تأکید کردند.
حسن بنیانیان، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی و پیوستنگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با تسنیم دیدگاههای خود را در خصوص تبیین برخی از فقرات مطرح شده در حکم اخیر مقام معظم رهبری به این شورا مطرح کرده است که در ادامه میآید:
اجرایی شدن کامل مصوبات شورا؛ نیازمند تحول جدی نگرشها به فرهنگ
همان طور که همگان در جریان هستند، سالهای متمادی است که مقام معظم رهبری در جریان ملاقات سالانه با اعضای شورای فرهنگی، رهنمودهایی برای بهبود عمومی فرهنگ جامعه مطرح نمودند که این موضوعات به یکسری از اسناد بالادستی تبدیل شده است، که مجموعهای از سیاستها و راهکارهای کلی در عرصه علم و تحولات آموزشی کشور را مشخص میکند.
بعضی از این اسناد مانند نقشه علمی کشور، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آماده و ابلاغ شده است، تا به مرحله اجرا درآید و بخشی دیگر مانند سند مهندسی فرهنگی مراحل نهایی خود را طی میکند. این اسناد مرحله تدوین و طراحیاش بخشی از مسئله است و بخش دیگرش مرحله اجرایی است که مسئله اصلی و محوری اجرایی اسناد محسوب میشود، طبیعتا در بخش اجرایی مهندسی فرهنگی نیازمند یک همکاری و همراهی همگانی هستیم که در سلسله مراتب مدیران و کارشناسان نهادها و دستگاههای مختلف اجرایی کشور باید وجود داشته باشد.
برداشت مذهبیها از «فرهنگ»: برگزاری شعائر دینی/ برداشت غیرمذهبیها از «فرهنگ»: تئاتر و سینما
امسال تاکید مقام معظم رهبری بر طی کردن مراحل اجرایی این اسناد است، برای اینکه این اسناد اجرایی شود باید تغییر نگاه و نگرش عمومی در همه مدیران و کارشناسان و مسئولانی که در رسانه ملی کار میکنند، نسبت به موضوع فرهنگ شکل بگیرد تا این اسناد اجرایی شود. حال آن تغییر نگاه هم این است، که معمولا در کشور معنی فرهنگ را تلقی کوچک شده و تقلیل یافته میدانند، یعنی وقتی کلمه فرهنگ به میان میآید بعضی از ذهنها به سمت برگزاری شعائر دینی در ایام خاص و برگزاری نماز جماعت میرود البته که این موضوعات در جای خود اهمیت دارد اما این بخشی از فرهنگ است، و افرادی که گرایش دینی ندارند ذهن آنها به تئاتر، سینما و آثار هنری سوق پیدا میکند.
اما مفهومی که مدنظر مقام معظم رهبری در مورد فرهنگ است، نظامی از اعتقادات، ارزشها و الگوهای رفتاری است که در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و نظامی روزانه حضور دارد و تاثیر و تاثر متقابل دارد. یعنی همه افراد و سازمانها چه عنوان فرهنگی داشته باشند و چه نداشته باشند، در تغییر و تحولات فرهنگی جامعه مداخله دارند، این نوع نگرشها یا در جهت سازنده و تقویت کننده فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی است، یا نقش تخریبی دارد. پس اگر این اسناد به مرحله اجرا برسد باید این موضوعات به خوبی دریافت و درک شود.
به عنوان مثال وقتی کسی وارد ادارهای میشود و قصد انجام دادن کاری را دارد، قانون حاکم بر انجام آن فعالیت، رفتار کارمند، یا احساس فرد را نسبت به نظام اجرایی کشور بهبود میبخشد و احساس غرور به فرد دست میدهد، که در ایران زندگی میکند یا خدایی نکرده محتوای آن قانون یا برخورد کارمند و تلفیقی از هر دو مورد موجب عصبانی شدن فرد میشود تا از شرایطی که در آن قرار گرفته حس نفرت به آن دست بدهد. پس تمام این عوامل و اتفاقات میتواند بر اعتقادات و باورهای هر فرد سایه بیاندازد.
گفتمان مسلط و قانونمندی را در رسانهها و محیطهای اداری ایجاد کرد
حال ممکن است، به اداره ای برویم برای اینکه کارمان پیش برود باید دروغ و بگوییم، اگر کسی بلد نباشد دروغ بگوید مسلما از اوضاع و شرایط موجود رنج میبرد، تمام این اتفاقات تاثیرات فرهنگی آن اداره است، حتی ممکن آن اداره تابلوی فرهنگی نداشته باشد، بلکه اداره ساختمان سازی باشد، این مداخلات در همه موضوعات فرهنگی وجود دارد.
پس اگر بخواهیم این اسناد را عملیاتی و اجرایی کنیم باید گفتمان مسلطی در همه رسانهها و محیطهای اجرایی و کاری برقرار شود و در ذیل آن گفتمان همه، آن مسئولیت موجود را بپذیرند. زیرا که هر فردی با لباس پوسیدن، حرف زدن و کلماتی که استخدام میکند در ارتباطات روزمره خود در تحولات فرهنگی نقشهای مهمی را ایفا میکند. پس در این نوع برخوردها یا نمادها و رفتارهای اصیل دینی را تقویت میکنیم یا تضعیف میکنم، اگر این احساس در افراد برانگیخته و ایجاد شد، طبیعا آن چیزی که مدیر یک سازمان بزرگ و گسترده، همانند آموزش و پرورش که وظیفهای را به عهده دارد و فردی هم که عهدهدار یک مغازه اسباب فروشی است، وظیفهای دیگر. هر دو باید این سوال را از خود بپرسند که «با فروش این نوع اسباب بازی چه فرهنگی را در جامعه اشاعه میدهد؟»، «آیا فرهنگ اصیل ایرانی را اشاعه میدهم یا فرهنگ دیگری را وارد جامعه میکنم؟» و آن مسئولی که مدیر کارخانه است و 500 کارگر را مدیریت میکند، مثلا یخچال تولید میکند از خود سوال خواهد کند که «مشی مدیریت و تولید این نوع کالا و کیفیت آن چگونه باید باشد؟»، «آیا کالای ایرانی را در ذهن افراد جامعه تقویت میکند و فرهنگ اقتصادی جامعه را اصلاح میکند یا با ارائه بیکیفیت کالا حس بیارزش بودن کالای ایرانی که از دوران گذشته در اذهان افراد باقی مانده است را ابقا میکند؟». ریز به ریز این نگرشها و دیدگاهها در جامعه منعکس میشود و تاثیرات فرهنگی فراوانی دارد.
ببینید! هر کسی در هر اداره، نهاد یا سازمانی که کار میکند، تغییر رفتار و گرایشات و اعتقادات مردم را از طریق نوع کاری که دارد، به جامعه منتقل میشود. بنابراین این گفتمان باید ایجاد بشود تا بتوانیم این اسناد را اجرایی و عملیاتی کنیم.
عدهای جاهلانه و عدهای آگاهانه مخرب فرهنگاند؛ مقابله با هر یک متفاوت است
حال اگر این بخشی را که عرض کردم میان افراد جامعه به عنوان بینش و فهم دریافت شد، و این باور و تفکر غلط که درباره فرهنگ وجود دارد که تا اسم فرهنگ میآید تمام ذهنها به سمت وزارت ارشاد، روحانیان یا سازمان تبلیغات، هنرمندان سوق پیدا میکند، اصلاح شد و فهمیدیم که درت است که بعضی افراد در حوزه فرهنگ مسئولیت بیشتری دارند اما اینطور نیست که تمام مسئولیت فرهنگ به عهده آنها باشد، بلکه تمام آحاد جامعه در حوزه فرهنگ باید فعالیت چشگیری داشته باشند؛ اگر این موضوع در ذهن ها حل شد و هر فردی خودش را ارزیابی کرد و دریافت که در خدمت تقویت فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است. یعنی فرهنگ دارد مسیر طبیعی خود را طی میکند. اما اگر فردی در این موضع قرار بگیرد که به واسطه شغلی که دارد یا ادبیاتی که روزانه استفاده میکند، فرهنگ بیگانه را تقویت و انتقال میهد، دو نوع رفتار را میتواند از خود بروز دهد:
یکی از روی جهل فرهنگ جامعه را تخریب میکند، که این آدم را باید آموزش داد و علم، بینش و اندیشه او را صحیح کرد و فرهنگ این آدم را اصلاح کرد. مورد دیگر این است که عدهای هم وجود دارند که متوجه هستند در فرهنگ تاثیر دارند اما آگاهانه، اراده تخریب فرهنگ دارند؛ با این افراد باید نوع دیگری برخورد کرد یعنی از طرفی باید تلاش کرد آنها را از این فعل شیطانی نجات داد یا اگر هم قابل نجات نیستند باید تمهیداتی برای مهار کردن آنها و کاهش نقش مخرب آنها ایفا کرد.
افکار تخریبکنندگان فرهنگی را باید اصلاح کرد
در عین حال، وقتی وارد بستر جامعه میشویم، خواهیم دید که فردی به واسطه هنرمند بودن در زیرزمین موسیقی مستهجن تولید میکند و هدفاش انتقال فرهنگ مبتذل غرب است. برای برخورد با این فرد برنامه منظم و منسجم لازم است باید با تدبیر این مسئله را حل کرد و آن را به مدار طبیعی جامعه بازگرداند. اما مواقعی وجود دارد که فرد مزدور است و پول گرفته و به واسطه خصلتهای درونی که دارد نمیتوان او را هدایت کرد.
ما در شرایط موجود به واسطه بیتوجهی به فرهنگ به سمتی رفتهایم که آدمها میگویند: «من چه کاری به مسائل جامعه دارم، من بروم و دنبال کار و منافع خودم باشم» اگر این اتفاق در جامعه بیفتد طبیعتا جامعه را فساد خواهد گرفت، برای اینکه در مسئله فرهنگ این گونه نیست که تنها به فکر خود بود، زیرا فرهنگ همانند هوا عمل میکند. به عنوان مثال فردی در ماشین نشسته و سیگار میکشد، آن فرد این را منطقا میپذیرد که نباید هوای ماشین را به دلیل وجود افراد زیادی که در آنجا نشستهاند آلوده کند. جنس فرهنگ هم به این شکل است. به عنوان مثال اگر کسی تابلوی مغازه خودش را با عنوان انگلیسی عرضه کند، تا جنس بنجلاش را به مردم بفروشد، همزمان دارد زبان فارسی را در جامعه تخریب میکند و نمیتواند بگوید که این مغازه شخصی است زیرا در یک ارتباط اجتماعی این مراودات وجود دارد. در مقابل، کسی ساختمان زیبایی را میسازد و اسم زیبای ایرانی برای آن بر میگزیند و زبان فارسی اصیل را احیا میکند و یا اسم شخصیت ایرانی را زنده میکند. تمام این برخوردها و ارزشها با فرهنگ ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد.
رهبری تاکید دارند که با جبههبندی عالمانه و دقیق، آثار تخریبی غرب را مهار کنیم
بنابراین، آن چیزی که حضرت آقا تاکید دارند، این است که امثال این موضوعات شفاف شود و ما بتوانیم از طریق جبههبندی دقیق و عالمانه نقش تخریبی تهاجم فرهنگی غرب را در درون روابط جامعه مهار کنیم. معنای این کار این است که ما به صورت عمیق و همه جانبه در همه سازمانهای اقتصادی، سیاسی، انتظامی و قضایی گروهی از افراد متفکر و فرهنگ شناس را بیاوریم تا کارکردهای سازمان را در حوزه فرهنگ شناسایی کند و وجه مثبت و منفی آن را استخراج کند تا مشکلات را اصلاح نماییم.
شما توجه داشته باشید، درست به همان دلیلی که هر آدمی برای جسم خود آزمایش خون میدهد که از سالم بودن خود آگاهی داشته باشد، پس یک مدیر کارخانه هم باید به این درجه از درک فرهنگی برسد که سالی یک بار با گروه پژوهشی و فرهنگی قرارداد ببندد که در این محیطی که 5 هزار کارگر فعالیت میکند آگاهی کسب کند که شیوه کار در این کارخانه، نوع کارگرد فرهنگ، نوع کار و تلاش، و فرهنگ درستکاری و نقدپذیری فرهنگ و خدمت به کشور را تقویت میکند یا اینکه انگیزه کارگر را تخریب میکند. و کارگر را با روش هایی که محیا کرده، متقلب میکند.
تمام این موضوعات و بحثها تحت عنوان فرهنگ سازمانی در دنیا انجام شده است. در دنیا این افراد تحصیل کرده و متفکر وجود دارند و کار خود را انجام می دهند در ایران هم هست اما تقاضا ندارند برای اینکه مدیر کارخانه یا هر سازمانی میخواهد مشکل خود را تنها با پول حل کند، زیرا بینش فرهنگی در بسیاری از این افراد نیست. تا میگوییم فرهنگ، می گویند: «نماز جماعت برقرار کردیم و حاج آقا ظهر میآید و نماز میخواند.»
این فرهنگی که مدنظر ما است، نماز جماعت بخشی از مسئله محسوب میشود، باید با نگاه جامع و کامل در تمام عناصر و ابعاد، بر روابط این کارخانه مطالعه علمی و دقیق صورت گیرد، تا کارکرد فرهنگی آن کارخانه شناسایی شود. تمام این موضوعات مهندسی فرهنگی است. مهندسی فرهنگی، یعنی اصلاح پیامدهای فرهنگی، در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی.
شما تصور کنید ما وقتی به هر نهاد و سازمانی که وارد میشویم آیا آرامش داریم یا موجب ناراحتی ما میشود، رفتن به محیط بیمارستان و نوع برخورد مسئولان آن ما را در چه ابعاد فکری، روحی و جسمی قرار میدهد؟ یا فرض کنید در گزارشات خبری که رسانهها چاپ میکنند صفحه اول روزنامه تیتری که انتخاب میکنند باعث سازندگی است یا تخریب ایجاد میکند و مواردی دیگر. تمام این موضوعات روی بازسازی اعتقادات تاثیر میگذارد یا اصلاح میکند یا تخریب میکند. آن چیزی که ما طرح بحث میکنیم، باید به این تاثیرات توجه کنیم، تا بتوانیم فرهنگ را اصلاح کنیم.
انتهای پیام/