امر به معروف از نهضت حسینی تا وظیفه ای همگانی و فراگیر
خبرگزاری تسنیم: امر به معروف، اتمام حجت برای خلافکار است تا در قیامت نگوید کسی به من نگفت، علاوه بر آن که عذری برای گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتی؟ هنگام قهر الهی، آمرین به معروف نجات خواهند یافت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امر به معروف و نهی از منکر که نامی ترین و شریفترین واجبات نامیده و بقیه فرایض در برابر آن ناچیز شمارده شده، از یک سو هدف و عامل اصلی و حتی سبب ارزش فزونتر نهضت ابا عبدالله(ع) است و از سوی دیگر از طریق جلب مشارکت عمومی، ضامن رشد آحاد افراد جامعه و حفظ سلامت همه جانبه اجتماع است که حتی در مواردی که به ظاهر و به شکل صریح و مستقیم تأثیر مورد نظر را نداشته باشد، فواید زیادی را در بر خواهد داشت.
در این متن قسمتی از مطالب از بیانات شهید مطهری و نیز حجت الاسلام قرائتی اقتباس شده است. ?
الف) امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی
از عوامل مهم در نهضت حسینی، مسأله امر به معروف و نهی از منکر است. امام حسین(ع) در وصیت نامه خود به محمد حنفیه تصریح می فرماید که «انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب(ع).»
امام(ع) در این جا اصلا سخنی از دعوت اهل کوفه و یا امتناع خود از بیعت به میان نمی آورد و معنای کلام آن حضرت این است که اگر از من بیعت هم نخواهند و دعوتی هم در کار نباشد، باز قیام خواهم کرد.
عامل امر به معروف و نهی از منکر، ارزش بسیار بیشتری به نهضت حسینی می دهد و به موجب همین عامل است که این نهضت، شایستگی زنده ماندن پیدا کرده است، زیرا نه متکی به دعوت دیگران است و نه متکی به تقاضای بیعت؛ یعنی به هر حال باید قیام کرد. اگر فقط تقاضای بیعت اصالت داشت، در آن صورت اگر تقاضایی نبود، قیامی هم شکل نمی گرفت. دعوت مردم کوفه نیز زمینه پیروزی را ظاهرا تا حدی فراهم کرده بود، اما اگر تنها عامل قیام امام(ع) مطرح بود تاریخ، چنین قضاوت می کرد که در صورت عدم دعوت کوفیان، امام حسین(ع) نیز برای این نهضت حرکت نمی کرد، اما به موجب عامل امر به معروف و نهی از منکر، حسین(ع) یک مرد معترض و انقلابی است و انگیزه ای دیگر برای نهضت او لازم نیست، زیرا می گوید: چون فساد همه جا را گرفته باید قیام کرد.
درباره اصل امر به معروف و نهی از منکر، حتی اگر فقط به قرآن رجوع کنیم و همه احادیث را کنار بگذاریم، می بینیم چقدر در اسلام بر آن تأکید شده به صورتی که قرآن، بدبختی ملل گذشته را به ترک امر به معروف و نهی از منکر اسناد می دهد و علت بهتر و برتر بودن مسلمانان نسبت به سایر امم را رعایت این اصل می شمرد. «کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» بنابراین اگر امتی این اصل را ترک کرد، امت خوبی نخواهد بود و نمی تواند به اسلامش افتخار کند زیرا اسلام واقعی نیست .
اهمیت مسأله امر به معروف و نهی از منکر از نظر ارتباط به مسأله قضا و قدر نیز قابل توجه می باشد. بعضی از مستشرقین اروپایی اسلام را متهم می کنند که دین قضا و قدری است و هیچ اراده ای برای انسان قائل نیست؛ در حالی که اسلام نه تنها شخص را مسؤول کار خودش معرفی می کند «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا»، بلکه فرد را از نظر اجتماع هم مسؤول و متعهد می داند (وجوب امر به معروف و نهی از منکر) و نه تنها چنان قضا و قدری را قبول ندارد، بلکه مسؤولیت را صریحا بر عهده خود مردم گذاشته «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» قابل توجه این که قرآن کریم می فرماید: خود مردم باید اقدام کنند و اگر همین طوری اوضاع عوض شود و یا دیگران برای آن ها کاری بکنند، باز تحول اساسی رخ نمی دهد. پس این انتظار که دیگران بیایند وضع ما را سروسامان دهند یا خدا خودش کارها را درست کند، توقع غلطی است، زیرا اگر چنین بود حسین(ع) می نشست تا خدا همه چیز را اصلاح کند. اما او خواست این آیه را به مسلمانان بفهماند که خود ما باید دست به کار شویم.
اما چه باید کرد؟ کارهای ساده را که همه بلد هستیم و اسلام که همیشه با این وظایف پیش پا افتاده اداره نمی شود. موقعی هم می رسد که باید مثل حسین(ع) قیام کرد و همه عزیزان و فرزندان خود را قربانی نمود و اهل بیت خویش را به اسارت فرستاد
......امر به معروف و نهی از منکر یگانه اصلی است که ضامن بقای اسلام است و اگر این اصل نباشد، اسلام هم نیست و حضرت سیدالشهدا نیز در این اصل یعنی در راه اساسی ترین اصل ضامن بقای اجتماع اسلام کشته شد و این نکته را باید همواره در عزاداری های آن حضرت به یاد داشت که هدف از زنده شدن عاشورا، تجدید حیات این اصل است؛ و از طرفی باید متذکر این نکته بود که این اصل دایره و شمول وسیعی دارد، زیرا معروف به معنای هر کار خیر و هر هدف مثبت و منکر نیز به معنای هر عمل زشت و ناپسند می باشد.
بررسی اجمالی شرایط امر و نهی
این وظیفه بزرگ چند شرط اساسی دارد که اصلی ترین آن رشد، آگاهی و بصیرت است. ما گاهی معروف ها را جای منکر و منکرها را جای معروف می گیریم و چه منکرها که به نام امر به معروف و نهی از منکر به وجود نیامده است. طبق این اصل و بر اساس این شرط، علاوه بر علم به معروف و منکرها، روانشناسی، جامعه شناسی و شناخت اوضاع زمان نیز لازم است تا انسان راه دعوت به معروف را تشخیص داده، ریشه منکر را پیدا کند. به همین علت است که ائمه اطهار(ع) فرموده اند: بهتر است فرد جاهل، امر به معروف و نهی از منکر نکند «لانه ما یفسده اکثر مما یصلحه» البته جهالت، دلیل ساقط شدن این واجب نمی شود و عذر جاهل در آخرت پذیرفته نیست، زیرا به او می گویند: خدا عقل را آفرید تا تو نه تنها اوضاع زمان خود را درک کنی، که آینده را هم پیش بینی نمایی؛ یعنی نه تنها امر به معروف از وی ساقط نمی شود، بلکه شناخت اوضاع زمان نیز بر او واجب می شود تا بتواند درست امر به معروف کند.
یکی از اموری که به نهضت عاشورا ارزش زیادی می دهد همین روشن بینی و پیش بینی آینده است؛ یعنی امام(ع) در آن روز، چیزهایی را در خشت خام می دید که دیگران در آیینه هم نمی دیدند (مانند همراه بردن اهل بیت)، برای همین علت می بینیم علی رغم شکست ظاهری این واقعه با تبلیغی که کاروان اسرا به عمل آوردند، چنان تأثیری بر جای گذاشت که همه، حتی اطرافیان یزید هم او را سرزنش کردند و او سعی داشت مسؤولیت این حادثه را به گردن دیگران بیندازد.
... معنای احتمال تأثیر نیز این نیست که در خانه ات بنشینی و بگویی: من احتمال اثر می دهم یا نمی دهم، بلکه باید بروی و حداکثر تحقیق را انجام دهی تا ببینی که آیا به نتیجه می رسد یا نه. کسی که بی اطلاع است و به دنبال تحقیق هم نمی رود نمی تواند چنین عذری بیاورد.
شرط دیگری برای امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده به نام «قدرت»؛ یعنی شخص ناتوان نباید امر به معروف و نهی از منکر کند. این هم مثل مطلب قبل است؛ یعنی نیروی خود را حفظ کن و نتیجه بگیر، اما آن جا که ناتوانی و نیرویت هدر می رود اقدام نکن. این جا هم یک اشتباه بزرگ برای بعضی پیدا شده که می گویند: من که قدرت ندارم فلان کار را انجام دهم، اسلام هم گفته اگر قدرت نداری انجام نده. پس تکلیف از من ساقط است. در جواب باید گفت: خیر! اسلام می گوید: برو و قدرت به دست بیاور؛ این شرط وجود است نه شرط وجوب؛ باید بروی قدرت و توانایی کسب کنی تا به نتیجه برسی. تحصیل قدرت برای این اصل به قدری مهم است که گاه کار حرام واجب می شود؛ مثلا پست و مقام گرفتن از خلفای جور و ظلم و خدمت در حکومت آن ها، اما اگر بینی این مقام تو وسیله ای می شود که بر امر به معروف و نهی از منکر قدرت پیدا کنی، حتما این کار را انجام بده. در تاریخ اسلام داریم که اشخاص به دستور ائمه (علیهم السلام) به دربار خلفا وارد می شدند.
نمونه ای از عملکرد صحیح در مسأله احتمال تأثیر را در واقعه عاشورا می بینیم که اهل بیت، حتی کشته شدن امام حسین(ع) را هم پایان کار و وظیفه خود ندانستند و حتی در دربار یزید و ابن زیاد دنبال همان هدف حسینی بودند. کشته شدن امام(ع) از یک نظر برای آن ها آغاز کار بود، نه پایان کار. چنان که می توان گفت: تاریخ کربلا را اسرا زنده کردند. تا آخرین لحظه تبلیغ کردند، امر به معروف و نهی از منکر کردند. کاری کردند که مردم شام که دشمن علی(ع) و اهل بیت (علیهم السلام) بودند، نزدیک بود علیه یزید قیام کنند. با آن همه شکنجه روحی و جسمی که در طول راه به کاروان اسرا وارد می شود، باز می بینیم مجلس ابن زیاد و یزید را منقلب می کنند. این که بعدها یزید، اهل بیت را احترام می کرد برای این نبود که روحیه اش عوض شده، بلکه چون زینب(ع) و زین العابدین(ع) اوضاع را برگردانده بودند، یزید مجبور بود ملاحظه اطرافیان و جو موجود را بنماید.
ب) مسؤولیت دولتمردان در کنار وظیفه همگانی امر و نهی
پیشگیری از معصیت و بزهکاری یکی از وظایف مهم عاملان سیاست و فرمانروایان جامعه اسلامی است. چراکه امر به معروف و نهی از منکر از تکالیف مورد تأکید قانونگذار بوده و به دلیل توانمندی مسؤولان جامعه وتأثیرگذاری آنان بر دیگران و نیز نفوذی که در زمینه های مختلف اجتماعی دارند در اجرای این وظیفه مسؤولیتی بیشتر بر عهده خواهند داشت.
در قرآن کریم آمده است: «الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوة و اتوا الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور»(حج: 41)
آن که اگر فرمانروائیشان دهم بر زمین، نماز را بر پای دارند و زکات دهند و فرمان رانند به معروف و بازدارند از زشتی. فرجام امور از آن خدای است.
از این رو نخستین امرکنندگان به معروف و ناهیان از منکر پیامبران الهی بوده اند چراکه گزینش و برانگیختی آنان در راستای اجرای این تکلیف و تلاش در جهت تحول موقعیت های انسانی در سطوح فردی و اجتماعی است. بنابراین وظیفه امر به معروف و نهی از منکر از وظایف اصلی عاملان سیاست است و پس از پیام آوران الهی و رهبران دینی، حکام، قدرتمندان و مدیران جامعه مکلف به عاملیت این وظیفه مورد تأکید هستند.
مشارکت عمومی
ازجمله سیاست های چشم گیر نظام اسلامی تلاش در جهت سهیم کردن همه شهروندان در مبارزه ای فراگیر علیه بزهکاری و انحراف است.
امروزه نیازمندی به مشارکت فعال کل جامعه در مبارزه با جرم به روشنی انکار ناپذیر می نماید. زیرا این امر علاوه برآن که به نوعی عمومی کردن اقدامات پیشگیری و برخورداری دستگاه عدالت جزایی از پشتوانه قابل توجه مردمی و استعدادهای ملی است، کاهش مؤثر فشار بار مراجع رسمی را به دنبال خواهد داشت.
توزیع فعالیتهای مقابله با بزهکاری در جامعه و عهده داری بخش های عمده ای از آن توسط شهروندان که بی هیچ هزینه ای صورت می گیرد، نقشی عمیق وکاملا ًخیره کننده خواهد داشت. چراکه علاوه بر گستردگی میدان این اقدامات، فعالیت جمعی در مقابله با بزهکاری متضمن نوعی مراقبت همگانی و نظارت تربیتی قابل قبولی است که مآلاً موجب تقویت ارزش های معنوی و تثبیت هنجارهای اجتماعی می گردد. به عبارت دیگر این تدابیر جمعی نه فقط نقش پیشگیری از وقوع مفاسد و بزهکاری دارد، بلکه عامل مؤثری درتربیت شکوفایی و رشد فرهنگی جامعه خواهد بود.
مضافاً این که احساس مشترکی که مردم با دستگاههای مبارزه با جرم در این راه می یابند ضمن آن که یادآور ضرورت اعتماد متقابل این دو نسبت به یکدیگر است، تعاون عمومی را در جبهه ای واحد علیه جرم و موقعیت های جرم خیز به ویژه در وضعیتی که از آن به آستانه بزهکاری تعبیر می شود، برمی انگیزد و در نتیجه عینیت تعارض جرم با مردم و منافع جامعه را در ذهن بزهکار تسهیل می سازد و از طرف دیگر مانع انزوای اجتماعی پلیس و بیگانگی و طرد وی از متن جامعه می گردد. بدیهی است در جهت تقویت حس مشارکت همگانی در همراهی با پلیس بر مقامات رسمی است که این نحو از مداخله مردمی در پیشگیری از فساد و تبهکاری را کاملاً پذیرفته و تحقق آن را مورد حمایت قرار دهند. حجم نصوص روایی که در منابع فرق مختلف اسلامی درباره امر به معروف و نهی از منکر منعکس است به حد کافی حکایتگر اهمیت وتأکیدی است که نسبت به این تکلیف وجود دارد.
این روایات نه فقط بر مراقبت های بازدارنده شهروندان نسبت به یکدیگر دلالت دارد، بلکه به موجب آن مردم مکلفند بر زمامداران و عاملان سیاست نیز نظارت جدی داشته وآنان را تحت اقدامات مراقبتی خویش از هرگونه لغزش و انحراف از معیارها مصون دارند. لکن مداخله شهروندان در مقابله با وقوع جرائم نباید نظم عمومی را مورد تهدید قرار داده، آزادیهای مشروع را به خطر اندازد. بنابراین ضروری است این فعالیتها به نحوی منطقی و قانونمند سامان یافته و امکان هرگونه سوء استفاده را منتفی سازد.
محدوده جواز امر و نهی همگانی
برای جلوگیری از هرگونه اخلال در نظم وامنیت جامعه واحیاناً پیشگیری از سوء استفاده های احتمالی اقدام به امر به معروف و نهی از منکر با توسل به زور و فشار را متوقف بر استیذان از قدرت سیاسی دانسته و اساساً تمسک به خشونت را در حوزه اختیارات مأمورین رسمی امر به معروف و نهی از منکر شمرده اند.
بنابراین در مواردیکه امر به معروف و نهی از منکر ممکن است به اختلاف در نظم اجتماعی و ظهور فتنه وفساد منتهی گردد، اختیارات مردم محدود شده و اجرای پیشگیری های مراقبتی مخصوص به حاکم وکارگزاران حکومت است.
و نیز در مواردی که در این اقدامات نیاز به تدابیر دقیق و حساب شده ای باشد، شهروندان از دخالت در آن منع شده اند، به ویژه هنگامی که جرم فعلیت نیافته و فقط قرائن بیانگر وقوع آن در آینده است.
در جریان مقابله با حالت خطرناکی و موقعیت هایی که ممکن است در آینده منتهی به تبهکاری گردد، دامنه اختیارات مردم محدود شده است. چراکه در این موارد اتخاذ تدبیر مناسب نیاز به دقت نظر و ارزیابی های حساب شده دارد. نهایت این که مشارکت منظم و قانونمند همه افراد جامعه در مقابله با آستانه بزهکاری و جرم در حال وقوع و نیز نظارت آن ها بر حذف زمینه های بزهکاری که برخاسته از احساس مسؤولیت دینی و اجتماعی است، مناسبترین امکان را در حصول اهداف سیاست جنایی فراهم می سازد. از این رو ضروری است در جهت گرایش فرهنگ عمومی در این راستا تلاش مؤثر و جدی به عمل آمده و از این استعداد شگرف به خوبی بهره برداری شود.
ج) فواید امر به معروف حتی در موارد عدم تأثیر کامل
یازده فایده برای انجام امر به معروف و نهی از منکر، حتی اگر اثر نکرد:
1. گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمی کند، ولی در تاریخ روی فطرت و قضاوت دیگران اثر دارد. چنان که امام حسین(ع) در راه امر به معروف و نهی از منکر شهید شد، تا وجدان مردم در طول تاریخ بیدار شود.
2. گاهی امر و نهی، فضا را برای دیگران حفظ می کند. چنان که فریاد اذان مستحب است، گرچه شنونده ای نباشد؛ ایستادن به هنگام قرمز شدن چراغ راهنمایی لازم است، گرچه ماشینی نباشد. زیرا حفظ قانون و فضای احترام به قانون لازم است.
3. گاهی امر و نهی ما، گناهکاران را از گناه باز نمی دارد؛ ولی گفتن های پی در پی، لذت گناه را در کام او تلخ می کند و لااقل با خیال راحت گناه نمی کند.
4. برای حفظ آزادی باید امر و نهی کرد؛ زیرا نگفتن، جامعه را به محیط خفقان و ترس و سکوت تبدیل می کند.
5. امر و نهی برای خود انسان مقام آفرین است، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن می فرماید: «و من احسن قولاً ممّن دعا الی الله»
6. امر به معروف و نهی از منکر، اگر در دیگران اثر نکند؛ لااقل برای خود ما یک نوع قرب به خداوند، تلقین و تمرین شجاعت و جلوه ی سوز و تعهد است.
7. گاهی امر و نهی ما امروز اثر نمی کند، اما روزی که خلافکار در بن بست قرار گرفت و وجدانش بیدار شد، می فهمد که شما حق گفته اید. بنابراین اگر امروز اثر نکند، روزگاری اثر خواهد کرد.
8. امر و نهی، وجدان انسان را آرام می کند، انسان با خود می گوید که من به وظیفه ام عمل کردم. این آرامش وجدان با ارزش است، گرچه دیگران گوش ندهند.
9. امر به معروف و نهی از منکر، سیره ی انبیاست، گرچه دیگران گوش ندهند. قرآن می فرماید: «و اذا ذکّروا لایذکرون» و یا بارها می فرماید: مردم سخنان و ارشادهای پیامبران را گوش نمی دهند و از آن ها روی بر می گردانند. بنابراین ما نباید توقع داشته باشیم که همه به سخنان ما گوش بدهند.
10. امر به معروف، اتمام حجت برای خلافکار است تا در قیامت نگوید کسی به من نگفت، علاوه بر آن که عذری برای گوینده است تا به او نگویند چرا نگفتی؟
11. هنگام قهر الهی، آمرین به معروف نجات خواهند یافت.
بخش هایی از این متن از بیانات شهید مطهری و نیز حجت الاسلام قرائتی اقتباس شده است.
انتهای پیام/