مداحی، نوحه‌سرایی و موسیقی


خبرگزاری تسنیم: آیا توانسته‌ایم به وسیله‌ی هنر بزرگ و گران‌قدر مداحی، فرهنگ‌سازی مناسب و پویایی را در سطح جامعه به وسیله‌ی هیئت داشته باشیم و فضای هیئت را سرشار از معرفت دینی و عشق به ائمه (علیهم السلام) کنیم؟

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مداحی و نوحه‌سرایی و ارتباطشان با موسیقی چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ فرهنگی امری نیست که امروزه بتوان به سادگی از کنار آن رد شد، چون همان طور که گوش دادن به موسیقی در میان بخشی از جامعه امری فراگیر شده است، استماع نوحه نیز در بین بخش بزرگی از جامعه‌ی اسلامی بسیار فراگیر و جزئی از زندگی آنان شده است و دیگر مانند گذشته، محدود به حسینیه‌ها و تکایا نیست و در ماشین، منزل و حتی به عنوان زنگ تلفن همراه استفاده می‌شود و به پدیده‌ای مدرن و لاینفک از زندگی در جوامع جدید تبدیل شده است. لذا توجه و تفقه در این زمینه، به منظور برنامه‌ریزی و مدیریت آن، بسیار ضروری است. موضوع ارتباط حوزه‌ی موسیقی و مداحی را می‌شود در 3 بخش بررسی کرد:

 
1. تاریخ و پیشینه‌ی مرثیه، ‌مداحی و نوحه‌سرایی
 
2. ابعاد هنری و فنی
 
3. ابعاد فرهنگی و اجتماعی موضوع
 
از موضوعات بسیار جالب توجه به لحاظ فرهنگی، هنری و اجتماعی، همین بحث ارتباط میان نوحه‌ها و موسیقی و‌ به خصوص موسیقی‌های رایج در جامعه است که کمتر مورد توجه پژوهشگران و تحلیل‌گران حوزه‌ی فرهنگ و هنر قرار گرفته است. چنان که مسلم است، موسیقی عزاداری و جشن‌های مذهبی (آوازها و نغمات) بسیار تحت تأثیر موسیقی روز، پرطرفدار، رایج، غالب و جوان‌پسند جامعه است تا حدی که می‌توان گفت با تغییر نوع فُرم و شکل موسیقی رایج، شیوه و شکل الحان مداحان نیز تفاوت می‌کند.
 
با ظهور دوباره‌ی موسیقی پاپ بعد از انقلاب و با جهش و حرکت سریع آن، که نیاز و استقبال عمومی را در پی داشت و سبکی جدید در موسیقی به حساب می‌آمد، ذائقه و حافظه‌ی موسیقایی مردم به سمت حالات و فُرم بیانی موسیقی پاپ کشیده شد. هم‌زمان با این روند، مداحان نیز شروع به ساختن نواهایی در این فضا کردند؛ تا آنجا که عده‌ای از مداحان ملودی‌پردازی در گام‌های مینور را بهتر از الحان موسیقی اصیل ایرانی می‌توانند انجام دهند و در فضای موسیقی پاپ آسان‌تر می‌خوانند.
 
بخش دیگر این جریان مربوط به موضوع ظهور ترانه و کلمات عامیان در اشعار مربوط به نغمات و الحان و مذهبی است. سابقاً مرسوم نبود که در مداحی از الفاظ و کلمات و اصطلاحات عامیانه به صورت ترانه‌خوانی استفاده شود، اما اکنون به کرّات و اشکال گوناگون، شاهد وقوع این پدیده هستیم. البته نگارنده به هیچ وجه اجازه‌ی قضاوت یک‌سویه را به خود نمی‌دهد. شایان ذکر است که ترانه‌سرایی، هنری زیبا، لطیف و صادقانه است که همراه با کلمات و اصطلاحات محاوره‌ای و عامیانه، مفاهیم بلند و معنوی را انتقال می‌دهد؛ اما در کل، این نوع عزاداری و مداحی که تحت تأثیر موسیقی‌های روز و مصرفی از نوع فارسی و... ساخته می‌شود، بعضاً دارای اشعار سبُک و دور از شأن است که مورد اعتراض و انتقاد بسیاری از علما، مداحان و شاعران اصیل و اقشار مختلی از عوام و خواص قرار می‌گیرد.
 
اما مهم‌ترین ویژگی این حرکت، فرهنگ گسترده‌ای است که آرام‌آرام اصالت فرهنگی، مذهبی و هنری ما را کم‌رنگ می‌سازد و مفاهیم بلند و رسای مذهبی و فی‌الواقع عرفان مذهبی و شیعی را قربانی می‌سازد و نمی‌تواند انتقال دهد و از آنجا که این بحث، ابعاد فرهنگی‌ و اجتماعی گسترده‌ای دارد، عواقب و تأثیرات خاص خود را داراست و در بحث فرهنگ‌سازی و جهت‌گیری فرهنگی و مذهبی جامعه مؤثر است.
 
این مقاله سعی بر آن دارد ابعاد مختلف این موضوع را با نگاهی تحلیلی و با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی روز روشن سازد و از هر گونه قضاوت بیجا و یک‌سویه در مورد زوایای گوناگون آن خودداری کند. در راستای این هدف و بررسی دقیق‌تر، نخست به تاریخ و پیشینه‌ی مرثیه و نوحه‌سرایی می‌پردازیم.
 
انسان همواره دارای وابستگی‌ها و تعلقاتی است. این وابستگی‌ها متأثر از جنبه‌های گوناگون مادی و معنوی زندگی فرد و از سویی دیگر، تأثیرگذار بر صحنه‌های مختلف زندگی او هستند. عشق، دوست داشتن و عزیز شمردن هم‌نوعان، دوستان، خانواده و همچنین فرهنگ‌ها، مذاهب و آرمان‌ها و ارزش‌های بشری از وجوه بارز و مشهود پیوندها و تعلقات انسانی به شمار می‌روند و فقدان یا خدشه‌دار شدن هر یک، غم، اندوه و داغی را در دل بشر نهادینه می‌سازد.
 
در واقع اینجاست که مفهومی به نام مرثیه خود را نمایان می‌سازد و در فرهنگ ادبیات انسانی، محلی از اعراب را می‌‌یابد. رثا یا مرثیه آنجایی است که انسان، در سوگ از دست دادن عزیزان خود، ناله و نوحه‌ سر می‌کند و اوصاف آنان را برمی‌شمرد؛ حال ممکن است بر اثر واقعه‌ای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد یا حوادثی طبیعی و...
 
اصولاً مرثیه را گونه‌ی هنری‌ و ادبی بسیار کهن و اصیلی دانسته‌اند؛ چنان که دولت‌شاه سمرقندی در «تذکره‌الشطر» آورده است: اولین شعری که سروده شد شعر حضرت آدم (علیه السلام)، ابوالبشر، در رثای فرزند خویش هابیل بوده است. آن طور که پیداست، از تاریخ مرثیه‌سرایی در ایران باستان اطلاعات جامعی در دست نیست، اما وجود نمونه‌هایی مانند سوگ سیاوش و... حکایت از رواج مرثیه در آن دوران دارد. همچنین مرثیه‌ی محمد ضیف سیستانی، شاعر دربار صفاریان، که در زوال این سلسله سروده شده است و همچنین مرثیه‌ی ابوالینبقی درباره‌ی ویرانی سمرقند را قدیمی‌ترین مرثیه‌های ایران پس از اسلام دانسته‌اند. مرثیه‌ی می‌تواند در قالب‌های زیر عرضه شود:
 
1. مرثیه برای عزیزان و خویشان
 
2. مرثیه در مرگ بزرگان و مشاهیر
 
3. مرثیه‌ی دینی و مذهبی
 
4. مراثی فلسفی و اخلاقی
 
5. مرثیه‌ی وطنی و ملی
 
اما مبحث مورد توجه ما در این مقال، مرثیه‌ی دینی و مذهبی است که به اَشکال گوناگون در رثای حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) و خاندان مکرم ایشان (علیهم السلام) در حوزه‌ی فرهنگ ایران، بوده و هست. این مرثیه می‌تواند به صورت ادبیات (نظم و شعر)، تعزیه، نوحه‌خوانی، روضه‌خوانی، ‌مداحی و... ارائه شود.
 
رثا یا مرثیه آنجایی است که انسان، در سوگ از دست دادن عزیزان خود، ناله و نوحه‌ سر می‌کند و اوصاف آنان را برمی‌شمرد؛ حال ممکن است بر اثر واقعه‌ای مذهبی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باشد یا حوادثی طبیعی و...
 
آن‌چنان که مسلم است، زمانی که منبع عظیم و گران‌بهای هنری اصیل و ملی، با عمق اعتقادات و عشق و احساسات مذهبی یک ملت گره بخورد، با مفاهیمی بسیار اصولی و ریشه‌دار روبه‌رو می‌شویم. پدران ما با تمام تضادها، فشارها و نابسامانی‌هایی که در دوره‌های مختلف داشته‌اند، به طور خودآگاه و ناخودآگاه ناقل اصالتی رازگونه و گنجینه‌ای گوهربار بوده‌اند. اصالت و اندیشه‌ای که متن آن عروج وجودی انسان به سمت جایگاه والاتری است که انسان شایسته‌ی اوست و با ذات و فطرت او هم‌خوانی دارد.

 

این گونه است که مسلمان شیعه‌ی ایرانی، با تکیه بر ریشه‌های فرهنگی و هنری خویش، آرمان‌ها و اعتقادات مذهبی خویش را نشان می‌دهد. مرثیه‌ی مذهبی و عاشورایی این گونه شکل می‌گیرد و خود را در قالب‌های گوناگون هنری و ادبی نمایان می‌سازد. مرثیه‌سرایی در رثای خاندان پیامبر (علیهم السلام) و ذکر مناقب و مصائب ایشان، پس از واقعه‌ی جان‌سوز کربلا پدید آمد. البته در صدر اسلام نیز مراثی مختلفی در رثای شهدا و بزرگان اسلام سروده شده است. شعرای ایرانی و پارسی‌گوی به این نوع مرثیه توجه خاصی داشته‌اند و در سوگ امام حسین (علیه السلام)، شهدا و هتک حرمت و به اسیری بردن بازماندگان و... مراثی حزن‌انگیزی سروده‌اند. از جمله‌ی این شاعران می‌توان به کسایی مروزی، سیف‌الدین ضرغنی، جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی، فخرالدین عراقی، امامی هروی، سلمان ساوجی، خواجوی کرمانی و... اشاره کرد که به مرثیه‌سرایی برای امام حسین (علیه السلام) پرداخته‌اند و مرثیه‌های گران‌قدر و زیبایی در طول قرن ششم تا نهم سروده‌اند. اما در دوران حکومت آل‌بویه (قرن چهارم)، در ایران مذهب تشیع رواج یافت و عزاداری و مرثیه‌سرایی برای خاندان پیامبر (علیهم السلام) رسمی و عمومی شد و امیر معزالدوله احمد بن‌بویه امر کرد تا تمامی بازار بغداد را تعطیل و سیاه‌پوش کنند و به عزاداری امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا بپردازند.
 
با روی کار آمدن سلسله‌ی صفویه، مذهب شیعه و همچنین مراثی مذهبی قوام و اوج پیدا کرد و نهادینه شد. مرثیه‌ی دوازده‌بندی محتشم کاشانی، که بهترین نمونه‌ی مرثیه‌ی مذهبی است، محصول این دوره است و او را می‌توان بزرگ‌ترین شاعر مرثیه‌گوی مذهبی ایران قلمداد کرد. در دوره‌های بعد تا دوران ادبیات معاصر، شعرایی مانند صباحی، وصال شیرازی، یغمای جندقی، قاآنی، فرصت‌الدوله شیرازی، ملک‌الشعرای بهار، عمان سامانی، محمدحسین شهریار، پژمان بختیاری، اقبال لاهوری، جلال‌الدین همایی و... مراثی زیبایی در این خصوص سروده‌اند. نوحه‌سرایی، ‌روضه‌خوانی و تعزیه نیز از انواع مرثیه است و در واقع به مرثیه‌ای اطلاق می‌شود که به صورت موسیقایی و آوازی و در پیوند میان شعر و موسیقی شکل می‌گیرد و عرضه می‌شود. البته تعزیه ترکیب میان انواع هنرهاست.
 
تشکیل مجالس عزاداری از همان ابتدای حادثه‌ی کربلا آغاز شد و ابتدا عربی بود و سپس ایرانیان به زبان فارسی مرثیه ساختند. برگزاری مراسم عزاداری از زمان آل‌بویه رونق گرفت و در دوره‌ی صفویه مورد توجه و اهتمام حاکمان آن عصر و مردم بود. در دوره‌ی قاجاریه مراسم عزاداری توسعه‌ای فراوان یافت و در هنر تعزیه، روضه‌خوانی و نوحه‌خوانی تحولی برجسته رخ داد که پایه و ریشه‌ی اشکال گوناگون عزاداری در دوره‌ی معاصر تلقی می‌شود.
 
با روی کار آمدن سلسله‌ی صفویه، مذهب شیعه و همچنین مراثی مذهبی قوام و اوج پیدا کرد و نهادینه شد. مرثیه‌ی دوازده‌بندی محتشم کاشانی، که بهترین نمونه‌ی مرثیه‌ی مذهبی است، محصول این دوره است و او را می‌توان بزرگ‌ترین شاعر مرثیه‌گوی مذهبی ایران قلمداد کرد.
 
ابعاد فنی و هنری
 
در نوحه‌ها، شعر و موسیقی را همزاد یکدیگر می‌یابیم و به عبارتی دیگر، در مسیر آفرینش هنری، این دو هم‌مسیرند. آنچنان که مشخص است، عوامل موسیقایی با فضا و حالت عاطفی، روایی و تراژیک و ریتمیک اشعار تناسب و ارتباطی مستقیم دارد. نوحه‌خوانی به عنوان نوعی عزاداری خودجوش و مردمی، از تکلفات ادبی و هنری دوری می‌جوید و خود را به فرهنگ عامه نزدیک می‌سازد و در جریان همراهی با سینه‌ز‌نی، زنجیرزنی و گریه‌ها و ناله‌ها، خلوص و صداقت خود را نمایان می‌‌کند.
 
روضه‌خوانی و ذکر مصیبت نیز از دیگر وجوه این نوع مرثیه است که با تکیه بر مقتل‌خوانی و نقل آن‌ها بر منبر اجرا می‌شود و مقاتل را می‌توان منبع روضه‌ها و داستان نوحه‌سرایی‌ها دانست. اصطلاح روضه‌خوانی با توجه به کتاب «روضه‌الشهدا» اثر کمال‌الدین حسین‌ بن‌ علی واعظ کاشانی سبزواری (متوفی 910 هـ.ق.) رواج پیدا کرد. این کتاب به زبان فارسی است و هر قسمت آن به روضات تقسیم شده و شامل وقایع و مصیبت‌هایی است که به حضرت امام حسین (علیه السلام) و یارانشان وارد شده است.
 
به یقین می‌توان گفت که نوحه‌سرایی، از آن جهت که قدیمی‌ترین شکل عزاداری است، بخش قابل توجهی از موسیقی آوازی اصیل ایرانی را حفظ نموده و انتقال داده است و نوحه‌ها علاوه بر ارزش‌های اعتقادی و روحانی خود، دارای ارزش و جایگاه هنری خاصی هستند که اصالت و سنت‌های ما را در سینه نهان دارد.
 
بسیاری از واعظان، روضه‌خوان‌ها و تعزیه‌خوان‌های خوش‌آواز در دوره‌ی قاجار، در میدان تعزیه یا بر منبرها اصالت هنری آواز ایرانی را حفظ کرده‌اند که میراث آن برای نسل‌های بعدی باقی مانده است. از آن جمله می‌توان به سید احمدخان، قلی‌خان، آقا حسین تعزیه‌خوان، حاج تاج نیشابوری و عبدالحسین صدر اشاره کرد.
 
مسلم است که آفرینش و خلاقیت هنری از وجوه بارز و اصلی نغمه‌سرایی و نواهای مذهبی است و وجود این اصل، ما را بر آن می‌دارد به تجزیه و تحلیل‌ هنری مناسبی از نغمات مذهبی بپردازیم. ولی در نوحه‌سرایی و نغمات مذهبی، این دو هنر را همراه هم می‌بینیم. البته گاهی اوقات می‌بینیم که شعر و کلام بر اساس ملودی نوحه‌سرا ساخته شده است یا در جریانی خودانگیخته ، شعر و آهنگ با هم ساخته شده است، مانند «عباسم، عباسم، رفتی تو ز دستم/ مظلوم اباالفضل، شهید اباالفضل» (مایه‌ی چهارگاه). اشعاری که صرفاً بر اساس ملودی ساخته شده‌اند همیشه بر پایه‌ی فرم عروضی خاص نیستند، زیرا تابع حراست و تقسیمات زمانی ملودی‌اند، اما گاهی اوقات ملودی بر اساس شعر ساخته می‌شود. مثلاً شعری را که شاعری سروده است برمی‌دارند و بر اساس آن، نوحه‌ی خود را می‌سازند، مانند «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» (محتشم کاشانی).
 
اما اگر بخواهیم ارتباط شعر (یا کلام) و ملودی را در نوحه‌ها بهتر دریابیم، باید از دو زاویه وارد این مقوله شویم:
 
1. هماهنگی و ارتباط ریتمیک مناسب میان کلام و ملودی
 
2. ارتباط مفهومی و معنوی مناسب میان واژگان و پرداخت موسیقایی
 
در نوحه‌سرایی اصیل ایران، که در حوزه‌ی فرهنگی‌ـ‌هنری کشور ما بوده و هست، حراست ریتمیک و مسترینگ بر اساس فرهنگ موسیقایی، نوع کلام، حالت احساسی و عاطفی و درونی واژگان و واقعه‌ مربوط است. در واقع همه چیز سر جای خود قرار دارد و آن طور که می‌تواند به جریان تولید نوحه کمک کند به کار گرفته می‌شود. ریتم به عنوان عاملی مهم، که در پرداخت موسیقایی و تراژیک نقش محوری را به عهده دارد، هماهنگی بسیار خوبی با کلمات و شکل و درون آن‌ها دارد. برای مثال، در نوحه‌ی معروف «شام غریبان»، به خاطر وجود حالت بسیار حزن‌آلود و مویه‌آور، سرعتی آهسته و در مایه‌ی دشتی استفاده شده است: «امشب زمین کربلا از خون گلستان است/ شام غریبان است/ جسم حسین بی‌کفن افتاده عریان است/ شام غریبان است»
 
اگر دقت کنیم، می‌بینیم حرکت ریتمیک و سرعت آهنگ، با کلام و فضای مورد نظر تعادل و توافق دارند که اگر هر کدام از این عناصر را تغییر دهیم، گل مجموعه مختلف می‌شود. نوحه‌ی اصیل شب عاشورا نیز همین طور است که در مایه‌ی چهارگاه و معمولاً در دو دسته خوانده می‌شود: «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است/ مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع/ صبح فردا بدنش زیر سم اسبان است/ مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع»
 
این نوحه در مایه‌ی چهارگاه است و حالتی حماسی و رزمی، غلیان‌آور و جوشنده و هشداردهنده دارد و در نتیجه، فضایی بسیار گویا و متناسب با واقعه پیش رو ارائه می‌شود. در واقع با رعایت و همیاری تمام عناصر هنری دخیل در این اثر و به ویژه نقش محوری ریتم و شکل حرکت و تأثیر بسزای آن در انتقال مفهوم و فضای مورد نظر (و بار روانی) می‌توان به اهمیت ریتم و ارتباط آن با دیگر عناصر در پردازش کار پی برد. جالب‌تر و در عین حال زیباتر و طبیعی‌تر از هر چیز این است که تمام این عناصر در جریانی خودانگیخته، درونی و با سوز و حالی عاشقانه و عارفانه گرد هم آمده است و این ویژگی بارز هنر ناب است. هنری که ذره‌ای دروغ، فریب و دورویی در آن جایی ندارد.
 
همیشه مفهوم کلام و فضای خاص و فرهنگی اثر در موسیقی جلوه‌گر است و خود را با اجزا و عوامل موسیقایی و هنری به نمایش می‌گذارد. در آفرینش ناب هنری و موسیقایی، مفهوم و کلام و فضای آن با جنس موسیقی و فرهنگ آن ارتباط مستقیم دارد. در واقع فرهنگ هنری و کلیّت فرهنگ، به عنوان پایه و یک حلّال قوی همه چیز را در خود حل می‌کند، زیرا مقوله‌ی فرهنگ و هویت به صورت ناخود‌آگاه در هنرمند جریان دارد و در فرآیند آفرینش هنری او سهمی بسزا را داراست.
 
اگر در اشعار موسیقی مذهبی به درستی دقت کنیم، این اصل را بسیار خوب دریافت خواهیم کرد، چرا که در حرکت و جریان موسیقایی، تناسب مفهومی بسیار زیادی با فرهنگ مورد نظر و پایه‌های معرفتی، فکری و عرفانی آن و بار عاطفی و روانی واقعه‌ی مورد نظر وجود دارد و در تصویربرداری مناسب موسیقایی، بسیار موفق است.
 
در واقع مسلمان شیعه‌ی ایرانی، با پشتوانه‌ی فرهنگی و هنری اصیل خود، با نگرش خاص خود به وقایع و عشق و شوری زاید الوصف و ولایتی عمیق و بلند، با پیشوایان مذهبی خود نفس می‌کشد، زندگی می‌کند، به آن‌ها عشق می‌ورزد، در سختی و آسایش یاد آنان می‌کند و از حیات تا ممات، زلف در گیسوی آنان گره می‌زند و عشق به پیامبر و اولاد او را مانند عشق به خداوند می‌داند. بهتر است موضوع را با مثال و مصداق توضیح دهیم. برای مثال می‌توان به این نوحه‌ی معروف اشاره کرد:
 
«بر مشام می‌رسد هر لحظه بوی کربلا/ بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا/ کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا/ تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده/ تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا/ کربلا یا کربلا، کربلا یا کربلا»
 
همیشه مفهوم کلام و فضای خاص و فرهنگی اثر در موسیقی جلوه‌گر است و خود را با اجزا و عوامل موسیقایی و هنری به نمایش می‌گذارد. در آفرینش ناب هنری و موسیقایی، مفهوم و کلام و فضای آن با جنس موسیقی و فرهنگ آن ارتباط مستقیم دارد.
 
در این مثال به خوبی دیده می‌شود که نوع و حرکت ملودی بار روانی کلمات را آن طور که باید بیان می‌کند، تصویرسازی موسیقایی به بهترین نحو انجام می‌شود، تمام کشش‌ها، ایست‌ها، تأکیدات روی کلمات و آکسان‌ها بسیار دقیق هستند و بار ریتمیک کار با ساختار ظاهری، باطنی و روایی کلمات تناسب بسیار خوب و شایانی دارد.
 
باز در این نمونه ما می‌بینیم که کلمه‌ی «مشام» طوری ادا شده است که انگار انسان بویی را حس می‌کند و وقتی کلمه ادا می‌شود، آن حالت و کشش مویه‌دار چنان است که گویی عطر کربلا به مشام شخص رسیده است. در اینجا کلمات در قالب یک سؤال و جواب دقیق و رسای موسیقایی گرد هم آمده‌اند و تناسب بین شعر و موسیقی بدان حد رسیده است که تصاویر این عشق و مقصود آفریننده‌ی اثر و اعمالی که بدان اشاره می‌کند در ذهن و روح ما نقش می‌بندد و این آفرینش ناب هنری چیزی جز معجزه و عشق و کشش اعتقادی‌ـ‌عرفانی این اشخاص نیست که هنرشان را این چنین رسا و صدایشان را تا ابد، جاوید کرده است. در واقع این نوع هنرمندی اعطای مقام عنایت و نوکری است که تمام اصول فنی و طبیعی هنر را نیز در خود حل می‌کند. این هنرمندان بی‌نام و نشان، در سود و سودای عاشقی با مولای شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و شهدای کربلا، این‌چنین هنرمندی می‌کنند و صفا و خلوص خود را به نمایش می‌گذارند.
 
ابعاد فرهنگی و اجتماعی
 
مسلم است که هنر مداحی، نوحه‌خوانی و روضه‌خوانی همیشه در مجالس عزاداری و در جمع مردم اجرا می‌شود و اعتقاد جمعی و حضور اجتماعی در آن بسیار مشهود است. بدون شک می‌توان گفت در هر دوره‌ای از تاریخ، عزاداری‌ها به گونه‌ای خاص اجرا می‌شده است. علل و ویژگی‌ها و شرایط اجتماعی و فرهنگی و هنری موسیقی در هر دوره‌ای از تاریخ و نوع حضور و جایگاه موسیقی در اجتماع و شیوه‌های کاربردی و کارکردی آن، بحثی بسیار بنیادین و تأثیرگذار بر مداحی و نوحه‌سرایی تلقی می‌شود، چرا که موسیقی و فرهنگ موسیقایی از آنِ انسان است و انسان‌ها دارای روحی اجتماعی هستند که اعتقادات، احساسات و فرهنگ مشترک، اساس تفکر جمعی آنان را تشکیل می‌دهد. حال‌ هنر، به عنوان زبان خلاقه و لطیف درون، که دست حس و اندیشه را به گردن یکدیگر می‌اندازد، در سایه‌ی اندیشه و اعتقاد اجتماعی، چه جایگاهی دارد؟
 
بدون شک عمق اعتقادات و عشق ملت ایران به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) با هنرهای موروثی آن‌ها که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته گره خورده است. این ملت خالق میراثی هنری‌ـ‌دینی به نام عزاداری می‌شوند. این‌چنین است که می‌بینیم مسلمان شیعه‌ی ایرانی اصالت فرهنگی و هنری خود را همراه با اعتقادات ناب مذهبی و عرفانی خود گره زده و در عرصه‌ی اجتماعی و تاریخی خویش گسترده است.
 
در اینجا سؤالاتی مهم پیش می‌آید و آن این است که آیا ما امانت‌داران خوبی بوده‌ایم؟ آیا توانسته‌ایم این میراث گران‌بها را که مداحان و صدها شخص گمنام در طول تاریخ به ما رسانده‌اند حفظ کنیم یا لااقل به آن احترام بگذاریم؟ آیا توانسته‌ایم مرزی دقیق میان حفظ اصالت و ریشه‌هایمان و نیازهای روز داشته باشیم؟ آیا توانسته‌ایم به وسیله‌ی هنر بزرگ و گران‌قدر مداحی، فرهنگ‌سازی مناسب و پویایی را در سطح جامعه به وسیله‌ی هیئت داشته باشیم و فضای هیئت را سرشار از معرفت دینی و عشق به ائمه (علیهم السلام) کنیم؟ آیا رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی ما در پی ارتقای فرهنگی و هنری عزاداری‌ها و جشن‌های مذهبی بوده‌اند؟ و ...
 
در سال‌های اخیر، با نزولی بسیار فاحش در کیفیت هنری و ارائه‌ی نوحه‌ها و نغمات مذهبی روبه‌رو بوده‌ایم که این موضوع دلایل خاص خود را دارد و ما به مواردی از آن‌ها اشاره می‌کنیم. با ساخت و ارائه‌ی دوباره‌ی موسیقی پاپ (با سطوح مختلف) در جامعه‌ی ما و استقبال عمومی مردم و نو بودن و جوان‌پسند بودن این نوع موسیقی، عده‌ای از مداحان که خود نیز اکثراً جوان بودند، به ساخت نوحه در این فضا پرداختند. این امر با فراز و فرودهای بسیاری همراه بود. البته گروهی از مداحان که شناخته‌شده نیز هستند، در همین فضا، ولی بسیار وزین و باوقار، کار کردند یا به صورت تلفیقی به ارائه اثر پرداختند. دسته‌ای نیز به آثار دسته چندم پاپ فارسی و... پرداختند. بعضی هم اصالت خود را حفظ کردند و به آن پایبند ماندند، اما روند برجسته و مشخص این بود که عده‌ای از مداحان احساس کردند از اکثریت جامعه عقب می‌افتند و باید خود را با روند روز هماهنگ کنند.
 
حال این احساس می‌توانست هم خودآگاه باشد و هم ناخودآگاه، ولی نکته‌ی مهم این بود که هماهنگ با روند یادشده، شاهد افت کیفیت هنری و معنوی عزاداری‌ها و جشن‌های مذهبی بودیم و این به دلیل فقر هنری و فقدان اخلاص معنوی لازم در این نوحه‌ها بود که عشق و اندیشه‌ی متعالی مذهبی را آن طور که باید نشان نداد و مسیر اجتماعی خاصی را برای ما رقم زد که با آن روبه‌رو هستیم.
 
نگارنده به هیچ روی قصد سیاه‌نمایی ندارد، اما بایستی آسیب‌ها را شناخت و در پی رفع آن‌ها بود. اصراری به این نیست که مداحی امروز کاملاً مطابق موسیقی اصیل ایرانی باشد و نوحه‌های قدیمی بی‌‌کم و کاست اجرا شود، چرا که فرهنگ موسیقایی امروز با دیروز و گذشته‌ی ما متفاوت است و این امری طبیعی است، اما در اینجا بحثی مطرح می‌شود و آن این است که حفظ اصالت‌ها امری ضروری تلقی می‌شود و از طرفی دیگر، جلوگیری از اُفت کیفیت عزاداری‌ها و انحراف فرهنگی و هنری آن‌ها امری مهم است. بنابراین مهم‌ترین وظیفه‌ای که در شرایط کنونی بر گردن ماست فرهنگ‌سازی همه‌جانبه برای حراست در مدار اصالت مذهبی، ملی، فرهنگی و هنری است، چرا که ما دارای یک پشتوانه‌ی عظیم فرهنگی و هنری هستیم که باید آن را روز به روز به مردم و نسل جدید بیشتر بشناسانیم.
 
در این میان، ارگان‌های فرهنگی می‌توانند نقش بسزایی در بالا بردن سطح کیفیت مداحی، تربیت مداحان جوان، فرهنگ‌سازی مذهبی، حفظ اصالت‌ها، بالا بردن کیفیت و کارکرد هیئت در اجتماع ایفا کنند. البته در 10 سال گذشته حرکت‌های خوبی در سازمان‌های مرتبط با این موضوع صورت گرفته است، ولی باز هم این موضوع نیازمند مدیریت منسجم در سطوح خُرد و کلان است.
 
صداوسیما به عنوان رسانه‌ی ملی، فعالیت‌های خوبی در زمینه‌ی شناساندن مداحان اصیل، تقدیر از آن‌ها و آموزش و معرفی مداحی اصیل انجام داده است، اما جای فعالیت‌ بسیار است و بایستی در بخش آموزش به مداحان اقدامات کامل‌تری به عمل آید. باید از نوحه‌سرایی و مداحی اصیل حمایت کرد و آن را اشاعه داد و به مردم شناساند و این در ذائقه‌ی هنری مردم تأثیری مثبت خواهد گذاشت. هر چقدر مراسم عزاداری با اصالت و وزین برگزار شود، طوری که هم در شأن یک ایرانی شیعه و بااخلاص باشد که از حیات تا ممات به اهل بیت (علیه السلام) عشق می‌ورزد و هم شأن آل‌الله (علیه السلام) را حفظ کند، بار معنوی و معرفتی و فکری آن بیشتر و زمینه‌ی بهانه‌جویی و غرض‌ورزی بدخواهان یا کج‌فکران کمتر خواهد شد و در جهت رشد فرهنگی و معنوی اجتماع تأثیری بسزا خواهد داشت.
 
عرصه‌ی مداحی و هیئت به عرصه‌ای فعال و خودجوش در بستر فرهنگ‌سازی کشور تبدیل شده است و بجاست توجه دقیقی به آن شود و مدل مطلوب هیئت به لحاظ فرهنگی و هنری به جوانان شناسانده شود و طی برنامه‌ای منسجم در کشور به اجرا درآید. از طرفی دیگر، مداحان عزیز بایستی شعر، موسیقی اصیل، آواز و شیوه‌ی صحیح خواندن را بشناسند و با مطالعه‌ی مقتل‌های معتبر، مطالبی مستند را ارائه کنند.
 
شخصیت و منش رفتاری مداحان موضوع حساس دیگری است که بایستی توسط این بزرگواران مد نظر قرار گیرد و ایشان به عنوان افرادی پرهیزکار و مرید اهل بیت (علیه السلام) در جامعه شناخته شوند. مداحان (علیه السلام) از هر کسی به این خاندان نزدیک‌ترند، چرا که به مقام عنایت رسیده‌اند و هنر خود را وقف فرهنگ اسلامی و خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) کرده‌اند تا خلق خدا را مدام به یاد پیشوایانشان بیندازند و این خود، کار فرهنگی عظیمی است.(*)
 
منابع:
 
عبدالرضا افسری کرمانی، نگرشی به مرثیه‌سرایی در ایران، انتشارات اطلاعات.
 
ساسان پنتا، چشم‌انداز موسیقی ایران، انتشارات ماهور.
 
*محمدمهدی همایی‌سرشت؛ پژوهشگر موسیقی
 
منبع:برهان
انتهای پیام/