برزیلیترین رویداد سال
خبرگزاری تسنیم: میزبانی جام جهانی ۲۰۱۴ با آن پایانبندی کابوسوارش که شکست تاریخی ۷گله از آلمان را مقابل چشمان اشکبار یکی از خندانترین ملتهای دنیا رقم زد، رویدادی کاملا «ضد برزیلی» بود اما انتخابات ریاست جمهوری یکشنبه چطور؟
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به مطلبی با عنوان«برزیلیترین رویداد سال»نوشته شده توسط شروین طاهری اختصاص یافت:
برخلاف باور عمومی، بزرگترین رویداد برزیلی امسال ربطی به فوتبال نداشت. اتفاقا میزبانی جام جهانی 2014 با آن پایانبندی کابوسوارش که شکست تاریخی 7گله از آلمان را مقابل چشمان اشکبار یکی از خندانترین ملتهای دنیا رقم زد، رویدادی کاملا «ضد برزیلی» بود اما انتخابات ریاست جمهوری یکشنبه چطور؟ آیا انتخاباتی که فشردهترین رقابت دموکراتیک در کتاب تاریخ نهچندان پربرگ سرزمین فوتبال و سامبا و قهوه نام گرفت، سرنوشتسازترین لحظه برزیل در سال 2014 بود؟ باز هم نه! با اینکه پیروزی نزدیک «دیلما روسف» بر «آئسیو نِوِس»، نامزد مورد حمایت آمریکا و بانکدارهای لاشخورش چون جورج سوروس، بزرگترین کشور لاتین را موقتا از خطر بلعیده شدن توسط جنایتکاران اقتصادی والاستریت نجات داد اما با همه دخالتهایی که آنها در ماههای منتهی به رایگیریهای دومرحلهای 6 و 25 اکتبر در برزیل کردند، باز هم پیروزی چپها بهخاطر پایگاه مردمیشان که اکثریت محروم و فقیر این جامعه 220 میلیونی را تشکیل میدهند، قابل پیشبینی به نظر میرسید.
با این همه نمیتوان حضور خانم رئیسجمهور را در متن برزیلیترین رویداد سال منکر شد که البته نه ربطی به بغض او هنگام تماشای سلاخی «ژوگو بونیتو» در ریودوژانیرو دارد و نه شادمانی کودکانه پریشب بانوی سیاستمدار 66 ساله در جشن پیروزی انتخاباتیاش در برازیلیا.
برزیلیترین اتفاق سال اتفاقی ورای سیاست و فوتبال است و حتی ورای غرور و عواطف و سرنوشت برزیلیها چراکه سرنوشت تمام جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. برزیلی بودن آن اما استعارهای است از دریبلی بهیادماندنی به سبک دریبلهای برزیلی که آمریکاییها روز 15 ژوئن در فورتالزا خوردند. 4 ماه و نیم پیش رؤسای جمهوری 5 قدرت اقتصادی نوظهور جهان موسوم به«بریکز» در این شهر استوایی سواحل شمالی برزیل پیمان بستند بانکی بینالمللی را جایگزین «بانک جهانی» صددرصد آمریکایی کنند؛ بانک جهانی نه یک نهاد حقوقی بینالمللی بلکه یک موسسه مالی خصوصی است و هیأتمدیره آن را کارگزاران خاندانهای بانکدار یهودی حاکم بر همتای آمریکایی آن یعنی صندوق فدرال (بانک مرکزی ایالات متحده) تشکیل میدهند. با این وصف اگر «پایان آمریکا» و « سقوط دلار» تا 15 ژوئن 2014 تنها تیترهای احتمالات نظم جهانی نوینتر از نظم نوین جهانی بوش و اربابان صهیونیستش بودند، امضای رؤسای جمهوری برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقایجنوبی برای تاسیس یک بانک مشترک بینالمللی بر مبنای سبدی از ارزهای کشورهای بریکز به جای دلار، حکم تایید تیترهای مزبور را داشت. در برزیلیترین لحظه سال و درجریان ششمین اجلاس بریکز، دیلما روسف، رئیسجمهور برزیل میاندار جمع ولادیمیر پوتین، نارندرا مودی، شی جینگپینگ و جاکوب زوما برای عقد پیمانی بود که در صورت محقق شدن میتواند پس از انقلاب اسلامی 1979 ایران، بیشترین انحراف معیار را در منحنی رو به افول «پارادایم پایان آمریکا» پدید آورد و منحنی پارادایم نوین «قرن بدون آمریکا» را شیبی صعودی بخشد.
حتی سازمان همکاری شانگهای که در بهترین حالت حدود 40درصد جمعیت جهان را دربرمیگیرد، نمیتواند همانند اتحادیه بریکز در مقابل سلطه اقتصادی بلوک دلار ایستادگی کند چرا که این اتحادیه در هر 5 قاره کره خاکی ریشه دوانیده و بویژه با همراه کردن محرومترین ملل آسیایی، آفریقایی و لاتین، به رویای همیشگی خیزش جنوب فقیر در برابر شمال غنی پروبال میدهد چرا که هر یک از 5 قطب نوظهور بریکز، گروهی از متحدان قارهای و جهانیشان را نمایندگی میکنند و در نهایت راه را برای عضویت دیگران فراهم میسازند. اگر روزهای نخست تشکیل سازمان ملل متحد را به یاد آوریم که چطور آمریکا و انگلیس و متفقین آنها در جنگ دوم جهانی به عنوان ملل پیروز از برتری موقتشان در معادلات جنگی برای بسط هژمونی خود در قالبی جهانی سود بردند، آنگاه درخواهیم یافت که اتحادیه بریکز نیز میتواند با استفاده از فرصتی که افول اقتصادی آمریکا و اروپا در اختیارش نهاده، به اتحادیهای فرااقتصادی در سراسرجهان بدل شود.
این امکان را بیش از هر چیز میشد از احساس خطر آمریکا و اتحادیه اروپایی و راه انداختن موجی از جنگهای تروریستی نیابتی (نظیر داعش و القاعده) و تهدیدهای منطقهای (مثل بحرانهای اوکراین، پاکستان و دریای چین) پیرامون روسیه، چین و هند و متحدان استراتژیکشان حس کرد. حال با بحرانآفرینیهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در برزیل و آمریکای جنوبی، برزیل تحت هدایت سوسیالیستها هم چارهای نخواهد داشت جز اینکه در مقابل خصم خود بایستد. برزیل تنها کشور در میان این 5قدرت نوظهور بود که هیچگاه یک انقلاب تمامعیار علیه استثمار و استعمار را تجربه نکرده بود.
حتی آفریقای جنوبی با رهبری نلسون ماندلا در آخرین سالهای قرن بیستم، طعم شیرین خیزش اکثریت محروم سیاهان را چشیده بود اما برزیل هرگز! اما با توطئههای اخیر سیا و سوروس در برزیل برای به حاشیه راندن دیلما روسف و حزبش که حتی تا ترور رهبر حزب رقیب او و زمینهچینی شورشهای خیابانی به سبک انقلابهای رنگی هم پیش رفت، اکثریت محروم جامعه برزیل روز یکشنبه حقیقتا طعم نخستین پیروزی انقلابی را با رای دادن به دشمن بالقوه منافع آمریکای شمالی در آمریکای جنوبی چشیدند و این پیروزی پیوندهای آنها با ملل انقلابی دیگر را محکمتر خواهد کرد و هسته مرکزی بریکز را قدرتمندتر میکند.
انتهای پیام/