دلایل ضرورت زنده نگه داشتن قیام عاشورا

خبرگزاری تسنیم:هرجامعه‌اى همواره در پى یافتن الگوهایى است که بتواند با پیروى از آن‌ها راه سعادت و کمال را بپیماید و در این جستجو مى‌کوشد، بهترین‌ها را برگزیند. نهضت عاشورا ازجمله با شکوه‌ترین و مناسب‌ترین این حقیقت‌یافته‌هاست.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، قیام عاشورا، رخدادى است که تاریخ اسلام، حتى تاریخ بشریت همانندى براى آن سراغ ندارد. جایگاه بلند عاشورا آن‌را به‌صورت رویداد جاودانه‌اى درآورده است که همچون نگین درخشان بر تارک تاریخ و فرهنگ بشرى مى‌درخشد. با وجود دستان تحریف‌گرى که در خلال چهارده قرن در پى تحریف حقیقت ارزشهاى نهضت حسینى(ع) برآمده‌اند، آنچه از عاشورا براى ما به یادگار مانده، از چنان عمق و غنایى برخوردار است که تا فرجام تاریخ، پیام‌آور ارزشهاى والاى انسانى و الهام‌بخش انسانهاى آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا از دیر‌باز مظهر عشق به خداوند و تسلیم محض در برابر او و سمبل قیام در راه دین و آزادى‌خواهى و شهادت‌طلبى بوده است.

قیام عاشورا در دل باطل هراس و اندام حق، توان و در شریان خشک حق‌باوران خون حق‌جویى تزریق کرد، حق‌ستیزان را امیدوار و باطل‌ستیزان را مأیوس ساخت و تحولى بس شگرف در فرهنگ عمومى و انقلاب سترگ در فرهنگ سیاسى جهان ایجاد کرد.
فرهنگ عاشورا فرهنگ یارى دین در تمام جهات است، فرهنگ ظهور فعلیت بخشیدن به همه قوانین اسلام و توجه تام به اسلام ناب محمدى(ص)است؛ در فرهنگ عاشورا سیاست، فضیلت، علم و عدالت و عزت انسانى با یکدیگر عجین شده‌اند و هر یک بدون دیگرى بى‌معنى و بى‌مفهوم است و در شعاع دیگرى فعلیت پیدا مى‌کند. مگر اجراى عدالت سیاسى، حقوقى، اقتصادى جداى از فضیلت و بى‌توجهى به عزت انسانى امکان‌پذیر است. پیامبر(ص) فرمود: «حسین از من است و من از حسین، هر که حسین را دوست بدارد خداى او را دوست دارد. حسین فرزندى از فرزندان انبیاء است». این سخن بزرگ از پیامبر بزرگوار اسلام، اتصال معنوى و روحانى و پیوستگى سالار شهیدان را به نهضت انبیاء و پیوستگى او را به حق نشان مى‌دهد و این اصل راز نهضت حسینى، که احیاءکننده دین نبى و سنت محمد(ص)، اسلام ناب و اسلام انقلابى است. تشیع سرخ علوى در نهضت سرخ حسینى شکوفا گردیده است و بزرگداشت سنت شهادت حسینى، بزرگداشت راه انقلاب و انبیاست.


سه عامل مهم نهضت امام حسین(ع)
عامل و انگیزه‌ى اصلى قیام عظیم امام حسین(ع) بیعت‌نکردن با یزید بود تا در هر زمان حسینیان و پیروان حق، حکومت طاغوت را نپذیرند و تسلیم چنان حکومتى نشوند و بر ضد آن قیام کنند.
هدف امام حسین(ع) از حرکت به‌سوى عراق، گردآورى نیروها، تشکیل حکومت اسلامى و تحقق بخشیدن به آرمان‌هاى اسلام در پرتو حکومت اسلامى بود؛ چنان‌که جد بزرگوارش رسول خدا(ص) از مکه به‌سوى مدینه به جهت تشکیل حکومت هجرت کرد و در پرتو آن، اسلام و برنامه‌هاى آن‌را به‌طور گسترده و عمیق در سطح جهان عرضه نمود. با توجه به این‌که تحصیل حکومت عدل اسلامى براى اصلاح جامعه، غیر ازقدرت‌طلبى و ریاست‌خواهى براى هوس‌هاى شخصى و نفسانى است.
محققان روشن‌بین اسلامى، عامل سومى را ذکر مى‌کنند و آن‌را عامل اصلى و مهم‌ انگیزه‌ى قیام امام حسین(ع) مى‌دانند: امر به معروف و نهى از منکر. چنان که درخطبه‌ها و گفتار امام حسین(ع) در همه‌ى زمان نهضت، از امر به معروف و نهى از منکر سخن به میان آمده است.
دو فریضه‌ى امر به معروف و نهى از منکر، با توجه به اهمیت و مرتبه‌هاى آن در اسلام، امام و مسلمین را الزام مى‌کند که قفل سکوت را بشکنند و فریاد بزنند و اسلام عزیز و کیان مسلمانان را از خطر کج‌روى‌هاى یزید و یزیدیان نگه دارند، گرچه فریادشان درکوتاه‌مدت و در ظاهر خاموش شد و موجب شهادت‌شان شد، در دراز‌مدت موجب نابودى ظلم و ظالم و احیاى حق و حقیقت مى‌گردد و براى مسلمانان در طول تاریخ، الگو و سازنده مى‌شود.
در نهضت امام هر سه عامل وجود دارد و آن حضرت با یزید بیعت نکرد، چنان‌که بیعت‌نکردن با طاغوت، سبب پیدایى نهضت او شد. امام به افکار عمومى مردم کوفه احترام‌ گذارد و به دعوت آنان جواب مثبت داد و هجرت براى تجمع نیروها و تشکیل حکومت اسلامى را براى اصلاح امت، کار شایسته‌اى دانست.
این دو عامل براى اتمام حجت و الگوسازى براى آیندگان بود، ولى در حقیقت دو شاخه از دو فریضه‌ى امر به معروف و نهى از منکر نیز هست، زیرا مایه و عامل اصلى انقلاب‌ها و نهضت‌هاى پیامبران و رادمردان حق، همیشه بر اساس پاک‌سازى و به‌سازى بوده، آنان نخست با هرگونه شرک و فساد و انحراف مبارزه مى‌کردند و سپس توحید و عدل الهى را برقرار مى‌ساختند، یعنى؛ نهى از منکر و امر به معروف مى‌کردند.
بنابراین، اصلى‌ترین و مهم‌ترین عامل نهضت امام حسین(ع) که مرکز و محورعامل دیگر بود و محرک اصلى او در هجرت، چنان که در گفتار و بیان امام در جاهاى گوناگون به این مطلب تصریح کرده، همان امر به معروف و نهى از منکر است. با توجه به این‌که بیعت نکردن با ظالم و تشکیل حکومت بر ضد او، دو شاخه و دو اصل فرعى از درخت تنومند و اصل نیرومند امر به معروف و نهى از منکر است.
استاد شهید مطهرى پس از بررسى سه عامل (1. بیعت نکردن؛ 2. دعوت اهل کوفه براى تشکیل حکومت؛ 3. امر به معروف و نهى از منکر) در نهضت امام حسین(ع) و میزان و نقش هر کدام در این نهضت، نظریه‌ى خود را چنین بیان مى‌کند:
این سه عامل از نظر ارزش، در یک درجه نیستند، هر کدام از این‌ها در یک حد معین به نهضت امام ارزش مى‌دهد.
ارزشى که مسأله‌ى دعوت اهل کوفه به نهضت مى‌دهد، ارزشى بسیار ساده و عالى است، زیرا انسانى که نیرویى دارد، آمادگى خودش را اعلام مى‌کند. این از جهت وسایل ظاهرى براى پیشرفت و پیروزى اثربخش است.
عامل بیعت خواستن از امام حسین(ع) که از همان روزهاى اول بود، به این نهضت ارزش بیشترى مى‌دهد، زیرا در روزهاى اول که هنوز جمعیتى اعلام وفادارى نکرده‌اند و دعوت ننموده‌اند و در برابر حکومتى جابر و مسلح حکومتى که زمان معاویه، دشمنى خود را با على و آل على(ع) تا سر حدّ اعلا نشان داد و در تمام قلمرو خود، حتى مکه و مدینه، بدگویى از على(ع) را آشکارا در نماز جمعه، عمل عبادى قلمداد مى‌کرد و بیت‌المال مسلمانان را در این‌راه مصرف مى‌نمود، ارزش بیعت نکردن در نهضت امام حسین(ع) از ارزش دعوت مردم کوفه بیشتر است.
عامل سوم که امر به معروف و نهى از منکر است و امام حسین(ع) آشکارا به این عامل استناد مى‌کند و به گفتار پیامبر(ص) در این‌باره تکیه مى‌نماید و مکرر نام امر به معروف و نهى از منکر را به زبان مى‌آورد، بى‌آن‌که در آن وقت اسمى از تقاضاى بیعت و دعوت مردم کوفه به میان آید، ارزش بسیار به نهضت مى‌دهد. و بر اساس این عامل، نهضت امام شایستگى آن‌را یافت که همیشه زنده بماند و براى همیشه یادآورى شود و سازنده و آموزنده باشد. از این‌رو؛ امام به دعوت مردم یا تقاضاى بیعت وابسته نیست. یعنى؛ اگر دعوتى و تقاضاى بیعتى هم نبود، حسین(ع) به موجب قانون امر به معروف و نهى از منکر قیام مى‌کرد.
بین این سه عامل تفاوت بسیار است. معناى اول و دوم این است که اگر یزید از حسین(ع) مطالبه بیعت نمى‌کرد و مردم کوفه از امام دعوت نمى‌کردند، آن‌حضرت نهضت نمى‌نمود. بنابراین، حکومت طاغوتى از وجود امام آسوده بود، ولى به جهت عامل سوم (امر به معروف و نهى از منکر) امام اعتراض مى‌کرد.
از گفتار امام حسین(ع) در مسیر نهضت برمى‌آید که دو عنصر امر به معروف و نهى از منکر عامل و انگیزه‌ى اصلى نهضت آن‌حضرت بوده است؛ امام حسین(ع) درنامه‌اى مى‌فرماید: همانا سنت الهى مرده و بدعت‌هاى ضد اسلام زنده شده است.
یعنى قیام ما براى زنده‌کردن سنت‌ها و نابودى بدعت‌ها و یکى از مرتبه‌هاى امر به معروف و نهى از منکر است.
امام در بخشى از خطبه‌ى مشروح خود مى‌فرماید: اى مردم! عبرت بگیرید به آنچه که خداوند به اولیاى خود پند داده است که مانند علماى یهود و نصارا، از امر به معروف و نهى از منکر سر باز نزنید، زیرا پیشوایان یهود، جور و ظلم ستمگران را نمى‌نگرند و آنان را از این‌کار زشت نمى‌ترسانند، به امید آن‌که از پرتو مرحمت ستم‌پیشه‌ها به نوایى برسند و از بر آنان گزند نبینند و براى این‌که دو روز خوش زندگى کنند و غبار ناراحتى بر دامن دلشان ننشیند، از گفتن حرف حق هراسناکند، درحالى‌که پروردگار بزرگ گوید: فقط از من بیمناک باشید و از مردم عاجز و زبون نهراسید.
با تجزیه و تحلیل عمیق دو فریضه‌ى امر به معروف و نهى از منکر، از نگاه قرآنى، روایى و فقهى و با بررسى قیام‌هاى امامان و مجاهدان راستین صدر اسلام، مانند ابوذر غفارى، حجربن عدى، میثم تمار، رشید هجرى و عمروبن حمق و... چنین برمىآید که همه‌ى آن‌ها بر اساس امر به معروف و نهى از منکر بوده و حتى جنگ‌هاى حضرت على(ع) در عصر خلافتش نیز بر همین اساس بوده است.


 نتایج و آثار نهضت امام حسین(ع)
نتایج درخشان نهضت امام و درس‌هاى آموزنده‌ى آن بسیار گسترده است. در این‌جا به مواردى از آن اشاره مى‌شود:
1- رسوایى روح جاهلیت، دیکتاتورى و لامذهبى و درهم شکستن حصارساختگى دینى بنى‌امیه؛
2- احساس گناه در وجدان هر مسلمانى، هنگام سکوت در برابر طاغوت؛
3- جایگزینى اخلاق جدید به‌جاى اخلاق جاهلى؛ به عبارت روشن‌تر، نهضت امام سبب پیدایى اخلاق پرارزشى شد و افکار انسان‌ها را در چگونگى زندگى خود تغییر داد.
4- در هر زمان و مکانى قیام امام روح مبارزه‌جویى را در انسان مسلمان پدید مى آورد تا در برابر طاغوت‌ها و زمام‌داران خودسر، پرچم مخالفت برافرازند و با آنان مبارزه کنند و در این‌راه مقاومت نمایند و بر همین اساس، پس از ماجراى خونین عاشورا طولى نکشید که انقلاب‌هایى رخ داد؛ هم چون:
1. انقلاب مردم مدینه در سال 62 هجرى.
2. انقلاب سلیمان‌بن صرد در کوفه در سال 65 هجرى.
3. قیام مختار در سال 66 هجرى.
4. انقلاب مطرف‌بن ‌مغیره در سال 77 هجرى بر ضد حجاج.
5. انقلاب عبدالرحمن‌بن محمد‌بن اشعث در سال 81 هجرى.
6. انقلاب زید‌بن على‌بن الحسین(ع) در سال 122 هجرى.
7. انقلاب‌هاى دیگر که از نهضت امام حسین(ع) نشئت مى‌گرفت و از سرچشمه‌ى آن سیراب مى‌شد. همچون انقلاب اسلامى ایران‌.
به‌طور‌کلى در طول تاریخ، انقلاب‌هاى بسیار پدید آمده که مبارزان آن در پرتو روح مبارزه‌طلبى که از نهضت امام حسین(ع) الهام گرفته بود، بر ضد دشمن نبرد کردند.
فرهنگ نهضت حسین(ع) و مکتب شهادت‌پرورش، گنجینه‌ى پرمایه و پرتوانى است که در هر عصرى سلحشوران قهرمانى را ازجمله؛ انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى(ره) پرورانده است که بهره‌ى فراوان از آن گرفت و ماه محرم، ماه پیروزى خون بر شمشیر، تأثیر مهمى در پیروزى انقلاب اسلامى ایران داشت.
این مطلب در جهان اسلام برقرار شد که مرگ سرخ از زندگى ننگین بهتر است. جالب توجّه، این‌که انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) نیز، از این نهضت بهره مى‌گیرد و آن‌حضرت با خون‌خواهى و انتقام از خون حسین(ع) قیام خود را تکمیل مى‌نماید و نام و مکتب شهادت‌طلب حسین(ع)، شعار بزرگ انقلاب حضرت مهدى(عج) مى‌شود. در روایتى آمده که امام صادق(ع) فرمود: «هنگامى که امام حسین(ع) با آن وضع جان‌سوز به شهادت رسید، صداى گریه و ناله فرشتگان بلند شده و گفتند: اى خدا، با حسین(ع) برگزیده‌ات و پسر پیامبرت این‌گونه رفتار کنند. خداوند سایه و شبح حضرت قائم(عج) را به آنان نشان داد و فرمود: بهذا انتقم لهذا. با این (قائم) انتقام خون حسین را مى‌گیرم.»


دیدگاه‌هاى شخصیت‌هاى بزرگ درباره‌ى قیام امام حسین(ع)
1. استاد شهید مطهرى: «امام حسین(ع) به‌واسطه شخصیت عالى‌قدرش، به‌واسطه‌ى شهادت قهرمانانه‌اش، مالک قلب‌ها و احساسات صدها میلیون انسان است. اگر رهبران مذهبى بتوانند از این مخزن عظیم، در جهت شکل‌دادن و هم‌رنگ‌کردن و هم‌احساس‌کردن روح‌ها با روح عظیم حسینى بهره‌بردارى صحیح کنند، جهان اصلاح خواهد شد.»
2. سید قطب: در تفسیر آیه‌ى 51 سوره‌ى مؤمن، مى‌گوید: «آیا نهضت حسین(ع) پیروزى بود یا شکست؟ در دایره و مقیاس کوچک، شکست بود ولى در جهان حقیقت پرفروغ و در مقیاس بزرگ و وسیع، پیروزى بود. هیچ شهیدى در سراسر زمین مانند حسین(ع) نیست که احساسات و قلب‌ها را قبضه کند و نسل‌ها را به غیرت و فداکارى بکشاند و چه بسیار از انسانى که براى او ممکن نبود عقیده و دعوتش را پیروز کند، هرچند هزار سال مى‌زیست، ولى حسین(ع) عقیده و دعوتش را با شهادتش، پیروز کرد و هیچ خطبه‌اى نتوانست قلب‌ها را به‌سوى افکار بزرگ سوق دهد و میلیون‌ها نفر را به‌سوى اعمال بزرگ بکشاند، هم‌چون خطبه‌ى آخر حسین(ع) که با خون خود آن‌را امضا کرد و براى همیشه موجب حرکت و تحول مردم در خط طولانى تاریخ گردید».
3. ابن ابى الحدید مى‌گوید: «بزرگ و رئیس تمام افرادى که چنین صفتى «ابى الضیم» داشتند، حسین‌بن على(ع) است که به او و اصحابش در کربلا امان دادند؛ ولى امان براى او خوارى و ذلت به‌دنبال داشت، لذا نپذیرفت و تن به شهادت داد».
4. مسیو ماربین (دانشمند آلمانى): «در ظاهر، یزید، حسین(ع) و انصارش را کشت، اما در باطن، حسین(ع) یزید و همه بنى‌امیه را بدتر از هزار بار کشت. یزید آنان را یک روز و امام حسین(ع) او و قومش را تا ابد و هر روز کشت».
5. گاندى: «من براى مردم هند، چیز تازه‌اى را نیاوردم، فقط نتیجه‌اى که ازمطالعات و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگى قهرمانان کربلا به‌دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات بدهیم، واجب است همان راهى را بپیماییم که حسین‌بن على(ع) پیمود.»
6. محمد على جناح: «هیچ نمونه‌اى از شجاعت، بهتر از آن‌که امام حسین(ع) از لحاظ فداکارى و نترسى، نشان داد، در عالم پیدا نمى‌شود. به عقیده‌ى من، تمام مسلمانان باید از سرمشق این شهیدى که خود را در سرزمین عراق قربانى کرد، پیروى نمایند.»
7. عباس عقاد، نویسنده‌ى معروف جهان عرب: «آثار کوبنده‌اى که قیام امام حسین(ع) به‌جاى گذاشت و موجب نابودى طاغوتیان به ‌دست آزادگان شد، بسیار است و حکومت جائر و وسیع (امویان) از نظر زمان و مکان، بر اثر قیام یک نفر، در روز عاشورا به‌ هم ریخت و نابود شد، زیرا شیعیان و آزادگان همواره خواهان هدف حسین‌بن على(ع)بودند و آن‌را دنبال کردند.

 درس‌هاى عبرت‌انگیز از قیام امام حسین(ع)
1. امر به معروف و نهى از منکر که عامل اصلى قیام امام حسین(ع) بود؛
2. انتصار و کمک‌خواهى از مردم، براى بزرگ‌داشت حق و نابودى باطل؛
3. اتمام حجت، تا انسان‌ها کورکورانه به دام نیفتند؛
4. افشاگرى بر ضد ظلم و ستمگران و صاحبان زر و زور و تزویر؛
5. نگهبانى جدّى با تمام وجود از خط نظام الهى؛
6. تسلیم ظلم نشدن و بیعت نکردن با ظالم تا سر حد شهادت؛
7. استقامت و پیگیرى و پایمردى در راه حق؛
8. شجاعت و دورى از ترس (عوامل بى‌وفایى مردم کوفه، به جهت‌ ترس از لشکریان یزید)؛
9. شهادت‌طلبى و شهادت قهرمانانه در راه حق، تا آخرین نفس و آخرین رمق؛
10. نظم در امور (نظم خاص در جنگیدن امام حسین(ع))؛
11. عدم توجه به نصیحت‌هاى ظاهرى افراد به‌ظاهر آراسته که توجه به عمق مفهوم قیام ندارند؛
12. ایمان و یقین و تسلیم و رضا به تقدیر الهى و تعهد و حفظ بیعت با امام(ع) بر حق تا سر حد شهادت؛
13. دل نبستن به امور مادى دنیا که اوّلین پله‌ى آمادگى براى جنگیدن است؛
14. تصدیق به این‌که مرگ شرافت‌مندانه، آغاز زندگى بزرگ و جاویدان است؛
15. باید براى کوبیدن طاغوتیان از همه‌ى امکانات، حتى از زن، فرزند، پیر و جوان استفاده کرد؛
16. اصلاح جامعه مسلمانان؛
17. گسترش‌دادن قیام و جهانى‌کردن آن (چنان‌که امام حسین(ع) قیامش را از مکه، مرکز جهان اسلام آغاز کرد و تا عراق ادامه داد)؛
18. توبه‌ى قهرمانانه و این‌که انسان مى‌تواند حتى اگر مثل حر تا پرتگاه جهنم برود، بازگردد و توبه‌اش قبول شود در صورتى‌که توبه حقیقى باشد؛
19. توجه به مسائل مهم‌تر، چنان‌که امام حسین(ع) در روز هشتم ذیحجه، مناسک حج را رها کرد و به کار مهم‌تر که رفتن به‌سوى عراق براى پیکار با طاغوتیان باشد، دست زد؛
20. توجه به امتحان الهى و ایستادگى در این‌راه؛
21. استقرار رابطه با خداوند بزرگ که موجب بالارفتن سطح روحیه‌ى سلحشورى خواهد شد. (دعا و نماز و مناجات امام حسین(ع) در شب عاشورا)؛
22. حفظ قانون الهى (چنان‌که امام حسین(ع) و یارانش هرگز در جنگ با دشمن از حریم قانون الهى تجاوز نکردند. نماز خواندند، آب را به روى دشمن نبستند و تیرهاى مسموم به‌سوى دشمن نیفکندند و تا دم مرگ از خدا اطاعت نمودند)؛
23. هر وقت حق در حال سقوط قرار گرفت، باید قیام کرد، گرچه با یاران اندک باشد؛
24. کار را فقط براى خدا انجام دادن؛
25. رعایت اصول اخلاق (به تشنگان دشمن، حتى اسب‌هاى آنان را آب دادن)؛
26. امان‌نامه را رد کردن، مانند حضرت عباس(ع) و برادران مادرى‌اش که پیروى از رهبر را مقدم داشتند و امان دشمن را با قاطعیت رد کردند؛
27. ایثار تا حدّى که حضرت عباس(ع) کنار فرات، آب نیاشامید، با این‌که تشنه بود و به‌سوى میدان فرستادن على‌اکبر(ع) که فرزند جوان و عزیز امام بود؛
28. تفکر و توجه به حساب قیامت که موجب گرایش عده‌اى از سربازان عمر سعد به سپاه امام حسین(ع) شد؛
29. جهاد و پیکار با تمام ابعادش «و جاهدت فى الله حق جهاده؛ تو در راه خدا، جهاد را آن‌گونه که سزاوار است با تمام ابعادش انجام دادى.» (زیارتنامه‌ى امام حسین(ع))؛
30. رساندن پیام شهیدان که بازماندگان عاشورا، به‌خصوص امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) در هر فرصت مناسبى، پیام شهیدان را در کوفه و شام و مدینه، با خطبه‌ها و بیان‌هاى خود، به مردم جهان رساندند؛
31. توکل و پیوند به خدا، که از سخنان امام حسین(ع) است. «أنت ثقتى فى کل حال؛ خدایا تو در همه حال باید مایه اطمینان و آسایش دل من باشى.»
32. ذکر خدا و همواره با خدا سخن گفتن؛
33. شکر و سپاس در هر حال که امام حسین(ع) آخرین گفتارش با خدا، حمد و سپاس و شکر الهى بود؛
34. درس مقاومت و سلحشورى؛ تا آن‌جا که حضرت زینب(س) وقتى‌که روز یازدهم بدن پاره پاره‌ى امام حسین را دید، متوجه پیامبر(ص) شد و گفت: «اى رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین توست که در خون غلتیده.» سپس بهترین بهره‌بردارى را در این موقع کرد، با دست بدن را بلند کرد و گفت: «خدایا این قربانى اندک را از آل محمد قبول فرما.»

 برکت‌هاى قیام عاشورا
1. آگاهى و بیدارى جامعه: مردمى که تا آن زمان، هر خلیفه و امیر یا والى تحمیلى را مى‌پذیرفتند، پس از قیام عاشورا پى بردند که اطاعت از آنان واجب نیست، بلکه باید با خلفا و حاکمان جور به مبارزه برخیزند و آواى رساى حسین(ع) را در گوش مردم طنین‌افکن سازند؛
2. نجات اسلام و مسلمانان از چنگال بنىامیه: مردم پس از قیام عاشورا به وجهه منافقانه بنىامیه پى بردند و دانستند که این قوم کمر به نابودى اسلام بسته‌اند. معاویه، ابوسفیان، یزید و ولید با دو امانت مورد سفارش پیامبر اکرم(ص)یعنى قرآن و عترت، نهایت خصومت و دشمنى را کردند. رفتار ناپسند و غیرانسانى معاویه با على(ع) و جنایت‌هاى بى‌نظیر یزید در فاجعه‌ى کربلا و شهادت مظلومانه‌ى حسین‌بن على(ع) بر همه‌ى مردم روشن شد. ولید به هنگام خلافت غاصبانه‌اش، قرآن کریم را به تیر بست و مغرورانه خطاب به کتاب وحى الهى گفت: «هنگامى که نزد خدا رفتى بگو که ولید مرا با تیر پاره پاره کرد.» قیام عاشورا، ماهیت کفر و نفاق دودمان بنى‌امیه و دشمنى آنان با اسلام را براى همیشه آشکار ساخت و بنیاد آنان را در کمتر از یک قرن برانداخت؛
3. توجه مردم به اهل‌بیت و شناخت چهره‌هاى محبوب: قیام عاشورا آن‌چنان تأثیرى داشت که پس از آن بسیارى از قیام‌ها و انقلاب‌ها به نام خاندان عصمت وطهارت(ع) آغاز شد؛
4. جنبش‌هاى اصلاح‌طلبانه بر ضد بیداد و ستم: بیشتر حرکت‌هاى اصلاح‌طلبانه و قیام و اقدام‌هاى اسلامى که در طول تاریخ از سوى مسلمانان صورت گرفت، ملهم از قیام خونین حسینى و نهضت عاشوراست. بارزترین و نزدیک‌ترین انقلاب نشئت‌گرفته از عاشوراى حسینى، انقلاب اسلامى ایران به رهبرى فرزند شایسته و فرزانه‌ى حسین(ع)، حضرت امام خمینى(ره) بوده است که در خصوص نقش محرم در پیروزى‌هاى انقلاب، فرموده است: «با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکارى آغاز شد، ماهى که خون بر شمشیر پیروز شد.»

آرمان‌هاى قیام عاشورا
1. عدالت‌خواهى:
حضرت سیدالشهدا به همه آموخت که در برابر ظلم و ستم حکومت جائر چه باید کرد. در صدر اسلام پس از رحلت پیغمبر، پایه‌گذار عدالت و آزادى نزدیک بود با کج‌روى‌هاى بنى‌امیه، اسلام در حلقوم ستم‌کاران فرو رود و عدالت در زیر پاى تبهکاران نابود شود که سیدالشهدا نهضت عظیم عاشورا را برپا کرد. سیدالشهدا(ع) خودش و اصحاب و انصار خودش را فداى «لیقوم الناس بالقسط» کرد. باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه راستى یابد.
2. احیاى اسلام:
محرم ماهى است که سید مجاهدان و مظلومان، اسلام را زنده کرد و از توطئه‌ى عنصرهاى فاسد و رژیم بنى‌امیه که اسلام را تا لب پرتگاه برده بودند، رهایى بخشید. اسلام همان‌قدر عزیز است که فرزندان پیغمبر(ص) جان خودشان را فداى آن کردند، حضرت سیدالشهدا با آن جوانان و اصحاب براى اسلام جنگیدند و جان دادند و اسلام را زنده کردند.
شهادت سید مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا، سرآغاز زندگى جاوید اسلام و حیات ابدى قرآن کریم بود.
سیدالشهدا کشته شد و با کشته‌شدن او مکتبى زنده شد و رژیم طاغوتى معاویه و پسرش را مدفون کرد.
3. اصلاح جامعه:
براى سیدالشهدا تکلیف بود که قیام بکند و خونش را بدهد، تا این‌که این ملت را اصلاح کند.
تمام پیامبران براى اصلاح جامعه آمده‌اند و همه‌ى آنان این مسأله را آگاه بودند که فرد باید فداى جامعه شود، تا جامعه اصلاح شود.
4. طاغوت‌ستیزى:
محرم ماه مصیبت و سازندگى و کوبندگى است. محرم ماه نهضت بزرگ سیدالشهدا و سرور اولیاى خداست که با قیام خود در برابر طاغوت، سازندگى و کوبندگى را به افراد بشر آموخت.
اگر سیدالشهدا نبود، یزیدیان رژیم طاغوتى را تقویت مى‌کردند و به زمان جاهلیت برمى‌گرداندند و اگر ما هم مسلمان بودیم، مسلمان طاغوتى بودیم، نه حسینى.
5. احقاق حق:
محرم ماهى است که عدالت در برابر ظلم و حق در برابر باطل قیام کرد و در طول تاریخ به اثبات رسید، همیشه حق بر باطل پیروز بوده است.
ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکارى است که خون بر شمشیر پیروز شد و قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم کرد و داغ باطل بر پیشانى ستمکاران و حکومت‌هاى شیطانى زد، ماهى که نسل بشر در طول تاریخ، راه پیروزى بر سرنیزه را آموخت، ماهى که شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه‌ى حق به اثبات رساند.

 روش‌هاى بهره‌بردارى از قیام عاشورا
حضرت امام(ره) مى‌فرماید: «کربلا و نام مبارک حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید که با زنده‌بودن او، اسلام زنده نگه داشته مى‌شود.»
1- الگوسازى:
هرجامعه‌اى همواره در پى یافتن الگوهایى است که بتواند با پیروى از آن‌ها راه سعادت و کمال را بپیماید و در این جستجو مى‌کوشد، بهترین‌ها را برگزیند. نهضت عاشورا ازجمله با شکوه‌ترین و مناسب‌ترین این حقیقت‌یافته‌هاست، چراکه در بستر این قیام، الگوهایى شکل گرفته که بى‌تردید، در هیچ کجاى عالم نمى‌توان براى آن‌ها همانندى یافت. اسطوره‌هاى شجاعت و مردانگى، تندیس‌هاى کامل عشق و محبت، اسوه‌هاى شگفت‌انگیز صبر و استقامت و مصداق‌هاى مسؤولیت و رسالت، شمّه‌اى از این اقیانوس بیکرانند.
نهضت عاشورا، جوانى هم‌چون على‌اکبر(ع) دارد که از یک‌سو، در اوج قله‌هاى شجاعت و شهامت قرار دارد و از سویى دیگر اخلاق، رفتار و سیماى پیامبر(ص)را به ارث برده است، چهره‌اش چون ماه مى‌درخشد و اراده‌اش هم‌چون ستیغ کوه‌ها، استوار و پرابهت است. اگر جوانان، با شخصیت على‌اکبر(ع) به‌خوبى آشنا شوند و او را تنها در لابه‌لاى مرثیه‌ها، جوانى افسرده مشاهده نکنند، تمامى توان خویش را براى همانندسازى به‌کار خواهند گرفت و براى ارضاى خود، به‌دنبال قهرمان‌هاى پوشالى و سراسر فساد غرب نخواهند رفت.
قیام عاشورا، بانویى هم‌چون زینب کبری(س) دارد که به‌راستى شکوه و عظمت یک زن را در کربلا به نمایش‌گذارد و تمام نگرش‌هاى اسلام، درباره‌ى زن و مقام او به یک‌باره در وجود زینب(س) پدیدار گردید.
قیام عاشورا، شخصى همانند حر دارد که از اعماق ظلمت و سیاهى، یک‌باره به دریایى از نور وارد مى‌شود و بر همگان اعلام مى‌دارد که هر چند بدترین افراد هم باشید، آغوش اسلام براى پذیرش توبه‌کنندگان باز است.
عاشورا، همانند ابوالفضل العباس(ع) را دارد که نمونه‌ى کامل شجاعت و وفادارى است و سرانجام نهضت جاودانه‌ى عاشورا، حسین(ع) را دارد که دربردارنده‌ى تمامى کمال‌ها و حماسه‌هایى است که در روز عاشورا آفریده شد که راه را براى کمال مطلق انسان هموار مى‌کند و فرصت اوج به آسمان لایتناهى کمال‌ها را فراهم آورد.
2. یافتن قالب‌هاى نو براى عرضه‌ى ارزش‌ها:
نهضت عاشورا هنگامى مى‌تواند در احیاى ارزش‌ها مؤثر باشد که با روش‌هاى نو عرضه شود. اکنون که ارتباطات بر تمامى زندگى بشر گسترده شده و در پناه آن پیچیده‌ترین برنامه‌هاى فرهنگى به‌ سراسر دنیا فرستاده مى‌شود، فقط به وعظ، خطابه و منبر نمى‌توان بسنده کرد، بلکه استفاده از اهرم‌هاى پیشرفته نیز ضرورت دارد. به‌عبارت‌دیگر، خوش‌بختانه قیام عاشورا انعطاف‌پذیرى بسیار دارد و قابلیت‌هاى آن براى قالب‌هاى هر عصرى بسیار است.
3. هدایت عزادارى‌ها و بهره‌بردارى از آن‌ها:
از سنت‌هاى بسیار در فرهنگ تشیع، عزادارى و سوگوارى است. شیعه در دامان عزادارى و سوگوارى توانسته معارف خود راگسترش دهد و خود را به جهان بشناساند. آنچه باید بدان توجه شود این است که این اهرم باید هم‌چنان قدرت‌مند و پر تپش برجا بماند و فقط به مراسمى سنتى و کلیشه‌اى تبدیل نشود تا تمامى اهدافى که در پس این مراسم قرار دارد به فراموشى سپرده نشود.
سوگوارى و عزادارى اهرمى قدرت‌مند است که توانایى‌ها و قابلیت‌هاى بى‌شمارى دارد. در سایه‌ى این مراسم مى‌توان حرکت‌هاى عظیمى را آفرید و از آن بهره‌بردارى‌هاى بسیارى کرد. گاه در میان این عزادارى‌ها حرکت‌هایى مشاهده مى‌شود که از اوج ارادت و عشق عزاداران حکایت دارد. اگر این حالت‌ها و عشق و محبت‌ها در مسیر صحیح هدایت شود و از سیل اشک‌ها به‌خوبى استفاده گردد، بسیارى از مشکلات جهان اسلام از میان خواهد رفت و قدرت مسلمانان چندین برابر خواهد شد؛ چنان‌که حضرت امام؛ درباره‌ى عزادارى براى امام حسین(ع) مى‌فرماید: مجلس عزا، نه براى این است که گریه بکنند براى سیدالشهدا و اجر ببرند. البته براى این هم است که مهم آن جنبه‌ى سیاسى است که ائمه‌ى ما در صدر اسلام نقشه‌اش را طرح کرده‌اند که تا آخر باشد و این اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع یک ایده و هیچ‌چیز نمى‌تواند این‌کار را به مقدارى که عزاى سیدالشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر داشته باشد.
به امید آن‌که روزى فرا رسد که تمامى ارزش‌هاى والاى عاشورا، با روش‌هایى مطلوب به جهان صادر شود که در این صورت جامعه‌ى اسلامى در گسترش معارف اسلامى بسیار موفق‌تر از گذشته خواهد شد.

انتهای پیام/