در مواجهه با غرب مهم این است که رویکرد فرهنگی انقلاب، در برابر فرهنگ غرب تضعیف نشود
خبرگزاری تسنیم: دبیر کنفرانس علوم انسانی اسلامی گفت: کشور ما در داخل دارای پیشرفتهای روزافزونی است، اما گاهی دچار عقبگرد میشود. سازمانهای فرهنگی در مواجهه با دشمن باید مراقب باشند تا معارضان و معاندان فرهنگی زیر چتر انقلاب، به کشور آسیب نزنند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانه آغاز دوره جدید شورایعالی انقلاب فرهنگی، با صدور حکمی، بر مدیریت راهبردی چالشهای حوزه فرهنگ با «استفاده کامل و کارآمد و هم افزا از همه فرصت ها و ظرفیت ها»، «مهار تهدیدها و آسیب ها با نگاه حکیمانه و معقول» و «مواجههی هوشمندانه با معارضههای مهاجمان و ستیزه گران» بعنوان تکالیف اصلی شورایعالی انقلاب فرهنگی تأکید کردند.
ایشان همچنین 7 اولویت کاری شورایعالی انقلاب فرهنگی از جمله پیگیری تصمیمات و مصوبات قبلی و اجرای سریع آنها، مواجهه فعال و مبتکرانه با جبهه بندی هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود آن، پیگیری جدی پیشرفت و شتاب حرکت علمی و فناوری، و تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور بویژه تحول در علوم انسانی را مشخص کردند.
عطاءالله رفیعیآتانی پژوهشگر، استاد دانشگاه و دبیر کنفرانس جهانی علوم انسانی اسلامی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دیدگاههای خود را در خصوص تبیین برخی از فقرات مطرح شده در حکم اخیر مقام معظم رهبری به این شورا مطرح کرده است که مشروح آن در ادامه میآید:
روح، هویت و ذات انقلاب اسلامی، «فرهنگ» است
موضوع «انقلاب فرهنگی» را میتوان از منظرهای مختلف تحلیل و بررسی کرد، یک منظر این است که هویت اصلی انقلاب اسلامی، هویت فرهنگی است. یعنی اگر قرار باشد انقلاب، را به این تحول بنیادین اسلامی که در جامعه ما اتفاق میافتد، مرتبط دانست باید آن را در ابعاد مختلف زندگی ملاحظه کنیم، به عنوان مثال ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی مدیریتی را در آن ببینیم و بعد در کنار این مسائل به هویت جامع انقلاب که در تمام عرصهها نفوذ شایانی داشت، اشاره کنیم.یعنی یک انقلاب اسلامی در جامعه ما اتفاق افتاد، که این انقلاب در تمام عرصههای کشور همانند، سیاست، اقتصاد و سازمانهای مدیریتی پدیدار گشت که همه اینها در مدار اصلی، یعنی فرهنگ قرار گرفتند. به عبارتی باید گفت که هسته مرکزی، روح و هویت اصلی و ذات انقلاب اسلامی، فرهنگ است.
منظور ما از انقلاب فرهنگی، تحول بنیادین در بینشها، ارزشها و دانشهای مردم است
بدین ترتیب، منظور ما از انقلاب فرهنگی، یعنی تحول بنیادین در بینشها، ارزشها و دانشهای مردم. اگر بخواهیم فرهنگ را مهمترین بُعد در زندگی هر انسان بدانیم باید گفت که انسان در مواجه با فرهنگ باید «نسبت خود با خدا»، «نسبت خودش با جامعه» و «نسبت خود با خود» را تنظیم کند.
وقتی ما از انقلاب فرهنگی صحبت میکنیم، معنیاش این است که انقلاب اسلامی ایران این نوع نسبتها را در جامعه در مقایسه با قبل از انقلاب (دوران رژیم شاه) بر همزد، یعنی خدا در زندگی مردم انقلابی و انقلابیون و در زندگی مردم پس از انقلاب اسلامی نقش بنیادینی داشت. انقلابیون اعتقادشان بر این اعتقاد بودند که باید اراده تشریحی خداوند و خواست خداوند در جامعه حاکمفرما باشد و خداوند به وسیله افراد مختلف، الطافی که به بشر داشته است، حضور خودش را در زندگی انسان نشان میدهد.
اگر بخواهم به عنوان مصداقی این امر را تبیین کنم، باید عرض کنم که این نوع ارتباط در جامعه با نگاه بنیادین رخ داد که انسان با خدمت به جامعه، تعالی پیدا میکند. به همین شکل است که انسان مسلمان جان خود را فدای جامعه میکند و فکر میکند با فدا کردن جان خود برای جامعه به تعالی معنوی و روحی خواهید رسید، این امر در 8 سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی نشان داده شد و با این نوع نگرش به آن 8 سال نگاه کرد، یعنی تحول بنیادین که جوان مسلمان، جان و جوانی خود را فدای کشورش کرد. این اندیشه و تفکری بود که اسلام به او آموخت.
با انقلاب اسلامی تعالی معنوی، محور تمدن جدید ما شد نه زندگی مادی
اسلام نوع نگاه فرد به خودش را هم تغییر داد؛ یعنی به انسان آموخت که غیر از اهداف مادی- فردی در زندگی، اهداف والاتری هم وجود دارد، یعنی افراد فداکار برای جامعه تربیت میشود، فضائل اخلاقی در روزگار و جامعه مهم میشود. که این مجموعه تحولات بنیادین، نظام ارزشی را در جامعه شکل میدهد، در این صورت «علم»، «فضائل اخلاقی» و «تعالی معنوی» مدار زندگی قرار میگیرد و نه زندگی اقتصادی و مادی. تمام این ویژگیها در زندگی مردم جامعه، اصول اصلی انقلاب اسلامی را تشکیل میدهد.
ما میتوانیم، این تحولات را در تمام عرصهها مشاهده کنیم. با ایجاد چنین فضایی تحول فرهنگی، تحول سیاسی را در پی دارد. شما انتخابات را مدنظر بگیرید در کشور ما رای دادن، همانند رای دادن در جامعه غربی نیست. زیرا رای دادن در اینجا وظیفه است، حق نیست که ما از آن بگذریم. ولی فردی که در جامعه غربی زندگی میکند میگوید رای دادن حق من است و نمیخواهم رای بدهم. ولی در کشورمان باید رای بدهی، چون مسئولی.
زندگی اقتصادی هم به همین شیوه است؛ در مسائل اقتصادی نمیتوان گفت که من تنها به فکر منافع و سود خود هستم، زیرا مصالح اجتماعی در این نوع امور وجود دارد، مثلا ممکن است انجام دادن کاری، برای فرد خیلی نفع نداشته باشد، اما به دلیل وجود اهداف اجتماعی آن کار را انجام میدهد. یا فرض کنید، کار مدیریتی در سازمانها به نفع شخصی نباشد، اما به دلایل مصالح اجتماعی آن را انجام میدهد. تمام این نگرشها و دیدگاهها برای جامعه انقلابی است که انقلاب اسلامی این نوع فرهنگ را در کشور ایجاد کرد.
خدمت فرهنگی به جامعه نوعی عبادت است
در این صورت، کار اجتماعی و خدمت به جامعه، نوعی عبادت محسوب میشود. انسان فداکار تربیت میشود. آحاد جامعه به علم اهمیت میدهند، زیرا که فکر میکنند علم، آنها را به خدا نزدیکتر میکند یا داشتن علم این امکان را به فرد میدهد که به جامعه و مردم خود خدمت شایانی بکند. تمام این موارد ارزشهای معنوی است که انقلاب اسلامی در بستر فرهنگی ایجاد کرد. حال تصور کنید، حوزه فرهنگ که مبنا و پایه اصلی و هسته مرکزی است دچار آسیب شود؛ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یقینا دیگر باقی عناصر وجود نخواهند داشت و اگر هم باقی بمانند، ماندن آنها فایدهای ندارد و فاقد اهمیت میشوند.
پاسداری از فرهنگ راه حل مقابله با نگاههای معارض
آن چیزی که در حکم اخیر مقام معظم رهبری به شورا، با این صورتبندی وجود دارد که «با توجه به جبههبندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه آن، شورایعالی انقلاب فرهنگی باید با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبهه بندی آشکار فرهنگی، دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند» توجه ما را به مطلب مهمی جلب میکند؛ آن هم این است که در مقابل نگاههای فرهنگی معارض باید پاسداری فرهنگی داشته باشیم.
اگر در نظام جمهوری اسلامی ایران، سازوکار و سازمانی وجود داشته باشد که وظیفهاش اجرا و عملی کردن این امور باشد، آن سازمان شورایعالی انقلاب فرهنگی است. زیرا این سازمان فرهنگی درصدر دیگر نهادهای کشور است که مسئولیتاش تدوام بخشیدن، انقلاب فرهنگی است.
امروز حتی دلسوزان نیز، کشور را به سمت غیرفرهنگیشدن پیش میبرند
کشور ما همانگونه که در داخل دارای پیشرفتهای روزافزون است، گاهی دچار عقبگرد هم میشود. سازمانهای فرهنگی در مواجهه با دشمن باید مراقب باشند تا نیروهای دشمن و معاند زیر چتر انقلاب، به کشور آسیب نزنند. در زمینه فرهنگ به رهبری مستمر نیاز داریم، زیرا دائما در مواجهه با رقبای غربی و خارجی هستیم، باید در مقابل این دیدگاهها و نگرشها محافظت و مراقبت عقلانی و منطقی در محیط پیرامون وجود داشته باشد. اینها ضرورتهایی است که باید رعایت شود.
در شرایطی که امروز قرار داریم، حتی کسانی که دلسوز هم هستند، در همه جبههها و سازمانها، مسائل کشور را به سمت غیرفرهنگیشدن پیش میبرند. به عنوان مثال میگویند، «اقتصاد خیلی مهم است»، یا در عرصه سیاست خارجه اعتقاد دارند که همه مسائل ما در تعامل سیاسی و اقتصادی با غرب حل میشود. یا در حوزههای مختلف مدیریتی، میگویند «مسئله کشور ناکارآمدی مدیریتی است»، اما، باید گفت، همه اینها مهم است، اما فرهنگ از باقی امور مهمتر است.
در مواجهه با غرب مهم است که رویکرد فرهنگی انقلاب، در مقابل رویکرد فرهنگی غرب تضعیف نشود
باید بدانیم که در مواجه با غرب آن چیزی که اهمیت دارد، این است که رویکرد فرهنگی انقلاب، در مقابل رویکرد فرهنگی غرب تضعیف نشود. همه چیز مذاکرات هستهای نیست، همه چیز دستاورد اقتصادی نیست، درست است که این مسائل مهماند. اما زمانی این موضوعات مهم میشوند که در فضای پاسداری و تدوام فرهنگ انقلاب اتفاق بیفتد. زیرا اگر فرهنگ انقلاب اسلامی نباشد، انقلاب هم وجود ندارد. بنابراین اگر بنیادهای فرهنگی ما باقی باشد، موفقیتهای دیگر اهمیت پیدا میکنند و این موفقیت برای گسترش انقلاب است، ولی اگر روح فرهنگ انقلابی وجود نداشته باشد، باقی این امور دستاوردهایی میشوند که از ریشه جدا شدهاند. فرهنگ ریشه همه این امور و مسائل است، یعنی اگر میخواهیم این امور و مسائل، به گونه درست سر جای خود قرار بگیرند باید در بستر و پایه فرهنگ باشند.
از آنجایی که فرهنگ، ماهیتی متحول دارد، نیاز به نگرانی و مدیریت تحولگرا دارد. یعنی اگر یک سیاستگذاری مدیریت تحولگرا متوجه این تحول نباشد، نمیتوان مسئله را حل کرد. به خصوص اینکه غرب در تلاش است، بنیادهای فرهنگی ما را دچار تغییر و تحول کند. بنابراین وظیفه شورای عالی انقلاب فرهنگی یا مسئولان فرهنگی کشور، وظیفه پویا و مستمری است.
انتهای پیام/