گوشه‌ای از عملیات نیروهای چمران؛ یک وجب از خاک ایران به دست دشمن بیفتد بی‌آبرو می‌شویم

خبرگزاری تسنیم: سرهنگ سیدکاظم فرتاش یکی از دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی ایران است که روزهای بازنشستگی خود را با چاپ کتاب‌هایی پیرامون خاطرات خود در عملیات‌های مختلف از جمله عملیات حصر سوسنگرد سپری می‌کند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، فرماندار موقت سوسنگرد در آن دوران مردی است که خاطراتش از آن روزها هنوز هم در میان هیاهوی روزمرگی دنیا برای تشنگان حقیقت شنیدنی است خاطرات او برگ زرینی از افتخارات جوانان این مرز و بوم در هشت سال دفاع مقدس است.

سرهنگ سیدکاظم فرتاش یکی از دلاور مردان ارتش جمهوری اسلامی ایران است که روزهای بازنشستگی خود را با چاپ کتاب‌هایی پیرامون خاطرات خود در عملیات‌های مختلف از جمله عملیات حصر سوسنگرد سپری می‌کند.

احساس کردم انقلابی که بوجود آمده ناجی است

فرتاش از ابتدای جنگ،در خدمت جبهه و جنگ بوده است و از جمله افرادی است که در عملیات آزادسازی سوسنگرد شهید دکتر چمران را همراهی کرده است و خاطرات زیادی با دکتر چمران دارد و پس از این عملیات به عنوان "رئیس رکن 3 فرمانده عملیات" در کنار شهید چمران و مقام معظم رهبری ، 8سال دفاع مقدس در خدمت نظام بوده است.

سید کاظم فرتاش در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در مشهد مقدس اظهار کرد: سرگرد ارتش بودم در آن زمان انقلابی نبود اما مخالف هم نبودم تااینکه احساس کردم انقلابی که به وجود آمده  ناجی است  و با توجه به مطالعاتی که داشتم می‌دیدم هر گروهی که تشکیل می‌شود بعد از مدتی رهبری پیدا می‌کند و متمایل به راست و یا چپ می‌شود اما انقلاب به هیچ سمتی متمایل نشد ،وضعیت انقلاب من را به وجد اورد و سبب شد به دنبال انقلابیون راه بیافتم.

وی افزود: جنگ که شد به عنوان آموزش دهنده نیروها فعالیت داشتم دوست داشتم به دل جبهه بروم  تا اینکه دستور داده شد تا به جنوب بروم و آنجا بود که با مقام معظم رهبری دیدار داشتم پس از احساس خطر از هجوم دشمن در جبهه جنوب، به جمع ستاد نیروهای چمران پیوستمو در انجا بود که آیت‌الله خامنه‌ای چهاردهم مهرماه سال 1359، نیروهای مردمی، ارتش و رزمندگان ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران را در مسجد شهر سوسنگرد جمع کردند و در آن جا من را به عنوان فرماندار نظامی این شهر به آنها معرفی کردند .

فرمانده انتظامی ارتش در شکست حصر سوسنگرد تصریح کرد: دشمن که از روز 31 شهریورماه سال 1359 تجاوز خود را به خاک کشورمان آغاز کرده بود،با عبور از رودخانه کرخه کور به نزدیکی‌های جاده سوسنگرد رسیده بود برای آنکه سرعت پیشروی و نفوذ آنها را کند کنیم، به همراه نیروهای حاضر در سوسنگرد که تعدادی از اعضای گروه فدائیان اسلام از کرج،‌ تعدادی از رزمندگان شیراز و جهرم به فرماندهی آقای راشد،‌ حدود 200 نفر از رزمندگان تهرانی و تعدادی از اعضای جهاد سازندگی استان خراسان بودند، در دور شهر سوسنگرد خاکریز  و فضایی برای آر پی چی زدن ایجاد کردیم و تا 22آبان ماه توانستیم در مقابل دشمن مقاومت کنیم .

فرتاش گفت: برای تشکیل جلسه با مقام معظم رهبری و دکتر چمران به اهواز رفتم قرار شد بیست و سوم آبان‌ماه به همراه گروهی از رزمندگان لشکر 16 زرهی ارتش به سوسنگرد بازگردیم که متاسفانه شهر به محاصره دشمن درآمده بود روز بیست و پنجم آبان‌ماه به همراه دکتر چمران قصد داشتیم با یک فروند هلی‌کوپتر از راه هوایی به شهر وارد شویم تا تعدادی از نیروهایی را که در مسجد شهر و ساختمان فرمانداری مستقر شده بودند و در برابر نیروهای عراقی مقاومت می‌کردند نجات دهیم اما هرچه تلاش کردیم نتوانستیم، چرا که دشمن دیوار آتش ضدهوایی‌ را بر روی ما گشوده بود.

بنی صدر اجازه نداد لشکر 92 زرهی وارد عمل شود

وی خاطرنشان کرد: به ستاد فرماندهی بازگشتیم، از هلی‌کوپتر که پیاده شدیم سرهنگ شهبازی فرمانده تیپ 2 لشکر 92 زرهی خوزستان به دیدار ما آمد و در زیر پل یکی از رودخانه‌های اهواز و بر روی خاک، نقشه‌ای برای شکست حصر سوسنگرد طرح‌ریزی کردیم قرار شد نیروهای تحت امر سرهنگ شهبازی پیشرو باشند اما امکان داشت که نیروهای دشمن آنها را از پشت سر غافلگیر و شهید چمران گفت اعضای ستاد جنگ‌های نامنظم از پشت سر نیروهای سرهنگ شهبازی را حمایت می‌کنند.

فرمانده انتظامی ارتش در شکست حصر سوسنگرد با بیان اینکه بنی صدر اجازه نداد لشکر 92 زرهی وارد عمل شود اظهار کرد: مقام معظم رهبری موضوع را به گوش امام خمینی رساندند و نامه‌نگاری‌های مربوطه را نیز انجام دادند و شهید چمران نیز بنی‌صدر را تهدید کرد که و در نامه ای نوشت اگر در این عملیات پیروز شدیم که بعدا به خدمت شما خواهم رسید اما اگر شهادت نصیبم شد که هیچ، همان زمان بود که امام خمینی(ره) اعلام کردند سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود بعد از این پیام امام، سرهنگ «قاسمی» فرمانده لشکر 92 زرهی نیز نیروهایش را وارد عمل کرد.

سوسنگرد در محاصره کامل عراقی‌ها بود

وی افزود: شهر سوسنگرد یکی از نقاط حساس در طول جنگ بود آن روزها تازه هجوم رژیم بعث به ایران آغاز شده بود، از طرفی هم در شورای عالی دفاع افرادی بودند که نمی گذاشتند کار پیش برود تحرکات ضد انقلاب شروع شده بود تحرکات وابسته به رژیم عراق. ارتباط با منطقه‌های مرزی، دیگر آسان نبود رفت و آمد نفوذی‌های عراق، مشکل ایجاد کرده بودچمران اما چند باری برای بستن راه‌های نفوذ خراب‌کارها و ضد انقلاب‌ها به مرزهای جنوب به سوسنگرد آمده بود عراقی‌‌ها از غرب و جنوب آمدند تا بالاخره کامل سوسنگرد را محاصره کردند روزهای 22 و 23 آبان بود. همان سال 59، دهمین ماه جنگ بود تعدادی از نیروهای سپاه، نیروهای داوطلب ستاد؛ ستاد جنگ‌های نامنظم، چندتایی از عشایر رزمنده، یک عده از مردم همه محاصره شده بودند نه مهماتی مانده بود، نه حتی غذایی اما مقاومت بود.

فرتاش اظهار کرد:اولین گروهی که به کمک ما آمدند یک گروه از نیروهای جهاد خراسان بودند که با کمک آنها و ماشین آلات مهندسی که در اختیار داشتند ظرف 10روز دور تا دور شهر خاکریز زده و روی خاکریزها سنگر احداث کردیم وتوانستیم مواضع خود را مستحکم کنیم، یک گروه به نام فدائیان اسلام از کرج درشمال شرق سوسنگرد مستقر بودند، 200نفر از بچه های مساجد تهران هم در شمال غرب مستقر بودند و 30تا 40نفر از نیروهای سپاه سوسنگرد در دهلاویه در فاصله 6کیلومتری شهر مستقر بودند که همین نیروها توانستند جلوی چند حمله دشمن را بگیرند و باعث شدند که دشمن نتواند از بستان به طرف سوسنگرد بیاید ضمن اینکه 140  نفر از نیروهای کازرون و شیراز نیز در جنوب شرقی شهر مستقر شده بودند.

جنگ تن به تن برای نجات سوسنگرد

فرمانده انتظامی ارتش در شکست حصر سوسنگردخاطرنشان کرد: در 23آبان ماه متوجه شدم نیروهای دشمن در جنوب شهر در کرخه کور نزدیک هویزه تجمع کرده اند، حدس زدم دشمن از این مسیر می خواهد شهر را محاصره کند، بلافاصله به ستاد اطلاع دادم و برای تصمیم گیری به اهواز خدمت مقام معظم رهبری، شهید چمران و دیگر فرماندهان رسیدم و در جلسه این موضوع را عنوان کردم بعد از بازگشت نیروهای لشکر 77 خراسان به اطلاع دادند که سوسنگرد محاصره شده پس از شناسایی اولیه معلوم شد دشمن به سرعت در حال حرکت به سمت سوسنگرد است؛ لذا از ساحل رودخانه کرخه خود را به شمال سوسنگرد رساندم.

متاسفانه به علت پراکندگی نیروهای عراقی، شناسایی شدیم ابتدا فکر کردم که نیروهای ایرانی به اشتباه ما را هدف می گیرند ولی بعد متوجه شدیم که به علت فاصله بسیار نزدیک با بعثی ها باید جنگ تن به تن داشته باشیم که در این درگیری، چند نفر از نیروهای ما شهید و مجروح شدند و دستور عقب نشینی دادم.

ساعت 10صبح 28آبان سوسنگرد آزاد شد

فرتاش گفت: عملیات ساعت 8 صبح روز 26 آبان ماه آغاز شد و هر کسی از هر کجا توانسته بود حتی بچه‌های حمیدیه ولو با دست خالی به سمت سوسنگرد حرکت کرده بودند. جالب اینجاست که نیروهای مردمی با چشم گریان برای رسیدن به شهر سوسنگرد جلوی تانکها خودی می‌دویدند.به خاطر برنامه ریزی مناسب، تمام نیروها وارد حمله شده و به سرعت به سمت شهر رفتند. البته این کار به راحتی تعریف کردن آن نبود. جاده سوسنگرد زیر آتش بود و نیروها مسیر 50 کیلومتری را در 3 ساعت پیمودند.

در جریان عملیات شکست حصر سوسنگرد گردان زرهی 148 پیاده از لشکر 77 خراسان به فرماندهی سرهنگ شقاقی بنا به دستور سرهنگ قاسمی به حاشیه کرخه پشت سر تیپ 2 لشکر 92 زرهی مستقر شدند.

وی افزود:ساعت 11 صبح بود که دکتر چمران از دو ناحیه زخمی شد در لحظه ورود به شهر سوسنگرد با امیرسرلشکر شهید فلاحی برخورد کردم که ایشان با گریه گفتند: "ما در آستانه تاریخ قرار گرفتیم و فرزندان ما در آینده از ما خواهند نوشت فلاحی به همراه یازده نفر از پرسنل خود برای حضور در این عملیات 6 کیلومتر را پیاده طی کرده بودند. هیچ وقت حرفی را که «تیمسار فلاحی» به من زد، فراموش نمی‌کنم، او با این حال که رئیس ستاد ارتش بود، قبل از آغاز عملیات شکست حصر سوسنگرد به دیدار من آمد و چون مرا نمی‌شناخت، پرسیدسرگرد فرتاش کجاست گفتم خودم هستم گفت: ما در آستانه تاریخ قرار گرفته‌ایم اگر یک وجب از خاک ایران به دست دشمن بیفتد بی‌آبرو می‌شویم.

فرمانده انتظامی ارتش در شکست حصر سوسنگرد  بیان کرد: ستاد عملیات شکست حصر سوسنگرد متشکل از مقام معظم رهبری،‌ تیمسار‌ ظهیرنژاد‌، تیمسار فلاحی‌، آیت‌الله قدوسی‌، شهید چمران‌ ، سرهنگ قاسمی و من بود که در ان روز نقشه را مجدد تشریح کردیم و ساعت هشت صبح روز 28 آبان‌ماه نیروهای سرهنگ شهبازی،‌ اعضای ستاد جنگ‌های نامنظم شهید چمران،تعدادی از نیروهای سپاه محلی و نیروهای مردمی که با بیل و کلنگ آمده بودند، برای شکست حصر سوسنگرد وارد عمل شدند. ساعتی را که برای شکست حصر سوسنگرد تخمین زده بودیم، ساعت 14 بود اما به لطف خدا شهر ساعت 10 صبح از محاصره خارج شد.

فرتاش عنوان کرد: بعد از این عملیات، دکتر چمران من را به ستاد جنگ‌های نامنظم احضار کرد و به عنوان رئیس رکن 3 ستاد و فرمانده عملیات نیروهای نامنظم در ستاد مشغول شدم.

وی افزود: به یاد دارم در حالی که جاده اهواز سوسنگرد زیر آتش دشمن بود، همراه مقام معظم رهبری به سوسنگرد رفتیم در این راه خودرو بر اثر آتش دشمن چهار بار از جاده منحرف شد، به همراه مقام معظم رهبری به تپه های الله اکبر رفتیم چند نفر با بی‌سیم در حال نزدیک شدن به مقر توپخانه سرهنگ آجری بودند که با پنج قبضه توپ به تمام مناطق آتش می فرستاد، به آنها مشکوک شدیم، به مقام معظم رهبری گفتیم ستون پنجم در حال دیده بانی است و می خواهد توپ خانه را منهدم کند، ایشان فرمودند به دادشان برسید.

فرمانده انتظامی ارتش در شکست حصر سوسنگرد گفت: به همراه کاظم اخوان "یکی چهار دیپلمات ربوده شده ایران در لبنان" به سراغ ستون پنجم رفتیم اما آنها فرار کردند و خوشبختانه آسیبی به توپخانه نرسید، من و اخوان به دنبالشان رفتیم اما نتوانستیم انها را بگیریم ازماشین مقام معظم رهبری خیلی فاصله گرفته بودیم ترس تمام وجودمان را فرا گرفت نگران ایشان شدیم به همین خاطر سریع خود را به ماشینی که ایشان در ان بودند رساندیم، نیروها در این چنین شرایطی می جنگیدند و هر لحظه ممکن بود حتی داخل شهر هم جان خود را از دست بدهند.

وی در بیان خاطرات خود از مقام معظم رهبری در جریان شکست حصر سوسنگرد خاطرنشان کرد:در مسیر حرکت به خط مقدم جبهه بودیم که برای نماز در مکانی خلوت و آرام توقف کردیم رهبری جلو ایستادند و من و کاظم اخوان دو همراه رزمنده دیگر به ایشان اقتدا کردیم، لحظه ای بعد عده ای از عشایر با اسلحه ما را محاصره کردند ترس وجودمان را فرا گرفت چرا که مقام معظم رهبری بود و شناسایی ایشان برایشان خطرناک بود تا اینکه دیدیم انها شروع به هلهله و تیراندازی هوایی کردند و آنجابود که متوجه شدیم هلهله آنها از سرشوق به دلیل دیدن مقام معظم رهبری است.

گفت وگو از مرجان شریعت

انتهای پیام/