فوکویاما؛ از «پایان تاریخ» تا «زوال دموکراسی ها»
خبرگزاری تسنیم: اگرچه فوکویاما به اندازه گذشته از «پایان تاریخ» حرف نمی زند و به موضوع زوال سیاسی در دموکراسی ها می پردازد اما همچنان از نظریه پیشین خود مبنی بر«پایان تاریخ» دفاع می کند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، به نقل از روزنامه خراسان، فرانسیس فوکویاما نام آشنایی در فرهنگ نظریات سیاسی است. نظریه مشهور او موسوم به «پایان تاریخ» که موافقان و مخالفان جدی داشته می گوید که لیبرال دموکراسی و سرمایه داری بازار آزاد سرنوشت نهایی جوامع بشری است که به آن نزدیک شده اند. به تازگی کتابی از او به چاپ رسیده که «نظم سیاسی و زوال سیاسی» نام دارد و عنوان فرعی کتاب «از انقلاب صنعتی تا جهانی سازی دموکراسی» است. در این کتاب، اگرچه فوکویاما به اندازه گذشته از «پایان تاریخ» حرف نمی زند و به موضوع زوال سیاسی در دموکراسی ها می پردازد اما همچنان از نظریه پیشین خود مبنی بر«پایان تاریخ» دفاع می کند. به گفته فوکویاما، کتاب حاضر، بازنویسی و به روزشده کتاب «نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر» نوشته ساموئل هانتینگتون است. هانتینگتون، نظریه پرداز سیاسی به دلیل طرح نظریه «جنگ تمدن ها» شهرتی جهانی یافت. به گزارش بی بی سی، فوکویاما عنوان کتاب اخیرش را از فصل اول کتاب هانتینگتون اخذ کرده است. «نهاد» کلیدواژه این کتاب است و طی آن بحران جهانی اقتصاد، اعتراضات خاورمیانه و تحولات کشورهای عربی و وضعیت دولت آمریکا از منظر «نهادها» بررسی شده است.
نهاد از نظر فوکویاما چیست؟
به نظر فوکویاما، سه مولفه سازنده نظم سیاسی در دموکراسی لیبرال، «دولت، حاکمیت قانون و پاسخگویی مسئولان» است. قبلا نویسنده اشاره کرده بود که آخرین نوع حکومت، دموکراسی های لیبرال است، اما حالا در این کتاب از زوال و رکود این دموکراسی ها حرف می زند که مرتبط با نهادها هستند. بنا به تعریف فوکویاما، «نهادها، الگوهای ثابت، ارزشمند و ادواری رفتار هستند که ورای دوره تصدی رهبران سیاسی بنا می شوند. همچنین نهادها، دارای قوانین ثابتی هستند که رفتارهای بشری را شکل می دهند، محدود می کنند و جهت می دهند... نهادها، الگوهای پایدار رفتاری هستند که در واکنش به نیازهای یک حرکت خاص تاریخی به وجود می آیند.» به این ترتیب، نهادها، همان الگوهایی هستند که با عوض شدن رهبران جامعه همچنان معتبر می مانند مگر اینکه افراد جامعه به دلیل شرایط تازه اجتماعی، نهادهای جدید پایه گذاری کنند یا نهادهای قدیمی را اصلاح کنند و تغییر دهند.
نهادها و شورش ها
فوکویاما ابتدا با توصیف وضعیت برخی کشورهای عربی بعد از اعتراضات عربی 2011 می نویسد این کشورها با وجود منابع ثروت در اثر نداشتن نهادهای قوی دچار آشفتگی شده اند. او همچنین در کنار بررسی بحران کشورهای خاورمیانه، بحران مالی کشورهای غربی را مورد بررسی قرار می دهد. نمونه های مورد بحث فوکویاما مصر، تونس، ترکیه و برزیل هستند که هر کدام با اعتراضات مردمی روبه رو شدند. «چیزی که همه این قیام ها را به هم مربوط می کند، طبقه متوسط است.» اما هر کدام از این کشورها تفاوت هایی با هم دارند. به عنوان مثال، به نظر نویسنده، ترکیه و برزیل با آنکه انتخابات دموکراتیک داشتند نتوانستند معترضان را راضی کنند. چون «در نتیجه توسعه اقتصادی که در نسل پیشین این کشورها رخ داد، باعث شد نسل جدیدی ظهور کند که انتظاراتشان خیلی بیشتر از نسل والدینشان بود. تونس و مصر نرخ رشد کمتری از ترکیه و برزیل داشتند اما تعداد کثیری فارغ التحصیل داشتند که از رژیم های خود توقع ایجاد شغل داشتند.» به نظر فوکویاما بقای نظام سیاسی کاملا به میزان انطباق پذیری آنها با دورنمای جدید اجتماعی ربط دارد که از رشد اقتصادی برآمده است. او می افزاید: «اما یک رشته مشترک همه این کشورها را به هم وصل می کند که پس زمینه زندگی سیاسی است، یعنی نهادها.»
نهادها و بحران مالی ایالات متحده
فوکویاما، بحران مالی ایالات متحده را بررسی می کند که دارای نهاد و دولتی قوی است، دولتی که «بسیار نهادینه شده و با ثبات» است. «آمریکا دولتی است که بیش از 200 سال سابقه دارد و مقبولیت دموکراسی آن ریشه دار شده است. اما این دولت خوب کار نمی کند و مشکلاتش شاید به این واقعیت برمی گردد که خیلی نهادینه شده است.» فوکویاما درصدد توضیح زوال در نظم سیاسی است: «قبل از بحران اقتصادی 2008، مقررات چند جانبه بر نهادهای مالی حاکم بودند اما با وجود این مقررات دولت آمریکا از بحران وام مسکن آگاه نبود و به بانک ها اجازه داد تا از اهرم های اضافی استفاده کنند و به یک سیستم بانکی سایه مجال ظهور داد.» نویسنده کتاب می افزاید بانک های بزرگ می دانستند که اگر به مشکل برخورند، کمک دولتی را در پشت سر دارند. در سپتامبر 2008 بانک «برادران لمان» ورشکسته شد و به دنبال آن، سیستم پرداختی جهانی فروپاشید و بزرگترین رکود اقتصادی آمریکا صورت گرفت. فوکویاما در اینجا نقد خود را به سیستم بانکی و دولت آمریکا وارد می کند: به رغم خطری که از طرف بانک های عمده محسوس بود، بانک ها متمرکزتر از سال 2008 شدند. او دو دلیل برای این مقطع بیان می کند: 1) بانک ها مدعی بودند که مقررات جدید بر قدرت وام دهی جدید تاثیر منفی می گذارد و رشد اقتصادی را ضعیف می کند. به نظر نویسنده چنین دلایلی برای نهادهای غیرمالی قابل کاربرد است. 2) بانک ها خیلی ثروتمند و با نفوذ هستند و می توانند گروهی از لابی گری ها را استخدام کنند تا در جهت منافعشان کار کنند. این لابی گری ها، مقرراتی که درست به قلب نهادهای مالی بزرگ می زنند را محدود و مسدود می کنند. به این ترتیب، فوکویاما ناکارآمدی دولتی نهادینه شده را بر اساس عدم تطابق با نهادها یا شکل گیری نهادهای جدید توصیف می کند. به طور مثال می پرسد چرا کشوری مثل ایالات متحده که نهادهایی قوی و قدیمی دارد، می تواند دچار زوال سیاسی شود؟ فوکویاما در پاسخ می گوید: «نهادهای دولتی که قرار است در خدمت اهداف عمومی باشند به تسخیر منافع خصوصی قدرتمند درآمده اند و آرام آرام عرف و قوانین را هم متصلب می کنند.»
سه مولفه نظم سیاسی
فوکویاما معتقد است «رشد سیاسی از برخی وجوه شبیه تکامل بیولوژیکی است». به نظر او همانطور که در تکامل بیولوژیکی دو اصل وجود دارد، یعنی تنوع و گزینش، در نظم سیاسی هم به همین ترتیب وجود دارد. نهادها، در نتیجه رقابت و تعامل با محیط پیرامونی، یا بقا پیدا می کنند و یا از ادامه حرکت باز می مانند. مانند آنچه در طبیعت رخ می دهد، نهادها وقتی ناکارآمد و ناتوان از انطباق پذیری با محیط می شوند، زوال زده می شوند. همانطور که گفته شد فوکویاما معتقد است که سه جزء سازنده نظم سیاسی، دولت، حاکمیت قانون و پاسخگو بودن است. این سه جزء در عین حال که مکمل هستند، در تناقض با هم نیز قرار دارند. دولت ها برای اینکه کارآمد باشند باید از طریق قانون عمل کنند. دولت ها قدرت را انباشت و از آن استفاده می کنند اما همین دولت ها زمانی موثر و کارآمد هستند که قدرت را به طور مشروع و مقبول اعمال کنند. وقتی دولتی به مسئولیت پذیری یا پاسخگویی تن نمی دهد، زمینه خشونت، اعتراض و در نهایت انقلاب مهیا می شود. به این ترتیب، فوکویاما تلاش دارد نشان دهد که این سه جزء باید همسو باشند و در نهایت نتیجه می گیرد «یک دموکراسی خوب آن است که بین این مولفه ها توازن برقرار کند.»
انتهای پیام/