نامیرا؛ حسین
خبرگزاری تسنیم: نامیرا همچون یک سند تاریخی جذاب و معتبر است. خواندن آن را به همراه نقشه کوفه برای درک بهتر موقعیتها و یک دانشنامه اسلامی برای شناختن بیشتر شخصیتهای داستان توصیه میکنم.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، عادت دارم کتابی را که برای مطالعه دست میگیرم، تا حد امکان متناسب با ایام انتخاب کنم. علاوه بر این، حجم کتاب را میسنجم و پایانی برای مطالعهی آن در نظر میگیرم. سریع خواندن یک کتاب را هم هنر نمیدانم. معمولاً چند کتاب را به موازات مطالعه میکنم و برای همین در هر روز، سهم کمتری از وقت مطالعه به یک کتاب میرسد. اینها را بگذارید کنار این که هر روز، سه وقت برای مطالعه دارم. بینالطلوعین برای کتابهای معرفتی، زمانهای استراحت میان روز برای کتابهای کاربردی و آخر شب برای داستان و رمان.
*
پیشتر قرار گذاشته بودم که «نامیرا» را از اول محرم شروع کنم. در وصفش شنیده بودم، اما نمیدانستم باعث میشود بقیهی اوقات کتابخوانی را تعطیل کنم تا هرچه زودتر آن را به اتمام برسانم. نامیرای صادق کرمیار زودتر از آنچه فکرش را میکردم خوانده شد...
نامیرا یک کتاب ساده است. از ظاهر کتاب، به غیر از اطلاعات شناسنامهای و سیصد و چند صفحهای بودنش، چیز دیگری در نمیآید. نه متن پشت جلد دارد، نه مقدمهای برای آن نوشته شده و نه به کسی تقدیم شده است. حتی فصلبندیِ کتاب هم به سادگی و فقط برای سهولت در مطالعه انجام شده است. نگاه اول به کتاب، یک پیام برای ما میتواند داشته باشد: این که حرف کتاب را داستانش میزند...
*
داستان، گزارش مقطعی کوتاه، قبل از واقعهی عاشوراست. مقطعی حساس که بسیاری از چراهای عاشورا، از آن سرچشمه میگیرد. در عین حال، مقطعی است که در منابر هم کمتر از آن شنیدهایم. چه این که پایان کتاب، آغاز کربلاست و ادامه آن را همه ما میدانیم.
*
از نگاه فرم، نامیرا یک رمان یکدست و روان است که مولفههای تعلیق را به خوبی رعایت کرده و خواننده را با خود همراه میکند. چه این که به هر حال، داستان، روایت یک اتفاق تاریخی است که سختیِ بازگو کردن آن را دوچندان میکند.
در کنار همهی خوبیهایی که نامیرا دارد و قطعاً آن را در کنار آثار فاخر ادبی سالهای اخیر قرار میدهد، خروجهای فرمیِ مختصری هم دارد که در برخی افعالِ آن دیده میشود. به نظر میرسد ناشر عجلهای در نشر کتاب داشته!
*و اما محتوا... چیزی که نمیتوان به همین راحتی دربارهی آن سخن راند. ورق زدنِ کتاب اگر با ناله و نفرین همراه نباشد، حتماً با سوز و آه همراه است. نامیرا روایت کنندهی «ایمان راسخ» و «اسلام اسمی» است، جایی که این دو به تناقض میرسند. در فضایی غبار آلود و فتنهانگیز که فقط با چشم بصیرت میتوان راه را از بیراه تشخیص داد.
خط اصلیِ داستان، ماجرای پیوستن عبداللهبنعمیرکلبی و همسرش اموهب، به سپاه حسینبنعلی است. تنها زن و شوهری که در روز عاشورا در رکاب مولایشان به شهادت میرسند. ایمان راسخ عبدالله و تصمیمگیری از روی تعقل و آنچه که به او تکلیف شده، باعث میشود تا با هر اتفاق کوچک و بزرگی منعطف نشود. او نه ماندن زیر پرچم حکّام زمان را از روی هوا و هوس انتخاب کرده و نه پیوستن به سپاه حسین را از روی احساس و اجبار. عبدالله جزو معدود کسانی بود که به امام حسین نامه ننوشت...
یک چیز دیگر هم هست. نامیرا میگوید که اگر «دنیا را برای حسین بخواهی نه حسین را برای دنیا» و عبدالله شوی، خود حسین(ع) به انتظار تو لحظه شماری میکند. و چه چیزی بهتر از این؟ *
نکته قابل توجه در مورد این رمان و البته سایر کتبی که در رابطه با قیام اباعبدالله نوشته شده است، باورپذیری آنهاست. به نظر میرسد آنچه ما در کتابها مطالعه میکنیم، بسیار هیجانانگیزتر و صدالبته باورپذیرتر از چیزی است که روی منابر میشنویم یا فیلم و سریال آن را میبینیم.
نامیرا همچون یک سند تاریخی جذاب و معتبر است. خواندن آن را به همراه نقشه کوفه برای درک بهتر موقعیتها و یک دانشنامه اسلامی برای شناختن بیشتر شخصیتهای داستان توصیه میکنم.
منبع:الف
انتهای پیام/