باید نگاه و سبک زندگی را تغییر داد وگرنه با حل معضل بیکاری هم مسئلۀ جمعیت کشور حل نمیشود
خبرگزاری تسنیم: حجتالاسلام ولدی، کارشناس جمعیت میگوید: مشکل اشتغال در جامعۀ امروز قابل انکار نیست؛ اما اگر همینطور پیش برویم در آینده نزدیک مشکل نیروی کار خواهیم داشت؛ تنها دلیل معضل بیکاری بالا بودن جمعیت نیست که با کم شدن جمعیت، مشکل آن حل شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، در سال 1355 در تهران به دنیا آمده و پس از اخد دیپلم در1373 وارد حوزه علمیه اصفهان شده است. او همچنین برای ادامه تحصیلات حوزوی خود از 1377 به حوزه علمیه قم رفت و هم اکنون نیز مشغول فراگیری درس خارج فقه واصول است.
این کارشناس علوم دینی و تربیتی از سال 1388 بهعنوان کارشناس در برنامههای رسانههای پرسش و پاسخ تربیتی با موضوع خانواده حضور پیدا کرده است. بیشترین حجم حضور او برنامه در رادیو معارف است که مباحث او با استقبال خوبی هم از سوی مخاطبان روبهرو شده است. حجتالاسلام عباسی ولدی صاحب تألیفات متعددی در زمینههای علوم تربیتی، اخلاق و خانواده است. آنچه در ادامه میآید گفتوگوی تسنیم با این کارشناس درباره مسئله «جمعیت و اشتغال» است.
پیش از این دو گفتوگوی دیگر تسنیم با حجتالاسلام عباسی ولدی با موضوعات «مسئله کاهش جمعیت» و «مسئله بحران سالمندی» منتشر شد که لینکهای آن در پائین همین صفحه در بخش «اخبار مرتبط» قابل دسترس است. گفتوگوی حاضر که تکمله آن دو بخش پیشین است درباره جمعیت و اشتغال و بررسی نسبت آنها است:
*تسنیم: آقای عباسی، این روزها بحث اشتغال از بحثهای روز جامعۀ ماست. بحث دربارۀ آمار بیکاری هم تبدیل به نقل محافل خبری شده، بهصورت طبیعی وقتی ما دربارۀ جمعیت حرف میزنیم، این سؤال جدی مطرح میشود: با وجود اینهمه بیکار در جامعه چرا به فکر زیاد کردن نسل هستید؟ هنوز برای جوانان امروزمان نتوانستهایم موقعیت اشتغال فراهم کنیم، پس چرا از ما میخواهید بچههای بیشتری بیاوریم؟ این سؤالی است که بسیاری آن را میپرسند!
بدون تردید مسئلۀ اشتغال و بیکاری یکی از دغدغههای اصلی مردم در بحث افزایش جمعیت است. من به مردم هم حق میدهم که نگران باشند؛ اما فارغ از بحثها و جنجالهایی که امروز دربارۀ اشتغال و بیکاری وجود دارد باید نگاه آیندهپژوهانه دربارۀ نسبت اشتغال و جمعیت حرف زد.
آیندهپژوهی یک علم است که تحلیل آینده بر اساس وضع موجود از اصلیترین وظایف آن است. با آیندهپژوهی جمعیت ایران معلوم میشود، در آیندهای نهچندان دور جمعیت ایران رو به پیری خواهد رفت. همانطور که در گفتوگوی قبلی هم گفته شد، پیر شدن جمعیت یک اتفاق ساده نیست. مشکلاتی را تولید میکند که بهراحتی قابل جبران نیست.
حالا چگونه میتوان گفت مشکل امروز را امروز حل کنیم و مشکل فردا بماند برای فردا؟ مشکل فردا برای چند نسل آینده نیست، همین نسلی که امروز فرزندان شما هستند و کسانی که بهتازگی ازدواج کردهاند به این مشکل مبتلا خواهند شد. حل برخی از مشکلات را میشود به فردا واگذار کرد؛ اما مگر مشکل پیری جمعیت را میتوان به فردا واگذاشت؟ در بیست یا سی سال آینده که جمعیت ما پیر میشود، شما چه راهکاری برای حل آن دارید؟ جایزه میگذارید برای کشف اکسیر جوانی؟ مشکل پیری جمعیت که در آینده گریبان ما را خواهد گرفت، تنها با افزایش جمعیت در امروز حل خواهد شد. حالا اگر امروز جمعیت را زیاد نکردیم، چگونه میتوانیم در آینده در یک زمان کوتاه جمعیت کشور را جوان کنیم؟!
*تسنیم: این حرف درست است؛ اما ممکن است کسی که این پرسش را میپرسد بگوید: ما اگر فرزند آوردیم و این فرزند ما به سن جوانی رسید و نیازمند به اشتغال شد، شما چطور میتوانید ضمانت کنید که او صاحب شغل شود؟
کنار آمار بیکاری به این آمار هم توجه کنید. با توجه به اینکه از سال 1355 تا سال 1365 هیچ برنامۀ کنترلی برای جمعیت وجود نداشت، رشد جمعیت به رقم بیسابقۀ چهار درصد رسید. با این رقمِ رشد، جمعیت کشور هر هفده و نیم سال دو برابر میشد. کودکانی که در این فاصله به دنیا آمدند، در دهۀ هفتاد به بعد وارد بازار کار شدند؛ به همین دلیل هم در فاصلۀ سالهای 1375 تا 1379 جمعیت کار، دو برابر رشد جمعیت شد. برای درک بزرگی این میزان، خوب است بدانید که در سال 1375 جمعیت فعال در کشور ما 56 درصد کل جمعیت را تشکیل میداد. این رقم در سال 1385 به بیش از 69 درصد رسید.
مشکل اشتغال در جامعۀ امروز قابل انکار نیست؛ اما اگر همینطور پیش برویم در آیندهای نهچندان دور، مشکل نیروی کار خواهیم داشت؛ زیرا تنها دلیل بالا بودن آمار بیکاری بالا بودن جمعیت نیست که با کم شدن جمعیت مشکل آن حل شود.
در دهۀ شصت رشد جمعیتی قابل توجهی داشتیم. امروز که اینها به سن اشتغال رسیدهاند، بهجهت عدم استفاده از منابع عظیم کشور نتوانستیم بهاندازۀ کافی شغلی برایشان ایجاد کنیم؛ اما در حال حاضر یک اشتباه دیگر در حال انجام است و آن بیتوجهی به آمار بالای سالمندی در دهههای آینده است. بالا رفتن درصد جمعیت سالمند، بهمعنای کم شدن نیروی کار است. با توجه به آماری که از درصد جمعیت سالمندان ارائه شد، بهراحتی میتوان ادعا کرد در دهههای آینده که فرزندان امروز به سن کار میرسند، جامعه با مشکل کمبود نیروی کار مواجه خواهد شد. خوب است بدانیم که کاهش رشد جمعیت کار از سال 1390 آغاز شده و در سالهای آینده بهخوبی خود را نشان خواهد داد؛ زیرا بیشتر کسانی که در دهۀ شصت و اوائل هفتاد وارد بازار کار شدند، در همین دهه و دهۀ بعد بازنشسته و از بازار کار خارج میشوند. فکر نمیکنم این محاسبۀ سختی باشد که وقتی افرادی که حاصل نرخ باروری 6. 4 تا 4 بودند بازنشسته میشوند، باید افرادی که حاصل نرخ باروری 2. 1 تا 1.6 هستند جایگزین آنها شوند. با دقت در این محاسبه پذیرش این نکته خیلی سخت نیست که ما در آینده دچار مشکل نیروی کار خواهیم شد، این آینده هم آیندۀ خیلی دوری نیست.
البته نباید فراموش کرد که یکی از اصلیترین دلایل وجود بیکاری در جامعۀ ما عدم مدیریت صحیح است. با اینهمه منابع عظیم و جغرافیای منحصر به فرد، مگر میشود باور کرد که نتوان برای چند میلیون جمعیت بیکار اشتغالزایی کرد؟
نشریۀ آمریکایی وال استریت در گزارشی به معرفی ده کشور اول ثروتمند دنیا در میزان ذخایر منابع طبیعی پرداخت و اعلام کرد ایران رتبۀ پنجم را بین این کشورها دارد. در این گزارش ده کالای گرانقیمت نفت، گاز، زغالسنگ، جنگل و چوب، طلا، نقره، مس، اورانیوم، آهن خام و فسفات، معیار این گزارش قرار گرفته شده است. ایران با در اختیار داشتن منابع غنی نفت و گاز بهارزش اجمالی 27 تریلیون دلار پس از کشورهای روسیه، آمریکا، عربستان سعودی و کانادا در رتبۀ پنجم جهان قرار دارد. کشورهای عربستان، ایران و عراق در مجموع با 6/77 تریلیون دلار ارزش ذخایر منابع طبیعی خود، یکچهارم کل ارزش این منابع را میان 10 کشور ثروتمند ذخایر طبیعی در دنیا در اختیار دارند.
کشور ما روی یکی از کمربندهای کوهزایی جهان واقع شده است. این موقعیت جغرافیایی موجب شده تا مواد معدنی ارزشمندی با ذخیرۀ احتمالی 54 میلیارد تن در ایران شکل بگیرد؛ اما سالیانه بهطور میانگین 130 تا 150 میلیون تن مواد معدنی در کشور ما استخراج میشود که حداکثر معادل 27/0 درصد از کل ذخیرۀ احتمالی است. این در حالی است که میزان بهرهبرداری از ذخایر معدنی در جهان حداقل یک درصد است؛ یعنی در کشور ما حدود یکچهارم عرف جهانی استخراج مواد معدنی انجام میگیرد.
با ارائۀ اطلاعات مربوط به اکتشافات جدید نفتی ایران، معتبرترین منابع آمار مربوط به ذخایر نفتی ازجمله بولتن آماریBP، جایگاه دوم ایران را از نظر ذخایر نفتی مورد تأیید قرار دادهاند. در حال حاضر ایران با بیش از 132 میلیارد بشکه نفت قابل استحصال و 2/27 تریلیون مترمکعب گاز، دومین ذخایر نفت خام و همچنین دومین ذخایر گاز جهان را در اختیار دارد. ما اگر بتوانیم ــ که میتوانیم ــ از این ذخایر عظیم استفاده کنیم باید بگوییم علاوه بر فرصتهای شغلی که بهجهت بازنشستگی افراد سالمند در آیندۀ نزدیک برای ما ایجاد میشود، انبوهی از فرصتهای شغلی هم ایجاد میشود که باید برای شاغلان آن از همین حالا فکری کرد.
*تسنیم: با تمام توضیحاتی که دادید اما در محاسبات عرفی مردم، جمعیت بیشتر مساوی با فرصت اشتغال کمتر است. قبول دارید؟
قبول دارم؛ اما این محاسبه را هیچ اندیشمندی قبول ندارد؛ تنها دلیل رشد بیکاری، جمعیت نیست. اتفاقاً رشد جمعیت در بالا رفتن میزان اشتغال میتواند مؤثر باشد. وقتی که یک انسان به دنیا میآید، به همراه خود کارهایی به دنیا میآورد. هر فردی که به دنیا میآید با نیازهایی که دارد، تقاضا را در جامعه بالا میبرد. وقتی در جامعهای تقاضا بالا برود، کارخانهها رونق گرفته و فرصت شغلی تولید میشود.
این نظر شخصیِ بنده نیست؛ اقتصاددانها میگویند رشد اقتصادی و تغییر عوامل کمّی اقتصاد که در رأس آن افزایش تولید ناخالص داخلی کشور است، با شدت جمعیت و اندازۀ آن از نظر کمّی و کیفی مرتبط است. طبق برخی از برآوردهای علمی یکی از عوامل اصلی رکود اقتصادی کنونی در غرب تغییرات جمعیتی این کشورها در 50 سال گذشته بوده است. جمعیت زیاد یعنی افزایش تقاضا برای امکانات، مسکن، املاک و... وقتی تقاضا زیاد شد، کار هم زیاد میشود. کار که زیاد شد نیاز به کار گر هم بیشتر میشود. یعنی جمعیت بیشتر در کنار یک مدیریت صحیح و با وجود ظرفیتهای طبیعی در یک جامعه مساوی با اشتغال بیشتر است.
*تسنیم: به نظر شما بحث سبک زندگی میتواند در مسئلۀ اشتغال و بیکاری تأثیر داشته باشد؟
سبک زندگی موضوع اصلی این روزهای جامعۀ ماست. جمعیت هم زیرمجموعۀ بحث سبک زندگی است. امروز یکی از اصلیترین تغییراتی که در مسئلۀ سبک زندگی ایجاد شده و تأثیر مستقیمی هم روی بازار کار داشته، تغییر ذائقۀ زنها از مادری و خانهداری به سوی کار است. بحث دربارۀ اشتغال زنان نیازمند به گفتوگوی مفصلی است؛ اما در این میان به چند واقعیت باید توجه کرد:
الف) زنان در جامعۀ ما موقعیتهای شغلی زیادی را در دست گرفتهاند.
ب) بسیاری از جمعیت زنان شاغل، برای زندگی بهتر کار میکنند، نه برای زندگی حداقلی؛ بسیاری از این زنان در حالی مشغول به کار هستند که همسرشان هم شاغل است.
ج) بسیاری از زنان در شغلهایی مشغول به کار هستند که زنانه نیست؛ یعنی شغلی نیست که باید یک زن عهدهدار آن باشد. شغلهایی مانند پزشکی یا معلمی برای جنس زن، زنانه هستند؛ بدون شک این شغلها را باید به زنها اختصاص داد؛ اما بسیاری از کارهای اداری، زنانه نیست.
د) اولویت در اشتغال با مردان است؛ زیرا از نظر شرعی و قانونی و حتی از نگاه عرف، این مردان هستند که باید عهدهدار مخارج خانواده باشند. پس تا وقتی که در یک جامعه، مردان بیکار وجود دارد، نباید فرصت شغلی را به زنانی داد که برای زندگی بهتر مشغول کار هستند؛ البته ما حساب زنان سرپرست خانوار را که برای تأمین زندگی حداقلی مشغول کار هستند، از باقی زنها جدا میدانیم.
هـ) آیا تا به حال به این مسئله فکر کردهاید که اگر زنان از شغلهای غیرزنانه کنار بروند چه اندازه شغل آزاد میشود؟ طبق برخی از آمارها که در سال 90 منتشر شد از مجموع 24 میلیون شاغلی که در جامعۀ ما بودند 5 میلیون نفر آن را زنها تشکیل میدادند. چه تعداد از این زنها در شغلهای زنانه هستند و چه تعدادشان برای درآمد حداقلی خانواده کار میکنند.
بنده در برنامۀ ثریا این پیشنهاد را دادم؛ اما توجهی به آن نشد. گفتم بیاییم طرحی به نام صدقۀ جاریۀ اشتغال راه بیندازیم. زنانی که شغلشان زنانه نیست و برای درآمد حداقلی خانواده هم سر کار نمیروند، بیایند خودشان را بازخرید کنند به شرطی که دولت یک نفر جویای کار که عهدهدار نفقۀ خانواده است را سر آن کار بگذارد.
*تسنیم: چقدر تصور میکنیم که اگر معضل بیکاری در کشور ما حل شود، مشکل ما در خصوص جمعیت هم حل بشود؟ یعنی مردم وقتی امنیت شغلی داشته باشند و فرزندانشان را در معرض مشکل بیکاری نبینند، چقدر ممکن است که اقدام به فرزندآوری کنند؟
بدون هیچ تردیدی باید مشکل بیکاری را حل کرد؛ در این حرفی نیست؛ اما نباید فکر کرد که تنها با حل مشکل بیکاری، مسألۀ جمعیت هم در جامعۀ ما حل میشود، زیرا اگر نرخ بیکاری در جامعۀ ما 20 درصد و حتی بالاتر از این هم باشد؛ به این معناست که 80 درصد دارای اشتغال هستند؛ اما چرا بسیاری از این 80 درصد هم به فرزندآوری بیشتر، رغبت ندارند؟
ما هر اندازه که این جمله را تکرار کنیم، باز هم کم است: آنچه باید تغییر کند، سبک زندگی و نوع نگرش ما به زندگی است و گرنه با حل معضل بیکاری هم مسئلۀ جمعیت حل نخواهد شد.
انتهای پیام/