گزینۀ اشعار «یدالله مفتون امینی»
خبرگزاری تسنیم: سیوهفتمین سری از کتابهای «گزینهی اشعار» انتشارات مروارید که به شعرهای یدالله مفتونامینی اختصاص دارد منتشر شد.
اکنون سیوهفتمین سری از کتابهای «گزینهی اشعار» انتشارات مروارید که به شعرهای یدالله مفتونامینی اختصاص دارد، منتشر شده است. انتشارات مروارید در چند ماه اخیر چهار مجموعهی دیگر از شاعران معاصر بر این مجموعه کتابها افزوده است که جدیدترین و مهمترین آنها همین «گزینهی اشعار یدالله مفتونامینی» است.
یدالله امینی متخلص به مفتون از شاعران مطرح دهه 40 و 50 شمسی است که در سال 1305 در شهرستان شاهیندژ به دنیا آمد. «دریاچه» اولین مجموعه شعر مفتونامینی در سال 1336 منتشر شد که از ظهور شاعری توانمند در قوالب کلاسیک ادبی خبر میداد اما در دههی 40 با انتشار مجموعه شعر «کولاک» مفتون از اشعار نو خود پرده برداشت و خود را به عنوان یکی از مطرحترین نیماییسرایان پس از نیما شناساند و در فاصله اندکی با انتشار مجموعه شعر «انارستان» این موقعیت تثبیت شد.
مفتون امینی در سالهای پس از انقلاب اسلامی بیشتر به شعر منثور روی آورد و به جرگه شاعران سپید سرا پیوست هرچند که در تمام این سالها سرایش در قوالب کلاسیک را رها نکرد و شعرهای متعددی از وی در قالب غزل و قصیده در نشریات مختلف منتشر شد.
کتاب هایی چون «تاکستان احتمال»، «سپیدخوانی روز»، «عصرانه در باغ رصدخانه»، «من و خزان و تو»، «شب هزار و دو»، «از پرسه خیال» و «جشن واژهها» ماحصل شعرگویی وی در سالهای اخیر است.
«گزینهی اشعار مفتون امینی» دارای ویژگیهای مثبت متعددی است که مهمترین آن جامعیت کتاب است. به صورتی که کتاب دربردارنده گزینه تمام اشعار شاعر در تمام دورههای زندگی شاعرانه وی است. از این رو کتاب از لحاظ قالبهای ادبی دارای تنوع بسیاری است که با تنظیم و طبقهبندی اشعار بر طبق قالبهای ادبی مطالعه کتاب آسان شده است. این مجموعه شعر شامل پنج بخش با عنوان «از سپیدها» با 43 شعر، «از نیماییها» با 29 شعر، «از نوقدماییها» (چهارپارهها و چندپارهها) با 11 شعر، «از غزلها» با 46 شعر، «سایر آثار کلاسیک» (قصیده، مثنوی، رباعی و...» با 12 شعر و «تازهها» در بردارنده 6 شعر منتشر نشده، است. همچنین گفتنی است این کتاب فقط دربردارنده اشعار فارسی یدالله مفتونامینی است و شعرهای ترکی وی در این گزینه جایی ندارند.
نکتهی دیگر در رابطه با کتاب مقدمه آن است که به قلم مفتون امینی نوشته شده است و به «چند خاطرهی ادبی و چند اظهار نظر درباره شعر امروز ایران» اختصاص دارد.
یکی از نکاتی که انتشار کتاب «گزینهی اشعار یدالله مفتونامینی» را دارای اهمیت ویژهای میکند منتشر نشدن و در دسترس نبودن تمام مجموعه شعرهای وی به خصوص مجموعه شعرهای اولیهی او (که در واقع به نوعی اوج دوران شعرگویی شاعر به حساب میآید) است.
در ادامه قسمتی از مقدمه که شرح یکی از ملاقاتهای مفتون امینی با نیما یوشیج پیشوای شعر نو است و سه شعر از کتاب آورده شده است:
بخشی ازمقدمه:
«و از ملاقات بسیار خاطرهایِ خود با نیمای بزرگ بگویم. در اوایل زمستان 33 همراه زندهیاد فریدونکار که پای کرسی ایشان، هی چای پررنگ خوردیم و هی اشنوی تلخ کشیدیم و هی از شعر و سیاست گفتیم و هی از درد جماعت شنیدیم که مشروح آن در شمارهی ویژهی نیمایِ فصلنامهی شعر چاپ شده است. در همان ملاقات بود که نیما در خصوص وزن منظومهی افسانه جواب داد که در تکیهی دولت نوحهای می خواندند با این لحن و عبارت که «ای عموجان، عموجان! کجایی؟» و من وزن منظومه را از آن گرفتم و بعدها «شراگیم» گفت که این بچهها هم از شما یاد گرفتهاند و در کوچه میخوانند: «یک و دو و سه و چهار!» و در این مجلس، شکایت غمگنانهی نیما از وضع ملّت و مملکت زیاد بود میگفت که طیّارهی شاپور کذایی در هوای این فصلی کوه افتاده است به درّه، احمقها آمدهاند به یوش در خانهی من تفتیش تفنگ میکنند...
بعد از این ملاقات کمکم تحوّل واقعی در شعر من شروع شد که نمونههای عمده آن در مجموعهی «کولاک» دیده می-شود.»
سه شعر سپید، نیمایی و غزل از «گزینهی اشعار یدالله مفتونامینی»:
گویه-21
وقتی که بهار یعنی «نام تو چیست؟»
تابستان
یعنی که «دوستت دارم»
پاییز
یعنی
«آیا برای یک تن تنها این شبها زیاد نیست؟»
و زمستان یعنی
«باید که روی این یخ و برف تنها برویم
امّا در هر فاصلهای
مواظب هم»
...
و خوب شد خدا فصل دیگری نیافرید
تا در ماورای عشق
مرگ منتظر زندگی باشد
نه زندگی منتظر مرگ...
باد را...
نیمی از فصل بهاران رفت
کاخها را پر گل و فواره میبینم
ولی افسوس
رونقی در کشتزاران نیست
***
بر فراز کوه، گاهی تودهی ابری ست
خشک و پابرجا و در آن رنگ طوفان نیست
ماه نیسان میرود آرام و آبیپوش
آه، باران نیست، باران نیست
...
هر درختی چون صلیبی در سکوت باغ
باغ گورستان صد عیسای بی پیغام
***
دشت را قهر خدا خشکاند
ابر، تا کی بر فراز کوه خواهد ماند؟
باد را آواز باید داد
***
باد را آواز خواهم داد
من زبان باد را آموختم در موسم سرگشتگی هایم
باد را با بازوان پیغام باید داد
باد با چشمان ما بیگانه اما آشنا با دستهای ماست
***
باد اگر برخیزد از اقصای این سامان
رهگذارش کوچههای زنده خواهد بود
ریشهها را با رهآوردی تَرآوا خیس خواهد کرد
او برای هر دلی از سنگ یا از آب
ضربه را تدریس خواهد کرد...
***
با تکان دستمالی باد میجنبد
ما چرا با اهتزار پرچم آن را برنیانگیزیم
باد را تقدیس باید کرد...
تو کیستی؟
تو کیستی که صدایت به آب میماند
تبسّمات به گل آفتاب میماند
تنات به پیرهن صورتی و دامن سرخ
به تُنگ نیمهپری از شراب میماند
به پشت چشم تو آن سایههای رنگارنگ
به نقش قوسِ قُزح در حباب میماند
تو را شبی سر راهی دو لحظه دیدن و بعد
به خانه یاد تو کردن به خواب میماند
از آن تبسّم نوشات به سینه یادی ماند
چو برگ گل که به لای کتاب میماند
کسی که شعر تو را گفت نشئهی سخناش
به مستی میِ بیرنگ ناب میماند...
کتاب «گزینهی اشعار یدالله مفتونامینی» در قطع شومیز و در 351 صفحه و با شمارگان 1100 نسخه با قیمت هجدههزار تومان در دسترس علاقمندان شعر و ادبیات قرار دارد.
منبع: شهرستان ادب
انتهای پیام/خ