سیمای مغشوش زن در آثار تلویزیونی جهان


خبرگزاری تسنیم:حضور زنان در مجموعه‌های تلویزیونی را نباید در نقش زنان خانه‌دار خلاصه و بازیشان را محدود به ژانر درام و خانوادگی کرد.

تاریخ تلویزیون از بدو تاسیس با نام خانم‌ها گره خورده است. تلویزیون که حال و هوای دنیای سینما را در سطح کوچک‌تر و در دل خانه‌های مردم تکرار می‌کرد، برای فعالیت‌های خود همان راهی را در پیش گرفت که صنعت سینما پیش روی خود قرار داده بود.

سرگرم‌سازی مردم عادی هدف اصلی و اولیه رسانه تلویزیون بود و دست‌اندرکاران تلویزیونی با تولید یکسری فیلم و مجموعه تلاش کردند به این نیاز عمومی پاسخ دهند. مجموعه‌های تلویزیونی هم مثل فیلم‌های سینمایی در ژانرهای مختلف تهیه و تولید شدند و بازیگران مرد و زن خود را خلق کردند. در عین حال، رسانه تلویزیون از یک عنصر مهم دنیای سینما هم بهره گرفت و آن را در تولیدات خود منعکس کرد: غلبه داستان‌های مردانه و حضور پرقدرت‌تر مردان در کارهای تلویزیونی. همان طور که در فیلم سینمایی هم مردان دست بالا را دارند، مجموعه‌های تلویزیونی هم بیشتر به داستان‌هایی پرداختند که مردان را در راس ماجراجویی‌های خود دارند. به این ترتیب، سهم زنان و بازیگران زن در مجموعه‌های تلویزیونی از همان ابتدا کاهش یافت. براساس یک باور عمومی در بین منتقدان هنری، حضور زنان در برنامه‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی در فاصله آشکاری با همکاران مردشان قرار دارد و به نوعی نقش دوم را در این بازی به عهده دارند.

این در حالی است که از دیرباز زنان از تماشاگران اصلی برنامه‌های تلویزیونی بوده و گاهی اوقات شمار آنها حتی بیشتر از رقم تعداد تماشاگران مرد است.

منتقدان تلویزیونی می‌گویند یکی از دلایل حضور کمرنگ‌تر زنان در مجموعه‌های تلویزیونی به نوع ذائقه تماشاگران این رسانه برمی‌گردد. در دنیای غرب ژانر اکشن محبوبیت و طرفداران زیادی در بین تماشاگران دارد و به همین دلیل، برنامه‌سازان تلویزیونی بخش بسیار مهمی از کار خود را به تولید مجموعه‌های پلیسی و اکشن اختصاص می‌دهند. از آنجا که دنیای ژانر پلیسی و اکشن یک دنیای مردانه است، زنان کمتر به آن راه پیدا می‌کنند. همین نکته باعث می‌شود تا کاراکترهای اصلی مجموعه‌های این ژانرها، مردان باشند. اما در یکی دو دهه اخیر، اتفاق بزرگی در این رابطه رخ داده و اوضاع تغییر اساسی کرده است.

طی سال‌های اخیر تعدادی مجموعه اکشن و پلیسی ساخته شده که زنان نقش اصلی آنها را به عهده گرفته‌اند و شخصیت محوری قصه آنها بوده‌اند. این در حالی است که برخی منتقدان و تماشاگران روی خوش به این نوع مجموعه‌ها نشان نداده‌اند و بر این باورند که ماجراجویی‌های مختلف این ژانر را بازیگران مرد باید انجام دهند و نه زنان. حدود 4 دهه قبل مجموعه «فرشتگان چارلی» ماجراجویی‌های پلیسی خود را به دست سه زن پلیس سپرد. همان زمان اهل فن گفتند برنامه‌سازان تلویزیونی می‌ترسند یک مجموعه پلیسی زنانه را فقط با حضور یک کاراکتر مونث تولید کنند و برای واقعی‌تر شدن ماجراها (و همچنین پذیرش تماشاگران) باید چند زن در کنار هم قرار گیرند تا ماموریت‌هایشان را با موفقیت انجام دهند. در همان زمان، یک سری از مجموعه‌های پلیسی و اکشن از کاراکترهای زن به عنوان یکی از شخصیت‌های همراه با کاراکترهای اصلی بهره می‌گرفتند.

برای مثال در «ماموریت غیرممکن» (در ایران: ‌بالاتر از خطر) باربارا بین بازیگر معروف رسانه تلویزیون، نقش دوم و حتی سوم را به عهده گرفت. پیتر گریوز و مارتین لاندرو، بازیگران اصلی مجموعه بودند. در حقیقت، مجموعه‌ مثل «فرشتگان چارلی» در دهه 70 میلادی تنها مجموعه‌ای با محوریت زنان بود که در بین خیل مجموعه‌های پلیسی و اکشن تلویزیونی تهیه و تولید شد.

در ژانر علمی ـ تخیلی و کمدی هم شخصیت‌های زن نقش و حضور مهم و تعیین‌کننده‌ای نداشته‌اند. این نوع مجموعه‌ها اغلب کارکراکترهای مرد را در راس ماجراجویی‌هایشان قرار داده‌اند و تمام قصه حول محور آنها می‌چرخد. از مجموعه موفق و پربیننده‌ای مثل «سفرهای ستاره‌ای» (در ایران: پیشتازان فضا) گرفته تا «مریخی محبوب من»، زنان در نقش‌های کم‌اهمیت ظاهر شده‌اند و حتی برخی اوقات، اهمیت و حضور کاراکترهای نوجوان بیشتر از آنها بوده است. به عقیده منتقدان تلویزیونی در مجموعه‌های موفقی مثل «شعبده‌باز» (محصول دهه 70 میلادی) یا «آی‌آر» (مجموعه پزشکی دهه 80 میلادی با بازی جرج کلونی) یا «مرد شش میلیون دلاری» (با حضور لی میجرز) نمی‌توان نقش اصلی را به یک کاراکتر مونث داد و تماشاگران اصرار (و توقع) دارند که یک مرد را در مرکز ماجراجویی‌ها ببینند. همین منتقدان می‌گویند تماشاگران زنان را در کارهای درام و خانوادگی بهتر قبول کرده و حضورشان را راحت‌تر می‌پذیرند.

از آنجا که مجموعه‌های درام و خانوادگی در ارتباط با مسائل معمولی و روزمره زندگی آدم‌هاست، هنوز خانم‌ها در مقام‌ مادر، همسر و خواهر خیلی راحت پذیرفته می‌شوند. این در حالی است که بازیگران زن تلویزیونی، به این موضوع اعتراض دارند. آنها عقیده دارند حضور زنان در مجموعه‌های تلویزیونی را نباید در نقش زنان خانه‌دار خلاصه و بازیشان را محدود به ژانر درام و خانوادگی کرد. بحث و جدل در این رابطه، از یکی دو دهه قبل رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفته، خانم‌های بازیگر سهم بهتر و بیشتری در مجموعه‌های تلویزیونی (و همچنین فیلم‌های سینمایی) می‌خواهند.

دامنه اعتراض زنان بازیگر به محدودیت‌های نقش به رسانه‌های گروهی هم کشیده شده است و هر چند وقت یک بار مقالات و مطالعاتی در این باره در نشریات و مجلات سینمایی به چاپ می‌رسد.

برای مثال نشریه قدیمی و معتبر ورایتی اوایل امسال مقاله‌ای تحلیلی و پرسروصدا را منتشر کرد که درباره نوع حضور زنان در کارهای تلویزیونی و سینمایی بود. این مقاله ماحصل یک مطالعه و گزارش تحقیقی که از سوی «مرکز رسانه‌ای زنان» (WMC) تهیه و منتشر شد. موسس این مرکز جین فوندا بازیگر قدیمی و چند هنرمند و فعال حقوق زنان هستند.
تاکید اصلی گزارش بر پایین بودن سطح اشتغال زنان در جلوی دوربین و همچنین پشت صحنه تولیدات تلویزیونی و سینمایی بود. نگرانی نویسنده گزارش این است که چنین اتفاقی در سده جدید رخ داده و این در حالی است که بسیاری از مسائل اجتماعی طی چند دهه قبل، با تغییرات زیادی روبه‌رو بوده‌اند. آنچه در این گزارش باعث تعجب بسیاری از تحلیلگران اجتماعی و هنری شده، پایین بودن بسیار زیاد سطح بهره‌گیری از خانم‌ها در تولیدات هنری است.
برای مثال، در گزارشی به این نکته اشاره می‌شود که تنها بین 6 تا 10 درصد از صد فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی در سال 2012، به خانم‌ها پرداخته و تعادل بین دو قشر مذکر و مونث را حفظ کرده است.

در این بین، وضع بازیگران رنگین‌پوست تلویزیونی بسیار بدتر از همکاران سفیدپوست‌شان بوده است. به همین دلیل است که گزارش فوق بر ایجاد تغییرات کلی در این رابطه تاکید کرده و آن را یک نیاز و ضرورت فوری اعلام می‌کند. اما مرکز رسانه‌ای زنان یک مرکز غیردولتی و مستقل است و تنها می‌تواند پیشنهادهای خود را در سطح عمومی مطرح کند.
منتقدان می‌گویند تغییرات تنها زمانی صورت می‌گیرد که خود دست‌اندرکاران تلویزیونی (و بویژه خانم‌های هنرمند) در این رابطه دست به کار شده و اقداماتی جدی برای حضور پررنگ‌تر خانم‌ها انجام دهند.

این در حالی است که تماشاگران تلویزیونی هم به عنوان مخاطبان اصلی مجموعه‌ها و برنامه‌های رسانه کوچک، باید آمادگی پذیرش این حضور پررنگ را در کارهای تلویزیونی داشته باشند. به گفته منتقدان، نمی‌توان چیزی را به تماشاگران تحمیل کرد و از آنها خواست از مجموعه‌هایی با مضامین زنانه استقبال بیشتری کنند.

در سال‌های اخیر، آنها از جنیفر گارنر در مجموعه‌ علمی ـ تخیلی «الیاس» (2006) استقبال خوبی کردند، اما همه مجموعه‌های تلویزیونی که زنان را در محور خود دارند، این‌قدر خوش‌شانس نیستند. کمدی جوان‌پسند «دوستان» هم با وجود تولید و پخش چند ساله و موفقیت کلان، از شش کاراکتر (سه زن و سه مرد) بهره‌ گرفته بود و نه یک شخصیت زن.
در دهه 60 میلادی مجموعه‌های فانتزی همچون «افسونگر» و «دختر شاه پریان» موفقیت خوبی در بین تماشاگران کسب کردند.
الیزابت مونتگمری و باربارا ایدن دو بازیگر اصلی این مجموعه‌ها هم به دلیل بازی در آنها شهرت زیادی به دست آوردند.

این دو در داستان این مجموعه‌های پربیننده در نقش زنانی ظاهر شدند که دستی در دنیای جادوگری دارند و کارهای بامزه‌ای می‌کنند که باعث خلق موقعیت‌های کمدی و جذاب می‌شود.
اما به گفته منتقدان طبع و ذائقه تماشاگران امروزی تفاوت زیادی با چند دهه قبل دارد و آنها اکنون استقبالی از این نوع ماجراجویی‌های کمدی و فانتزی زنانه نمی‌کنند. آنها برای اثبات ادعای خود به شکست تجاری نسخه سینمایی «افسونگر» (2005) با بازی نیکول کیدمن اشاره می‌کنند.

همین منتقدان عقیده دارند حضور زنان در تاک‌شوهای تلویزیونی پررنگ‌تر و با موفقیت بیشتری همراه بوده است. آنها اوپرا وینفری را مثال می‌زنند که موفق‌تر و مشهورتر از بسیاری از مجری‌های معروف تاک‌شوهای تلویزیونی است.

منبع: جام جم

انتهای پیام/