یک ضدانقلاب فراری: فقط لامذهبها روشنفکر میشوند!
خبرگزاری تسنیم: اسماعیل نوریعلا (سکولار سلطنتطلب) در تازهترین مقاله خود که سایت گویانیوز آن را منتشر کرد به نسخهپیچی برای روشنفکران پرداخته است.
به گزارش گروه رسانه ها خبرگزاری تسنیم در اخبار ویژه روزنامه کیهان آمده است: نوریعلا که پیش از این نیز سابقه دشمنی با فرهنگ اسلامی - ایرانی داشته و خواستار تغییر خطالرسم فارسی به لاتین شده بود در مقاله تازه خود نوشت: «ما میتوانیم روشنفکری فرانسوی یا انگلیسی یا عربی و یا ایرانی داشته باشیم و مصالح اندیشه روشنفکری خود را از سلیقهها و گرایشات فرهنگی و زبانی ملتهای مختلف اخذ کنیم و در عین حال روشنفکر وطن خود باقی بمانیم!» این در حالیست که نوریعلا از همان سال ابتدای پیروزی انقلاب از وطن گریخته است.
وی با تاکید بر «اصالت علم» معتقد است که «روشنفکر نباید اهل ایمان باشد» و لذا در تبیین خصوصیات روشنفکری مورد قبول خود میگوید:
«1) باید به جای خدامداری به انسانمداری روی آورد. (اومانیسم)
2) به جای همسانخواهی جامعه به مفهوم کثرتگرایی متمایل باشد. (پلورالیسم)
3) به مشروعیتزدایی از حکومت مذهبی بپردازد.
4) خواهان جدایی حکومت و مذهب باشد. (سکولاریسم)»
نوریعلا در ادامه با تکیه بر عناد خود نسبت به مذهب، روشنفکران را به موضعگیری علیه آن دعوت میکند. او که به طور کامل به عمله فرهنگ غرب تبدیل شده است از دیگر روشنفکران نیز میخواهد تا از «تغییر هویت» واهمه نداشته باشند.
نوریعلا به این واسطه که دین مجموعهای از بایدها و نبایدهاست تمام استدلالهایش را بر پایه مانع بودن دین در مسیر فعالیت روشنفکران استوار کرده است در حالیکه از آغاز تا پایان مقاله خود به صورت گسترده بایدها و نبایدهایی را بر طبق اصول جوامع غربی و سکولاریسم مطرح میکند. این تضاد و تعارض قول و عمل در سخنان امثال نوریعلا هیچگاه پایانی ندارد.
وی که از اعضای کانون نویسندگان بود پس از فرار از ایران به همراه همسرش شکوه میرزادگی سالها در خدمت شبکههای ماهوارهای سلطنتطلبی مانند «کانال یک» و «آپادانا» بوده و در این مدت به تبلیغ برای خاندان پهلوی پرداخته است. نوریعلا پس از انتخابات 1388 به یکی از طرفداران فتنه سبز تبدیل شد و آن را جنبشی سکولار نامید.
عرب سرخی: دولت روحانی اصلاحطلب نیست
عضو مرکزیت سازمان منحله مجاهدین (انقلاب) میگوید اصلاحطلبان در انتخابات با روحانی ائتلاف نکردهاند و دولت روحانی هم دولت اصلاحطلبان نیست.
فیضاله عرب سرخی در مصاحبه با وبسایت آفتاب گفت: ائتلافی بین اصلاحطلبان و دولت تدبیر و امید اتفاق نیفتاده است. اصلاحطلبان در عرصه انتخابات نتوانستند یک نامزد یا کاندیدای حداکثری و اختصاصی داشته باشند. بنابراین از بین نامزدهای موجود و تأیید شده، فردی را که بیشترین قرابت و نزدیکی را به برنامههای مورد انتظار داشت، انتخاب کردند. از این حیث آقای دکتر عارف و آقای دکتر روحانی دو نامزدی بودند که در مجموع بخشهای قابل توجهی از مطالبات و دیدگاههای اصلاحطلبان را نمایندگی میکردند. با کنار رفتن آقای دکتر عارف اصلاحطلبها به اقتضای نگرش اصلاحطلبی خود از تنها نامزدی که بخشهای مهمی از مطالباتشان را نمایندگی میکرد، حمایت کردند؛ این اقدام به مفهوم یک ائتلاف نیست.
وی ادامه میدهد: ما اگر نقدی داشته باشیم و بخواهیم مطرح کنیم نه نقد دولت تدبیر و امید براساس یک برنامه اصلاحطلبانه است بلکه نقد براساس برنامه دولت تدبیر و امید است.
عرب سرخی در واکنش به این نظر که «اما به نظر میرسد ائتلافی نانوشته با آقای روحانی صورت گرفت؟» میگوید: ائتلاف اصلاحطلبها با آقای روحانی نبوده اما حتما گفتوشنودی بین آقای عارف و آقای روحانی بوده است که گفتوگوی اصلاحطلبان با آقای روحانی نبود. ائتلاف دو نامزد است که یکی به دیدگاه اصلاحطلبان نزدیکتر است و یکی به اردوگاه اعتدالگرایان.
برخلاف این ادعا عارف با حالت قهر از انتخابات انصراف داد و حاضر به اعلام حمایت از روحانی نشد.
وی درباره تلقی بهزاد نبوی از دولت و اینکه «برخی از چهرههای اصلاحطلب از جمله بهزاد نبوی مطرح کردهاند که این دولت، دولتی نیست که اصلاحطلبان در آن فعالیت کنند. بهتر است که کاری نکنند و فقط تماشاگر باشند.» تصریح کرد: نه آقای نبوی چنین نظری را ندارند. من شخصا با ایشان صحبت کردهام اصلا نگرش ایشان این نیست. آقای نبوی اعتقاد دارند با توجه به اینکه دولت آقای روحانی یک دولت اصلاحطلب نیست نباید ما هزینههای یک دولت اصلاحطلب را به دولت آقای روحانی تحمیل کنیم. اجازه دهیم براساس نگرشها و برنامهها و گرایشهای خود عمل کند. اینکه مداوم به گونهای صحبت کنیم که گویا ما نمایندگان دولت آقای روحانی هستیم، بدون اینکه در واقعیت چنین باشد، هزینههایی را به دولت تحمیل میکند بدون اینکه فایدهای داشته باشد.
مخالفت نماینده حامی دولت با حزب لاریجانی
یک نماینده حامی دولت گفت: برای حزب رهروان که لاریجانی میخواهد تشکیل دهد چشمانداز روشنی تصور نمیشود.
یک عضو فراکسیون رهروان ولایت در مجلس گفت: برای حزب رهروان ولایت که اساسا گفتمان او مشخص نیست و معلوم نیست که به کدام جناحبندیهای سیاسی نزدیک است و چه اهدافی برای تشکیل آن مدنظر است، نمیتوان چشمانداز روشنی تصور کرد.
به گزارش فرارو، جعفرزاده، درباره تلاش اعضای فراکسیون رهروان ولایت و شخص علی لاریجانی برای تشکیل حزبی تحت عنوان همین فراکسیون گفت: واقعیت این است که خلا احزاب در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور به شدت احساس میشود. همواره در آستانه انتخاباتها این کمبود حزبی کارآمد، قوی و منسجم که بتواند قدم به عرصه رقابت بگذارد احساس میشود. با این حال برخلاف این انتظار در هر دوره از انتخاباتهایی که در کشور برگزار میشود احزاب موسمی و فصلی و یا جبهههای سیاسی تشکیل میشوند تا بار احزاب واقعی و ریشهدار را به دوش بکشند.
وی با بیان اینکه نمیتوان خلا احزاب در کشور را به هر شکلی پر کرد گفت: اینکه دوستان فکر میکنند میتوانند با کنار هم قرار دادن نمایندگان عضو فراکسیون رهروان ولایت که هر کدام دارای دیدگاههای بسیار متفاوتی نسبت به یکدیگر هستند اقدام به تشکیل حزب کنند کمی خاماندیشی است.
جعفرزاده با بیان اینکه جایگاه فراکسیون درون مجلس با حزب زمین تا آسمان تفاوت دارد گفت: کار ویژه فراکسیونهای درون مجلس متفاوت از احزاب است و معمولا نمایندگان بیش از آنکه با یکدیگر هم نظر و هم عقیده باشند تنها در قالب یک ائتلاف در چارچوب فراکسیونها قرار میگیرند که بالطبع همین فراکسیون نمیتواند کار ویژهای که برای احزاب تعریف شده است را به مرحله اجرا بگذارد.
این اظهارات در حالی است که حامیان دولت در مجلس پیش از این خیزهای ناکامی برای تشکیل فراکسیونی موسوم به اعتدال و... برداشته و حتی پیشنهاد تشکیل حزبی با همین اسم و برای حمایت از دولت را بررسی کرده اما به اعتبار فقدان عقبه روشن به نتیجهای نرسیدهاند.
ال پائیس: مذاکرات هستهای بهانهای برای تغییر نظام ایران است
یک روزنامه اسپانیایی معتقد است مذاکره و توافق هستهای بهانهای برای تغییر در ایران است.
ال پائیس مینویسد: اصلاحطلبان و محافظهکاران معتدل اتفاقنظر دارند که توافق هستهای میتواند بهانهای برای تغییر در داخل ایران باشد. رسانههای این طیف میگویند فریاد مرگ بر آمریکا استدلال تکراری است.
آنخلس اسپینوسا نویسنده این روزنامه که از چهرههای نزدیک به محافل صهیونیستی است اضافه کرد: رابطه با آمریکا به معنای صرف نظر کردن از باور ضدامپریالیستی به عنوان پایه نظام و هویت انقلاب اسلامی است.
برخلاف این فضاسازی رفتار موذیانه، طلبکارانه و عهدشکنانه رژیم آمریکا ظرف یک سال پس از توافق ژنو، موجب افزایش نفرت ملت ایران به این رژیم مستکبر شده است. محافل غربی و صهیونیستی هرگز نخواستهاند درباره این سوال روشن اما مهم اندیشه کنند که چرا ملت ایران شعار مرگ بر آمریکا میدهند و چرا توانستند این شعار را شعار فراگیر جهانی در میان ملتها کنند؟
دو مرحلهای کردن توافق هستهای شگرد آمریکا برای طفره از لغو تحریمها
دو مرحلهای کردن توافق هستهای با ایران، طراحی آمریکا برای نوشتن یک توافقی مبهم با ابعاد نامعلوم است.
به گزارش رجانیوز «توافق بر روی کلیات و چانهزنی روی جزئیات»؛ این راهبرد جدیدی است که آمریکا برای 9 ماه باقیمانده تا پایان مهلت تمدید مذاکرات در پیش گرفته است، راهبردی که تحت عنوان «دو مرحلهای کردن توافقات» به دنبال اجرای آن است و شاید بهترین تعبیر برای توصیف آنرا بتوان طراحی یک کلاه گشاد دیپلماتیک دانست. در حالی که در آخرین ساعات مذاکرات وین و با پایان یافتن فرصت مذاکرات، طرحی با عنوان دو مرحلهای کردن مذاکرات و به عبارتی «توافق بر سر کلیات» برای غلبه بر محدودیت زمان در میان اصحاب رسانه مطرح شد، اما ظاهرا اکنون و با از بین رفتن این محدودیت زمانی، باز هم آمریکا به دنبال پیگیری این طرح است، طرحی که متضمن خسارات جدی برای طرف ایرانی در صورت پیگیری و تحقق خواهد بود.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در آخرین اظهارنظر خود در این زمینه گفته است: ایالات متحده امیدوار است تا 31 ماه مارس با تهران به توافق جامعی برسد که جهان را از صلحآمیز بودن برنامه اتمی ایران مطمئن سازد. پس از آن کارشناسان میتوانند به فعالیتهای خود بر سر جزئیات ادامه داده و آنها را مشخص کنند.
رجانیوز نوشت: نکته نگرانکننده در این راهبرد کلی آن است که در آن یکی از ضعفهای بزرگ توافق ژنو در حال تکرار است، بر این اساس که طرف ایرانی را با کلیاتی که هزاران تفسیر مختلف از آن قابل ارائه است سرگرم کرده و در مقابل تعهداتی عینی و غیرقابل تفسیر از طرف مقابل گرفته میشود. این نقیصه بزرگ در توافق «برنامه مشترک اقدام» به نحوی تعبیه شده بود در گامهای نهایی مذاکرات منجر به بنبست مذاکرات شد. به نحوی که طرف مقابل با تعهداتی کلی و اصطلاحا بر کلیات، راه تفسیرهای گوناگون را باز کرده و در مقام عمل در مواردی همچون تحریمها، آنچه را که طرف مقابل مد نظر داشت به عنوان تفسیر مورد قبول این عبارات کلی به کار برد.
اکنون مشخص نیست با کدام پشتوانه کارشناسی، زمزمههای حرکت به سمت «دو مرحلهای شدن توافق» ایران و 5+1 مطرح میشود و حال آنکه به نظر میرسد وجود 7 ماه، زمانی کافی برای بحث بر سر جزئیات و کلیات به صورت مفصل و همزمان با هم باشد؛ به این ترتیب که مشخص شود دقیقا ایران کدام امتیاز مشخص را با قید تعداد و میزان و حجم در مقابل کدام امتیاز مشخص با قید بند و ماده و مدت زمان خواهد داد و دریافت خواهد کرد.
فارن افرز: دولت آمریکا نمیتواند هیچ توافقی را با ایران تضمین کند
یک نشریه آمریکایی اعلام کرد کاخ سفید حتی اگر در مذاکرات هستهای با ایران به توافق برسد این توافق دارای هیچ تضمینی از سوی آمریکا نیست.
مجله فارن افرز در گزارش تحلیلی خود مینویسد: اوباما گفته که با یک معامله بد توافق نخواهد کرد اما او برای رسیدن به نوعی توافق تحت فشار است، شکست در توافق با ایران میتواند بر فهرست مشکلات فزاینده خارجی وی افزوده شود.
فارن افرز در عین حال با اشاره به چالشهای موجود بر سر توافق و فقدان تضمین برای آن نوشت: حتی اگر دو طرف به توافق دست یابند، روند اجرای آن میتواند منجر به چالشهای مهمتری شود. به عنوان مثال اگر کنگره از شرایط توافقنامه راضی نباشد، میتواند تحریمهای اضافی بر ایران تحمیل کند؛ رخدادی که به احتمال زیاد توافق رو به شکلگیری را متوقف خواهد کرد. شدت تحریمهای امروز نتیجه اقدامات سختگیرانه کنگره در سال 2010 است. این مجله ادامه میدهد: هر توافقنامهای که برنامه هستهای ایران را به جای نابودی، متوقف کند با تردید و مقاومت کنگره روبرو میشود. اوباما حتی اگر موفق شود تحریمهای کنونی را بدون تأیید کنگره به تعویق بیاندازد، کنگره میتواند دست به اقدامات تازهای بزند. بنابراین تحریمهای مذکور نمیتواند بدون موافقت کنگره برداشته شود. به همین دلیل هم ایران به همکاری بعد از توافق رضایت نخواهد داد.
مجله فارن افرز درباره چالش بعدی نوشت: چالش دیگر، نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری اوباما است، اولویت این توافق در دستور کار سیاست خارجی واشنگتن تنها تا زمانی تضمین شده است که او در مقام خود باقی بماند. پس از گذشت 2 سال باقی مانده از دوره ریاست جمهوری اوباما، رئیس جمهوری تازه آمریکا میتواند مطلوبیت توافق با ایران را بار دیگر ارزیابی کند و تجدید نظری جدی در شرایط و مفاد آن را درخواست کند.
در ادامه این تحلیل آمده است: از این رو،رئیس جمهوری بعدی هر توافقی که در زمان اوباما ایجاد شده را میتواند به خطر اندازد. در این ارتباط اوباما خود موافقتنامههای تجاری با کشورهای کلمبیا و کرهجنوبی را که از دوره «جورج دبلیو بوش» رئیس جمهوری جمهوریخواه به وی واگذار شده بود، دوباره بررسی کرد.
فارن افرز خاطرنشان کرد: اگر ایالات متحده نیاز کمتری به همکاری با ایران داشته باشد یا در صورتی که منافع مورد انتظار چنین همکاری تحقق نیابد برخی از ستونهای تقویت این توافق ممکن است فرو ریزد. افزون بر آنچه گفته شد، حتی اگر توافق با ایران برخی تحریمهای مربوط به موضوع هستهای را که از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا تحمیل شده است از میان بردارد، هیچ تأثیری بر بسیاری از تحریمهای دیگر نخواهد داشت. واشنگتن اعلام کرده که اقدامات اجرایی تهاجمی خود علیه شرکتهای ناقض تحریمهای به جا مانده را حفظ خواهد کرد. چنین اقدامی در تهران به عنوان نقض توافق نگریسته خواهد شد.
انتهای پیام/