«کالوینو» و کباب اصلاحگری دینی با دود سکولاریسم و بوی دموکراتیسم
خبرگزاری تسنیم: فقط ۱۱ سال پس از اینکه پیروان کالون، «سروتوس» طرف درگیر با پیشوای دموکراتشان را زندهزنده در آتش سوزاندند، پیشوایشان در آتش سوزانده شد.
«جیووانی کالوینو» یا «ژان کالون» (John Calvin) زمانی ظهور فکریش را آغاز کرد که پروتستانها به عنوان اپوزوسیون و اصلاحگرایان مذهبی سخت مورد آزار و تعقیب کلیساهای کاتولیک قرون وسطی بودند. کالون پس از فارغالتحصیل شدن در رشته حقوق به خاطر برخی اظهار نظرها درباره مذهب کاتولیک و هواداری از اندیشههای مارتین لوتر، توسط انجمن محلی کلیسا نویان تکفیر شد. این آغاز مقابله فکری و سیاسی اندیشمند نهضت اصلاح دینی بود. از سال 1534 میلادی که کالون در 25 سالگی رهبری هواخواهان پروتستان را به دست گرفت تا سال 1564 میلادی که بر اثر مخالفت با کلیسا محکوم به مرگ و زنده زنده در آتش سوزانده شد، تنها 30 سال گذشت؛ 30 سال پرهیاهو که حوادث آن به اضافه برخی دیگر از رویدادها، راه جدیدی را پیش پای کلیسای قرون وسطی نهاد.
نخستین و مهمترین خدمت او به نهضت اصلاح دینی این بود که تعالیم مصلحان کلیسا را در کتابی جمعآوری کرد و اثری را منتشر کرد که تأثیری حیاتی بر نهضت اصلاح دینی گذاشت. «مبادی دین مسیحی» که شرحی نظاممند بر ارکان اصلی ایمان مسیحی بود برای نخستین بار در سال 1536م به چاپ رسید و کالون را پر آوازه کرد. تو هدفش از نگارش و انتشار کتابش را اینگونه توضیح داد: «هدف من در این کتاب، آمادهسازی و تربیت دانشجویان الهیات مقدس، برای مطالعه کلام خدا است، تا آنها بهآسانی بدان دسترسی داشته باشند و بتوانند بدون مشکل به آن مراجعه کنند».
بنا بر تعاریف امروزی، کالون متفکری سکولار محسوب میشود که البته هرگز قصد نداشت ارتباطش را با ایمان خالص مسیحی قطع کند. او در راهی که برگزیده بود مومنانه قدم برداشت و بر این عقیده استوار ماند که «مومن بودن» با «متشرع بودن» نه تنها تمایز اساسی دارد، بلکه حصول تشرع تا حد زیادی مانع نیل به ایمان است. او در رسیدن به برداشتاش از ایمان و تشرع و همچنین تقیدش به کلیسا، تاریخ مسیحیت کاتولیک در قرون وسطی و واقعیت سیاسی اجتماعی اروپا را در حاکمیت کلیسا رقم خورده بود، مد نظر داشت.
هدف کالون شکل دادن به «زندگی روزمره و دنیایی» بر اساس ایمان مذهبی بود و قصد داشت شهر ژنو را به صورت جامعهای آرامانی که حکومتش در دست اولیای دین و مومنان است، درآوَرَد. پس از فراز و نشیبهای بسیار او نهایتا به سازماندادن قوانین شهر ژنو، ایجاد مدارس در شهر، رایزنی در مسائل سیاسی، توسعه تجارت و موعظه اهالی شهر همت گماشت و تا حدی هم در ارتقای ژنو توفیقاتی داشت. بدینترتیب فرقه کالْوِنیسْم بنیان نهاده شد.
عقاید کالون گاه با مبانی آئین کاتولیک مغایرتهای صریح داشت؛ مثلا او قدرت پاپ را انکار میکرد و بر خلاف علمای کاتولیک که تطهیر از گناه به وسیله اعمال خیر و صدقه را میسر میدانستند، تنها و تنها ایمان به خداوند و حقانیت عیسی(ع) را بنیان هر گونه بخشش، تطهیر یا سعادتی تلقی کرد. بر همین مبنا او با تأکید بر اینکه هر آئین یا فعل مقدسی، باید بر پایه وعده و دستور خداوند استوار باشد، پنج آئین از هفت آئین مقدس مسیحیت کاتولیک را نفی کرد و تنها دو آئین «تعمید» و «عشای ربانی» را مجاز دانست. در این میان کلیسا هم صرفا جایی است که در آن کلام خدا یا متن مقدس تبلیغ و موعظه شود و آئینهای مقدس بهدرستی اجرا شوند. بر مبنای نظرگاه کالون فهم، تاویل و تفسیر متن مقدس بر عهده خود مردمان و مومنان است که مخاطبان خداوند هستند؛ او معتقد بود که متن مقدس یگانه منبع قانون الهی است که بر آدمی لازم است که خود آن را بفهمد و تعبیر کند و قوانین آن را مبنای نظام اخلاقی و اجتماع خود قرار دهد. در نهایت رستگاری مخصوص برگزیدگان خدا است و هیچ عمل انسانی نمیتواند او را به رستگاری نائل سازد مگر اینکه خداوند از پیش آن فرد را برگزیده باشد. زیرا هم اهل سعادت و هم اهل شقاوت را خدا انتخاب میکند؛ در حقیقت برای هر فرد آدمی، از پیش مقدر شده که رستگار است یا نه! کارهایی که آن فرد انجام دهد، نمیتواند در سعادت یا عدم سعادت اخروی فرد تغییری ایجاد کند. توجیه کالون برای این اعتقادات، تاکید نظری او بر حاکمیت مطلق اراده الهی بود و از این رو خود را خالصتر و محقتر از کاتولیکها میدانست تا جایی که حتی برای اثبات اعتقاداتش به درگیری و نزاع هم دست برد.
در حقیقت کالون با همه اختلافاتی که با کاتولیکها داشت، در یک مورد با آنها همراه بود و آن هم «عدم تساهل و تسامح در حوزه دین و اعتقادات» بود؛ این در واقع، نوعی تفاوت آئین کالونی با دیگر شعبههای پروتستان است. یعنی کالون در طول زندگی اصلاحگرایانه خود، بارها موجب نزاعهای عقیدتی شد که در برخی موارد، حتی موجبات قتل مخالفان هم فراهم شد. بنابراین وجود این سوابق در کارنامه دینی کالون، از او چهرهای مخدوش نمایان کرده است؛ مثلا او در ژنو، با «سباستین کاستلیون» بر سر تفسیر صحیح فرود آمدن مسیح در دوزخ و معتبر بودن کتاب «غزل غزلها»، مناقشات شدیدی داشت و بر سر آموزه تقدیر ازلی با «جروم بالسک»، مناقشهای علنی کرد که سرانجام سرانجام کاستلیون و بالسک، هر دو ناگزیر به ترک ژنو شدند.
از دیگر مناقشهها و درگیریهای کالون که تاریخ هرگز نمیتواند آن را به فراموشی بسپرد، مناقشه بسیار شدید او با «میشل سروتوس» بود؛ سروتوس با مطالعه کتاب مقدس مشاهده کرد که مسئله «تثلیث» در متن کتاب مقدس نیست و صرفا به خاطر اعتقادنامه «نیقیه»، برای مسیحیان به باور تبدیل شده است، در حالی که به نظر میرسد حق کاملا با سروتوس است، اما کالون او را متهم به بدعتگذاری کرد و سروتوس مجبور شد به فرانسه بگریزد؛ اما ماجرا به همینجا ختم نشد و پیروان کالون او را پیدا کردند و در سال 1553 میلادی زندهزنده در آتش سوزاندند. مکگراث، الهیدان مسیحی درباره این مسئله گفته است: «قضیه سروتوس همچنان وجهه کالون را به عنوان یک رهبر مسیحی لکهدار کرده است». با اینحال همگان درباره کالون و کالونیسم معتقدند که اصول و عقاید فرقه کالون که جزو پروتستانها محسوب میشود، دارای روح دموکراتیک است که در عین حال مخالف تشرع و تقید به آداب مذهبی معمول در مذهب کاتولیک است!
خود کالون هم سرانجام سرنوشتی مشابه با سروتوس پیدا کرد و در چنین روزی در نهم دسامبر 1564 میلادی بر اثر مخالفت با کلیسای کاتولیک محکوم به مرگ شد و در 55 سالگی زنده زنده در آتش سوزانده شد.
انتهای پیام/