آیا اهل بیت امام حسین، در اولین اربعین به کربلا بازگشتند؟
شیعیان کشور عراق، بر همین اساس هر ساله از شهر مقدس نجف اشرف، با پای پیاده به زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میشتابند و گرچه صدام حسین، دیکتاتور سفاک عراق، تلاشهای بسیاری برای نابود کردن این سنت به کار بست، اما پس از سقوط او، هر ساله بر جمعیت عظیم زائران پیاده امام حسین علیهالسلام در روز اربعین افزوده شد؛ چنانکه شمار این زائران در اربعین جاری از 20 میلیون نفر نیز گذشت و بیش از یک میلیون نفر ایرانی در این مراسم عظیم شرکت جستند.
علاوه بر آنچه در حدیث امام حسن عسکری آمده است، امام صادق علیهالسلام نیز زیارتنامهای به صفوان بن مهران جمال تعلیم کرده است که با عنوان «زیارت اربعین» در کتب ادعیه آورده شده است.
رخدادهای اولین اربعین چه بود؟
شیخ مفید، شیخ طوسی و علامه حلی، 20 صفر و روز اربعین را روز بازگشت نزدیکان امام حسین علیهالسلام، از شام به سوی مدینه میدانند. همچنین معتقدند در همین روز بود که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا، از مدینه به کربلا آمد و اولین زائر مزار امام حسین علیهالسلام بود.
بنابر آنچه در منابع کهن تاریخی آمده، سرِ مبارک امام حسین علیهالسلام، در روز اربعین به بدن ایشان ملحق شده است. همچنین در برخی منابع دیگر، ورود خانواده امام حسین علیهالسلام از شام به کربلا نیز در این روز دانسته شده است. سید ابن طاووس، در کتاب «الاقبال»، مینویسد که در غیر کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی، «آمده است که اهل بیت علیهمالسلام، روز 20 صفر از شام به کربلا رسیدند.»
تاریخنگاران و ورود اهل بیت به کربلا در اولین اربعین
ابوریحان بیرونی متوفای 440 هجری قمری، در کتاب ارزشمند «الآثار الباقیة عن القرون الخالیة» مینویسد که در روز بیستم صفر، سر حسین علیهالسلام به بدنش ملحق و در همان مکان دفن گردید. و زیارت اربعین درباره این روز است. و آنان چهل نفر از اهل بیت امام حسین علیهالسلام بودند که پس از بازگشت از شام، مزار حضرت سیدالشهدا را زیارت کردند.
بیرونی علاوه بر آنکه گذشت چهل روز از واقعه جانسوز عاشورا را دلیل نامگذاری اربعین میداند، حضور 40 تن از اهل بیت امام حسین بر مزار او را نیز شاهد دیگری بر «اربعین» نامیده شدن این روز میشمارد.
شیخ بهایی متوفای 1030 هجری قمری نیز در کتاب «توضیح المقاصد»، روز نوزدهم صفر را روز زیارت اربعین اباعبدالله الحسین علیهالسلام میداند و مینویسد: در این روز که 40 روز از شهادت امام علیهالسلام میگذشت، روز ورود جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت قبر حضرت است، و آن روز، با ورود اهل بیت امام علیهالسلام از شام به کربلا یکی شد؛ در حالی که آنان عزم مدینه داشتند.
شیخ بهایی از آن رو 19 صفر را روز اربعین میداند که روز عاشورا را مبنای محاسبه به عنوان مبدأ اربعین قرار داده است، اما چنان که سید ابن طاووس در کتاب اقبال نوشته است، شهادت امام حسین علیهالسلام، در ساعات پایانی روز عاشورا رخ داده و مبنای محاسبه اربعین، طبعا میباید یازدهم محرم باشد.
علاوه بر ابوریحان بیرونی و شیخ بهایی، آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی نیز معتقد بوده است که 20 صفر سال 61 هجری، همان روزی است که اهل بیت امام حسین علیهالسلام دیگربار وارد صحرای کربلا شدهاند و به مزار حضرت سیدالشهدا شتافتهاند. سید محمدعلی قاضی طباطبایی در پاسخ به محدث نوری که منکر رسیدن اهل بیت امام در اولین اربعین است، شواهد و قرائن متعددی بیان کرده است.
آیت الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی را البته نباید با آیت الله سید علی قاضی طباطبایی استاد بزرگوار علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه اشتباه گرفت. آیت الله قاضی طباطبایی، اولین شهید محراب و صاحب تالیفات و کتابهای فراوان و ارزشمندی است و «تحقیق درباره روز اربعین حضرت سیدالشهدا علیهالسلام» که به زبان فارسی چاپ شده، یکی از آثار گرانقدر ایشان است.
پاسخهای قاضی طباطبایی به 7 اشکال محدث نوری
آیت الله قاضی طباطبایی در این کتاب، به تفصیل به اشکالات مرحوم محدث نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» پاسخ میگوید. محدث نوری، ورود اهل بیت امام حسین به کربلا در اولین اربعین را دارای 7 اشکال دانسته است. اولین اشکال از نظر او، عدم تناسب زمان 40 روزه از عاشورا تا اربعین، با حوادثی است که در این روزها رخ داده است؛ از توقف اهل بیت امام حسین علیهالسلام برای کسب تکلیف عبیدالله بن زیاد از یزید بن معاویه درباره اسرا، تا مدت اقامت اهل بیت در شام و فاصله میان شام تا کربلا.
آیت الله شهید قاضی طباطبایی در پاسخ به این اشکال محدث نوری، با بیان 17 شاهد تاریخی، به ذکر مواردی میپرازد که کسانی فاصله میان کوفه تا شام را در 10 روز و در مواردی حتی کمتر از 4 روز طی کردهاند. قاضی طباطبایی با ذکر این موارد میکوشد «عدم امکان» رسیدن اهل بیت امام حسین به کربلا در اربعین اول را نقض کند و این رخداد را امری ممکن نشان دهد.
اقامت 20 روزه در کوفه، راست یا ناراست؟
قاضی طباطبایی، همچنین اقامت 20 روزه اهل بیت در کوفه و کسب تکلیف عبیدالله از یزید درباره شیوه برخورد با اسیران را نیز زیر سوال میبرد و میگوید: منابع کهن، سخنی از نامه ابن زیاد به یزید، و کسب تکلیف او درباره اسرا و سرهای شهیدان به میان نیاوردهاند، بلکه در منابع از جمله «کتاب الفتوح» ابن اعثم، تصریح شده است که ابن زیاد، گزارش اقدامات انجام شده را در نامهای نوشت و به همراه سرِ مبارک امام حسین علیهالسلام، به شام فرستاد.
آیت الله قاضی طباطبایی همچنین تاکید میکند که طبری واقعه کربلا را از کسانی همچون امام باقر علیهالسلام، حصین بن عبدالرحمن و هشام کلبی شاگرد ابومخنف نقل کرده، و در هیچکدام از این روایات، اثری از اجازه عبیدالله از یزید نیست. با این حال او میپذیرد که در گزارش عوانة بن حکم از رخدادهای پس از عاشورا، خبر از چنین اجازهای به میان آمده، اما قاضی معتقد است چنانکه در کتاب قاموس الرجال مرحوم محمدتقی شوشتری نیز آمده، این گزارش مخدوش و غیرقابل پذیرش است.
آیا منابع تاریخی کهن، اولین اربعین را رد کردهاند؟
دومین اشکال محدث نوری این است که در منابع تاریخی کهن از جمله «تاریخ الامم و الملوک» طبری، «الارشاد» شیخ مفید که هر دو این منابع، واقعه عاشورا را از قول ابومخنف نقل کردهاند، هیچ اشارهای به ورود اهل بیت به کربلا در عاشورای اول نیست. به گفته محدث نوری، طبرسی متوفای 548 هجری قمری، وارزمی متوفای 568 هجری قمری، ابن اثیر، متوفای 630 هجری قمری، سبط ابن جوزی و عماد الدین طبری نیز هیچ اشارهای به چنین رخدادی نکردهاند.
پاسخی که برخی اندیشمندان به این اشکال محدث نوری دادهاند، این است که گرچه این واقعه در منابع ذکر شده مورد تصریح قرار نگرفته، اما بر عدم رخ دادن آن نیز تاکید نشده است و بنابراین ممکن است این رخداد به دلایلی عامدا در برخی تواریخ ذکر نشده باشد. چنانکه شیخ مفید، در کتاب خود «الارشاد»، به دلیل شرایط زمانه، حتی به جزئیات جریان سقیفه و مسئله بیعت با ابوبکر نپرداخته است.
با این حال چنانکه پیش از این گفته شد، تاریخنویسان و عالمانی از جمله ابوریحان بیرونی، ابن نما، سید بن طاووس و شیخ بهایی، به ورود اهل بیت امام حسین علیهالسلام به کربلا در اربعین اول تصریح کردهاند.
مختصرنویسی شیخ مفید در کتاب الارشاد
علاوه بر این، سبک بیان رخدادهای تاریخی در کتاب «الارشاد» شیخ مفید، حاکی از عدم بیان برخی جزئیات است. چنانکه در متن این کتاب آمده است: «فسار معهم فی جملة النعمان، و لم یزل ینازلهم فی الطریق و یرفق بهم کما وصاه یزید و یرعونهم حتی دخلوا المدینه»؛ آنان همراه نعمان شدند و نعمان پیوسته آنان را در راه فرود میآورد و چنانکه یزید سفارش کرده بود، با آنان مدارا میکرد، تا آنکه وارد مدینه شدند.
از این متن روشن است که شیخ مفید به رخدادهای شام تا مدینه اشاره نکرده است و شیوه اختصار را در بیان رخدادها برگزیده است.
مرحوم محدث نوری در کتاب خویش، موارد دیگری از جمله وجود روایتهایی مبنی بر ورود اهل بیت به مدینه در روز اربعین را نیز مورد اشاره قرار داده تا اثبات کند حضور اهل بیت امام حسین علیهالسلام در کربلا ممکن نیست در اولین اربعین رخ داده باشد. با این حال همه این اشکالات با پاسخهایی مواجه شده و اشکالات محدث نوری حداکثر در راستای بعید شمردن اینچنین رخدادی پذیرفته شده است؛ نه غیر ممکن بودن ورود اهل بیت به کربلا در اربعین 61 هجری.
اشکالات ناکافی مخالفان، شواهد کافی موافقان
علاوه بر ناکافی بودن اشکالات محدث نوری برای اثبات عدم ورود اهل بیت به کربلا در اولین اربعین، و همچنین تصریح تاریخنگارانی از جمله ابوریحان بیرونی و شیخ بهایی در تایید این رخداد، شواهدی نیز میتوان برشمرد تا ورود اهل بیت به کربلا در اولین اربعین پذیرفتنی و اثبات شود.
اولین شاهد در این زمینه، محل دفن سر مبارک امام حسین علیهالسلام است که بر اساس منابع تاریخی شیعه و سنی، سر امام حسین علیهالسلام، به بدن ایشان ملحق شده است. شیخ صدوق متوفای 381 قمری، سید مرتضی متوفای 436 قمری، فتال نیشابوری متوفای 508 قمری، ابن نمای حلی، سید ابن طاووس متوفای 664 قمری، شیخ بهایی و علامه مجلسی، در این زمینه تصریح کردهاند.
شیخ صدوق در این باره مینویسد: علی بن الحسین علیهالسلام همراه زنان از شام خارج شد و سر حسین را به کربلا بازگرداند. سید مرتضی نیز میگوید: روایت کردهاند که سر امام حسین علیهالسلام، با جسد در کربلا دفن شد.
قرطبی متوفای 671 از تاریخنگاران سنی، در کتاب «التذکرة فی امور الموتی و امور الآخرة» مینویسد: امامیه میگویند که سر حسین علیهالسلام پس از چهل روز به کربلا بازگردانده و به بدن ملحق شد و این روز نزد آنان معروف است و زیارت در آن روز را زیارت اربعین مینامند.
درباره مکان سر امام حسین علیهالسلام، اقوال دیگری نیز وجود دارد، اما با این حال قول مشهور و مورد پذیرش بیشتر علمای شیعه و سنی، همان الحاق به بدن مبارک ایشان است.
قرائن و شواهد چه میگویند؟
سرانجام باید پذیرفت که گرچه اثبات قطعی ورود اهل بیت امام حسین علیهالسلام به کربلا در اولین اربعین، آسان نیست، اما رد آن نیز دلایل کافی ندارد بر اساس قرائن و شواهد فراوانی که بخشی از آن ذکر شد، میتوان پذیرفت که بازماندگان سپاه اسلام، که پس از واقعه عزتآفرین، شورانگیز و حماسی عاشورا به شام برده شدند، پس از آن به سوی کربلا شتافتند و پس از جابر بن عبدالله انصاری، اولین زائران شیدای حضرت سیدالشهدا و یاران ایشان بودند.
خطبههای رسا و شیوای حضرت امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها، چنان زلزلهای در کاخ یزید افکند، که بر اساس روایات تاریخی، یزید از آنچه کرده بود اظهار پشیمانی کرد و تلاش کرد دیگران را در آنچه رخ داده بود مقصر جلوه دهد. شاید از همین رو بود که به سپاه خود دستور داد در مسیر شام تا مدینه، با اسرا مدارا کنند. آیا دور از ذهن است که در چنین شرایطی، فرزندان و نزدیکان حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، عزم زیارت امام حسین علیهالسلام کرده باشند تا از اولین زائران شهیدان عاشورا شناخته شوند؟
وقتی پیاده روی اربعین مرسوم شد
نقل می کنند که بعد از درگذشت شیخ مرتضی انصاری، زمانی رسید که پیادهروی نشانه فقر بود و هرکه پیاده زیارت کربلا میرفت، به عنوان شخصی از طبقات پایین جامعه بهحساب میآمد. مرحوم محدث نوری همت گذاشت که این سنت را احیا کند؛ بهویژه در عید قربان که بههمراه اصحابش پیاده به طرف کربلا حرکت میکرد اما به علت بیماری توان پیادهروی در یک روز را چنانکه مرسوم بود نداشت. لذا این راه را در سه روز طی میکرد. در دومین سال رغبت مردم و صالحان نسبت به زیارت پیاده حرم امام حسین (علیهالسلام) بیشتر شد؛ بهگونهای که در بعضی از سالها تا 30 خیمه در راه برپا میشد که در هر خیمه بین 20 تا 30 نفر به استراحت و طی طریق مشغول بودند.