افغانستان و سیاست متوازن منطقهای
خبرگزاری تسنیم: بسیاری از کارشناسان افغان با انتقاد از عملکرد ۱۳ ساله سیاستهای منطقهای دولت «حامد کرزی» معتقدند که اصل موازنه در سیاست خارجی افغانستان رعایت نشده و این ناهماهنگی از مهمترین دلایل افزایش ناامنیهای این کشور است.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، در سیزده سال گذشته، بسیاری از کارشناسان با انتقاد از سیاستهای منطقهای دولت حامد کرزی رئیس جمهور سابق افغانستان میگویند که سیاست خارجی دولت کرزی بر مبنای منافع ملی افغانستان استوار نبوده و همچنین نتوانسته در روابط با همسایگان این کشور، اصل موازنه را مدنظر قرار دهد.
بنابراین آنها عدم بکارگیری موازنه و ناهماهنگی در اتخاذ یک سیاست خارجی متوازن، از مهمترین دلایل افزایش ناامنیهای افغانستان است.
حامد کرزی در سالهای نخست ریاست جمهوری افغانستان سیاست گرایش به غرب را پیش گرفت و این نزدیکی را همواره یکی از دستاوردهای حکومتش عنوان میکرد، با این وجود اگر چه در سالهای اخیر این گرایشهای غربی را تعدیل کرد اما عدر رابطه با هند و پاکستان نامتعادل عمل کرد و تا زمان پایان ریاست جمهوری همواره سیاست نزدیکی به هندوستان او ادامه یافت.
به باور کارشناسان، تنشهای تاریخی هند و پاکستان رقابت شدیدی برای نفوذ به افغانستان را بین 2 کشور بوجود آورده و در عین حال سیاست نزدیکی دولت کابل به هندوستان سبب تحمیل هزینههای سنگینی به افغانستان شده است و در نتیجه پاکستان از راههای گوناگون کوشید تا تمایل دولت کابل را به «دهلینو» تغییر دهد اما این تلاشها دستاوردی نداشت و در نتیجه به افزایش حملات مخالفان مسلح دولت افغانستان روی آورد.
به موازات سیاستهای گذشته اسلامآباد علیه افغانستان، «پرویز مشرف» رئیس جمهور سابق پاکستان در یک اظهارنظر کمسابقه و غیردیپلوماتیک درباره آینده افغانستان اعلام کرد که با پایان یافتن سال جاری میلادی وخروج نیروهای بینالمللی، افغانستان به میدان جنگ نیابتی هندوستان و پاکستان تبدیل خواهد شد و دولت دهلینو کوشش خواهد کرد که از اقوام غیرپشتون علیه منافع پاکستان استفاده کند و پاکستان نیز از اقوام پشتون برای بدست آوردن منافع خودسود خواهد برد.
اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در واکنش به این سخنان در هجدهمین نشست اعضای سازمان «سارک» در «کاتماندو» پایتخت «نپال» گفت: نه افغانستان برای حمله به کشورهای همسایه مورد استفاده قرار خواهد گرفت و نه اجازه خواهد داد که زمینههای جنگ نیابتی در این کشور بوجود آید.
بنابراین اظهارات پرویز مشرف اینگونه به نظر میرسد که جنگ و خشونت در افغانستان کاهش نخواهد یافت و همچنان مردم و حکومت افغانستان باید خواستار حضور هرچه بیشتر نیروهای بینالمللی در خاک خود باشند به این گمان که شاید حضور نیروهای خارجی بتواند از جنگ و خشونت بیشتر جلوگیری کند.
از سوی دیگر، اینگونه اظهارات بیش از آن که به نفع افغانستان و پاکستان باشد به نفع کشورهای غربی است و بستر حضور آنها را بیش از پیش فراهم میکند و توجیهی برای حضور دراز مدت آنها بوجود میآورد.
این در حالی است که حملات مخالفان مسلح دولت افغانستان افزایش یافته و به نظر برخی کارشناسان ممکن است اهداف وانگیزههای فراوانی در پس پرده تشدید این حملات باشد در عین حال همزمانی این حملات با پایان یافتن ماموریت نیروهای بینالمللی در افغانستان این حقیقت را تداعی میکند که سخنان پرویز مشرف، تشدید حملات انتحاری و اعلام آمریکاییها برای تمدید ماموریتهای جنگی خود در افغانستان، همه حلقه یک زنجیراند که در نهایت سبب تثبیت حضور نیروهای آمریکایی و کشورها غربی در افغانستان و منطقه خواهد شد.
نتیجه دیگر آن است که تشدید حملات انتحاری با حضور نیروهای غربی در افغانستان متوقف نخواهد شد زیرا پاکستان نیز برای معطوف کردن کمکهای غربیها به خود دست از یاری مخالفان مسلح برنخواهد داشت و حکومت وحدت ملی افغانستان با چالشهای بزرگتری روبرو خواهد شد.
حال، با توجه به وضعیت پیچیده موجود در افغانستان، اشرف غنی با چه قدرت و توانایی از جنگ نیابتی (به قول مشرف) و بروز خشونت در این کشور جلوگیری خواهد کرد؟ البته با در نظر گرفتن این نکته که تجربه حضور نیروهای غربی در افغانستان نیز موفقیت آمیز نبوده و نتوانسته امنیت مطلوب را در این کشور پدید آورد و حتی ارادهای برای تامین امنیت نیز بوجود نیامده است.
همچنین روسیه نیز با توجه به حوادث اکراین با غرب تقابل پیدا کرده و نسبت به حضور نیروهای غربی در افغانستان و منطقه احساس بدگمانی میکند نیز خواستار شفافیت حضور این نیروها از طریق شورای امنیت سازمان ملل متحد شده است.
به نظر میرسد که اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان در این میدان مهرهای برای بازی ندارد بنابراین باید وضعیت بغرنج کنونی را بپذیرد و همانند حکومت حامد کرزی به عمر بدون دستاورد موثرش ادامه دهد یا آن که با یک رویکرد جدید به نیروهای ملی این کشور بنگرد و در راستای استحکام و انسجام درونی این کشور نیروهای پراکنده ملی را گرد آورد و با شناسایی زمینههای نفوذ، آنها مسدود کند از سوی دیگر، در تشکیل کابینه تعادل و انصاف را رعایت کند تا اعضای حکومت وحدت ملی با اتحاد و انسجام هر چه بیشتر در کنار یکدیگر قرار گیرند و با صف واحد با دوستان و دشمنان افغانستان مواجه شوند.
این در حالی است که وقتی مقامات پاکستان از جنگ نیابتی میگویند، با اطمینان میتوان گفت که عناصر پاکستانی در افغانستان برای جنگ نخواهند آمد بلکه بیشترین پیاده نظام پاکستانیها کسانی هستند که زمینههای استخدام آنها وجود دارد، اگر این زمینه هابرچیده شود و یا کاهش یابد امنیت نیز در افغانستان بهبود خواهد یافت و رعایت این موضوع برای آینده افغانستان تاثیرگذار و مهم است.
انتهای پیام/ع