۹ دی نقطه بازگشت به اوج


خبرگزاری تسنیم: جالب اینکه افرادی همچون آقایان تاج زاده و آخوندی که هر دو سابقه معاونت سیاسی وزارت کشور را در دولت های مختلف دارند صراحتا گفتند امکان هیچ تقلبی در انتخابات وجود ندارد اما این نوع اظهارات هیچگاه و به عمد مورد توجه قرار نگرفت.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، رضا مقدسی در یادداشتی نوشت:

دو واقعه تلخ در تاریخ انقلاب اسلامی موجب بروز شکاف های اجتماعی شدند؛ یکی در سالهای آغازین انقلاب که ابوالحسن بنی صدر در پیوند با منافقین به رویارویی با شهید مظلوم بهشتی و روحانیت انقلابی و مبارز پرداخت و متاسفانه آحاد جامعه را با دروغ ها ی خود فریفت و دچار سردرگمی و دو دستگی کرد و دیگری فتنه سال 88 که با دروغ تقلب در انتخابات توسط میرحسین موسوی و مهدی کروبی کلید خورد و برخی صفوف جامعه را رودروی یکدیگر و مقابل نظام اسلامی قرار داد . هر دو واقعه دارای نقاط مشترک و عبرت هایی هستند که باید مورد تامل اهل نظر قرار گیرد.

اول اینکه" دروغ "و "فریبکاری" منشاء هر دو واقعه است؛ بنی صدر در آن سالها بی محابا و خیره سرانه سیل تهمت ها را به سید مظلوم بهشتی نسبت می داد که دردمندانه بخشی از این اتهامات واهی توسط گروهی از مردم باور شده بود. مخالفان شهید بهشتی در شعارهای خود او را به کشتن مرحوم آیت الله طالقانی ، بهره مندی از ثروت و خانه آنچنانی و... متهم می کردند تا جایی که امام راحل پس از شهادت آن بزرگوار ویژگی بارز آیت الله دکتر بهشتی را مظلومیت او دانستند  ودرباره آن عزیز سفرکرده فرمودند : این آقای بهشتی مسلمان، متعهد، مجتهد، این چه کرده بود که تو تاکسی می‏نشستی، می‏دیدی که دو نفر آدم به هم می‏رسند یک حرفشان فحش به اوست؟! تو اجتماعات، یک دسته‏ای مرگ بر کی{بهشتی}، طالقانی را تو کشتی می‏گفتند.و بعد تصریح کردند: آنچه که من راجع به ایشان متاثرهستم  و شهادت ایشان درمقابل او ناچیز است، مظلومیت ایشان در این کشور بود.

همین گونه در سال 88 نیز سیل دروغ پردازی ها، باورهای مردم را نشانه رفت. برخی از دروغ ها  آنقدر آشکار و مضحک اند که عقل را مستاصل می کند به عنوان مثال خاطره ای که نمایندگان دیدارکننده با آقای کروبی نقل می کنند که : کروبی مدعی شد صندوق هایی را از روسیه وارد کشور کرده اند که دو لایه است و پیش از انتخابات لایه خارجی آن را با رای به احمدی نژاد پر کرده اند و روز انتخابات مردم رای خود را به لایه درونی انداخته اند که به دلیل وجود ماده ای خاص در جداره لایه اول و دوم رای های لایه درونی از بین رفته و حل شده است و زمانی که صندوق ها را باز کرده اند فقط آرای احمدی نژاد درون آن بوده است!

جالب اینکه افرادی همچون آقایان تاج زاده و آخوندی که هر دو سابقه معاونت سیاسی وزارت کشور را در دولت های مختلف دارند صراحتا گفتند امکان هیچ تقلبی در انتخابات وجود ندارد اما این نوع اظهارات هیچگاه و به عمد مورد توجه قرار نگرفت.

دومین نکته ای که حائز توجه است و عوامل این دو واقعه بشدت تحت تاثیر آن بودند "منیت ها "و "خود محوری ها" و مقدم دانستن خواسته ها و تمایلات شخصی بر منافع مردم و نظام اسلامی است. این ویژگی در ابوالحسن بنی صدر چنان پررنگ و بزرگ بود و چنان "منیت" خود را وسط معرکه قدرت آورده بود که امام راحل عتاب گونه به او فرمودند: " هی نگویید من، این من که  می گویید شیطان است". آنها که به خاطر دارند، می دانند که سخنرانی های بنی صدر ،  سراسر مشحون از "من" گفتن های مکرر بود. عوامل کودتای امریکایی، انگلیسی سال 88 نیز چنین بودند. در روز 22 خرداد با وجود آنکه هنوز ساعاتی از انتخابات باقی بود ساعاتی قبل از پایان موعد قانونی رای گیری  اعلام پیروزی کردند و تا آخر برای دفاع از منیت خودشان در مقابل مردم، نظام و رهبری ایستادند.

سومین نکته برجسته این دو رویداد مربوط به "میدان داری منافقین" است. در فتنه بنی صدر، واقعه چهاردهم اسفند  سال 59 در دانشگاه تهران، نقطه عیان شدن میدان داری منافقین و بریدگان از انقلاب بود. در آن ماجرا منافقین و ضد انقلاب عملا و علنا به عنوان پیاده نظام رئیس جمهور وقت به میدان آمدند و صحنه سخنرانی بنی صدر در دانشگاه تهران را اداره می کردند. بنی صدر هم تماما گوش به فرمان آنها  عمل می کرد. این وابستگی و پیوند با منافقین تا آنجا پیش رفت که بنی صدر حاضر نشد خیرخواهی و دلسوزی امام ره را در مورد خودش بپذیرد و سرانجام هم در لباس زنی بزک‌کرده همراه رهبر منافقین از کشور گریخت.

فتنه 88 نیز چنین بود؛ منافقین با نفوذی که از قبل به ستادهای دو کاندیدای معترض پیدا کرده بودند عملا از یک طرف برای مقاومت و کوتاه نیامدن نامزدهای متوهم تلاش می کردند و از سویی دیگر میدان دار  آشوب ها و هرج ومرج خیابانی بودند. وجود چهره های شناخته شده ای همچون اردشیر امیر ارجمند در ستاد موسوی و یا وابستگان به سرویس های اطلاعاتی غرب در ستاد کروبی و نیز  اظهارات و ذوق زدگی سران گروهک نفاق و جریان های ضد انقلاب، بخوبی گویای نقش آنها و منافعی که نصیب دشمنان قسم خورده ایران اسلامی می کردند، هست.

چهارمین نکته را شاید بتوان در" تمکین به قانون"جستجو کرد. تاریخ انقلاب بخوبی رفتارهای فرا قانونی و غیرقانونی اولین رئیس جمهور انقلاب اسلامی را بخاطر دارد. در همان ماجرای 14 اسفند سال 59 بدنبال اعتراض های گسترده  مردم و شخصیت های دینی و انقلابی به مواضع ضد اسلامی و ضد انقلابی بنی صدر، حضرت امام بیانیه 10 ماده ای صادر کردند و همه مسئولان را به حفظ حرمت یکدیگر و کنارگذاشتن اختلافات و پرهیز از سخنرانی های تحریک کننده دعوت کردند . همچنین هیات سه نفره ای مرکب از نماینده  حضرت امام ، رئیس جمهور و مجلس مامور رسیدگی به اختلافات شد . بنی صدر اما به رفتارهای غیر قانونی و سخنرانی های اختلاف افکن خود ادامه می داد تا آنجا که حضرت امام  به صراحت علیه رفتارهای غیر قانونی رئیس جمهور وقت موضع گرفتند و با تاکید بر تعیین حدود اشخاص خطاب به بنی صدر فرمودند: "نمی شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می کنی قانون را قبول نداری قانون تو را قبول ندارد".

در ماجرای فتنه 88 هم رفتارهای غیر قانونی و برترپنداری خود  از قانون را در نامزدهای معترض شاهد بودیم. با وجود آنکه رهبری همه گونه همراهی و گشایش قانونی را برای رسیدگی به اعتراضات مد نظر قرار دادند و دستگا ه‌های نظارتی را ملزم به رسیدگی حقوق معترضین کردند لکن نامزدهای معترض حق خود را فراتر از قانون می دانستند و به چیزی کمتر از ابطال انتخابات راضی نبودند. در این ماجرا هم رهبر معظم انقلاب حاضر به کوتاه آمدن از قانون نشدند و "مجاری قانونی را تنها مسیر رسیدگی به شبهات مطرح‌شده "خواندند و تاکید کردند: «بنده زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نمی‌روم».

بدون شک بررسی جزئیات بیشتر این دو رویداد نقاط مشترک و درس آموز بیشتری بدست خواهد داد اما از حوصله این یادداشت کوتاه خارج است و قصد نگارنده صرفا از این یادآوری، تاکید بر هوشیاری ما و عبرت گرفتن از رویدادها به اعتبار "فاعتبرو یا اولی الابصار" بود.

دو رویداد یاد شده سرانجامی متفاوت و البته درس آموزتر دارند؛ در ماجرای اول به موازاتی که هنجارشکنی های جریان آشوب طلب و زیاده خواه بنی صدر تداوم داشت حضرت امام با دعوت مسئولان و مردم به وحدت و پرهیز از اختلافات عملا به جریان مذکور فرصت دادند تا  ماهیت خود را برای مردم بیشتر افشا کنند تا آن زمان که مجلس شورای اسلامی طرح عدم کفایت رئیس جمهور را به تصویب رساند. این موضع انقلابی مجلس با استقبال مردم و درک صحیح آنها از واقعیت بی کفایتی رئیس جمهوروقت همراه شد. فتنه بنی صدر البته پایان دردمندانه تری هم داشت و آن حادثه خونبار انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت مظلومانه  آیت الله بهشتی و 72 یار انقلاب بود که بیش از هرچیز ماهیت جریان نفاق را افشا کرد. پس از آن حادثه تلخ آنها که از بنی صدر حمایت می کردندگرچه دیرهنگام اما سرانجام به دروغ های بنی صدر و اتهامات بی اساسی که او و جریان رسانه ایش به پیشگامی روزنامه "انقلاب اسلامی" و هفته نامه "مجاهد" و سایر نشریات  همسو با آن دامن می زنند، پی بردند.

در فتنه88 نیز سیر روشنگری جامعه با سعه صدر کم نظیر رهبر فرزانه انقلاب و به سیره سلف ایشان رقم خورد. سخنرانی 29 خرداد رهبر انقلاب برای بسیاری از مردم فصل الخطاب شد و بسیاری از همان تاریخ صف خود را از جریان زیاده خواه و آشوب طلب جدا کردند. دلسوزان انقلاب در روزهای فتنه جدید نگران رویدادی مشابه 7 تیر سال 60 بودند که مبادا خسارات جبران ناپذیری متوجه نظام اسلامی کند اما "باطل السحر" فتنه آمریکایی و انگلیسی سال 88 "بصیرت" به بارنشسته مردم ایران اسلامی بود که نقشه شوم دشمنان را ناکام گذاشت. انقلاب اسلامی بار دیگر به برکت عشق ورزی مردم به مکتب حسین بن علی ع و مددخواهی از عاشورا  در 9 دی ماه 88 حیاتی دوباره یافت و تجدید عهد تاریخی امت  با آرمانهای انقلاب و حمایت جانانه از ولی فقیه طومار فتنه گران را درهم پیچید و توطئه خائنان را بی اثر کرد. البته این نه بدان معناست که هزینه های فتنه سال 88 را کم و کوچک بشماریم که در حوادث تلخ آن سال خون بیگناهانی به زمین ریخت ، کسانی در راه دفاع از انقلاب مظلومانه به شهادت رسیدند و یا به افتخار جانبازی نایل آمدند وخسارت های فراوانی به بار آمد و از همه بدتر دشمن خیره سر به نتایج دشمنی خود امیدوارتر شد؛ لکن مردم با بیداری و حضور خود تداوم انقلاب و راه امام را بیمه کردند.

منبع:جهان

انتهای پیام/