صدر عاملی:عیاری سوار موجهای روشنفکری یا نواندیشی نشد
خبرگزاری تسنیم: رسول صدرعاملی کارگردان سینمای ایران گفت: ما در دنیای اندیشه و تجربه همواره در حال آزمون و خطا هستیم و امیدوارم در آینده باز هم شاهد آثار خوب عیاری باشیم. کیانوش عیاری برکت سینمای ایران بوده و هست.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در هشتادویکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که پنجشنبه 18 دی در تالار استاد شهناز برگزار شد، فیلم «آنسوی آتش» به کارگردانی کیانوش عیاری به نمایش گذاشته شد و پس از آن نشست نقد و بررسی فیلم با حضور کارگردان فیلم، شاهین امین منتقد سینمایی و کیوان کثیریان مدیر سینماتک خانه هنرمندان برگزار شد.
در ابتدای نشست شاهین امین از هیجان دیدن فیلم پس از حدود 25 سال گفت: در آن زمان با دیدن «آنسوی آتش» احساس میکردم فیلمساز بزرگی را کشف کردهام. اگرچه دیدن دوباره بسیاری از فیلمها پس از مدتی طولانی مخاطب را ناامید میکند، اما دیدن مجدد این فیلم باعث ایجاد چنین حسی در من نشد. عیاری را با توجه به استعداد و تواناییهای ویژهاش، قدرندیدهترین فیلمساز ایران میدانم که هیچگاه موجسواری نکرده و موجهای ایجاد شده در جامعه نه به سود او که به ضررش تمام شده است. به نظرم اگر او را حمایت میکردند، میتوانست نخستین فیلمساز ایرانی باشد که موفق به کسب جایزه اسکار شده است. «آنسوی آتش» را فیلم شستهرفتهای میدانم که در آن فضا و مکان جزو کاراکترهای اصلی به شمار میروند. ماجرای فیلم تنها در همین فضا و مکان است که معنا مییابد. فضای خوزستان همه عناصر فیلم را تحتتاثیر خود قرار داده، اگرچه آنچه در اینجا برای ما خشن به نظر میرسد، در خوزستان جزئی عادی از زندگی بوده و هنوز هم هست.
این منتقد سینمایی با بیان اینکه فیلم تقریبا هیچ زمان مرده و از دست رفتهای ندارد، ادامه داد: همه چیز فیلم موجز و تاثیرگذار است و شخصیتپردازی و معرفی شخصیتها خیلی خوب انجام گرفته است. به واقع عیاری را باید استاد فضاسازی دانست، ضمن اینکه تمام جزئیات فنی، فیلمبرداری، موسیقی و.. را به دقت مورد توجه قرار میدهد. یکی دیگر از ویژگیهای مهم عیاری این است که هیچگاه از اصولش عدول نکرده و خارج از اصول خودش فیلم نساخته است و دنبال حسابگری کاسبکارانه نبوده است. حتی چند فیلمی را هم که به اجبار ساخته، از جنس خودش است و برخلاف اصولش عمل نکرده است. «آنسوی آتش» از آنجایی که در دهه 60 ساخته شده و ماجرایی را تعریف میکند که به دهه 50 مربوط میشود، بهراحتی میتوانست تبدیل به فیلمی سیاسی شود، اما میبینیم که عیاری تلاش بسیاری به خرج داده تا در این ورطه نیفتد و این امر بسیار ارزشمندی است. لایههای مختلف فیلم سرشار از تمثیل و استعاره است و میتوان بحثهای اسطورهای بسیاری را در ارتباط با آن مطرح کرد، اما فارغ از این مسائل در فیلم شاهد ماجرایی هستیم که بسیار دقیق چیده شده و روایت میشود. در واقع اگرچه مسائل بسیاری را میتوان از فیلم استخراج کرد، اما باز هم کوشش عیاری بر آن بوده که فیلم نمادگرا نشود. این در حالی است که بازی با نمادها برای فضاهای روشنفکری سینمای ایران جذابیت زیادی دارد و ماجرای فیلم هم امکان چنین کاری را به فیلمساز میداد، اما عیاری در اینجا هم مقاومت به خرج داده است.
در ادامه نشست رسول صدرعاملی که در میان تماشاگران حضور داشت، برای لحظاتی به روی صحنه آمد و ضمن تشکر از کیوان کثیریان برای فراهم آوردن چنین فضایی گفت: به رغم آنکه میپذیرم قدر عیاری دانسته نشده است، اما هنرمند همواره در طول زمان است که قضاوت میشود. چه قدرشناسی بالاتر از اینکه عیاری در میان مردم از اینهمه محبوبیت برخوردار است؟ آیا مخاطبی در سینما داریم که به عیاری بیتوجه باشد؟ دلیل این امر هم آن است که عیاری هیچگاه خودخواهانه و مبتنی بر حسابکتابهای مرسوم فیلم نساخته است، و عوض آنکه سوار موجهای روشنفکری یا نواندیشی شود، با دلش فیلمسازی کرده است. عیاری ترسی از فعالیت در تلویزیون نداشت و در آنجا هم آثار درخشانی خلق کرد، در حالیکه بسیاری از ما فیلمسازان از اینکار اجتناب می کنیم که مبادا به کارنامه هنریمان خدشهای وارد شود. ما در دنیای اندیشه و تجربه همواره در حال آزمون و خطا هستیم و امیدوارم در آینده باز هم شاهد آثار خوب عیاری باشیم. کیانوش عیاری برکت سینمای ایران بوده و هست.
کیانوش عیاری ضمن تشکر از صدرعاملی در بیان مشکلات سینمای ایران، به دورانی اشاره کرد که ناچار به ساخت فیلمهای «روز باشکوه» و «دو نیمه سیب» شده بود: در آن زمان در عرض سه تا چهار سال حدود نوزده فیلمنامه به بنیاد فارابی و وزارت ارشاد ارائه دادم که همگی رد شدند. آن نوزده فیلمنامه در واقع نوزده دغدغه یک فیلمساز به شمار میرود؛ دغدغههایی که نه در زمانی کوتاه، بلکه در طول زندگی انسان شکل میگیرد و حداکثر سه یا چهار مورد از آنها به فیلمهای اصلی یک فیلمساز منجر میگردد. از آنجایی که تنها راه معیشت و همینطور بزرگترین تفریح من در زندگی سینما است، چارهای جز ساخت دو فیلم «روز باشکوه» و «دو نیمه سیب» نداشتم تا از دایره سینما به بیرون پرت نشوم. با این وجود از ساخت آنها پشیمان نیستم چرا که تمام دانش و تجربهام را در ساخت آنها بکار بستم. اما اگر در مسیر درستی قرار میگرفتم و چنین اجباراتی وجود نداشت، سوژههای بسیار مهمتری برای ساخت فیلم در ذهن داشتم.
سپس کیوان کثیریان، مدیر سینماتک خانه هنرمندان ایران با اشاره به فضای غریب فیلم و جنس تازه و غافلگیرکننده داستان، از عیاری خواست که از فضا و زمان ساخت فیلم بگوید. عیاری با اشاره به اینکه خوزستان در آن زمان در آتش جنگ میسوخت و عدهای نیز از همین منظر موضوع فیلم را زیر سوال میبردند گفت: برخی میگفتند یک فیلمساز اهوازی به جای پرداختن به موضوع جنگ، سراغ موضوعی بیربط در دهه پنجاه رفته است. باید بگویم من به موضوعی پرداختم که از جنگ کم اهمیتتر نبود و شاید خود یکی از زیربناهای جنگ به شمار میرفت. من در شهری متولد شدم که بوی شیرین نفت در آن احساس میشد و هسته آن ثروت و پوسته آن فقر بود. مگر میشد چنین مسائلی را ندید و صرفا به جنگ پرداخت؟ ضمن اینکه خود جنگ با این تضاد عمیق در ایران بیارتباط نبود. من در دهه پنجاه شاهد بودم که چگونه اطراف این شعلههای آتش به محلی برای خوشگذرانی مردم تبدیل شده بود، و به این میاندیشیدم که تنها سهم مردم خوزستان از ثروتی که زیر پایشان بود همین نور شعلههای آتش است. در سال 1350 نیز فیلمی هشت میلیمتری و کوتاه به همین اسم یعنی «آنسوی آتش» ساختم و در سال 65 که مجددا چنین فیلمی ساختم عدهای گمان بردند که قصد تکرار همان فیلم را دارم.
عیاری در پاسخ به این سوال که چگونه مدیران تلویزیون متقاعد به ساخت این فیلم شدند گفت: در آن زمان بین مسئولان تلویزیون و وزارت ارشاد درگیری وجود داشت. بنیاد فارابی با قاطعیت با ساخت این فیلم مخالفت کرده بود و هنگامی که مدیر تولید شبکه یک سیما از این موضوع باخبر شد، بلافاصله و در روز اول سال 1365 ساخت «آنسوی آتش» را تصویب کرد. پس از آن در آبان 1365 به اهواز رفتیم و این مقارن با زمانی بود که اهواز زیر بمباران دهشتناکی قرار داشت که به «بمباران پنجاه و دو نقطه» معروف شد و زمانی که کار فیلمبرداری تمام شد، بمبارانها هم به پایان رسیده بود. فیلم و خاطرات زمان ساخت آن برای من استثنائی و بسیار عجیب بود. در این فیلم قصد نداشتهام جنگ را پیشبینی کنم اما ممکن است برخی چنین استنباطی از فیلم داشته باشند. همانگونه که در مورد «خانه پدری» مباحثی مطرح میشود که خودم اینگونه به آنها فکر نمیکنم.
در ادامه سیامک اطلسی، بازیگر سینمای ایران و از شخصیتهای اصلی فیلم «آنسوی آتش» به روی صحنه آمد و با بیان خاطرات ساخت فیلم و همکاری با عیاری سخن گفت: زمانی که عیاری ما را به اهواز برد، سیزده هواپیمای عراقی در یک روز از صبح تا شب اهواز را بمباران کردند. لحظاتی وجود داشت که عدهای میگفتند اهواز را ترک کنیم اما عیاری پابرجا ماند و اینکه در آن شرایط در حال ساخت فیلمی در مورد استعمار پیر بود نشانه تفکر این فیلمساز است. اکثر پلانهای این فیلم ماندگار تنها یکبار ضبط شدهاند. وی ضمن تشکر از کثیریان برای فراهم آوردن این فضا، از فیلمسازان جوان خواست به دنبال ساخت چنین فیلمهایی باشند که ماندگار شوند و سالها بعد هم اینگونه مورد استقبال قرار بگیرند.
شاهین امین در بخش بعدی صحبتهایش در مورد فیلم آن را همچون خوابی هذیانآلود دانست و چنین حالتی را در تمام لحظات فیلم ساری و جاری دانست. وی ادامه داد: نکته قابل تامل دیگر در این فیلم، استفاده از عنصر طنز است که میتوان دو دلیل برای آن ارائه کرد. نخست آنکه این فیلم به دلیل فضا و مکانش سرشار از خشونت است و طنز بهعنوان سوپاپ اطمینان میتواند از میزان آزارندگی فیلم بکاهد. دوم آنکه فیلمساز تلاش میکند حتی اگر خشونتی وجود دارد، بزرگنمایی نشود و این مساله را در دیگر فیلمهای عیاری هم شاهد هستیم.
در ادامه عیاری در پاسخ به سوالی در خصوص فیلمساز مورد علاقهاش و عادت فیلم دیدن گفت: متاسفانه به اندازه نیاز حرفهام فیلم نمیبینم و این را اشکال میدانم. اگرچه ظاهر فیلمهایم هیچ ربطی به سینمای آلفرد هیچکاک ندارد، اما او فیلمساز محبوب من است و نیروی گرانشی قوی برای من بهوجود میآورد. آنچه در هیچکاک بینظیر است و موجب محبوبیت او برای من میشود این است که هیچکاک قادر است اتفاقات پیشپا افتادهای را که گویی زبان سینما از بیان آن ناتوان است، به بهترین شکل ممکن به تصویر بکشد. ضمن اینکه تعلیقهای موجود در فیلمهای او برای هر مخاطب سینما جذاب است. کارگردان فیلم «خانه پدری» در جواب پرسشی که در مورد این فیلم مطرح شده بود، به اظهار امیدواری برای اکران این فیلم اکتفا کرد.
انتهایپیام/