«آموزش زبان محلی در مدارس»؛ فرصت برای زبان فارسی یا زیره به کرمان بردن؟
خبرگزاری تسنیم: «احیای زبانهای محلی» در مدارس چندی است که از سوی مسئولان کشوری مطرح میشود. موضوعی که مخالفان و موافقانی دارد. اساس اختلاف دیدگاهها بر سر آموزش زبان محلی در مدارس یا آموزش «به» زبان محلی در مدارس است.
«احیای زبانهای محلی» و از سر گرفتن آموزش آن در مدارس را اولینبار روحانی، رئیس دولت یازدهم، در سفرهای تبلیغاتی خود به نقاط مختلف کشور گفته بود. بعد از آن، علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش نیز از اجرایی شدن این طرح که به گفته او با ماده 15 قانون اساسی ممانعتی اجرایی ندارد، پس از بررسی و ارزیابی در مدارس خبر داده بود. اخیراً نیز حجتالاسلام و المسلمین یونسی، دستیار ویژه رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی، نیز بر این امر تأکید کرده و آن را عاملی مهم در حفظ و بقای زبان فارسی دانسته است.
وی در گفتوگویی که اخیراً با یکی از رسانههای کشور داشت، گفت: «ما مصر هستیم که آموزش زبان و ادبیات محلی در مدارس و دانشگاهها وجود داشته باشد. این، هم برای زبانهای محلی لازم است هم برای زبان فارسی. ما این دو را ضد هم نمیدانیم و نمیدانم چرا بعضیها از این بابت نگرانند؟»
آموزش «گویش»ها در مدارس زیره به کرمان بردن است
واکنشها به این پیشنهاد از همان سال گذشته آغاز شد. اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی دلایلی را ارئه کردند که در نوع خود قابل تأمل است. حسن ذوالفقاری، مدیر گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با اشاره به این موضوع گفته بود: آنچه که در قانون اساسی بر آن تأکید شده آشنایی با فرهنگ و ادبیات کشور است. در قانون موردی به نام «زبان» یاد نشده بلکه از آن با عنوان ادبیات یاد کردهاند. برداشت فرهنگستان زبان و ادب فارسی از قانون اساسی «فرهنگ» و «ادبیات» است، نه زبان. زبان فارسی، زبان مشترک همه اقوام در کشور است و جای آموزش آن در مدارس است. موضوع «گویش»ها و توجه به آنها نه در مدارس، بلکه باید در مجامع علمی و پژوهشی مورد بررسی قرار گیرد. چنانچه در حال حاضر نیز پژوهشگاهها و مجلات علمی و پژوهشی متعددی به این مقوله میپردازند. موضوع «گویش»ها و تحولات آنها و ... را باید در این مجامع مورد بررسی قرار داد. چنانکه هر ساله نشریات متعدد در تراز علمی پژوهشی با این محوریت منتشر میشود و دانشجویان در مقاطع مختلف کارشناسی ارشد و دکتری نیز برخی از پایاننامههای خود در رشتههای مردمشناسی، ادبیات فارسی و زبانشناسی به این موضوعات اختصاص دادهاند.
مدیر گروه آموزش زبان فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه پیشنهاد ارائه شده بیشتر مرتبط با مدارس است نه مجامع علمی و دانشگاهی یادآور شده بود که زبان فارسی، زبان رسمی این کشور است و بر این اساس، تأکید مدارس در مناطق دو زبانه نیز باید بر آموزش زبان فارسی باشد، نه زبان مادری؛ چرا که دانشآموز وقتی به مدرسه وارد میشود با زبان مادری خود آشنایی دارد. وقتی فرد میتواند با این گویشها صحبت کند و مشکلی در این زمینه ندارد، چرا باید دوباره در مدارس روی این موضوع تمرکز کرد؟ چرا باید وقتی فردی چیزی را میداند، دوباره آن را به او آموزش داد؟ هرچند در حال حاضر نیز طراحی کتب درسی در مقطع ابتدایی به گونهای است که دانشآموز با تمرینهایی مبنی بر یادگیری بیشتر گویشهای محلی آن منطقه، بیشتر بر این امور متمرکز میشود.
ذوالفقاری با بیان اینکه آنچه در حال حاضر ما به آن نیاز داریم، بحث پژوهش در این زمینه است، نه آموزش گفت: اگر بخواهیم این رویه را در مدارس مناطق دو زبانه در دست بگیریم، به نوعی زیره به کرمان بردن است. در مجموع تفسیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی درباره قانون اساسی همان امری است که پیشتر هم اعلام شده است.
موافقان و مخالفان چه میگویند؟
بخش دیگری از موضعگیریها هم در همین جهت فکری آقای ذوالفقاری بود. عدهای دیگر از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی مخالف این رویه در کشور هستند. به عنوان نمونه، محمدعلی موحد نیز در سخنانی ورود به این حوزه را امری خطرناک دانسته و گفته بود: دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خودداری کند. ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ما است. اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود، کار ما زار است. این گروه دلایلی را نسبت به مخالفت خود در اینباره ارائه میدهند که برخی از آنها را اینطور برمیشمارند که تجربه صحبت معلمان با دانشآموزان در برخی از مدارس به زبان محلی و بومی، و نه حتی آموزش آن، نشان داده که چه بسیار دانشآموزانی که حتی در مقاطع دبیرستان نمیتوانند به راحتی با زبان ملی خود سخن بگویند. این موضوع در برخی از مناطق محروم کشور در جریان است. تجربه چنین مدارسی نشان داده است که انس با زبان محلی در مدارس، تکلم آن در خانه و سطح شهر، دانشآموز را از آموزش زبان ملی دور کرده به طوری که پس از فراغت تحصیل از دبیرستان نیز نمیتواند با مردم دیگر شهرها ارتباط برقرار کند. این مشکلی بود که برخی از اعضای فرهنگستان بر آن اذعان داشتند و خطر آن را گوشزد کرده بودند.
البته به نظر میرسد نکته اساسی که اعضای فرهنگستان نسبت به آن انذار می دهند تدریس «به» زبان محلی است نه تدریس زبان و ادبیات محلی و گویش های دیگر کشور به عنوان یک واحد درسی. که البته جمعآوری منابعی علمی و مستند برای معرفی این زبانها کاری بس دشوار و حوزهای بسیار گسترده است.
نکته دیگر کیفیت تدریس زبانهای بومی است. زبان بومی در مناطق مختلف به سیاق گوناگون به کار برده میشود. حتی در یک استان نیز گویشوران به یک زبان بومی، از آن با تعابیر و واژگان خاص خود استفاده میکنند. به عنوان نمونه، زبان طبری در تمام منطقه مازندران به یک شیوه استفاده نمیشود. مردم غرب مازندران با وجود آنکه با مردم شرق بر یک زبان صحبت میکنند، اما گاه نمیتوانند جملات و اصطلاحات یکدیگر را دریابند. یا اصطلاحات به کار برده شده در گویش مردم ترک تبریز و اردبیل با گویش مردم همدان قدری متفاوت است. حال با چنین رویهای چگونه میتوان کتابی واحد برای گویشوران یک زبان در استانهای مختلف طراحی کرد و ارائه داد؟
اما آموزش زبانهای محلی در مدارس موافقانی نیز دارد. به اعتقاد این گروه، آموزش زبان محلی در مدارس را میتوان فرصتی برای حفظ تراز علمی و ادبی زبانهای بومیای دانست که هر روزه از انس گویشوران به آن کمتر و علاقه آنها به دیگر زبانها بیشتر میشود. امروزه دیگر نسلهای جدید تقیدی چنان که در گذشتگان بوده به زبان مادری و بومی خود ندارند و حتی متأسفانه دیده میشود که برخی نمیتوانند همانند والدین خود با این زبانها صحبت کنند. حتی نمیتوانند در تراز ادبای قدیمی خود سخن بگویند و امروز برخی از این زبانها با یک افول جدی در ساحت علمی و ادبی خود مواجه بوده است. و تدریس یک واحد درس تخصصی مرتبط با زبان محلی و در ترازی علمی و ادبی هیچ مشکلی ایجاد نخواهد کرد. مشکلی که میتواند در سالهای آتی مشکلاتی را برای حتی زبان فارسی و پژوهشهای این حوزه ایجاد کند.
افزون بر این، زبانهای محلی پیوندی عمیق با زبان فارسی در سدههای گذشته دارند. بسیاری از واژگان فارسی پهلوی امروزه در زبانهای بومی مانند زبان اهالی خراسان، طبری و یا کردی جریان دارد و زنده است. قطع پیوند میان گویشوران با این زبانها فراموشی چنین ذخایری را در پی خواهد داشت. به هر حال آموزش دروسی با محوریت زبان محلی به نظر میرسد مخالفان زیادی نداشته باشد اما آموزش صرف به زبان محلی مشکلات زیادی را بیشتر از همه برای مردم مناطق مختلف کشور در ارتباطگیری و بروز ملی فراهم میکند.
گذشته از این موضوع، حفظ پیوند میان نسل آینده با زبان بومی، سرمایهگذاری بر عمیقترین وجه فرهنگی هر منطقه است. زبان، هویت یک ملت و غنیترین بخش فرهنگی هر جامعه را تشکیل میدهد که در صورت تزلزل در دیگر حوزههای فرهنگی نیز باید شاهد تغییراتی اساسی در آن باشیم. در کنار همه این موارد، میتوان با آموزش زبان مادری، ثمره آن را در تقویت ادبیات و زبانهای این مناطق پس از سالها دید. مدارس سالهای سال است که بر تقویت زبان فارسی ملی همت گماشتهاند که البته با توجه به بررسیهای صورت گرفته از سوی فرهنگستان زبان و ادب فارسی نتوانستهاند چنان که باید موفق عمل کنند. حال اگر موضوع آموزش زبان بومی دیگری که هنوز آزمون و خطای خود را پس نداده به آن افزوده شود، این ارزیابیها به کجا کشیده خواهد شد؟
انتهای پیام/