ایران هدف اصلی عربستان در سال ۲۰۱۵ خواهد بود


خبرگزاری تسنیم: یک اندیشکده آمریکایی مدعی شد که هدف جدید عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در سال ۲۰۱۵ محدود ساختن فرصت‌های تهران برای دستیابی به موفقیت و افزایش فشار بر ایران متمرکز خواهد بود.

 به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،اندیشکده اطلاعات جهانی استراتفور در مقاله‌ای تحت عنوان «چالش‌های پیش روی عربستان سعودی در سال جدید» به بررسی چالش‌هایی که آل‌سعود طی ماه‌های آینده باید با آنها دست و پنجه نرم کند پرداخت و نوشت: خاورمیانه یکی از بی‌ثبات‌ترین مناطق در دنیاست و به‌هیچ‌وجه با آشوب و اغتشاش بیگانه نیست. ناآرامی‌های سال 2009 در ایران و زورآزمایی سیاسی دولت محمود احمدی‌نژاد، و پس از آن آشوب‌ها و هرج‌ومرج‌های بهار عربی، سرایت درگیری‌های سوریه به داخل عراق، و احتمال ازسرگیری روابط میان ایران و آمریکا که یکی پس از دیگری روی داد، دال بر بی‌ثباتی در این منطقه است. هرچند برخلاف چند سال اخیر، در سال 2015 احتمالاً شاهد این خواهیم بود که منافع عرب‌های سنّی منطقه با پذیرش بیشتری به سوی اسلام سیاسی معتدل حرکت کند. منطقه در حال سر برآوردن از بی‌ثباتی‌های پنج سال اخیر است، و زیربنای آینده‌ی منطقه نیز در حال شکل‌گیری است. البته این فرایند چندان هم شسته‌رفته و کارآمد نخواهد بود، ولی می‌توان آشکارا دید که تغییراتی پیرامون درگیری‌های سوریه و لیبی در حال شکل‌گیری است، و نیز پیش‌بینی یک ایران قدرتمند در منطقه چندان دور از ذهن نیست.

 

مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ها هرگز مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.

 

بحران‌های پیش روی خاورمیانه در سال 2015

خاورمیانه در حالی وارد سال 2015 می‌شود که بحران‌های بسیاری را پیش روی دارد. بی‌ثباتی در لیبی تهدیدی برای امنیت شمال آفریقا است، و دولت‌های ساکن در (سرزمین‌های) شرق مدیترانه و خلیج فارس می‌بایست به دنبال راهی برای تعدیل جریانات در پی مذاکرات ایران و آمریکا باشند. به همه‌ی این‌ها باید درگیری‌های شیعه و سنّی در عراق، و خلأ قدرت به‌موجب نقش کم‌رنگ دولت ترکیه که نگرانی‌های داخلی مانع از آن می‌شوند که این کشور نقش بزرگ‌تری در منطقه بازی کند را اضافه کرد. مسئله‌ی دیگری که منطقه را متزلزل می‌سازد، کاهش شدید قیمت جهانی نفت است. درحالی‌که عربستان سعودی، کویت و امارات متحده‌ی عربی قادر هستند که از ذخیره‌ی مالی قابل‌توجهشان استفاده کنند تا این دوران رکود را پشت سر گذارند، دیگر کشورهای صادرکننده‌ی نفت در خاورمیانه مجبورند تا با نتایج هولناک [ناشی از پایین آمدن قیمت نفت] دست‌وپنجه نرم کنند.

خاورمیانه، همواره ناآرام در دهه‌های اخیر

دهه‌ها بود که رهبران مستبدی که از دیرباز امور را در کشورهایی مانند الجزایر و یمن در دست داشتند، کنترل ارتش و نیروهای مسلح را در اختیار گرفته بودند و کم‌وبیش از مدل ناسیونالیسم عربی که از پشتیبانی ارتش برخوردار بود پیروی می‌کردند، که مثال بارز آن جمال عبدالناصر در مصر بود. فرمانروایان عرب این توانایی را داشتند تا مخالفان داخلی یا فریادهای مردم‌سالاری را به‌وسیله‌ی ترکیبی از هزینه‌های اجتماعی و سرکوب محدود کنند. ایالات‌متحده نه تنها با بسیاری از این کشورها برای مبارزه با تروریست همدست شد – به‌ویژه پس از سپتامبر 2001 – بلکه همچنین کشورهای پیرامون خلیج را به‌عنوان سدی محکم و قابل اطمینان در برابر گسترش [نفوذ] ایران [در منطقه] و نیز ایجاد یک عراق خطرناک به رهبری صدام حسین در نظر گرفت. بی‌ثباتی در سرزمین‌های شرق مدیترانه تا حدود زیادی به لبنان و اراضی فلسطینیان مربوط می‌شد، در حالی که همسایگان دیگر اسرائیل عمدتاً با یک توافق ضمنی برای محدود کردن خطرات و تهدیداتی که از قلمرو آن‌ها بر می‌خواست موافقت کردند.

 

تحولات خاورمیانه در چند سال اخیر

امروز، تسلط پولادین صدام بر عراق برداشته شده و یک مردم‌سالاری خشن جایگزین آن شده است که البته هم توسط دولت اسلامی و هم توسط روش سیاسی دولت عراق در معرض تهدید قرار گرفته است. امروز، فرمانروایانی که سالیانِ سال بر کشورهایی مانند تونس، لیبی و مصر حکومت می‌کردند رفته‌اند. در همین حال، الجزیره، عربستان سعودی و عمان در حال تجربه‌ی یک مرحله‌ی گذار ناپایدار هستند که ممکن است تا پایان سال واقعاً روی دهد. گفتگوهای جدی ایالات‌متحده با ایران بر سر برنامه‌ی هسته‌ای این کشور، که زمانی یک تصور تقریباً غیرممکن برای خیلی‌ها در منطقه خلیج [فارس] بود، به برخی از بزرگ‌ترین تغییرات در تحولات منطقه سرعت بخشیده است. به‌ویژه اکنون که عربستان سعودی و متحدانش در این مسیر در حرکت‌اند تا وابستگی‌شان به پشتیبانی [نظامی] آمریکا را کم کنند.

فشار برای نفوذ و تسلط مذهب سنّی

عربستان سعودی در حالی سال نو را آغاز می‌کند که با فشار بیشتری به نسبت یک سال پیش مواجه است. نه تنها ملک عبدا… سخت بیمار است (بیماری مدت‌دار ذات‌الریه این پادشاه 90 ساله را وادار ساخت تا سال نو را در بیمارستان و در حالی که دستگاه تنفس مصنوعی به وی وصل بود جشن بگیرد)، بلکه بزرگ‌ترین کشور تولیدکننده‌ی نفت در دنیا همچنین یک جنگ قیمت را با تولیدکنندگان آمریکایی نفت خام راه انداخته است. چون عربستان سعودی و متحدان اصلی‌اش در منطقه، یعنی کویت و امارات متحده‌ی عربی، بیش از یک میلیون دلار ذخیره‌ی مالی دارند، قادر خواهند بود تا سطح تولید [نفت خام] خود را در آینده‌ی نزدیک ثابت نگه‌دارند.

هرچند، برای دیگر کشورهای تولیدکننده‌ی عضو اوپک، پشت سر گذاشتن این بحران چندان آسان نبوده است. کاهش 40 درصدی قیمت نفت، فشار مالی بیشتری بر روی ایران و عراق که اداره‌ی آن عمدتاً در دست دولت شیعه است وارد آورده است، که اتفاقاً هر دو کشور رقیبان اصلی عربستان سعودی در بخش فرقه‌ای و انرژی هستند. برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده‌ی ریاض و ایجاد ذخایر مالی [در این چند سال] بدین معناست که امنیت اقتصادی کشور پادشاهی عربستان بعید است که در یک تا سه سال آتی به خطر بیفتد. در عوض، این کشور می‌تواند نه تنها بر روی مقابله با ایران متمرکز شود، بلکه همچنین می‌تواند روابطش با بازیگران سنّی منطقه، که در چند سال پیش کمی گسسته شده بود را از سر گیرد.

رویکرد عربستان سعودی در مورد مسائل سیاسی-مذهبی منطقه

استراتژی منطقه‌ای ریاض همواره به‌طور سنتی این بوده است تا گروه‌های عرب سنّی اصلی را با یک ایدئولوژی مذهبی سلفی محافظه‌کارانه پشتیبانی کند. گروه‌های سلفی از قدیم و به‌طور سنتی با سیاست کاری نداشتند، و همین ایدئولوژی سنّی محافظه‌کارانه‌ی آن‌ها بود که برای عربستان سعودی در رقابت با ایران و گروه‌های شیعه‌ی آن سودمند بود. پشتیبانی از مکتب سلفی همچنین به عنوان ابزاری جهت محدود ساختنِ اسلام‌گرایان سیاسی میانه‌رو سنّی مانند اخوان المسلمین عمل کرد. و باید به این نکته اشاره کرد که ریاض اعضاء و وابستگان این مکتب را به عنوان یک تهدید و خطر جدی در نظر می‌گیرد، و دلیل آن موفقیت آن‌ها در سازمان‌دهی و پشتیبانی از توده‌ی مردم و مبارزه با اصلاحات مردم‌سالارانه است.

هرچند با بالا رفتن فشارهای خارجی منطقه‌ای، حکومت‌های پادشاهی مستقر در خلیج [فارس] در حال تجدیدنظر در رابطه‌شان با اخوان المسلمین می‌باشند. تهدیدهای داخلیِ به وجود آمده از سوی جهادگران سلفی و تمایل به محدودسازی منافع آتی توسط رقیبان در منطقه، عواملی است که کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را وادار ساخته است تا روابطی را با گروه اخوان المسلمین شکل دهند تا از این طریق بتوانند خطرها و تهدیدات به وجود آمده توسط رقیبان در منطقه را محدود سازند.

بهبود روابط ریاض با دوحه در پی تغییر رویکرد قطر نسبت به اخوان المسلمین

بازسازی روابط با گروه اخوان المسلمین همچنین بر روی روابط دیپلماتیک نیز تأثیرگذار خواهد بود. قطر از دیرباز یکی از پشتیبانان اخوان المسلمین مسلمانان بوده است، و این واقعیت موجب خدشه‌دار شدن روابط این کشور با دیگر کشورها [در منطقه] گشته بود – عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی حتی تا آنجا پیش رفتند که سفارت‌هایشان در قطر را بستند. اگرچه، تجدید روابط ایالات‌متحده با ایران، و نارضایتی ریاض از خیزش جهادگران سلفی موجب گشت تا قطر رویکردش در مورد اسلام‌گرایی سیاسی را مورد بازنگری قرار دهد. توافق ریاض، بحرین و ابوظبی برای ازسرگیری پیوندشان با دوحه، و بازنگری قطر در تغییر روابطش با مصر و لیبی، نشان‌دهنده‌ی این نکته است که چگونه شرکت بلوک در مسائل مربوط به اخوان المسلمین این توانایی را دارد تا تلاش‌های شورای همکاری خلیج فارس در منطقه را کارآمدتر سازد.

 

نزدیکی حکومت‌های پادشاهی خلیج فارس برای ایفای نقش پررنگ‌تر در منطقه

تلاش حکومت‌های پادشاهی خلیج [فارس] برای آشتی با اسلام‌گرایان سیاسی می‌تواند به‌طور بالقوه برای شورای همکاری خلیج فارس سودمند باشد. برای نمونه، قطر به عنوان سهم خود در این ماجرا، به دولت سرسخت ضداسلام‌گرایی لیبی در توبروک می‌پردازد، و به نظر می‌رسد که کشمکش‌ها با دولت رییس‌جمهور عبدالفتاح السیسی در مصر آرام شده باشد. هر دو سناریو به احتمال نزدیک‌تر شدن شورای همکاری خلیج فارس به پذیرش یک رویکرد منطقه‌ای متحدتر در آغاز سال 2015 اشاره می‌کند. که البته یکی از این دو سناریو بیشتر به آرزوی ریاض به نگه‌داشتن چهارچوب شورا نزدیک است.

بهبود در روابط در یک لحظه‌ی حساس روی می‌دهد. با بهتر شدن روابط ایالات‌متحده و ایران، حکومت‌های پادشاهی پیرامون خلیج [فارس] تلاش خواهند کرد تا از طریق دخالت مستقیم در لیبی، سوریه و احتمالاً یمن، منافع خودشان را تأمین کنند. این اقدام نظامی از سویی با هدف محدودسازی قدرت ایران صورت می‌گیرد؛ در حالی که از سوی دیگر می‌تواند خلأ ناشی از غیبت دولت ترکیه در منطقه، به‌ویژه در سرزمین‌های شرق مدیترانه را پر کند.

 

تنش میان قطر و عربستان سعودی و متحدانش در 2013 و 2014

قطر در گذشته مخالف این‌گونه اقدامات بود. این کشور به رغم اندازه‌ی کوچکش، از ثروت و ثبات داخلیِ خود برای پشتیبانی از گروه‌های بزرگ گروه‌های اسلامی، از جمله اخوان المسلمین در مصر، النهضه در تونس و گروه‌های شورشی در سوریه بهره برده است. کشمکش‌ها میان قطر و متحدان منطقه‌ای در سال 2014 در پی پشتیبانی عربستان سعودی و امارات از خیزش [مردم] در جولای 2013 که موجب برکناری دولت اخوان المسلمین در مصر که مورد پشتیبانی دوحه بود شد، به اوج خود رسید. این تنش ثبات شورای همکاری خلیج فارس را مورد تهدید قرار داد و شورش‌های تن‌به‌تن خیابانی در سوریه را موجب گشت. این قطع ارتباط در سیاست‌های خلیج، پیامدهای گسترده‌ای در منطقه داشت، از جمله پیروزی ستیزه‌جویان دولت اسلامی علیه گروه‌های شورشی مورد پشتیبانی خلیج‌نشینان در سوریه، و نفوذ دولت اسلامی در عراق.

سیاست‌های گوناگون در قبال سوریه و بشار اسد

بدون مداخله نیروهای نظامی خارجی به نفع شورشیان، شرکت جناح‌ها در جنگ داخلی سوریه نمی‌تواند به معنای پیروزی قاطع نظامی باشد. همان‌طور که دورنمای دستیابی به یک نتیجه‌ی روشن و دقیق کم‌تر و کم‌تر واقع‌گرایانه می‌شود، پشتیبانان سوریه، یعنی روسیه و ایران در حال افزایش تلاش‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به ناآرامی‌ها در سوریه هستند، به‌ویژه که هر دو کشور مایل‌اند تا بر روی نگرانی‌های داخلی که به موجب کاهش فعلیِ قیمت جهانی انرژی تشدید گردیده است، متمرکز شوند. تصمیم اخیر کویت مبنی بر اجازه دادن به رژیم سوریه برای بازگشایی مجدد سفارت خود برای کمک به مهاجرین سوری برای زندگی در مرزهای این کشور، نشان‌دهنده‌ی این است که دولت‌های مستقر در پیرامون خلیج [فارس] دارند با این واقعیت کنار می‌آیند که بعید است که بتوان بشار اسد را با زور برکنار کرد، و سهام‌داران عرب سنّی در درگیری‌های سوریه دارند به تدریج به دورنمای دستیابی به یک توافق از راه گفتگو فکر می‌کنند. معضل سوریه در 2015 حل نخواهد شد، ولی بازیگران منطقه‌ای همچنان به دنبال راه‌حلی برای این بحران بدون درگیری نظامی هستند.

 

تلاش ریاض و گروه‌های سنی برای حفظ منافع در سوریه‌ آتی

هر توافقی که از راه گفتگو به دست آید، منافع سنّیان در منطقه – به رهبری شورای همکاری خلیج فارس و ترکیه – را در نظر خواهد گرفت و یک نهاد سیاسی سنّی کارآمد و توانا را [در سوریه] پیاده خواهد ساخت تا اقتدار و نفوذ یک دولت علوی بازمانده در دمشق، و نیز یورش‌های آتی پشتیبان سنتی سوریه – یعنی تهران – را محدود سازد. اسلام سیاسی به سبک اخوان المسلمین، نشان‌دهنده‌ی یکی از راه‌حل‌های احتمالی سنّیان در درون این چهارچوب است. و با مخالفت عربستان سعودی با این گروهِ در حال نابودی، یک راه‌حل جایگزین احتمالی، استفاده از گزینه‌ی سلفیان گوناگون خواهد بود -–که جهادگران را دربر می‌گیرد. چنین راه‌حلی در نهایت به پیاده‌سازی یک چهارچوب دموکراتیک گسترده‌تر متکی است، طرح و نقشه‌ای که احتمالاً در سال‌های پیش‌رو برای سوریه دست‌نیافتنی خواهد بود.

مسیر دراز شمال آفریقا برای دستیابی به ثبات و پایداری

مسائل شمال آفریقا همواره به‌طور سنتی از یک خط سیر جداگانه نسبت به سرزمین‌های شرق مدیترانه و خلیج فارس برخوردار بوده است. واقعیتی که جغرافیای منطقه درست به همان اندازه در آن دست دارد که تفاوت‌های سیاسی میان دولت‌های سکولار ناصری و کشورهای پادشاهی خلیج [فارس] در آن نقش دارد. مصر که همواره رقیب سنتی عربستان سعودی برای رهبری جهان سنّی عرب بوده است، اکنون به شدت متکی به پشتیبانی مالی دولت‌های خلیج‌نشین است که پیش از این رقیب آن بوده‌اند. شورای همکاری خلیج فارس توانست که از ثبات نسبی و ثروت نفتی‌اش برای بهره‌بردن از فرصت‌ها برای تأمین منافع در شمال آفریقا در پی بهار عربی استفاده کند. در نتیجه، قاهره به سکوی پرتابی برای اهداف و مقاصد کشورهای مستقر در خلیج [فارس] تبدیل شده است، که نمونه‌ی بارز و ویژه‌ی آن، حملات هوایی امارات متحده‌ی عربی علیه ستیزه‌جویان اسلام‌گرا در لیبی و پشتیبانی مشترک مصر و خلیج‌نشینان از عملیات ژنرال شورشی، خلیفه هیفلِر بود.

 

شمال آفریقا، بازیچه‌ی منافع سنّیان خلیج‌نشین

لیبی نیز مانند سوریه به کارزاری برای اجرای آرزوها و بلندپروازی‌های سنّیان منطقه تبدیل شده است. قطر و به میزان کمتری ترکیه، پس از این‌که جامعه‌ی بین‌الملل مجلس نمایندگان ضداسلامگرایی در توبروک را به رسمیت شناخت، از گروه‌های سیاسی اسلام‌گرای قدرتمند به رهبری کنگره ملّی عمومی در طرابلس پشتیبانی کردند. نیروهای سیاسی و شبه‌نظامیِ همسو با اسلام‌گرایان، کنترل سه شهر بزرگ لیبی و مصر را دست دارند – و گروه‌های مورد پشتیبانی خلیج‌نشینان پیشروی اندکی در مبارزه با دشمنان خود برای در دست گرفتن طرابلس و بن‌قاضی داشته‌اند، که این مسئله اقدام مستقیم قاهره و ابوظبی را در پی داشته است.

لیبی و نقش آن کشور در مسائل منطقه

عربستان، مصر و امارات متحده عربی در وهله نخست نگران این احتمال هستند که لیبی، که یکی از دولت‌های نفت‌خیز هم‌مرز با مصر است، به یکی از پشتیبانان ثروتمند اسلام سیاسی تبدیل شود. نبردهای تن‌به‌تن ساحلی در لیبی، بیشتر زمین‌های کویری آن کشور را در دسترس اسلام‌گرایان منطقه‌ای قرار داده، و همچنین میزبان قاچاق کالا و فعالیت‌های این‌چنینی بوده است؛ که این مشکل یک تهدید امنیتی مهم و جدی نه تنها برای دولت‌های منطقه‌ای، بلکه برای منافع غرب نیز به وجود آورده است. مصر و خلیج‌نشینان تلاش دارند تا پیامدهایی را شکل دهند که لیبی تا حدود زیادی از انجام آن ناتوان مانده است. در این میان، برنامه‌های غرب برای گفتگوهای سازش به نفع قدرت‌های منطقه‌ای مانند الجزایر– که همواره رقیبی سنتی برای منافع مصر و خلیج‌نشینان در شمال آفریقا بوده است – می‌باشد که بیشتر مایل است تا با بازیگران سیاسی در طول گستره‌ی پهناوری از ایدئولوژی‌های سیاسی کار کند و یک اسلام‌گرایی به سبک اخوان المسلمین شکل دهد.

 

لیبی و آینده‌ای مبهم

لیبی احتمالاً به آزمونگاهی تبدیل خواهد شد برای اتفاقاتِ روی‌داده میان کسانی که بر سر اسلام سیاسی در شکافِ درون سنّیان دست داشته‌اند. در عوضِ کاهش فشار از سوی عربستان سعودی و شریکانش بر روی گروه‌های دارای تفکری به سبک اخوان المسلمین در مصر و سوریه، این احتمال وجود خواهد داشت که قطر و ترکیه نقش پررنگ‌تری در سال 2015 در توبروک ایفا کنند، و گروه‌های اسلام‌گرا را به سمت گفتگوهای ملّی مورد حمایت غرب سوق دهند. امنیت کلی لیبی از طریق میانجی‌گری حل نخواهد شد، ولی حالا که خلیج‌نشینان پشتیبانِ هردو طرف در این سو گام برمی‌دارند که خودشان اختلافات میانشان را از میان بردارند، احتمال این‌که اسلام‌گرایان لیبیایی دوباره وارد یک ائتلاف با رقیبان سیاسی خود گردند بیشتر است.

- تأثیر منطقه‌ای

کارهای غیرمعمول و نبردهای تن‌به‌تن به تلاش‌های بازیگران سنّی منطقه برای شکل‌دهی به یک استراتژی یکپارچه در سوریه لطمه زده است. و این ایران را قادر ساخته است تا همچنان در سرزمین‌های شرق مدیترانه جایگاه مستحکمی داشته باشد – هرچند که این کشور هنوز با فشار مواجه است – و با صرف منابع در مناطقی مانند لیبی و مصر بتواند همچنان به رقابت ادامه دهد. در سال آینده احتمالاً شاهد یک چهارچوبِ در حال تحول خواهیم بود که در آن عربستان سعودی و قطر، و به میزان کمتری ترکیه، به فهم مناسبی در مورد نقش اسلام سیاسی در منطقه دست پیدا کند. در سال 2014 شاهد یک تغییر 180 درجه‌ای در سرنوشت گروه‌های دارای تفکر اخوان المسلمین بودیم که زمانی که گروه‌های گوناگون سنّی خلیج‌نشین بر روی رقابت با یکدیگر متمرکز بودند، ناخواسته به گروه‌های راست‌گرا و افراطی مانند دولت اسلامی یاری رساندند.

حرکت آهسته ولی پیوسته‌ی ایران به سمت مذاکرات موفقیت‌آمیز به سمت ایالات‌متحده، و تهدیدات و خطرهای مطرح‌شده از سوی اسلامِ ستیزه‌جو در سرزمین‌های شرق مدیترانه، عراق و شمال آفریقا، موجب ضروری گشتن همسوسازی مجدد روابط سنّیانِ حاضر در خاورمیانه، برای حفظ منافع گوناگونشان شد. یک رهبری سنّی که کم‌تر تفرقه‌انگیز باشد، در همسوسازی تلاش‌ها جهت برطرف‌سازی درگیری‌ها هم در لیبی و هم در سوریه، سودمند و راهگشا خواهد بود. اگرچه پیدا کردن راه‌حل برای [پایان دادن به] درگیری‌ها در هر دو کشور در سال 2015 و مدتی پس از آن امکان‌پذیر نخواهد بود.

رویکرد خصمانه‌ی سعودی‌ها در قبال ایران

یک جایگاه مستحکم‌تر سنّی عرب، به‌ویژه در سوریه و سرزمین‌های شرق مدیترانه، احتمالاً فشار بیشتری بر روی ایران برای رسیدن به توافق از طریق گفتگو با ایالات‌متحده تا پیش از پایان سال وارد می‌آورد. درحالی‌که رسیدن به توافق [میان ایران و آمریکا] ممکن است این‌گونه به نظر رسد که به زیان منافع خلیج‌نشینان باشد، شورای همکاری خلیج فارس در حال تغییر رویه و حرکت به سمت پذیرش عملیِ دستیابی به یک توافق است، شبیه موافقت تنگ‌نظرانه‌ی ریاض در مورد نقش آتی اخوان المسلمین در خاورمیانه. هدف جدید شورای همکاری خلیج فارس، بیشتر بر روی محدود ساختن فرصت‌های تهران برای دستیابی به موفقیت متمرکز گشته است تا نفی آن. بخشی از این هدف از طریق استراتژی کنونی و ستیزه‌جویانه‌ی سعودی‌ها با پایین‌آوردن قیمت انرژی قابل دستیابی خواهد بود. باقیِ این هدف نیز از طریق مذاکرات داخلی میان عربستان سعودی، مصر، قطر و ترکیه تحقق می‌یابد.

 

دورنمای سال 2015 در مورد تغییرات منطقه

سال آینده شاهد حضور سنّیان در سوریه خواهیم بود که تلاش می‌کنند تا به شورشیان بپیوندند، که این امر مورد پذیرش دولت‌های غربی است که مایل‌اند هم آغاز گفتگوها را ببینند و هم شاهد فشار منطقه‌ای هرچه بیشتر بر روی دولت اسلامی باشند. رهبری یکپارچه‌تر خلیج‌نشینان همچنین پدیدآورنده‌ی یک سد در برابر منافع ایرانیان و علویان در سرزمین‌های شرق مدیترانه خواهد بود. هرچند، مهم‌ترین مسئله را می‌توان فرصت سنّیان منطقه، به رهبری عربستان سعودی، برای ارائه‌ی یک پاسخ پخته‌تر و کاراتر در برابر فشارهای رو به افزایش دانست. چه از طریق حرکت‌های نظامی قاطعانه‌تر در منطقه، و یا به‌وسیله‌ی همکاری با دولت‌هایی مانند قطر به منظور هدایت اخوان المسلمین به جای تشویقِ مخالفان اسلام‌گرا، احتمالاً در سال 2015 شاهد تغییر در طرح و نقشه‌های عرب‌های سنّی که دیرزمانی است در منطقه تأثیرگذار بوده‌اند خواهیم بود.

منبع:سایت اشراف

انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر می‌شود.

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها