تقسیم کار فرانسه و اسرائیل برای بهره برداری از حملات پاریس
خبرگزاری تسنیم: بررسی فرصت سازی دولت فرانسه از وقایع پاریس برای تعقیب اهداف و منافع سیاسی و نظام بلندپروازانه خود در جهان و نفوذ لابی یهودی در مراکز رسانهای فرانسه از جمله نشریه شارلی ابدو ضروری به نظر میرسد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، هر چند کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان در آغاز حملات مسلحانه در پاریس سکوت اختیار کردند و نخواستند خود را هم ردیف گروهها و سازمان های چون داعش و القاعده قرار دهند اما بعد از اینکه حرمت شکنی ها در فرانسه ابعاد گسترده ای به خود گرفت و نشریه ورشکسته شارلی ابدو به چاپ مجدد تصویری موهن از پیامبر گرامی اسلام دست زد و آنرا نه در فرانسه بلکه در سطح جهان به زبان های مختلف ترجمه و منتشر کرد، در اینجا بود که دیگر مسلمانان نتوانستند در برابر این حرمت شکنی ها و اهانت ها طاقت بیارند و در نتیجه سکوت خود را شکستند.
از اینرو روز جمعه تظاهرات اعتراض آمیزی در مناطق مختلف جهان صورت گرفت و حتی در برخی مناطق حملاتی علیه منافع فرانسه صورت گرفت. اما سوالی که در اینجا مطرح است اینکه اگر واقعا فرانسه در قبال حملات مسلحانه پاریس غافلگیر شده بود و نتوانسته بود به موقع جلوی آن حملات را بگیرد چرا اولا هیچ اقدامی برای بررسی کم کاری و غافلگیری سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خود انجام نداد و دوم اینکه چرا در مرحله بعد از وقوع این حملات به انحاء مختلف از جمله برگزاری راهپیمایی به اصطلاح "اتحاد" و یا چاپ و نشر مجدد تصویر موهن پیامبر گرامی اسلام آنهم در تیراژ پنج میلیونی کوشید نه تنها مسلمانان این کشور بلکه کل جهان را علیه خود تحریک و تهییج کند؟ این سوال ها از آنجا جالب و قابل تامل به نظر می رسد که عموما در دنیا و بخصوص در عرصه سیاسی همه اقدامات با مقیاس امنیت سنجیده می شود و در صورت تعارض با امنیت حتی امکان دارد قربانی شود اما در مورد اخیر به گونه ایی وانمود می شود که انگار فرانسه حاضر است امنیت خود را قربانی آنچه که " آزادی بیان "نامیده می شود، بکند؟
علل تاثیر گذار بر رویکرد تحریک آمیز فرانسه علیه مسلمانان
به نظر می رسد دو عامل در این زمینه موثر بوده است:
نخست فرصت سازی دولت فرانسه از وقایع پاریس برای تعقیب اهداف و منافع سیاسی و نظامی بلندپروازانه خود در جهان و دوم نقش و نفوذ لابی یهودی در مراکز رسانه ای فرانسه از جمله نشریه شارلی ابدو.
در تشریح عامل نخست باید گفت که هر چند در ابتدا تصور می شد که این رژیم صهیونیستی است که بیشترین نفع را از حملات مسلحانه و دیگر رخدادهای امنیتی پاریس برده است و برهمین اساس نیز تصور می شد که نقش اصلی در طراحی و مدیریت این رخدادها داشته باشد، اما اقدامات دولت فرانسه هیچ تردیدی برجای نمی گذارد که این کشور نیز ظاهرا از قبل برای بهره برداری از این رخدادها برنامه داشته است. از جمله شاخص های موجود در این زمینه می توان به برگزاری تظاهرات به اصطلاح اتحاد در پاریس اشاره کرد که با حضور رهبران بیش از 40 کشور جهان برگزار شد.
هرچند در ظاهر به گونه ایی وانمود می شود که برگزاری این مراسم پاسخ و واکنشی بی واسطه به حملات مسلحانه پاریس بوده است اما با توجه به تدابیر امنیتی که برای اجرای این مراسم اعمال شد بعید به نظر می رسد که این تدابیر شتاب زده و تنها در فاصله چند روز آماده شده باشد. یکی از سوال های مهم در اینجا این است که نیروهای امنیتی و فرانسه قادر بود امنیت چند میلیون تظاهرات کننده را به همراه مقامات 50 کشور جهان آنهم در فضای باز برقرار کنند پس چگونه نتوانستند از پس عملیات مسلحانه به ساختمان نشریه شارلی ابدو و دو عملیات گروگانگیری مربوط به آن بر آیند؟!
هر چند پاسخ این سوال ها تا قبل از حضور شتابزده فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه بر روی عرش ناو هواپیمابر شارل دوگل این کشور نا معلوم و مبهم بود اما با این اقدام تا حدودی آشکار شد. این ناو که در حال عزیمت به خلیج فارس است حامل 26 هواپیمای جنگی است و به وسیله یک زیر دریایی هسته ای، یک نفتکش و یک ناوچه دفاع هوایی همراهی و پشتیبانی می شود. تصمیم به اعزام این ناوبر از قبل اتخاذ و خبر آن حدود دو هفته پیش منتشر شده بود اما حملات مسلحانه اخیر در پاریس بهانه و پوشش لازم را برای آن پدید آورده است.
این مسئله نشان می دهد که حملات مسلحانه پاریس و پیامدهای آن حداقل این فرصت را برای دولت این کشور فراهم کرده است تا بهانه و توجیه لازم را برای اعزام این ناو و تقویت حضور نظامی خود در خلیج فارس داشته باشد کما اینکه پیش از این، انگلیس نیز با اعلام ساخت پایگاه دریایی دائمی در بحرین از تصمیم خود برای بازگشت به خلیج فارس پرده برداشته بود.
از طرف دیگر قدرت نمایی فرانسوا اولاند برروی عرشه ناو شارل دوگل یاد آور اظهارات و اقدامات جرج بوش بعد از حملات 11 سپتامبر 2001 آمریکا ست و نشان می دهد که فرانسه نیز همانند آمریکا در پی فرصت سازی از حملات مسلحانه اخیر خود در پاریس برای گسترش نظامی گری خود در خارج از جمله در خلیج فارس و خاورمیانه است. این موضوع از این جهت قابل توجه است که نشان می دهد در بهره برداری و فرصت سازی از حملات مسلحانه پاریس گویا تقسیم منافع حساب شده بین رژیم صهیونیستی و دولت فرانسه صورت گرفته است کما اینکه چنین تقسیم کاری بعد از واقعه 11 سپتامبر آمریکا بین دولت های وقت بوش و شارون نیز صورت گرفته بود.
اما عامل دومی که در اقدامات تحریک آمیز فرانسه علیه مسلمانان موثراست نقش و نفوذ مافیای صهیونیستی در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی از جمله رسانه های این کشور است و از این جهت اقدام نشریه شارلی ابدو در چاپ مجدد تصویری موهن از پیامبر گرامی اسلام هیچ سنخیتی با منافع و امنیت فرانسه نداشته است بلکه دقیقا با اهداف و رویکرد رژیم صهیونیستی و صهیونیسم بین الملل در ارائه تصویری یکدست از همه مسلمانان مطابقت و سازواری دارد. هرچند مقامات و دولت های غربی تلاش می کنند حساب افراد و گروههای وابسته را از سایر مسلمانان جدا کنند (هر چند که درعمل برخلاف مواضع و سیاست اعلامی خود گام بر میدارند) اما رویکرد رژیم صهیونیستی و بخصوص جناح راستگرای نتانیاهو همواره بر این مبتنی بوده است که حملات و اقداماتی که افراد و گروههای وابسته به القاعده و دیگر گروههای تکفیری انجام می شود به حساب عموم مسلمانان گذاشته شود.
رژیم صهیونیستی از این رویکرد چند هدف را دنبال می کند: نخست اینکه این رژیم برای نهایی کردن تسلط خود بر فلسطین و قدس به بی طرف ماندن مسلمانان نیاز دارد و لذا تلاش می کند مسلمانان را در سایر حوزه ها درگیر سازد . دوم اینکه این رژیم برای حفظ کشورهای غربی در کنار خود و جلوگیری از گرایش آنها به سمت حمایت از دولت فلسطینی به وجود تهدید و خطر مشترک از جانب مسلمانان نیاز دارد و بر همین اساس از همان ابتدای رخدادهای امنیتی پاریس تلاش کرده است به القاء این مسئله بپردازد که رژیم صهیونیستی و کشورهای غربی بخصوص اروپایی در برابر تهدید و خطر مشترک قرار دارند. با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی در داخل فلسطین اشغالی با خطر افزایش جمعیت اعراب 48 مواجه است و در تدارک برنامه هایی برای کوچاندن آنها از این اراضی در چارچوب طرح موسوم به تشکیل دولت ملی یهود است لذا برای اینکه حمایت کشورهای اروپایی را در قبال اجرای این طرح بدست آورد و یا حداقل آنها را بی طرف سازد به القای اینکه این کشورها نیز در داخل با خطر مشابه اسرائیل مواجه هستند نیاز دارد.
نتیجه گیری
از آنچه که گفته شد مشخص میشود که اگر در ابتدا رژیم صهیونیستی منتفع اصلی رخدادهای امنیتی پاریس تصور میشد و بر همین اساس هم نقش سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم در این حملات قوت میگرفت اما با گذشت زمان این واقعیت نیز آشکار می شود که گویا دولت فرانسه نیز برای بهره برداری از حملات برنامه ریزی کرده بود و در تلاش است همانند دولت وقت آمریکا در زمان وقوع حملات 11 سپتامبر در جهت گسترش نطامی گیری خود استفاده کند. هر چند از یک جهت اتخاذ این رویکرد منطقی به نظر نمی رسد اما با توجه به اوضاع اقتصادی فرانسه می تواند چند کارکرد را برای این کشور داشته باشد نخست اینکه توجهات را از اوضاع شکننده داخلی به دشمن فرضی خارجی معطوف می کند دوم اینکه با رونق بخشیدن به تولیدات نظامی به خروج این کشور از رکود اقتصادی کمک می کند.
انتهای پیام/