گسلهای خفتهی پاریس فعال شدهاند؟
خبرگزاری تسنیم: در این مقاله به شکاف ایجادشده در جامعهی فرانسه بین خارجیان و بهخصوص مسلمانان و جامعه و فرهنگ فرانسه میپردازیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که این شکاف چه اثراتی میتواند داشته باشد .
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم،حوادث اخیر در فرانسه بهعنوانی کشوری که خود را مهد آزادی و حقوق بشر می نامد می تواند شکافهای زیادی بین جوامع مختلف فرهنگی این کشور به وجود آورد. اگرچه فرانسه کشوری است لائیک و مذهب نقشی در نحوهی حکومتداری آن ندارد، ولی مذاهب، فرهنگها و قومیتهای مختلفی در آن زندگی میکنند. جامعهی مهاجرین در فرانسه پیشینهی هفتادساله دارد، ولی برخی از همین مهاجرین هنوز در جامعه و فرهنگ فرانسه ادغام نشدهاند و نمیخواهند فرهنگ فرانسوی را بپذیرند. آنها با مقابله و مخالفت خود با فرهنگ رسمی بهنوعی احساس هویت و قدرت میکنند و حاضر نیستند رفتار خود را تغییر دهند و منطبق با خواست مقامات رسمی کنند. در این مقاله، ما به شکاف ایجادشده در جامعهی فرانسه بین خارجیان و بهخصوص مسلمانان و جامعه و فرهنگ فرانسه میپردازیم و به این پرسش پاسخ میدهیم که این شکاف چه اثراتی میتواند داشته باشد و تا چه میزان میتواند موجب فاصله گرفتن مهاجرین خارجی و جامعهی فرانسوی شود.
حضور مسلمانان در فرانسه و مشکلات آنها
الف) حضور مسلمانان
بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، به علت نیاز اروپا به نیروی کار برای بازسازی، شاهد مهاجرت گستردهی مسلمانان از مناطقی مانند خاورمیانه و شمال آفریقا به اروپا هستیم. مهاجرت مسلمانان از کشورهای اسلامی به اروپا سبب گردیده مسلمانان با چالشهای هویتی روبهرو گردیده و بعضاً دچار مشکلاتی شوند. جمعیت بیستمیلیونی مسلمانان اروپا معرف سریعترین مذهب در حال رشد در این قاره هستند. هرچند که این جمعیت از لحاظ نژادی و قومی تفاوتهای بسیاری با هم دارند، ولی از لحاظ مذهبی دارای اشتراک هستند. حضور مسلمانان امروزه در کشورهای اروپایی و بهخصوص در فرانسه که بیشترین تعداد مسلمانان در اروپا را دارد (هفت میلیون نفر)، موضوع بسیار مهم و قابل توجهی است. این اهمیت نه از این نظر که مسلمانان در ساختار سیاست و حکومت در اروپا نقش مهمی دارند، بلکه بیشتر از تأثیرگذاری آنها در زندگی اجتماعی و جنبههای مذهبی و فرهنگی آن اهمیت دارد. مهاجرت مسلمانان از کشورهای اسلامی به اروپا سبب شده است مسلمانان با چالشهای هویتی روبهرو گردیده و بعضاً دچار مشکلاتی شوند.
جمعیت بیستمیلیونی مسلمانان اروپا معرف سریعترین مذهب در حال رشد در این قاره است. هرچند که این جمعیت از لحاظ نژادی و قومی تفاوتهای بسیاری با هم دارند، ولی از لحاظ مذهبی دارای اشتراک هستند.مسلمانان خواهان آن هستند تا جایگاه و موقعیتی در اروپا کسب کنند و بهعنوان یک اروپایی پذیرفته شوند، نه یک شهروند درجهی دوم؛ در حالی که مذهب آنان در شرایطی، مانع از همانندسازی آنان با جامعهی اروپایی میگردد.[1]این در حالی است که اروپاییان معتقدند اسلام تنها در فرهنگ اروپایی پذیرفتنی است و در این میان، مایل هستند مسلمانان در جامعهی لاییکِ آنها ادغام و به عبارتی حل شوند. این موضوع بهخودیخود چالشی را بین مسلمانان معتقد و جامعهی اروپایی به وجود میآورد.
گروههای اسلامی در اروپا عمدتاً گروههایی هستند که به اصول اساسی دین اسلام بهعنوان مبنای هویتی و راهنمای عمل اجتماعی-سیاسی معتقدند. این گروهها شامل انجمنها، نهادها و سازمانهایی هستند که در اروپا مشغول به فعالیت بوده یا بهنحوی با امنیت کشورهای اروپایی در ارتباط هستند. بر این اساس، گروههای اسلامی به چند دسته تقسیم میشوند. برخی از این گروهها مشغول فعالیتهای سختافزاریاند و از ابزارهای خشونتآمیز استفاده میکنند، مانند القاعده. این گروه حاکمیت کشورهای اروپایی را، هم در نظر و هم در عمل، با چالش مواجه ساخته و در عین حال، جان شهروندان اروپایی را با تهدید روبهرو کرده و بدین ترتیب، امنیت سیاسی و اجتماعی کشورهای اروپایی را با خطر مواجه ساخته است.
دستهای دیگر از گروهها، در عین حالی که حاکمیت کشورهای اروپایی را در بُعد نظری رد میکنند، اما بهصورت تاکتیکی به همکاری با کشورهای متبوع خود پرداخته و سعی در حل مشکلات مسلمانان دارند. در واقع آنها سعی میکنند بهعنوان بخشی از جامعهی مدنی پذیرفته شوند، اما برخی دیگر از گروهها مشغول فعالیتهای نرم هستند. به عبارتی بیشتر بهعنوان گروههای مدنی و اجتماعی مشغول فعالیتاند، مانند اتحادیهی سازمانهای اسلامی فرانسه. این گروهها بهعنوان بخشی از جامعهی مدنی تلاش دارند تا مشکلات جامعهی مسلمانان اروپا را حل نمایند و در عین حال، کشورهای اروپایی را در حل مشکلات خود مساعدت نمایند. اما گروههایی نیز وجود دارند که بهاصطلاح مظنون به فعالیتهای تروریستی هستند، اما هیچگونه واقعیت بیرونی در مورد آنها مشاهده نشده است، مانند حماس و حزبالله. این گروهها از اروپا بهعنوان پایگاهی برای مبارزه با اسرائیل استفاده میکنند و اهداف آنها در راستای مبارزه با اسرائیل شکل گرفته است.
ب) مشکلات مسلمانان در فرانسه در بستری از شکافهای مذهبی
اسلامستیزی بهعنوان حمله به تمامیت مذهب اسلام بهمثابهی مشکل اصلی جهان و معرفی دین اسلام در قالب افراطگرایی، امروزه حضوری جدی و تأثیرگذار در جوامع غربی و حتی رسانههای موثر بر افکار عمومی جهانی پیدا کرده است. از این منظر، در تمام درگیریهایی که مسلمانان در آن درگیر هستند، مقصر اصلی، مسلمانان هستند. بدین ترتیب، اسلامستیزی تصویری از اسلام ارائه میدهد که دارای این مؤلفههاست: اسلام دینی کهنه و وحشی است، از سایر ادیان مجزاست و غیرقابل انعطاف و ایستا، خشونتگرا و حامی تروریسم است. اسلام یک ایدئولوژی سیاسی است، در نتیجه خشونت علیه مسلمانان طبیعی و منطقی است.[2]
1. پدیدهی اسلامهراسی
برخی روشنفکران معتقدند خلأیی که لائیسیته خواسته یا ناخواسته باعث آن شده، اسباب ترغیب سایر ادیان را فراهم ساخته و در نهایت، به ضرر سنت کاتولیک در جامعهی فرانسه تمام شده است. نگاهی به نزاعهای رایج پیرامون دین و دینداری در فرانسهی امروز، با نظر به نقش محوری سیاستگذاری دولت در حوزههای عمومی چون آموزشوپرورش و عواقب برخی گسستهای اخلاقی در حوزههای خصوصی چون خانواده، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. فهم اینکه مردم فرانسه اساساً چه برداشتی از دین و اعتقاد دارند، پیوند ناگسستنی با پیدایش مفهوم لائیسیته دارد.[3]
اصولاً طی دو قرن اخیر، همواره بین طیف روشنفکری با طیف مذهبیون جدالهای متعدد فلسفی و کلامی صورت گرفته است. روشنفکران در پرتو شرایط بعد از انقلاب کبیر فرانسه و شعارهای آزادیخواهی و لیبرالیسم، دین را مربوط به گذشته دانسته و آن را مقولهای فردی قلمداد کردهاند. مذهبیون با تأکید به اینکه دین در ذات بشر نهفته و انسان ذاتاً موجودی خداجوست، آزادی را مغایر با دینداری ندانسته و بر نقش دین در استحکام بنیانهای جامعه تأکید داشتهاند.
پس از 11 سپتامبر، احزاب چپ راست فرانسه چون حامیان ژاک شیراک رئیسجمهور قبلی، در یک مسئله با هم به توافق رسیدند: تندروهای مسلمان که متأثر از جریانهای خارجی هستند در مدارس فرانسه نفوذ کردهاند. از این پس، رقابت چپ و راست در فرانسه بیش از هرچیز بر میزان سختگیری بر مسلمانان معتقد در حوزههای عمومی استوار است.5] شتاب اسلامگرایی بالاخص پس از 11 سپتامبر اوج بیشتری گرفته است. تبلیغ دین مسیح و فرقههای منشعب از آن، بهویژه آن دسته که چون فرقهی ژئوا ([4]Jéhovah) یا مسیونرهای کلیسای انجیلی از خود غرب چون آمریکا سرچشمه گرفتهاند، دارای تسهیلات بیشتر و یا تضیقات کمتری نسبت به سایر ادیان چون اسلام هستند.[
2. ذهنیت تاریخی مردم فرانسه نسبت به اسلام
در اینجا باید به ذهنیت تاریخی مردم فرانسه و اروپا متأثر از جنگهای صلیبی در قرون یازده و دوازده میلادی توجه کرد. این ذهنیت بعدها امپراتوری عثمانی را جانشین خلفای اسلامی کرد و با یادآوری تهاجمات نظامی سپاه عثمانی تا قلب اروپا و مسلمان کردن بسیاری از شهرها و کشورهای تصرفشده بهخصوص در اروپای شرقی و بالکان، اسلام را در برابر مسیحیت قرار داد. در این فضای ذهنی و تاریخی حضور مسلمانان بهطور عام و بهخصوص حضور مسلمانان معتقد با حجاب کامل، تأثیری منفی در این ذهنیت شکلیافتهی اروپایی بهجای میگذارد و در نوع رفتار آنها در برابر مسلمانان تأثیر میگذارد و لاجرم منجر به فاصلهگیری و واکنش مسلمانان میشود. امروزه یکی از دلایل مخالفت اتحادیهی اروپایی و فرانسه با پیوستن ترکیه به اتحادیهی اروپایی، همین ذهنیت تاریخی و مذهبی است و اروپاییان ترکیه را کشوری اسلامی جانشین سلاطین عثمانی و اتحادیهی اروپایی را باشگاهی از کشورهای مسیحی میدانند که هیچ سنخیتی از اتحاد و همگرایی با یکدیگر ندارند. لذا با درخواست عضویت ترکیه مخالفت میکنند. ترکیه برای غلبه بر این ساختار شکلگرفتهی فکری و ذهنی، راهی بس دشوار در همکاری و پیوستن به اتحادیهی اروپایی در پیش روی دارد.
3. ظهور گرایشهای افراطی اسلامگرا و تشدید شکافهای مذهبی
یکی از گروههای اسلامی افراطگرا که امروزه نقش بسزایی در روند تحولات جهانی ایفا میکند، سازمان القاعده است. این سازمان امروزه ابعاد جهانی یافته و بهعنوان یکی از چالشهای پیشروی جهان غرب مطرح میشود. این جنبش اروپا را نیز از حملات خود بینصیب نگذاشته و امروزه در اروپا فعالیت گستردهای را سازماندهی میکند. نگاهی کلان به عملکرد و ایدئولوژی القاعده نشان میدهد که القاعده از لحاظ نظری، ایدئولوژیک و سازمانی چند ویژگی دارد:
1. گروهها و افراد عضو تشکیلات آشکارا عناصر سیاسی اسلامگرا هستند.
2. همهی افراد اهل سنت و سخت متعصب هستند.
3. قرائت آنان از اسلام بهشدت سنتی کلیشهای، بسته و متحجرانه است.
4. مهمترین ویژگی این قرائت همان بنیادگرایی واپسگرایانه است.
5. اعضای القاعده به خطمشی مسلحانه در تاکتیک و استراتژی معتقدند.
6. عناصر القاعده آمریکا و اسرائیل را در شمار بلاد کفر و شهروندان این دو کشور را مستحق نابودی کامل میدانند.
7. به عقیدهی ایشان، غالب دولتهای حاکم بر کشورهای عربی و سرزمینهای مسلماننشین فاسد و وابسته به آمریکا و اسرائیل هستند و مبارزه با آنان جهاد مقدس است.
8. الگوی حکومتی مورد نظر القاعده، شیوهی سیاسی به سبک خلافت اموی و عباسی است.
9. القاعده خواهان آن است که جنبشهای اسلامی در همه جای جهان به جریان بیفتد.[6]
القاعده با این ذهنیت بسیار افراطی، عملاً خود را در تقابل با کشورهای اروپایی قرار داده و در این قالب، باید احتمال هرگونه افراطیگری از سوی آن را داد.
رشد بسیار سریع اسلام در فرانسه، موجب نگرانیهای زیادی در بین مردم و مسئولین این کشور شده است. زادوولد زیاد مسلمانان و افزایش جمعیت آنها تا بیش از هفت میلیون نفر و همچنین رشد منفی مردم فرانسه، نگرانی نسبت به مسلمانان را بیشتر کرده است. فرانسه با مراکز اسلامی که از سوی کشورهای دوست مثل مراکش، تونس، الجزایر، عربستان سعودی و... حمایت میشود، عمدتاً مشکلی ندارد. مشکل با مسلمانانی است که خطمشی خاص سیاسی-مذهبی خود را طی میکنند و برخی از آنها نمایندگی اسلام افراطی و رادیکال را در دست دارند. این طیف شدیداً تحت مراقبتهای امنیتی هستند. امروزه گروه تکفیری داعش از بطن القاعده متولد شده و بعضاً به رقابت با آن نیز میپردازد و چهبسا برای ابراز وجود، دست به اقدامت ددمنشانهتری نیز بزند.
فرجام سخن
در پایان باید گفت آنچه سبب پدید آمدن چالشهای هویتی بین مسلمانان و اروپاییان شده است، ظهور گرایشهای افراطی در اروپا و تشدید روند نژادپرستی در این قاره از یک سو و روند مهاجرت مسلمانان به کشورهای اروپایی، افزایش جمعیت مسلمانان و ترس از تروریسم اسلامی و تلقی افراطگراها به عنوان نماینده اسلام از سوی دیگر است. این مسئله در یکسری از نمودهای عینی تجسم یافته که از جملهی آن میتوان بحث اسلامهراسی یا مسئلهی حجاب را مطرح کرد. در کنار این خیزش اسلامی، شاهد نوعی مقاومت نامحسوس نهادهای دولتی و سیاسی در مقابل اسلامگرایی در غرب هستیم. اقدامات انجامپذیرفته در برخی کشورها همچون دانمارک، فرانسه و سوئد در اهانت به پیامبر اسلام (ص) و انتشار تصاویر موهن از ایشان در سال 2007 و انتشار کاریکاتور نشریه فرانسوی شارلی ابدو در قالب همین موج اسلامستیزی قابل بررسی و تأمل است و این وضعیتی است که موجب شکاف بین آنها و جامعهی فرانسه میشود و این شکاف امروزه بیشتر از هر زمانی عمق پیدا کرده است.
آنچه زمینهساز چنین شکافی است، ضمن وجود گرایشهای افراطی و نژادپرستانه، حضور افراطیون در اروپاست و اتفاقا تلاش میشود تا به وسیله همان تندروهای نژادپرست، این دسته به عنوان نماینده اسلام معرفی شوند. القاعده و داعش با انجام عملیاتهای تروریستی، در عین حال که جان شهروندان اروپایی را با تهدید مواجه میسازند، حاکمیت کشورهای اروپایی را تهدید میکنند.
به نظر نمیرسد که ایجاد شکاف بین فرهنگها و مذاهب مختلف در اروپا نه به نفع دولتهای اروپایی و نه به نفع کشورهای اصیل اسلامی با تمدن باشد. باید سعی شود این فاصله با تعامل و نزدیکی بین جوامع مختلف فرهنگی اسلامی و اروپایی روزبهروز کمتر شود و مسلمانان در کنار اروپاییان در صلح و آرامش زندگی کنند.*
پی نوشت ها:
[1]. سیفزاده، سید حسین (1383)، معمای امنیت و چالشهای جدید غرب، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزرات خارجه، ص 164.
[2]. بهادر امینیان، «اسلامستیزی در غرب»، فصلنامهی سیاست خارجی، شمارهی یک، سال بیستودوم، بهار 1387 ص 108.
[3]. جاوید، محمدجواد، دین و دینداری در فرانسهی امروز، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، 1389.
[4]. دین و دینداری در فرانسهی امروز، رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در فرانسه، 1389.
[5]. ایوبی حجتالله، دین و فرهنگ در جامعهی فرانسه، رایزنی فرهنگی ایران در فرانسه، 1387.
[6]. قراگوزلو، محمد، «افغانستان؛ پایان همایش بنیادگرایان؟»، ماهنامهی اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال 86، شمارهی 6-5، بهمن و اسفند 1380، ص 46.
منبع:برهان
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.