مرتضی در نقش یوکو اونو: بیتل‌های سالاری چگونه پر پر می‌شوند

خبرگزاری تسنیم: اثر مهدی سالاری به سبب فقدان تسلط کارگردان اثری خسته کننده و ملال‌آور است و متن محمد چرمشیر به شدت ابتدایی و در بیان داستان ناکارآمد است که بخش مهمی از این آسیب به نوع انتخاب نشانه‌ها باز می‌گردد.

خبرگزاری تسنیم_ احسان زیورعالم

تماشاخانه انتظامی در نخستین روز سی‌وسومین جشنواره تئا‌تر فجر میزبان نمایش «بیتل‌ها» نوشته محمد چرمشیر و به کارگردانی مهدی سالاری بود. «بیتل‌ها» داستان چهار دختر است که به سبب شرایط خاص در خانه سمیرا – یکی از دختر‌ها – گرد هم آمده‌اند. فضای پرتنش حاکم بر خانه موجب فروپاشی جمع دخترانه آنان می‌شود و نمایش با تنهای سمیرا به پایان می‌رسد.

نکته قابل توجه در نمایش نظام نشانه‌شناسی است که نویسنده و کارگردان توامان در اثر به کار گرفته‌اند تا شاید مخاطب با وجوه واقع‌گرا آن ارتباط برقرار کند. برای مثال محمد چرمشیر با انتخاب گفتاری (Parole) برگرفته از شیوه گفتاری عوام – در مقابل زبان (Lange) – سعی می‌کند طبقه اجتماعی، طرز فکر دختر‌ها، موقعیت زمانی آنان و حتی موضع مکانی آنان را مشخص کند.

مهدی سالاری نیز با چنین رویکردی سعی کرده است با انتخاب نوع میزانسن، آکساسوار، پوشش لباس و... به نوعی نظام نشانه‌شناسی در راستای رهیافت مخاطب از زمان و مکان دست یابد؛ لیکن چنین نظامی براساس تمایل واقع‌گرا متن و اجرا درست از آب درنمی‌آید.

برای مثال پوشش دختر‌ها – با توجه به تنوعی که بر آن حاکم است – دال بر زمان حال دارد؛ یعنی مخاطب با دیدن پوشش بازیگر به این نمی‌اندیشد که آنچه رخ می‌دهد متعلق به 10 یا 15 سال پیش باشد، بلکه آن را متعلق به جامعه کنونی و دغدغه دختران را، دغدغه نسل جوان دختر فرض می‌کند. این در حالی است که از فحوای نمایش به این نتیجه می‌رسیم متن محمد چرمشیر، متنی نو و تازه نیست و متعلق به دهه گذشته است. مشکلات برجسته دختر‌ها، مشکلاتی است که در اواسط دوره اصلاحات رخ می‌داد و آنچه روی صحنه اجرا می‌شود نخ‌نماست. البته نخ‌نما بودن اثر بدان سبب است که نگرش کارگردان با اثر به گونه‌ای است که با معضلی نو در بافت اجتماعی مواجه هستیم.

از مهم‌ترین نشانه‌های حاکم بر صحنه رادیویی است که با سکون خود، به نوعی عنصر غالب صحنه شده است. در روند داستان به شدت نقش ایفا می‌کند و در ایجاد تنش میان دختر‌ها تبدیل به عنصری کلیدی می‌شود. در واقع رادیو بر روابط پوسیده این چهار دختر دلالت می‌کند؛ چرا که با هر بار روشن شدنش، تنها موجب تنش و در ‌‌نهایت از هم پاشیدن شخصیت‌ها می‌شود. وجود رادیو خود دال بر این است که محمد چرمشیر زمان بخصوصی از تاریخ را مدنظر قرار داده است. پیش از این گفتیم پوشش دختر‌ها دال بر زمان حال است. سوال این است در زمان حال هنوز قشر جوانی که با سیگار و... دمخور است و نوع پوشش و طبقه اجتماعی‌اش مشخصاً نوگراست، هنوز برای شنیدن موسیقی از نوار کاست استفاده می‌کند؟

اگر فضاسازی حاکم بر نمایش، چیزی ورای واقع‌گرایی بود، پذیرش این آشوب نشان‌شناسی در حوزه زمان و مکان قابل پذیرش بود؛ لیکن تمایل شدید کارگردان به گرفتن بازی‌های واقع‌گرا – که منتج به اثر به شدت اگزجره شده است – این گزینه را از دید مخاطب پاک می‌کند.

حتی شکست مهدی سالاری در رفتار ناشی از فقدان تزریق اندیشه در اثر را می‌توان با خوانشی پیرامتنی در حوزه بروشور کار و فرامتنی از موسیقی Hey Jude کسب کرد. در حالی که رابطه بیتل‌ها و اثر در فضای پیرامتنی به عهده تصویری مونتاژ شده از آلبوم Abbey Road این گروه است، کارگردان دست به انتخاب موسیقی می‌زند که نه متعلق به این آلبوم؛ بلکه از آلبوم The Blue Album است که کاور این آلبوم نیز از حضور چهار ستاره گروه بهره می‌برد. در صورت علاقه کارگردان به آلبوم Abbey Road چه بسا وی می‌تواند از آهنگ Oh! Darling یا She Came in Through the Bathroom بهره گیرد.

در پایان باید گفت اثر مهدی سالاری به سبب فقدان تسلط کارگردان اثری خسته کننده و ملال‌آور است و متن محمد چرمشیر به شدت ابتدایی و در بیان داستان ناکارآمد است که بخش مهمی از این آسیب به نوع انتخاب نشانه‌ها بازمی‌گردد. شاید سالاری و چرمشیر این نمایش را برای جشنواره فجر بیستم یا عقب‌تر آماده کرده بودند که در نهایت فرصت اجرای آن در جشنواره سی‌وسوم پیش آمده است.

انتهای پیام/