به یاد لحظه‌های انفجار نور و شبی که هر لحظه‌اش نماینده صبح بود

خبرگزاری تسنیم: امام خمینی (ره) نهضتی را رهبری و به پیروزی رساند که انفجار نور بود، هم بغض گلوی مستضعفان را ترکاند و هم صاعفه‌وار بر سر مستکبران فرود آمد.

به گزارش خبرنگار دفتر منطقه‌ای خبرگزاری تسنیم، «احمد حسن‌پور» شاعر، مترجم و نویسنده افغان از لحظه شنیدن پیروزی انقلاب اسلامی در ایران می‌گوید: چه زیبا و دلنواز است یاد و خاطره آخرین روزهای بهمن سال 1357 خورشیدی ، لحظه هایی که در عنفوان جوانی با قلبی آکنده از شور و امید، اخبار انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) را از رادیوهای گوناگون دنبال می کردم.

آری، حضرت امام رایحه خوشی بود که در فضای غبار گرفته ناشی از ستم ستمگران زمان، مشام جان مظلومان را نوازش می‌کرد.

او آمده بود تا در پرتو مفاهیم بلند و انسان ساز پیامبر(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هویت فراموش شده مسلمانان را به ایشان باز گرداند. خمینی(ره) در عصر جهالت مدرن ابراهیم وار بر طاغیان زمان شورید. 

روز 22 بهمن سال 57 بود، عقربه های ساعت حوالی پنج عصر را نشان می‌داد، نشسته کنارپنجره اطاق و نظاره‌گر آمد و شد مردم بودم که ناگهان یکی از دوستان همکلاسی‌ام جعبه شیرینی در دست دوان دوان بسوی خانه ما می‌آمدتا به من نیز مژده بدهد، مژده پیروزی انقلاب امام را.

غروب فرارسید و صدای ملکوتی اذان از مسجد نزدیکی خانه‌مان شنیده شد، با دوستم برای فریضه نماز به مسجد رفتیم، نماز آن شب با شب‌های دیگر متفاوت بود، با اینکه اختناق رژیم کودتایی خلقی‌های کمونیست برفضای شهرما و دیگر شهرهای افغانستان حاکم بود اما نمازگزاران در مساجد و مردم در کوچه‌ها به هم تبریک می‌گفتند و در صورت امکان گل و شیرینی تعارف می‌کردند.

با پیروزی نهضت امام خمینی(ره) و استقرار جمهوری اسلامی در ایران معادلات ابرقدرت ها به هم خورد، ملت‌ها روز به روز بیدار شدند، تحولات بزرگی در جهان بویژه کشورهای اسلامی رونما گردید و این تحولات همچنان ادامه دارد، امیدوارم به زودی شاهد ظهور مولایمان حضرت حجت بن الحسن عج باشیم، انشاالله.

«شمیم بهار»

بهمنا! عطر بهاران ز شمیم تر توست
طپش قلب زمین از دم جان پرور توست

غنچه را قصد شکفتن به زمستان نبود
پس چرا دشت و دمن پر زگل احمر توست؟

بوی نوروز به هرجا ز نسیم تو رسد
چونکه نوروز مقام تو و خوش بستر توست

لرزه بر خیبر اگر بار دگر افتاده‌ست
نه شگفت است، که جولان همان حیدر توست

گندم از گندم و جو هم ز جو آید به عمل
دامن اطهر خرداد به حق مادر توست

رسم بدعهدی ی ایام نگر کز(که از) همه سوی
تیغ بوجهل حوالت به سر و پیکر توست

لیکن از آتش نمرود نیامد به خلیل
تو هم از لطف خدا شعله چمن گستر توست

دل به دریا بزن از غرش امواج مترس
ناخدا روح خدا هست، خدا یاور توست

شاعر: احمد حسن‌پور

انتهای پیام/ع