سرودههایی تقدیم به قدم بانوی کربلا
خبرگزاری تسنیم: تعدادی از شاعران همزمان با میلاد مبارک بانوی کربلا، حضرت زینب کبری(س)، سرودههای خود را تقدیم حضور حضرتش کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با میلاد مبارک حضرت زینب(س) تعدادی از شاعران با زبان شعر به استقبال از این روز رفتند که سرودههای آنها به شرح ذیل است:
محمود ژولیده:
فکر بِکرم چو زِ هَر دایره پرهیز کند
رویگردان نظر از هر غم ناچیز کند
گوش دل راز مگو بشنود از پردۀ غیب
تا چه مقدار کسی گوش دلی تیز کند
آسمان امشب اگر بارش رحمت ریزد
همره بارش خود زمزمهای نیز کند
باب رحمت به سراپرده اگر باز شود
به تُهی دستی دل فاطمه گلریز کند
عارفی نیست که تسبیح بهاران شنود
باز هر دم سخن از زردی پاییز کند
احسن الحال چو از ناحیه زینب شد
فرد عصیانزده را عبد سحرخیز کند
هر که دلسوخته حضرت زهرا بشود
تازه افروخته زینب کبری بشود
پیر شد هر که دلافروخته زینب شد
آن دلی سوخت که دل سوخته زینب شد
عمر اگر در ره بانوی وفا رفت ز دست
نشد از دست که اندوخته زینب شد
هر که شد عبد درش عارفِ باللهاش خوان
که دلش معرفتآموخته زینب شد
شده عالم همه حیران حسینش امّا
چشم ارباب کرم دوخته زینب شد
آنکه دل را به غم و محنت دنیا نفروخت
تا ابد بنده نفروخته زینب شد
چه کند شعله محشر به سراپرده دل
که شفیعش جگرسوخته زینب شد
چشم ما کاسه باب الکرم گریه ماست
هرکجا نام وی آید حرم گریه ماست
***
آنکه نام از طرف خالق اعظم دارد
مدح و تمجید ز پیغمبر اکرم دارد
کیست جز حضرت زینب که سرا پرده او
حاجبی پاک، چنان حضرت مریم دارد
زینت نام علی در گرو زینب بود
باب علم است که ابواب مقدم دارد
عقل مات است که عنوان عقیله از چیست؟
جایگاهی است به عصمت که مسلّم دارد
سایه فاطمه با هیبتی از نور رسید
رتبهای خاص در این بیت معظّم دارد
انبیا واسطه فیض و بر این در خادم
هر که اینجاست گدا، فیض دمادم دارد
عبد زینب شده دنیا ز سرش میافتد
آسمانی شود آنکه به درش میافتد
اولیا را همگی روح مناجاتی تو
انبیا را به یقین قبله حاجاتی تو
سرّ مستودع زهرایی و قَدرت مخفی
زین سبب گنج نهان وقت زیاراتی تو
کوه غمها نبرد ذرّهای از صبر تو را
روح آزادگی و معنی هیهاتی تو
قله بندگیات خواسته تا اوج بلاست
میشوی در دل گودال ملاقاتی تو
آری از زندگیات فتح و ظفر میروید
غم چه زیباست تو را غرق مواساتی تو
طور سینای تجلی است عبادتگاهت
همچنان فاطمه بانوی عباداتی تو
کوفیان را همه تسخیر کنی با سخنت
آه از آن روز که سرگشتۀ شاماتی تو
شأن والانسب از بانوی کوثر داری
ذوالفقار سخن از هیبت حیدر داری
***
عشق را بین که علمدارترین میآید
اشک را بین که گهربارترین میآید
شد شریک غم ایام حسینش زینب
عشق را مَحرم و غمخوارترین میآید
بر سر بام فلک نَه، سر نِی شهر به شهر
ماه را بین که خریدارترین می آید
لشکر غم اگر آید به مبارکبادش
باز در قافله سالار ترین می آید
در زلال نظر پاک حسینش غرق است
کربلا را ز جنان یارترین میآید
آنکه در هالهای از نور هم افشا نشود
سر بازار گرفتارترین میآید
میسزد بار ولایت به امانت دستش
سوی مظلوم مددکارترین میآید
این مؤنث شده پیغمبر امداد حسین
هر کجا رفته حرم ساخته از یاد حسین
***
رضا اسماعیلی:
در جهان، مهر حقیقت، زینب است
مشعل صبح هدایت، زینب است
دختر بانوی آب و آفتاب
محرم اسرار عصمت، زینب است
کهکشان عشق و ایثار و کمال
تابش مهـر فضیلت زینب، است
آسمان سروری را او رسول
لایق عقد نبوت، زینب است
خطبهخوان خــون، زبان مرتضی
ذوالفقار عشق و غیــــرت، زینب است
بر مشام کوفه رنگ و فریب
بوی توفان قیامت، زینب است
خواهر توفان سرخ کربلا
مادر صبر و مصیبت زینب است
بحر درد و کوه داغ و عرش زخم
ارتفاع استقامت، زینب است
وصف زینب، وصف یکناممکن است
عاشقان! تفسیر حیرت، زینب است
من کجا و وصف این خاتون، غزل !
فصل شرح بینهایت، زینب است
انتهای پیام/