دو اتفاق متضاد با دستاوردهای واحد در سوریه
خبرگزاری تسنیم: تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه تجاوز نظامی ترکیه به سوریه و سفر هیئت پارلمان فرانسوی به دمشق را دو اتفاق به ظاهر متضاد دانست که البته نتایج واحدی را برای سوریه به دنبال داشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، امین محمد حطیط تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه در مقالهای در روزنامه لبنانی البناء نوشت: تنها در طی 48 ساعت 2 دولت عضو ائتلاف ناتو 2 اقدام را انجام دادند که به نظر میرسد در ظاهر با هم تناقض دارند: اقدام اول تجاوز آشکار ترکیه به تمامیت ارضی سوریه بود که بر اساس آن نیروهای ترکیه وارد تمامیت ارضی سوریه شدند و با گردان های زرهی و عناصر پیاده از یگانهای ویژه و با حمایت گروههای مسلح تروریستی داعش به عمق 30 کیلومتری داخل اراضی سوریه نفوذ کردند و مقبره سلیمان شاه جد مؤسس سلطنت عثمانی را با خود به اراضی ترکیه برده و به همراه آن یگان محافظت از این منطقه شامل نیروهای پیاده ارتش ترکیه که در این مکان مستقر بودند را نیز بازگرداندند، این عناصر نظامی به همراه نظامیان و مقبره سرقت شده به گونهای که در مسیر رفت و برگشت مانع یا درگیری به وجود نیاید، به خاک ترکیه بازگشتند، چرا که در این منطقه تنها نیروهای مسلح ضد سوریه حضور داشتند که یا وابسته به ترکیه هستند یا اینکه هماهنگیهای عمیقی با آنکارا دارند.
اتفاق دوم سفر هیئت پارلمانی فرانسه با ویژگی پشتوانه نمایندگی و مردمی و حضور رویکردهای سیاسی متنوع به سوریه بود که تلاش این روه برای دیدار با مسئولان پارلمانی سوریه را به دنبال داشت که از طریق انتخابات مبتنی بر قانون اساسی بازبینی شده و به همه پرسی گذاشته شده وارد مجلس مردمی این کشور شدند، انتخاباتی که 2 سال بعد از آغاز درگیریهای خونین در سوریه در نتیجه تجاوز به رهبری ائتلاف ناتو انجام شد و فرانسه بعد از آمریکا نوک پیکان این جنگ بود، پاریس همچنین اولین کشوری بود که انتخابات پارلمانی و نتایج آن و همچنین همه پرسی قانون اساسی را رد کرده و آن را نامشروع دانسته و به رسمیت شناختن نمایندگان انتخاب شده و رئیس پارلمان را نیز رد کرد.
اگر به این 2 حادثه در کنار هم دقت کنیم، تناقضی در شکل و محتوای آن میبینیم. در شرایطی که نفوذ نظامی ترکیه نقض تمامیت سوریه به شمار میرود و این نشان میدهد آنکارا به عنوان یکی از اعضای ناتو همچنان با وجود شکستهای متعدد در سوریه اصرار به ادامه تجاوز دارد، نفوذ سیاسی فرانسه صورت گرفته است. ما از این لحاظ از لفظ نفوذ سیاسی استفاده میکنیم که قدرت اجرایی فرانسه در اقدامی خنده دار اطلاع یا هماهنگی با دولت از سوی این هیئت را تکذیب کرد، این اقدام از آن جهت خنده دار است که یکی از اعضای هیئت مذکور ارتباطات تنگاتنگی با رئیس جمهور فرانسه دارد.
در سایه این تناقض ممکن است این سؤال بدیهی مطرح شود که آیا ائتلاف ناتو که پیشتر تمام توان خود را در تجاوز به سوریه قرار داده و بسیاری از دولتها یا شبه دولتهای اطراف خود را تحت عنوان فراکسیونی موسوم به دوستان سوریه جمع آوری کرده ، و از آن برای اجرای جنگ جهانی بر ضد دولت و ملت و تاریخ سوریه استفاده کرده، شکست خود را پذیرفته است و راه بازگشت به سمت سوریه را انتخاب کرده؟ یا این که این اقدام نیز در راستای توزیع نقشها صورت می گیرد؟ یا این سفر رقابت بین اعضای ائتلاف برای رزرو جای مخصوص به خود در افق آینده سوریه بعد از تجاوز به این کشور به شمار میرود؟
برای فهم و تحلیل منطقی این 2 حادثه باید به این نکته توجه کرد که ترکیه احساس انزوای منطقهای و بینالمللی میکند و فرانسه معتقد است که قطار آن ها را جا گذاشته است. آنها میبینند که آمریکاییها تمام تلاش خود را برای هماهنگی امنیتی با سوریه به کار میگیرند و بنا به سخنان یک نماینده فرانسوی تفاله ها و آشغالها را از قطار به سمت آنها پرتاب میکنند.
در مورد نفوذ ترکیه و ماهیت و اساس فرضیههای احتمالی کنونی میبینیم که این تجاوز به صورت مستقیم بعد از امضای توافق ترکیه و آمریکا برای آموزش گروههای موسوم به معارضین معتدل صورت گرفته که این کشورها، آن را به عنوان راه حل بحران سوریه مطرح کرده و جایگزین گروه تروریستی داعش می کنند که ترکیه از آن ها حمایت می کند. آمریکا با وجود اینکه خود تهیه کننده تروریسم در منطقه بود و همچنان نیز از آن حمایت میکند، تصمیم به طرح ادعای مبارزه با تروریسم کرده است، اما همچنان مشخص است که از حمایت از تروریسم دست برنداشته، چرا که در برابر خواسته مصریها برای قصاص داعش در لیبی بعد از جنیات سر بریدن 21 قبطی مصری در این کشور ایستاد.
ترکیه که در مأموریتهای تجاوز طلبانه خود بر ضد سوریه در چارچوب طرح اول آمریکایی جهت استفاده از اخوان المسلمین و همچنین تسلیم شدن در برابر خواسته آمریکا جهت ایجاد پایگاههای آموزشی در اراضی خود برای مبارزه با داعش شکست خورده ، ممکن است در مورد مقبره سلیمان شاه و نظامیان ترکیه محافظان در سوریه نگران باشد، البته این نیز یکی از ابداعات استعمار فرانسه بود که به موجب توافقنامه سال 1921 به ترکیه حق تمامیت ارضی در داخل جزیرهای که دهها کیلومتر از مرزهای این کشور فاصله داشت را داد. این اقدام میتواند برای پیشدستی نسبت به انتقامجویی احتمالی داعش صورت گرفته باشد و نیروهای نظامی ترکیه پیش از اقدام داعش برای ورود به این پایگاه و مقبره وارد عمل شدند.
همچنین ممکن است انگیزه ترکیه از این اقدام نظامی اثبات موجودیت خود در میدان باشد، چرا که به این ترتیب اردوغان میتواند یک پیروزی نمایشی برای خود ثبت کند و ادعا نماید که یک عملیات نظامی کاملاً دقیق را انجام داده و با هیچ کس در این عملیات مبارزه نکرده است. اردوغان به خوبی میداند که ارتش عربی سوریه در مسیر نفوذ آنها هیچ پایگاهی نداشته است و داعش که به این منطقه مسلط بوده، از مدتها پیش انبار آذوقه نظامیان ترک حاضر در مقبره سلیمان شاه بوده و مشکلی در این زمینه نخواهد داشت، به ویژه اینکه دولت ترکیه منافع نظامی و مالی و سیاسی و تبلیغاتی داعش را تأمین میکند.
دولت ترکیه که از نادیده گرفتن درخواستهای خود در مورد ایجاد منطقه حائل یا منطقه پرواز ممنوع در داخل اراضی سوریه از سوی همپیمانان خود در ناتو به تنگ آمده است، ممکن است از این عملیات به عنوان کلید مداخلات خود در سوریه و گذرگاه عبوری از این منطقه استفاده کند، چرا که در نتیجه شکست اخوان المسلمین در طرح تجاوز اولیه از دستیابی به تمام سوریه ناکام ماند. آنکارا می خواست از طریق این نفوذ نظامی به همپیمانان و دشمنان خود بگوید که در هر زمان که اراده کند قادر به دخالت در سوریه است و هیچ کس نمیتواند به آن اعتراض کند. از این منظر تجاوز نظامی مذکور اولاً میتواند در راستای ارزیابی واکنش طرفهای مقابل صورت گرفته باشد و همچنین ممکن است بهعنوان نمونه ای برای ایجاد منطقه حائل یا هر اقدام مشابه آنکارا در داخل ترکیه مورد بهره برداری قرار گیرد.
دولت آنکارا که با شکست گروههای تروریستی وابسته به خود در حومه حلب و دستاوردهای ارتش عربی سوریه و متحدان آن پیش بینی میکند که این روند به پاکسازی کامل شمال سوریه از تروریسم منجر شده و زمینه دخالتهای ترکیه در امور داخلی سوریه را متوقف خواهد کند، میخواست از طریق این عملیات بگوید که نیروهایش آماده دخالت نظامی مستقیم است و در این زمینه به واکنشهای دیگران اهمیتی نمیدهد. آنکارا میخواست این پیام را به دمشق برساند که اجازه سقوط حلب و محروم شدن ترکیه از این موقعیت تأثیرگذار را آن هم در زمان ترسیم نقشه های نفوذ نمی دهد.
هر کدام از این فرضیهها یا همه آنها ممکن است انگیزه ترکیه برای انجام این تجاوز آشکار بر ضد تمامیت ارضی سوریه باشد، اما یک تحلیل نظامی در صورتی که در چارچوب صحیح و مناسب خود قرار گیرد بعد از تأکید بر ماهیت تجاوز طلبانه این اقدام بر ضد دولت مستقل و ورود نظامی به اراضی این کشور بدون اجازه یا هماهنگی با آن و عقبنشینی و تخلیه یک پادگان نظامی میتواند ناشی از این احساس باشد که احتمالا جریانی که حمایت از این مرکز را بر عهده داشت یعنی داعش، تحت تأثیر متغیرات منطقهای روابطش با آنکارا را قطع میکند و یا با آن وارد درگیری شود. این موضوع در ابعاد نظامی و سیاسی میتواند نوعی عقبنشینی و انزوا تلقی شود، نه مظهر قدرت و خشونت. این توصیف در سایر فرضیههای موجود نیز قابل طرح است، به ویژه اگر قدرت محوری که ترکیه احتمال درگیر شدن با آن را می دهد، بررسی کنیم، این ضعف بیشتر نمایان می شود. به این ترتیب میتوان گفت ترکیه در شرایطی که میخواست با این تجاوز برگه ای به نفع خود به دست آورد، سیلی محکمی به خود زده است.
در مورد سفر هیئت فرانسوی باید گفت که این سفر نیازمند تحلیل گسترده یا مطرح کردن فرضیههای متعدد نیست، بلکه تنها باید آن را در چارچوب زمانی خود و تحولات منطقه و روند تجاوز به سوریه و اقدامات تروریستی که اخیراً در فرانسه انجام شده است، بررسی کنیم تا به این نتیجه برسیم که فرانسه از حجم فشارهای غربی، اروپایی و ناتو برای تغییر موضع سوریه با خبر بوده و سقوط این دولت را غیرممکن میداند و معتقد است که همگرایی با سوریه گنج اطلاعاتی و تجربهای که در مبارزه با تروریسم به دست آورده، میتواند برای هر کشوری که در معرض تهدیدات تروریستی قرار دارد، مفید باشد. فرانسه به این نتیجه رسیده است که سوریه که در مبارزه با تجاوز و تروریسم پیروز شده به همراه متحدان خود میتواند یکی از محورهایی باشد که در زمینه تقسیم نقشههای نفوذ و منافع منطقهای قلم را در دست دارد و نظام جهانی جدید را براساس این نقشهها بنیان خواهد گذاشت. پاریس همچنین میداند که سایر کشورها ازجمله آمریکا به صورت مخفیانه یا در زیر میز به دنبال نزدیک شدن به سوریه و ایجاد هماهنگی -حداقل- در ابعاد امنیتی هستند. فرانسه میداند که منافع ملی این کشور در بازگشت به سمت سوریه و مشروع دانستن این کشور است و اهمیت نمی دهد که در این میان معارضان کارتونی سوری از بین بروند.
بنابراین، این اقدام نیز نوعی عقب نشینی است، به این ترتیب خنجرهایی که آمریکا از آن ها برای تجاوز به سوریه و محور مقاومت استفاه می کرد، عقب نشینی کرده اند. البته این عقب نشینی بدان معنی نیست که همه چیر به پایان رسیده و مسیر حل مشکل سوریه هموار شده است، ما هرگز در شرایط کنونی این را نمی گوییم. اما این را می دانیم که محور تجاوز طلب تا زمانی که برگه های قدرت را در دست داشته باشد، به راحتی شکست خود را نخواهد پذیرفت.
در نتیجه این محور در 2 بخش فعالیت میکند که شامل عقبنشینی و در عین آماده شدن برای سکوت توپخانههای طرف مقابل است و در بخش دوم این محور منتظر فریب و جهش به سمت دشمن در فرصت مناسب است، چرا که اعتقاد دارد با وانمود کردن به عقبنشینی ممکن است دشمن فریب بخورد و اندکی سعی در استراحت داشته باشد که در این زمان حمله اصلی باید صورت گیرد.
بر این اساس ما معتقدیم که این 2 رفتار در مورد سوریه تأکید میکند که معرکه دفاع که محور مقاومت در چندین جبهه وارد آن شده است، بسیاری از اهداف خود را محقق کرده و تنها بخشی از این مسیر باقی مانده است که البته به علت اینکه بخش پایانی راه است، ممکن است مشکل باشد. بعد از این مسیر مواضع و حجم طرفها مشخص خواهد شد، از همین رو است که ما میبینیم که درگیریها چگونه در محورهای مختلف از لیبی گرفته تا بحرین و مصر و یمن و سوریه و عراق و لبنان شدت گرفته است.
انتهای پیام/ر