امام خامنهای: ۵۰ سال دیگر هم باید درباره دفاع مقدس بگوییم
خبرگزاری تسنیم: رهبر معظم انقلاب اسلامی، خرداد ماه امسال، دیداری با عوامل تولید فیلم سینمایی «شیار ۱۴۳» داشتند. متن بیانات ایشان در این دیدار هماکنون منتشر میشود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر با دستاندرکاران برگزاری یادوارههای شهدا تأکید کردند «روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعه ما رواج پیدا کند.» به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار عوامل فیلم سینمایی شیار 143 را که در تاریخ 26 خردادماه 1393 برگزار شده بود، منتشر میکند.
بسماللهالرّحمنالرّحیم(1)
من فیلم را دیدم؛ بسیار فیلم خوبى بود. ما از سینما سررشته نداریم، اما بهعنوان مستمع، بالاخره یک داورىاى انسان پیدا میکند؛ هم از لحاظ داستان، که یکى از کمبودهاى اساسىِ فیلمهاى ما نداشتنِ داستان خوب و پرکشش است، این فیلم یک داستان خوب و جذاب [داشت] و داراى پیچ داستانى ــ که خیلى هم قشنگ این پیچ، در فیلم باز شد ــ بود؛ هم از لحاظ کارگردانى، این خانم آبیار ــ که لابد اینجا تشریف دارند ــ(2) خیلى خیلى خوب فیلم را کارگردانى کرده بودند؛ هم از لحاظ بازىِ قهرمان اصلى، خانم زارعى ــ که نمیدانم ایشان اینجا تشریف دارند یا نه ــ(3) واقعاً سنگتمام گذاشته بودند و خیلى خوب بود؛ از لحاظ محتوا و مضمون هم این فیلم کاملاً فیلم ارزشى بود. من تعجب میکنم چطور ممکن است کسى تصور کند که فیلم «شیار 143» ضدارزش یا ضددفاع مقدس است؛ من نمیفهمم از کجاى فیلم، این در مىآید.(4) بله، آن مادر به این در و آن در میزند براى اینکه یک نشان یا اثرى از پسرش پیدا کند؛ این روشن است، این چیز کاملاً طبیعىاى است؛ اتفاقاً اهمیت ماجراى دفاع مقدس در همین است؛ مادر، با این هویت، با این تشخّص، با این احساس غیرقابل توصیف ــ که واقعاً احساس مادر نسبت به فرزند اصلاً قابل توصیف نیست و ماها که نمیتوانیم مادر باشیم، اصلاً درک نمیکنیم عظمت این احساس را ــ با یک چنین احساسى این مادر، هم تحمل میکند هجرت فرزند خودش را بهسوى جبهههاى جنگ، هم تحمل میکند شهادت او را، هم افتخار میکند. ما در طول این هشت سال دفاع مقدس و بعد از آن، از مادران، گِله نشنفتیم بلکه بهعکس، مادرها را حماسىتر از بسیارى از پدرها یافتیم. من این توفیق را داشتهام که با بعضى از خانوادههاى شهدا روى فرششان، زیر سقفشان، بنشینم و صمیمانه با آنها حرف بزنم؛ تا الآن ندیدهام ــ هیچ یادم نمىآید، حتى یک مورد هم در بین شاید هزاران مورد ــ که مادرى از شهادت فرزندش گِله کرده باشد؛ نه، بهعکس، مادرها افتخار میکنند، اظهار سربلندى میکنند، اظهار سرافرازى میکنند؛ این خیلى مهم است. این مادر با این احساسات مادرانه که براى فرزندش یک چنین فداکارىاى دارد و حاضر نمیشود که آن بچه مثلاً در محل کارش گرسنه بماند یا مانند اینها، در عین حال شهادت او را تحمل میکند، هجرت او را تحمل میکند، فراق او را تحمل میکند و هیچ گِلهاى نمیکند، هیچ شکایتى نمیکند؛ اینها خیلى بهنظر من نکات مهمى است. و در آنجا خیلى خوب بازیگرى انجام گرفته، خیلى خوب کارگردانى انجام گرفته، صحنهها خیلى خوب انتخاب شده؛ بسیار فیلم خوبى بود.
بله، بنده هم مثل شما آقایان معتقدم که از ظرفیت دفاع مقدس در سینماى کشور ما استفاده نشده؛ خود سینماى ما انصافاً یک ظرفیت بالایى دارد، یعنى کسانى که اهل این فنّند و بلدند و مطّلعند و واردند و قضاوتشان میتواند مرجع فهم انسان قرار بگیرد، معتقدند که سینماى ایران از لحاظ ظرفیت کارگردانى و گریم و بازیگرى و مانند اینها، جزو سینماهاى برجسته دنیا است؛ و این درست است. این ظرفیت عظیم بایستى با ظرفیت بسیار عظیم دفاع مقدس التقا(5) پیدا کند؛ این اتفاق هنوز درست نیفتاده. بله، مواردى از این قبیل ما در طول این سالها داریم، لکن نسبت به آنچه میتوانسته وجود داشته باشد، خیلى کم است. عدهاى ــ که من نمیدانم چهجور میشود انگیزههاى اینها را آدم تحلیل کند ــ با ورود سینما به مسائل مربوط به دفاع مقدس، علناً مخالفت میکنند! من نمیدانم چه فکر میکنند؛ به اسم اینکه جنگ است، به اسم اینکه خشونت است! صد سال از شروع جنگ جهانى میگذرد ــ امسال صدمین سال است ــ(6) هنوز در آمریکا و در خیلى جاهاى دیگر دارند فیلم میسازند [آن هم] در چه گستره وسیعى! حتى آنطور که به من گزارش کردند، دانشآموزها و بچههاى دبیرستانى را وارد این میدان فیلمسازى میکنند و از آنها میخواهند و به آنها امکانات میدهند براى اینکه بسازند؛ [چون] معتقدند که این میتواند نسل جدید را با انگیزههاى سالم دولتمردانشان آشنا کند. ما یک چنین افتخار بزرگى داریم: همه دنیا با ما مقابله کردند، همه در یک جبهه قرار گرفتند ــ اینکه دیگر خلاف واقع نیست، اینکه جلوى چشم همه ما بوده است ــ همه دنیا در مقابل ما صف کشیدند، همه قدرتهاى نظامى بهنحوى در جبهه مقابل نظام جمهورى اسلامى در جنگ تحمیلى، در هشت سال، ایستادند؛ و جمهورى اسلامى فائق آمد، پیروز شد؛ این خیلى چیز بزرگى است، این خیلى چیز عظیمى است، این خیلى پدیده مهمى است در تاریخ یک ملّت. و این مجموعه کارى که در دفاع مقدس شد، یک مجموعه درهمتنیده مرکّب عجیب و غریبى بود؛ زنها، مردها، پدرها، مادرها، جوانها، شهرى، روستایى، بازارى، دانشجو، دانشآموز، مساجد، حسینیهها، همه و همه بهنحوى وارد این قضیه شدند؛ هرکدام از اینها یک موضوع است و این موضوعات میتواند وارد بخشهاى هنرى کشور ما بشود، وارد سینماى ما بشود، که حالا شما ــ تهیه کننده و کارگردان محترمتان ــ از نگاه یک مادر نگاه کردید، و شد. این بسیار چیز جالبى بود و خوب از آب در آمد.
حالا بروید در مسجد و فعالیتهایى را که در یک مسجد از سوى مردم انجام گرفته است، با آن نگاه هنرمندانه تبیین کنید، یک قصه در بیاورید و روشن کنید؛ بروید در یک دبیرستان، بچههایى که گاهى معلمشان آنها را تشویق میکرد که بروند، گاهى مجموعه معلم و مدیر مخالفت میکردند که اینها بروند جبهه، و اینها با شوق فراوان میرفتند جبهه و فداکارى میکردند؛ بروید داخل مجموعههایى که جنگ را پشتیبانى میکردند، برایشان از مال خودشان، از امکانات ضعیف خودشان استفاده میکردند؛ بروید سراغ آن کسانى که جنازه شهدا را تشییع میکردند، این مسئله تشییع جنازه شهدا ماجراى عظیمى است که وقتى شهیدى یا شهیدانى وارد شهرى میشدند، چه اتفاق بزرگى آنجا مىافتاد؛ اینها همه موضوعاتى است که میتواند موضوعِ محورى و مرکزى براى سینماى ما قرار بگیرد، [اما] این کارها اتفاق نیفتاده است. بله، ایشان(7) درست میگویند که ما احتیاج نداریم به اسطورهسازى. دیگران مجبورند اسطورهسازى کنند؛ یا یک مورد خاصى را پیدا کنند، صد سال، دویست سال، پانصد سال درباره آن حرف بزنند! مثلاً یک زنى ــ فرض کنید ــ یکجایى در دنیا یک فداکارىاى کرده، اسمش را بهعنوان یک نامِ آشناى براى همه بشریت تبدیل کنند. ما صدها و هزارها از این قبیل زن، از این قبیل مرد، از این قبیل جوان، از این قبیل قهرمان، در داخل کشورمان داشتیم و همین دفاع مقدس یک عرصهاى بود که اینها بروز کرد، ظهور کرد. نگذاریم این تاریخ از بین برود.
شما مىبینید که این حضرات کُرهاىها ــ من از کار اینها خوشم مىآید ــ تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانه جومونگ»، افسانه فلان، یعنى از اوّل حساب را تصفیه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیت نیست. یکچیزى در مىآورند، یک تاریخ براى گذشته خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کرهاى به این فداکارىها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریب سینمایى نگاه میکند، خوب احساس هیجان میکند، احساس هویت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیت زندگى خودمان داریم، اتفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟ بهنظر من یک قصور بزرگى ــ نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگى ــ اتفاق افتاده است، باید جبران بشود. بهنظر من ما پنجاه سال دیگر هم بایستى درباره دفاع مقدس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، براى اینکه این حادثه عظیم را تبیین کنیم.
بههرحال من از تهیهکنندهها(8)، از کارگردان، از بازیگرها، از عوامل تولید و همه کسانى که هستند، تشکر میکنم. فیلم خوبى بود؛ ما هم لذت بردیم، نشستیم تماشا کردیم، مثل بقیه مردم متأثر شدیم، و انشاءالله که مردم هم از آن حداکثر استفاده را بکنند.
والسّلام علیکم و رحمةالله
1) این فیلم که در سىودومین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، جوایز «بهترین فیلم از نگاه مردمى» و «بهترین بازیگر نقش اوّل زن» را دریافت کرد.
2) خانم نرگس آبیار (نویسنده و کارگردان فیلم) در جلسه حضور داشتند.
3) خانم مریلا زارعى (بازیگر نقش اوّل زن) در جلسه حضور نداشتند.
4) در سخنان تهیهکننده فیلم به این مطلب اشاره شده بود که از مراحل ابتدایى تولید فیلم و دریافت پروانه ساخت، مطرح میشد که این فیلم یک فیلم ضدجنگ و حتى ضدارزش است.
5) به هم رسیدن.
6) جنگ جهانى اوّل در سال 1914 میلادى آغاز شد.
7) آقاى محمّدحسین قاسمى (از تهیهکنندگان فیلم).
8) تهیهکنندگان فیلم: آقایان محمّدحسین قاسمى و ابوذر پورمحمّدى.
انتهای پیام/*1