تغییر قواعد بازی در یمن و تلاش عربستان برای ورود مصر به این بحران

خبرگزاری تسنیم: موازنه سیاسی قدرت های دخیل در یمن مانع از دست یابی عربستان به اهداف خود دراین کشور شده است لذا عربستان در صدد است تا با دادن پاداش های جدید مصر را به بحران وارد و موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، روز پنج شنبه (28 اسفند) مرکز استقرارعبدربه منصورهادی رئیس جمهور مستعفی و فراری یمن در شهر بندری یمن واقع درجنوب یمن بمباران شد و همزمان با آن کمیته‌های انقلابی به پیشروی های در استان تعز (محل تلاقی شمال و جنوب یمن ) دست زدند و توانستند این استان و بخصوص فرودگاه آن را از کنترل نیروهای وابسته به عبدربه خارج کنند. این حملات پس از آن صورت گرفت که عبدربه و حامیان عربی آن در شورای همکاری خلیج فارس و در راس آن عربستان سرگرم اجرای پروژه تشکیل دولت موازی در جنوب یمن بودند.

در این راستا بلافاصله بعد از خروج مخفیانه عبدربه از صنعا و استقرار وی در کاخ ریاست جمهوری سابق یمن جنوبی ، شورای همکاری خلیج فارس به استثنای عمان سفارتخانه‌های خود را در عدن پایتخت سابق یمن جنوبی بازگشایی کردند و در عین حال مقر گفتگوهای فراگیر ملی را از صنعا به ریاض منتقل کردند و این درحالی است که عربستان نه یک کشور بی طرف بلکه یکی از بازیگران و طرف‌های اصلی بحران یمن است.

بر این اساس می‌توان گفت که هدف حملات هوایی و زمینی در جنوب یمن جلوگیری از تشکیل دولت موازی در جنوب این کشور است که با توجه به وجود زمینه‌های گریز از مرکز تاریخی می تواند خطر تجزیه این کشور را نیز به همراه داشته باشد. دراین میان تخلیه پایگاه نظامی آمریکا در جنوب یمن نشان می‌دهد که هرچند این کشور درمواضع اعلامی خود همچنان از عبدربه منصور هادی به عنوان رئیس جمهور یمن یاد می‌کند اما در عمل حاضر نیست برای وی هزینه کند. به نظر می‌رسد آمریکا احتمال می‌دهد پروژه عربستان در تشکیل دولت موازی در جنوب یمن به نتیجه نخواهد رسید و کمیته‌های انقلابی با کمک ارتش و نیروهای نظامی کار را در جنوب یمن یکسره خواهند کرد.

روز جمعه (29 ) اسفند برای اولین بار از زمان استقرار کمیته‌های انقلابی به رهبری حوثی ها بر صنعا، دو حمله تروریستی به مساجد زیدی ها در صنعا صورت گرفت که نزدیک به 500 کشته و زخمی از غیرنظامیان و نمازگزاران زیدی برجای گذاشت. استفاده تروریست‌ها از اصل غافلگیری و انفجارهای همزمان و زنجیره‌ای و همچنین کثرت حضور نمازگزاران باعث شد انقلابیون یمنی بیشترین تلفات را متحمل شوند.

نکته قابل تامل و سوال برانگیز در این میان این است که با وجود اینکه هیچ تردیدی در تروریستی بودن این حملات وجود نداشت و این حملات طبق اصول و قوانین بین المللی همه خصیصه‌های تروریستی بودن را دارا هستند اما رسانه های متبوع کشورهای غربی در رویکردهای خبری و تبلیغاتی خود افکار عمومی و جامعه جهانی را علیه عاملان و آمران این حملات تحریک و تهییج کردند.

برخورد این محافل در قبال این حملات به قدری سست و بی روح بود که امکان دارد آمران این حملات تروریستی را به تکرارحملات مشابه به وسوسه بیندازند. در واقع واکنش سرد و بی روح کشورهای غربی و عربی به حملات تروریستی به نمازگزاران زیدی در صنعا یکبار دیگر برخورد دوگانه با تروریسم و استفاده ابزاری از آن برای مقاصد سیاسی را نشان داد.

در واقع کسانی که بازی را در یمن باخته‌اند اکنون به کمک تکفیری‌ها در صدد به هم زدن بازی بر آمده‌اند. هر چند اعلام شد که مسئولیت این حملات را داعش برعهده گرفت اما احتمال اینکه این حملات توسط القاعده صورت گرفته باشد زیاد است؛ چرا که القاعده سابقه و حضور دیرینه در یمن دارد اما داعش نه تنها در یمن سابقه و حضور طولانی ندارد بلکه درعراق و سوریه نیز در لاک دفاعی فرو رفته و در موقعیت برتر و هجومی قرار ندارد که  بتوان انتظار گسترش نفوذ آن را در یمن داشت بخصوص آنکه حملات تروریستی به نمازگزاران صنعا با توجه به گستره تلفات آن به برنامه ریزی و سازماندهی قوی نیاز داشت.

ازطرف دیگر اگر این ادعا پذیرفته شود که این حملات کار داعش بوده است پس در این صورت این سوال پیش می‌آید که داعش چطور با وجود تشکیل ائتلاف ضد داعش (که گفته می شود بیش از 40 کشور عربی و غربی در  آن حضور دارند و منطقه تحت تسلط داعش را حداقل از هوا و دریا تحت محاصره و کنترل خود دارد ) توانسته است دامنه حضور خود را از عراق و سوریه  به یمن گسترش دهد؟

درمجموع از قرائن و شواهد موجود (ازجمله حملات تروریستی به نمازگزاران زیدی در صنعا و بریدن سر بیش از 45 سرباز یمنی ) نشان می‌دهد که متاسفانه سناریوی سوریه دریمن درحال تکرارشدن است وعربستان که نتوانست از تکفیری ها برای براندازی دولت سوریه نتیجه بگیرد اکنون به استفاده از آنها در یمن متمرکز شده است.

همچنین در جریان تحولات امنیتی اخیر در صنعا و تعز اعلام شد که Hمریکا باقیمانده کارکنان خود را از سفارت خود در صنعا خارج کرده است ضمن اینکه به اقدام مشابه در خروج نیروهای امنیتی خود از عدن دست زده است .این دو اقدام چند نکته را آشکار می کند: نخست اینکه نشان می دهد آمریکا برخلاف آنچه که پیش از این اعلام شده بود هنوز کارکنان خود را در صنعا حفظ کرده بود و این در حالی است که صنعا در این مدت تحت کنترل نیروهای انقلابی به رهبری حوثی ها بوده است که این به مفهوم شناسایی عملی حاکمیت انقلابیون و یا حداقل نشان دادن این علامت است که امریکا نمی خواهد خود را رو درروی انقلابیون قرار دهد.

دوم اینکه آمریکا هرچند تاکنون در چند مرحله نیروهای  دیپلماتیک و امنیتی خود را از یمن خارج کرده اما همانند عربستان و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به بازگشایی سفارت خود در عدن اقدام نکرده است و سوم اینکه اقدام امریکا به خارج کردن نیروهای امنیتی خود از یمن به مفهوم حضور نظامی و امنیتی امریکا در این کشور نیست؛ چرا که حملات پهپادهای امریکا به اهداف القاعده کماکان ادامه دارد بلکه درست برعکس برای کاستن از هزینه های احتمالی و پیشگیری از سناریوی لیبی است که در جریان آن سفیر وقت آمریکا در لیبی در جریان حملات القاعده کشته شد.

علاوه بر این به نظر می‌رسد آمریکایی ها به این اطمینان خاطر رسیده‌اند که همان کاری که قبلا امریکا با استفاده پهپادهای خودعلیه اهداف القاعده انجام می داد اکنون روند تحولات دریمن به گونه ایی رقم خورده است که بدست حوثی ها انجام می شود و در واقع امریکا استفاده مجانی خود را از این حملات می برد.

در مجموع از قرائن و شواهد موجود چنین بر می‌آید که روند تحولات در یمن به مرحله سرنوشت سازی رسیده است و اگر تاکنون بنا بود این بحران از طریق گفتگو حل شود اما فرار عبدربه از صنعا به عدن و متعاقب آن اقدام عربستان درتغییر محل گفتگوها از صنعا به ریاض وهمچنین تلاش های سیاسی عربستان برای تشکیل دولت موازی در جنوب یمن موجب  شکست کامل گفتگوهای فراگیر داخلی شد.

درواقع عربستان و دولت دست نشانده آن در جنوب یمن با این اقدامات در تدارک حملات سیاسی و نظامی جدید علیه دولت صنعا بودند و می خواستند از این طریق کمیته های انقلابی را در وضعیت تدافعی قرار دهند اما اقدام انقلابیون یمن در پیشروی به سمت جنوب و جلوگیری از تشکیل دولت موازی در یمن دولت دست نشانده عبدربه و حامیان عربی آنها را در موقعیت دفاعی قرار داده اند.

موازنه سیاسی بین قدرت های بین المللی دخیل در بحران یمن مانع از این شده است که عربستان بتواند  علیرغم کمک‌های کشورهای غربی از جمله انگلیس بتواند از طریق این شورا به اهداف خود در یمن دست یابد و لذا اکنون به نظر می‌رسد تمام تلاش عربستان بر وارد کردن مصر به بحران یمن متمرکز شده است تا شاید بتواند از این طریق موازنه منطقه ای را به نفع خود تغییر دهد و اگر چه تاکنون مصر از ورود به این بحران خودداری می کرد اما ظاهرا بعد از دریافت پاداش های جدید از سوی عربستان حداقل لحن خود را تا حدودی تغییر داده و از خلیج فارس به عنوان خط قرمز خود یاد کرده است .البته نباید از این واقعیت نیز غافل شد که بین عربستان و مصر در خصوص بازنگری در رابطه با اخوان المسلمین اختلاف نظرهای جدی بروز کرده و این اختلاف با توجه به ماهیت برد و باخت آن به گونه ایی است که نمی‌توان انتظار راه حل مصالحه درباره آن داشت.

انتهای پیام/