تعابیر و آیات قرآنی که علمای اهل سنت در شأن حضرت فاطمه(س) دانسته اند

خبرگزاری تسنیم: بنا به نظر اتفاق علما و بزرگان اهل سنت هیچ دلیل و مدرکی قوی‌تر و مهم‌تر از آیه مباهله بر فضل و برتری اصحاب کساء موجود نیست و اصحاب کساء علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام می‌باشند.

خبرگزاری تسنیم: آنچه مسلم است این است که حضرت‌صدیقه‌طاهره(س) به نظر علمای شیعه و اهل تسنن در جایگاهی دست نیافتنی قرار داشته و بدون تردید سیده زنان عالم، محبوب‌ترین شخص نزد رسول مکرم اسلام، پاره تن ایشان و سرور زنان دو سرا هستند. این مطلب را در جای جای منابع و کتب علمای اسلامی اهل سنت می‌توان یافت.

در بخش دوم این یادداشت به فضایل حضرت‌زهرا(س) از نگاه علمای اهل تسنن که ریشه قرآنی دارد، می‌پردازیم:

آیات قرآن کریم در رابطه با شأن والای حضرت‌ زهرا(س)

آیه تطهیر:«... اِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (الأحزاب/33)

طبق روایات صحیح که از طرق متعدد وارد شده، همسران پیامبر (ص) از شمول اهل بیت (ع) خارج شده‌اند. از جمله آنکه ترمذی در سنن خود از عمربن ابی سلمه آورده است: آیه «انّما یرید الله...» در خانه ام‌سلمه نازل گردید. در پی آن رسول خدا (ص) فاطمه، حسن و حسین را فراخوانده در جامه‌ای پوشاند و علی (ع) را در جامه‌ای دیگر. سپس فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی فاذهب عنهم الرجس و طهّرهم تطهیراً»‌ام سلمه گفت:‌ای پیامبر خدا آیا من با ایشانم؟ اما رسول خدا (ص) فرمود: تو بر جای خود باش که فردی عاقبت بخیری» [21]

از جمله حدیث یاد شده از قول مسلم در کتاب صحیح او وارد شده که اهل سنت دراعتبار روایات آن تردیدی ندارند. ترمذی پس از نقل حدیث دربارة آن نوشته است که «هذا حدیث حسن و هو احسن شئ روی فی هذا الباب» (ترمذی، 1408ق: ج5، ص657 و نیز 1328) حاکم نیشابوری نیز پس از آوردن این حدیث در چند موضع از کتاب خود آن را صحیح الاسناد و نیز با ملاک‌های بخاری و مسلم صحیح دانسته است (حاکم نیشابوری، 1422ق: ج3، صص358- 357).

این روایات تنها قطره ­ای از دریای فضائل دختر پیامبرصلی الله علیه و آله و پاره تن اوست که در کتب اهل سنّت موجود است. بسیاری از این روایات دلالت بر محبوبیت فوق العاده آن حضرت‌در نزد پدر بزرگوارشان و بسیاری دیگر دال بر عصمت آن دردانه هستی می‌­نماید. که البته در همین کتب حتی یک روایت ولو بسیار نازل‌تر درباره دیگر فرزندان پیامبرصلی الله علیه و آله ذکر نگردیده است. جداً اگر روایاتی که رضایت و غضب حضرت‌ فاطمه علیها سلام را مدار رضایت و غضب خدا معرفی کرده است اگر گویای عصمت آن حضرت‌ نباشد دلیل بر چه چیزی می‌­تواند باشد.

آیه: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (آل عمران/42)

دانشمندان اهل سنت در ذیل این آیه روایات زیادی درباره برتری و فضل چهار زن آورده‏‌اند و به نقل از پیامبر اکرم(ص)، حضرت‌خدیجه، حضرت‌مریم، آسیه همسر فرعون و حضرت‌ فاطمه زهرا سلام الله علیهم اجمعین را سروران زنان عالم می‌دانند. این روایات را صحابه معروفی همچون ابن‏‌عباس، انس ابی‏ لیلی، عایشه، عبدالرحمن بن‏ ابی‏ لیلی، جابر بن‏ عبداللّه‏، ابوسعید، حذیفه، ام‏‌سلمه، ابو اسلمی، ابن‏ مسعود، ابن عمر، عمران بن‏ حصین، جابر بن‏ سمره، ابی ‏بریده اسلمی و دیگران گزارش کرده، از اهل بیت امام علی (ع) و از خودِ حضرت‌فاطمه(س) نقل کرده ‏اند.

اما در ذیل همین آیه و در تکمیل تفسیر آن علمای اهل تسنن در توضیح مقام حضرت‌ مریم، مقام ایشان را از حضرت‌ زهرا سلام الله علیها پایین‌تر می‌دانند. مانند شهاب الدین آلوسی، فقیه شافعی مذهب که در ذیل این آیه می‌‏نویسد: «برخی تصور می‌کنند با این آیه افضلیت مریم بر فاطمه اثبات می‌‏شود، البته اگر مراد از «نساء العالمین» زنان تمام اعصار و ادوار باشد اما از آنجایی که گفته شده، مراد، زنان زمان مریم می‌‏باشد، پس او بر فاطمه زهرا برتری ندارد و افضل نیست.» او در ادامه می‌‏نویسد: «حدیثی را پیامبر فرمود: «انّ فاطمة البتول أفضل النساء المتقدمات و المتأخرات؛ فاطمه بر تمامی زنان گذشته و آینده بر‌تر است.» با این حدیث برتری و افضلیت فاطمه بر تمام زنان ثابت می‌شود، زیرا او روح و روان رسول خدا می‌باشد، از این ‏رو بر عایشه نیز برتری می‌یابد.» [22]

زرقانی نیز در همین رابطه می‌نویسد: «آنچه که امام مقریزی، قطب الخضیری و امام سیوطی با دلیل‏‌های واضح برگزیده ‏اند آن است که فاطمه افضل از همه زنان عالم حتی مریم است.» شیخ احمد رفاعی نیز می‌گوید: «فاطمه افضل از همه زنان است، بنا بر آنچه عده ‏ای زیادی از بزرگان متقدمین و دانشمندان جهان، صحیح دانسته‏‌اند.» [23]

آیه مودت: قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى وَمَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ (شوری/23)

طبق روایات صحیح و متعدد فریقین، خداوند محبت امیرالمؤمنین علی(ع)، حضرت‌ فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را بر امت واجب نموده و آن را پاداش رسالت خویش قرار داده است و این چیزی است که از طرف خداوند به پیامبرش امر شده است، نه اینکه پیامبر آن را از خدا خواسته باشد. در ذیل این آیه، زمخشری می‌گوید: این آیه نازل شد و پیامبر فرمود: «من مات علی حب آل محمد مات شهید، الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً له، الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً...» هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود بخشوده است. آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته است.... [24]

روایاتی از بزرگان دین، همچون امام حسن مجتبی(ع)، مفسر قرآن ابن عباس و سدی نقل شده است که مراد از «کسب حسنه» مودت آل محمد است و خداوند به خاطر همین دوستی اهل‌بیت (ع) «غفور للذنوب» است و گناهان آنان را می‌بخشد و «شکور للحسنات» است و تشکر هم می‌کند. [25]

البته ابن تیمیه که عقایدش چندی بعد در فرقه وهابیت متجلی شد، حدیث معروف ابن عباس را که گذشت به شدت رد می‌کند و می‌گوید: یقیناً این حدیث به اتفاق همه حدیث‌شناسان دروغ است و در کتابهای حدیثی ما خبری از این حدیث نیست. [26]
برخلاف ادعای ابن تیمیه، این حدیث، صحیح السند و معتبر است. دانشمندان شیعه و بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت، صد‌ها سال قبل از تولد ابن تیمیه، این حدیث را در کتب تفسیری و حدیثی خودشان آورده و آن را به عنوان یک حدیث معتبر پذیرفته و برخی به آن در حق اصحاب کساء استدلال نموده‌اند. از آن جمله‌اند امام حمدبن حنبل (م241ق)، ابن ابی حاتم (م360ق)، محدث بزرگ اهل سنت امام طبرانی (م360ق)، امام واحدی (م468ق)، ثعلبی (م427ق)، حسکانی (م471ق) با هشت طریق مختلف، ابن مغازلی (م483ق)، (زمخشری (م538ق)، ابن عطیه اندلسی (م546ق)، ابن جوزی (م597ق)، امام فخر رازی (م604ق)، امام قرطبی (م671ق)، امام نسفی (م710ق)، نظام الدین نیشابوری (م728ق) و برخی دیگر که به صحت سند حدیث تصریح نموده‌اند.

به علاوه، برخی روایات دیگر که «قربی» را اهل بیت (ع) معرفی کرده‌اند، از بزرگانی همچون امام علی (ع)، امام حسن(ع)، امام زین العابدین (ع)، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، سعیدبن جبیر، عمروبن شعیب و سدی نقل شده است.


آیه مباهله: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ (آل عمران/61)

اصل این قضیه که پیامبراکرم (ص) از بین همه امت، تنها حضرت‌علی (ع) را به جای «انفسنا» و حضرت‌فاطمه (س) را به جای «نسائنا» و حضرات حسنین را به جای «ابنائنا» برای مباهله انتخاب کرد و برد، مورد اتفاق اهل تفسیر و حدیث است. چنان که برخی از مفسران اهل سنت، همچون امام فخر رازی (م 604 ق) [27] و نظام الدین نیشابوری به این امر تصریح نموده‌اند. نیشابوری سپس اضافه می‌کند: «مراد از «انفسنا» علی است و اهل تفسیر و حدیث بر این دیدگاه اجماع نموده‌اند.» [28]

حاکم نیشابوری در این زمینه ادعای توا‌تر کرده است. زمخشری می‌گوید: هیچ دلیل و مدرکی قوی‌تر و مهم‌تر از آیه مباهله بر فضل و برتری اصحاب کساء موجود نیست و اصحاب کساء علی، فاطمه، حسن و حسین می‌باشند.

پیامبراکرم (ص) به جای «نسائنا» (که کلمه جمع است و حداقل برسه نفر دلالت می‌کند) تنها حضرت‌فاطمه (س) را به مباهله برد. در حالی که در آن زمان چند نفر از همسران پیامبر حضور داشتند، ولی آن حضرت‌هیچ کدام از زنان خود را به مباهله نبردند، زیرا در مباهله، نبوت آن جناب زیر سؤال بود و باید کسانی را می‌برد که اگر نبی نباشد، شریک کار رسالت و نبوت و حائز مقام معنوی مناسب با آن باشند و آن کسان فاطمه (س) و اهل‌بیت (ع) بود ند. در مباهله قرار بود دروغگویان رسوا شوند. بنابراین اگر پیامبر کسی را می‌برد که در طول حیات خود دروغ گفته بود، دیگر نمی‌توانست بر دیگران لعنت بفرستد، زیرا خودش از دروغگویان بود. از اینجا عصمت فاطمه (س) اثبات می‌شود که هیچ دروغی در زندگی نگفته و مصداق کامل یک انسان صادق است.

این روایت با بیش از پنجاه و یک طریق مختلف از سی و هفت نفر از اهل‌بیت (ع)، صحابه و تابعین نقل شده است؛ کسانی از اهل‌بیت (ع)، همچون امام علی (ع)، امام حسن (ع)، امام سجاد (ع)، امام باقر (ع)، امام صادق (ع) و امام کاظم (ع)، و از صحابه، تابعین و دیگر بزرگان اهل سنت همچون ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، سعد بن ابی وقاص، حذیفه بن یمان، ابی رافع (غلام پیامبر)، عثمان بن عفان، طلحه بن عبدالله، زبیربن عوام، عبدالرحمن بن عوف و دیگر بزرگان اسلام. [29]

علاوه بر آیاتی که ذیل تفسیرشان، مقام حضرت‌زهرا سلام الله علیها از نظر علمای اهل سنت گذشته است، این علما در تأویل بسیاری از آیات نیز از وجود مقدس حضرت‌صدیقه سلام الله علیها نام برده‌اند.که چند مورد از این آیات در زیر می‌آید:

1. حضرت‌فاطمه (س) راستگو‌ترین فرد

«یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و کونوا مع الصادقین» (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از (مخالفت) خداوند بپرهیزید و با راستگویان باشید.)
ثعلبی از امام باقر(ع) روایتی آورده که درباره این آیه فرمود: «ای مع آل محمد». حسکانی نیز در ذیل آیه نظیر آن را از امام باقر آورده است. ابن جوزی آورده است که «با علی و اهل بیتش باشید.» [30]

2. وسیله بین خدا و مردم

«اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة ایهم اقرب و یرجون رحمة و یخافون عذابه ان عذاب ربک کان محذوراً» (آن‌ها که خداوند را می‌خوانند، هر یک از آن‌ها که قربشان به خداوند بیشتر است، خواهان وسیله نزدیک تو به خداوند می‌باشند و دائماً به رحمت خداوند امیدوار و از عذاب خداوند ترسان می‌باشند. هر آینه از عذاب پروردگارت باید فرار نمود و ترسان بود.) حسکانی از عکرمه روایت کرد که گفت: «آنان پیامبر (ص)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسنائمه (ع) و حسین (ع) هستند» [31]

3. حضرت‌فاطمه (س) رستگار و پیروز

«انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون» (امروز من به آنان پاداش می‌دهم به واسطه آنچه بردباری نمودند. زیرا صبرکنندگان رستگاران‌اند.)
حسکانی از عبدالله بن مسعود روایت کرده است: «منظور، علی بن ابیطالبائمه (ع)، فاطمه (س)، حسنائمه (ع) و حسین (ع) است که در دنیا بر طاعات و بر گرسنگی و تنگدستی بردبار بودند و به سبب آنچه بر ترک گناه و بر بلا در دنیا صبر نمودند، رستگاران‌اند و از حساب در نجات‌اند.» [32]

4. حضرت‌فاطمه (س) چهره درخشان و خندان

«وجوهٌ یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة» (چهره‌هایی در آن روز (رستاخیز) درخشان و خندان و شادمان مژده دهند.)
حسکانی از انس بن مالک ذیل آیه روایت آورده است: «از رسول الله درباره این آیه «وجوه یومئذ مسفرة» پرسیدم. فرمود: «ای انس! آن، چهره‌های ما اولاد عبدالمطلب است؛ من، علی، حمزه، جعفر، حسن، حسین، و فاطمه.» [33]

5. حضرت‌فاطمه (س) صراط مستقیم

1. «اهدنا صراط المستقیم» ابن عباس می‌گوید: «بگویید:‌ای جمعیت بندگان خدا! ما را راهنمایی فرما به دوستی پیغمبر و اهل بیتش.» ابوهریره نیز در تفسیر این آیه گفته است: «صراط محمد و آله؛ یعنی صراط مستقیم راه محمد و آل محمد است.» [34]

2. «صراط الذین انعمت علیهم» [293]. ابوالعالیه گفته: «هم آل رسول الله با مراد از آن، آل پیامبر خداست.»

آیات 135 طه، 74 مؤمنون، 37، 43، 58، 143 و 256 بقره، 103 آل عمران، 7 بینه، 38 و 39 مدثر، 33 انفال، 24 و 25 ابراهیم، 69 عنکبوت، 100 شعراء، 54 نساء و 36 نور نیز از همین قبیل‌اند.

آیاتی نیز وجود دارند که بر اساس روایات اهل سنت، حضرت‌فاطمه (س) از کسانی است که مراد آن آیات و بطنی از بطون آنهاست. آیات 19 ـ 22 رحمن، 35 نور و 11 بلد از آن جمله‌اند. ما در اینجا جهت رعایت اختصار از بحث پیرامون این آیات خودداری می‌کنیم.
***

نظر علمای اهل سنت درباره شخصیت حضرت فاطمه سلام الله علیها

در پایان نگاهی به نظر برخی از علمای بزرگ اهل تسنن درباره حضرت‌ زهرا سلام الله علیها می‌ندازیم:

جلال الدین سیوطی می‌گوید: «ما عقیده داریم بر‌ترین زنان عالم، مریم و فاطمه (س)‌اند.» [35]

آلوسی می‌گوید: در حدیث آمده است: «ان الفاطمة ابتول افضل نساء المتقدمات و المتاخرات.» با این حدیث، افضل بودن فاطمه (س) بر تمام زنان ثابت می‌شود. زیرا او روح و روان رسول خدا بود. از این رو بر عایشه نیز برتری داشت. [36]

سهیلی بعد از نقل حدیث معروف «فاطمه بضعة منی» می‌گوید: «من کسی را مساوی با بضعه رسول الله نمی‌دانم.»

ابن الجکنی می‌گوید: «بنابر قول صحیح‌تر، فاطمه از همه زنان افضل است.» [37]

و نیز بخاری نقل کرده است که پیامبر (ص) فرمود: فاطمه سیده زنان اهل بهشت است. [38]

حذیفه می‌گوید: پیامبر فرمود: ملکی از آسمان نازل شد و از خداوند عالم این پیام را به پیامبری (ص) رساند که فاطمه سیده زنان اهل بهشت است. [39]

ذهبی در ذیل مستدرک حاکم وقتی که به این روایت می‌رسد و می‌گوید این روایت صحیح است. [40]

هر چند آنچه که آمد، تنها قطره‌ای نا‌چیز از فضایل حضرت‌فاطمه سلام الله علیها بود، اما باید گفت آنچه مسلم است این است که حضرت‌صدیقه‌طاهره به نظر علمای شیعه و اهل تسنن در جایگاهی دست نیافتنی قرار داشته و بدون تردید سیده زنان عالم، محبوب‌ترین شخص نزد رسول مکرم اسلام، پاره تن ایشان و سرور زنان دو سرا هستند. این مطلب را در جای جای منابع و کتب علمای اسلامی اهل سنت می‌توان یافت.

منابع:

21. روض الانف، (مصر: مکتبة الکلیات الازهریه، بی‏تا)، ج1 ص: 279 و 178 و 37و38و39
22. زمخشری، الکشاف، ج3، ص403.
23. سیوطی، ه‌مان، ج7، ص348؛ محمد اطفیش، تیسیر التفسیر، ج11، ص428. / حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص149؛ ابن مغازلی، مناقب، تهران، المکتبة الاسلامیة، 1394ق، ص316.
24. منهاج السنه، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1998م، ج4، ص28.
• الکشف و البیان، ج8، ص310.
• شواهد التنزیل، ج2، ص310.
• مناقب، ص309.
• الکشاف، ج3، ص402.
• المحرر الوجیز، ج5، ص34.
• زاد المسیر، ج7، ص117.
• تفسیر فخر رازی، ج27، ص167.
• الجامع لاحکام القرآن، ج16، ص22.
• تفسیر النسفی، ج3، ص253.
• غرائب القرآن، ج6، ص74.
• محمد شافعی، مطالب السؤول، بیروت، 1999م، ص8؛ نورالدین هیثمی، مجمع الزواد، ج7، ص103
• آلوسی، همان.
• حاکم نیشابوری، همان.
• محمدبن جریر طبری، همان.
• عبدالرحمن بن ابی حاتم، همان.
• ابی نعیم اصفهانی، همان.
• حواشی شواهد التنزیل، ج2، ص131.
• سیوطی، همان.
• محمدبن جریر طبری، همان.
• حسکانی، همان.
25. تفسیر الفخر الرازی، ج8، ص89
26. غرائب القرآن، ج2، ص178
27. علی طاووس، سعد السعود، قم، انتشارات دلیل، 1379ش، ص182
• ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقه، قاهره، مکتبة القاهرة، 1965م، ص156
• علی طاووس، همان، ص183
• همان
• ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج2، ص667
• آلوسی، روح المعانی، ج3، ص168
• نهایة الارب، ج8، ص173، به نقل از نورالله تستری، احقاق الحق، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ج9، ص91
• حاکم نیشابوری، معرفة علوم الحدیث، ص50
• علی واحدی، اسباب النزول، ص68
• سیوطی، ه‌مان، ج2، ص233؛ ابن جوزی، زادالمسیر، ج1، ص324
• حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص126
• ابوالفرج اصبهانی، الاغانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1992م، ج12، ص7
• علی طاووس، ه‌مان، ص183
28. الکشف و البیان، ج5، ص109
29. حسکانی، شواهد التنزیل، ج1، ص324
30. حسکانی، همان، ص 408
31. حسکانی، همان، ص 324
32. حسکانی، همان، ص58
33. جلال الدین سیوطی، الثغور الباسمة، ص34
34. محمد آلوسی، روح المعانی، تهران، انتشارات جهان، بی‌تا، ج3، ص138
35. عبدالرحمن بن ابی الحسن السهیلی، الروض الانف، مصر، مکتبة الکلیات الازهریة، بی‌تا، ج1، ص279
36. بخاری 5 ص 91
37. مستدرک 3، ص 151

انتهای پیام/