نگاهی به فرهنگ، مجلس و انقلاب در گفت وگو با غلامعلی حداد عادل
خبرگزاری تسنیم: وحدت اینگونه پدید نمیآید که من سر جایم بایستم و بگویم همه بیایند طرف من تا وحدت حاصل شود. وحدت وقتی حاصل میشود که دو طرف از جای خودشان چند قدم به طرف دیگری حرکت کنند. باید با چنین منطقی برای وحدت تلاش کنیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «نگاهی به فرهنگ، مجلس و انقلاب» عنوان گفت وگوی پنجره با غلامعلی حداد عادل است که در ویژه نامه نوروزی این هفته نامه منتشر شده است:
موضوع انتخابات سال آینده مجلس به دغدغه این روزهای فضای سیاست داخلی کشور تبدیل شده است. به این معنا که اگر موافقتنامه هستهای را مهمترین گام در مسیر سیاست خارجی بدانیم موضوع مجلس، موضوع اصلی سیاست داخلی است. از این رهگذر نگاه به موضوع انتخابات مجلس در جریانات مختلف سیاسی حائز اهمیت است. برای بررسی این مسئله با دکتر غلامعلی حداد عادل همکلام شدیم و ایشان مانند هر سال به گرمی ما را به حضور پذیرفتند.
به موازات رفتارها و مستندهای ساختـه شـده در رسانـــههــای فارسیزبان و تهیه یک چهره بزککرده از دوران پیش از انقلاب، بهنظر میرسد همان سناریو در خصوص دوران دوم خرداد نیز در نظر گرفته شده است. تلاش میشود که دوران سفیدی از آن زمان نمایش داده شود. مهمترین نگرانی هم آرزوپردازیهایی نظیر مجلس ششم است که بهنظر میرسد تلاش میکنند همانطور که از دل دولت اصلاحات مجلس ششم بیرون آمد، با همان تئوری از دل دولت اعتدال مجلس دهم را بیرون بیاورند. برای شروع بحث از این منظر ورودی داشته باشیم.
کاملا محسوس است که یک عدهای تاریخسازی میکنند و درصدد بازگرداندن حیثیت از دست رفته اصلاحات به اصلاحات و اصلاحطلبان هستند و نه تنها این کار را انجام میدهند، حتی برعکس، سعی در سیاهنمایی دوران 84 تا 92 دارند و هیچ حسنی در آن دوران نمیبینند و از هیچ خدمتی نام نمیبرند و عیبها را بزرگنمایی میکنند. با این کار مشکلات امروز را تحتالشعاع قرار میدهند و از سویی دیگر برای انتخابات بعدی سرمایهگذاری میکنند. بهعنوان نمونه در عین حال که هر هفته یک پروژه مربوط به آن دوران را افتتاح میکنند که در آن دوران شروع شده و به اوج رسیده، در عین حال تبلیغات میکنند که آن 700 میلیارد دلار کجا رفته است. نفعش را برای خودشان ذخیره میکنند و هزینهاش را به حساب دولت قبل میگذارند. اینها بداخلاقیهایی است که باید نگران آنها بود.
با توجه به روندی که با آن روبهرو هستیم، آیا بر سر این دو راهی ما موظف به حمایت از احمدینژاد هستیم؟ با توجه به اینکه آقای احمدینژاد و طرفداران ایشان خودشان را در سبد اصولگرایی نمیدانند، آیا با این شرایط، این حمایت آوردهای برای سبد رای اصولگرایان خواهد داشت؟
اصولگرایان همیشه منتقد احمدینژاد بودهاند. البته به درجات مختلف. در اوایل کم و در اواخر دوره او زیاد. حقیقت این است که پیروزی احمدینژاد نتیجه بد عمل کردن اصلاحطلبان بود.
مقطع انتخابات منظورتان است یا بهطور کلی؟
بهطور کلی. مردم از آن فضای پرتنش و متشنج دوران 76 تا 84 به فریاد آمده بودند و یک فردی پیدا شد و از آن موج استفاده کرد و رئیسجمهور شد.
البته این فرد خودش سوار موج اصولگرایان در شوراها شد و به شهرداری تهران رسید.
بله، اصولگرایان در آن زمان پیروزی احمـــدینــژاد را پیــروزی خودشـــان میدانستند. طبیعی هم بود. اصولگرایان شعارهای احمدینژاد را شعارهای خودشان میدانستند. بهتعبیر دقیقتر برخی از شعارهای احمدینژاد جزو شعارهای اصولگرایان بود. ولی بهتدریج رفتار احمدینژاد سبب زاویه بین اصولگرایان و احمدینژاد شد و در دوره دوم بیشتر شد.
آقای احمدینژاد هیچوقت خودش را اصولگرا ننامید. اصولگرایان هم هیچوقت دربست پشت سر احمدینژاد قرار نگرفتند و بهتدریج بر انتقاداتشان اضافه شد. در هر حال در انتخابات مجلس دهم یکی از موضوعاتی که باید به دقت بررسی بشود، موضوع آقای احمدینژاد است و من شخصا تصور میکنم آقای احمدینژاد حاضر به دادن لیستی جدای از اصولگرایان نباشد.
حاضر نیست یا پتانسیلش را ندارد؟
قطعا عدهای طرفدار آقای احمدینژاد هستند و اگر آقای احمدینژاد بهصورت مستقل وارد انتخابات بشود، از سبد آرای اصولگرایان مصرف میکند و این چیزی است که اصلاحطلبان به آن علاقهمند هستند. از تبلیغات رسانهای آنها نیز استنباط میشود که بهدنبال تشویق و تحریک آقای احمدینژاد برای شرکت در انتخاباتند. اصلاحطلبان همه اشتباهات احمدینژاد را به حساب اصولگرایان میگذارند، در عین حال از اختلافات بین احمدینژاد و اصولگرایان هم بهخوبی اطلاع دارند. این دو کار متضاد را همزمان انجام میدهند.
آنها میدانند که اگر احمدینژاد یک فهرست جداگانه بدهد، اختلاف در بین اصولگرایان ایجاد میشود و آرای اصولگرایان دو شاخه میشود و باعث پیروزی آنها خواهد شد. سیاست آنها به وجود آمدن حداقل سه فهرست در اصولگرایان است. یکی آنهایی که تحت عنوان اصولگرایی به احمدینژاد رای میدهند، دسته دوم اصولگرایان معتدل یا اعتدالی که در مرز نزدیکی به دولت هستند، یکی هم اصولگرایانی که بین این دو تا هستند. باید تلاش بکنیم این اتفاق نیفتد. تصور میکنم که آقای احمدینژاد با درک این واقعیت تصمیم به ارائه لیست جدا ندارند و راسا وارد انتخابات نخواهند شد.
نمادهای آن دو جریان دیگر چه افرادی میشوند؟
بعضی از طرفداران آقای لاریجانی خودشان را اصولگرایان معتدل میدانند و بقیه یعنی رهپویان، ایثارگران و پایداری در درجات مختلف قرار دارند.
یعنی پایداری بهسمت احمدینژاد نخواهد رفت؟
پایداریها عمدتا افرادی هستند که از احمدینژاد جدا شدهاند و انتقاد دارند. البته فاصلههای متفاوت دارند.
برنامه اصولگرایان برای سال آینده چه باید باشد؟
در طیف اصولگرایان اختلاف نظر وجود دارد. همین اختلاف نظر ایجاب میکند که وحدت داشته باشیم. وحدت بهایی دارد و باید بهایش را پرداخت. بهایش این است که هر فردی که در این وحدت شرکت میکند، چیزی بدهد تا چیزی بگیرد. بهتعبیر مقام معظم رهبری وحدت اینگونه پدید نمیآید که من سر جایم بایستم و بگویم همه بیایند طرف من تا وحدت حاصل شود. وحدت وقتی حاصل میشود که دو طرف از جای خودشان چند قدم به طرف دیگری حرکت کنند. باید با چنین منطقی تلاش کنیم برای وحدت. من ناامید از موفق شدن این تلاش نیستم.
برای این به مدلی هم رسیدهاید؟
بله، الگویی هم طراحی شده است که از آن اطلاع دارم. اما فعلا وارد آن نمیشوم.
همان الگوی آقای تقوی؟
آقای تقوی تلاش مثبتی برای حفظ ارتباط بین طیفهای مختلف اصولگرایان انجام داده است ولی آقای تقوی نیتش طراحی الگوی عملی و اجرایی برای انتخابات نبوده است.
ارتباط اصولگرایان با حضرات آیات موحدی، یزدی و مصباح، چگونه تعریف میشود؟
اصولگرایـی هیـچوقـــت از روحانیت جدا نبوده و نخواهد بود. همان روحانیتی که تحت عنوان روحانیت مبارز در پیروزی انقلاب نقش موثری داشت. اصولگرایان با روحانیت مبارز و مجمع مدرسین حوزه علمیه قم و همینطور آیتالله مصباح رابطه خوبی دارند. اصولی که مورد نظر بزرگانی مانند، آیتالله موحدی کرمانی، یزدی و مصباح برسد، در انتخابات برای گزینش افراد شایسته ملاک خواهد بود. ما تلاش میکنیم، بین بزرگان روحانی اصولگرا همکاری ایجاد شود. امید ما و اعتماد ما به تقوای ایشان است. ما در هیچکدام از این سه بزرگوار یک جنبه منفی که از نظر معنوی دال بر این باشد که تمایل دارند کار به نام آنها باشد و خدای نکرده جنبه هوای نفس داشته باشد، سراغ نداریم. تلاشهایی شروع شده و انشاءالله به نتیجه خواهد رسید.
پس بهتعبیر شما وحدت محقق میشود؟
بله، من امیدوارم. یکی از جهات امیدواریام این است که تجربه تلخ تفرقه که در انتخاباتهای گذشته بود مایه عبرت شده باشد. امیدوارم که هم امید به آینده و هم عبرت از گذشته بتواند ما را به وحدت برساند.
از موضوعات مهم روز، پروندههایی است که جدیدا قوه قضائیه با رویکرد متفاوت به آنها ورود پیدا کرده مثل حکم آقای رحیمی و احتمالا حکم آقای مهدی هاشمی. بهنظر شما رویکرد جدید قوه قضائیه به آرامش روانی مردم کمک میکند؟
البته هیچ کدام از این دو پرونده جدید نیست. همین موضوع آقای رحیمی متعلق به دوران معاون اولی ایشان بود و چون آقای احمدینژاد موافق این محاکمه نبود، محاکمه به تعویق افتاد و بعد از دوره دوم ریاستجمهوری انجام شد و نتیجه آن اعلام شد. به دادگاه کشیده شدن موضوع آقای مهدی هاشمی هم برمیگردد به سال 88 و البته بخشی از این اتفاقات مربوط به قبل از سال 88 است و پرونده آقای رحیمی هم برای سال 87 است و این دو پرونده مسیر طبیعی خود را طی کرده اما نکته مهم این است که میشود دو نتیجه از این اقدامات قوه قضائیه گرفت؛ نتیجه اول این است که قوه قضائیه در مبارزه با فساد جدی است و ملاحظه شهرت و جایگاه اشخاص را هم نمیکند و برایش فرقی نمیکند کسی معاون اول رئیسجمهور سابق باشد یا پسر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام. قوه قضائیه با قاطعیت و انشاءالله با انصاف رسیدگی میکند و این امتیازی برای نظام ما و مایه امیدواری است؛ البته با فرض اینکه رسیدگیها منصفانه باشد.
نتیجه دیگر عکس این است؛ یعنی ما این محاکمهها را دال بر گسترش فساد در بدنه نظام بگیریم و طوری وانمود کنیم که همه در حال دزدی و حیف و میل کردن بیتالمال و اختلاس هستند و بهجای اینکه کار قوه قضائیه را به سود انقلاب بدانیم، طوری عمل کنیم که به ضرر انقلاب بشود و دشمنان تبلیغ کنند که این نظام فاسد است و سلامت اخلاقی و مالی بدنه نظام را تحتالشعاع خلافکاری چند نفر قرار بدهد. چیزی که باید نگران آن بود، همین اتفاق است و اینجاست که مسئولیت صاحبان رسانه معلوم میشود نباید فضایی ایجاد شود که بهدنبال هر محاکمهای از نتایج محاکمه استفاده جناحی کنیم. نباید بهجای اینکه این محاکمهها را دلیلی بر هوشیاری و مبارزهطلبی نظام در زمینه فساد بدانیم، بخواهیم سهمی برای خودمان ذخیره کنیم و این محاکمات و نتایج آن را سرمایهای برای جناح خودمان بدانیم. نباید محاکمهها را دستاویز قرار دهیم تا رقیبمان را با آن بکوبیم زیرا رقیب هم عینا همین کار را خواهد کرد.
مردمی که اخبار را میشنوند به این نتیجه میرسند که هر دو طرف فاسد هستند و فاسد بودن هر دو طرف یعنی فاسد بودن نظام و باید هوشیاری داشته باشیم تا در دام نمایشنامه دشمن نیفتیم. بنده اینجا بهصراحت اعلام میکنم که یکی از نقشههای دشمنان برای تضعیف و ضربه زدن به انقلاب، کم کردن اعتماد مردم نسبت به نظام و انقلاب است.
آقای دکتر، شاید من بخشی از فرمایشات شما را درست متوجه نشدهام؛ آن هم موضع اصلاحطلبان و اصولگرایان در برخورد با موضوع کرباسچی و موضوع اصلاحطلبان و اصولگرایان در برخورد با موضوع رحیمی است. در واقع اصلاحطلبها حتی با وجود محکوم شدن کرباسچی تمام قد از او دفاع میکردند و الان هم از مهدی هاشمی دفاع میکنند و بهدنبال تبرئه او هستند. احساس میکنم اصلاحطلبان حتی در برخورد با مفاسد بهدنبال قبیلهگرایی هستند اما اصولگرایان در مقابله با فساد ـچه از درون خودشان باشد، چه از بیرون ـ مصمماند. اصلاحطلبان بین فساد داخل جریان خود و فساد خارج از جریان خود، تفکیک قائل هستند؛ یعنی فساد درون خودشان را توجیه و فساد جریان مخالف را در بوق و کرنا میکنند.
همینطور است، مردم هم این را متوجه میشوند هیچ کس حق ندارد نتیجه این محاکمات را مصادره جناحی کند و ما باید اراده مبارزه با فساد را اراده نظام بدانیم.
آیا ممکن است با اعلام این موارد فساد اعتماد عمومی به نظام کم بشود؟
مردم میدانند که در هر نظامی ممکن است نظیر این اتفاقات بیفتد. مگر در زمان حکومت امیرالمومنین (علیهالسلام)، بعضی والیان مشکل نداشتند؟ در نهجالبلاغه خطبهها و نامههایی هست که به فساد کارگزاران حکومت اشاره میکند مگر در حکومتهای امروزی دنیا این اتفاق نمیافتد؟
وجود فساد در معدودی از اشخاص یک امر طبیعی است. چیزی که طبیعی نیست عدم برخورد با آن است و این موضوع باید برای افکار عمومی تشریح بشود.
نقش اصلاحطلبان در مجلس بعدی و وضعیت آقایان خرازی، روحانی و عارف در نقش جدیدشان برای انتخابات مجلس را چطور میبینید؟ بهنظر میآید آقایان خاتمی و روحانی با یک لیست مشترک در انتخابات شرکت کنند.
آنها پیروزی آقای روحانی را پیروزی خودشان میدانند هرچند که آقای روحانی کاندیدای اصلاحطلبان نبود، بههرحال موفقیت آقای روحانی باعث شده اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم هم بهدنبال وحدت باشند.
وضعیت و سیاست شورای نگهبان چطور؟
هر چه باشد لزوما مانع وحدت اصلاحطلبان نمیشود.
بهنظرتـــان افـــراد شاخــص اصلاحطلبان چه کسانی هستند؟!
آنها بهدنبال این هستند که افراد متعددی را آماده داشته باشند که اگر افراد اولیه تایید صلاحیت نشدند افرادی را جایگزین کنند و برای تایید داشته باشند.
بهنظر شما اتفاقی که در مجلس هفتم افتاد و وارد فضایی شبیه مظلومنمایی شدند و گفتند حد نصاب ما به لیست نمیرسد نمیافتد؟
بعید میدانم که چنین اتفاقی بیفتد.
حتی اگر از شکستشان مطمئن شوند؟
آنها به پیروزیشان امیدوارند.
مثلا در مجلس هفتم وقتی از شکست خود مطمئن شدند، لیست 20 نفره میدادند و میگفتند تعداد ما به بیش از این نمیرسد.
همان لیست 20 نفره هم رای نیاورد و اینطور نیست که بگوییم شکست اصلاحطلبان در مجلس هفتم بهخاطر رد صلاحیتها بوده است. حتی افرادی که صلاحیت داشتند و مظلومنمایی هم کردند رای نیاوردند و در انتخابات شورای شهر سال 81 که اصلا شورای نگهبان دخالت نداشت نیز همه اصلاحطلبان شکست خوردند. انداختن گناه رای نیاوردن بر گردن شورای نگهبان یک ترفند تکراری آقایان است. مردم دیدند افرادی بودند که صلاحیت آنها تایید شده بود ولی رای نیاوردند.
آقای دکتر، ما از شما تقاضای غیبگویی یا پیشگویی نداریم ولی سال دیگر تقریبا در همین روزها نتایج انتخابات مجلس دوره بعد اعلام شده است. تحلیل شما از ترکیب نمایندههای مجلس چیست و گرایشاتشان را چطور میبینید؟ با همه پیشفرضهای فعلی مثل وحدت بین اصلاحطلبان و... که شما تجربهاش را دارید، بگویید فضای مجلس بعدی همسو با دولت است؟
من اهل بلوف سیاسی و گزافهگویی نیستم، یک معلم ساده فلسفه و منطقم که فردا را هم نمیتوانم پیشبینی کنم، چه برسد به یک سال بعد! الان هم قصد ندارم با گفتن این حرف سر شما را به طاق بکوبم. بلکه میخواهم دلایلی را که این سوال قابل جواب دادن نیست بگویم؛ یکی از اتفاقاتی که ما نمیتوانیم پیشبینیاش کنیم وحدت اصولگرایان است. اگر این وحدت محقق شود قطعا در ترکیب مجلس بعدی تاثیر مثبت میگذارد و اگر رخ ندهد تاثیر منفی میگذارد. بنابراین در حال حاضر نمیتوان ترکیب مجلس را پیشبینی کرد. نکتهای که مسلم است این است که در انتخابات آینده رقابت بین اصولگرایان و اصلاحطلبان جدیتر از همیشه خواهد بود و این انتخابات، انتخاباتی است که در نوع خودش کمسابقه است. فضا با فضای 16 سال پیش بسیار فرق کرده است. یعنی در فضای 16 سال پیش هر نوبتی که این دو کشتیگیر روی صحنه میرفتند، تفوق یکی بر دیگری قابل پیشبینی بود، اما در حال حاضر اینگونه نیست.
مذاکرات هستهای چطور؟
اطلاحطلبان پشت نقاب اعتدال به میدان خواهند آمد و مایلند موفقیتهای احتمالی آقای روحانی را در سبد خودشان بریزند. مثلا اگر اوضاع اقتصادی در اثر رفع تحریمها خوب بشود قطعا همین، یک فرصت تبلیغاتی در اختیارشان میگذارد و البته اینطور نیست که ما هم مخالف موفق شدن مذاکرات باشیم، ما دوست داریم آقای روحانی و تیمش در مذاکرات موفق بشوند و این تحریمهای ظالمانه برداشته بشود، اوضاع اقتصادی مردم بهتر و کشور بهتر اداره بشود. هر کس این مملکت را خوب اداره کند دستش را میبوسیم و کمکش هم میکنیم. اصلا انقلابی بودن و اصولگرا بودن را نیز به این معنا میدانیم.
وضعیت فرهنگی کشور ما را چطور ارزیابی میکنید؟ چرا وزرای فرهنگ ما در دروههای مختلف عملکرد متفاوتی نداشتهاند؟
انقلاب ما بر دو رکن دینی و رای مردم مبتنی است. انتخاب یک نقطه مناسب بین این دو رکن، که انسان کجا بایستد و هر دو را متناسب با جایگاه خود رعایت کند، نیازمند یک بصیرت سیاسی است که خیلیها بهدلیل فقدان آن منحرف شدهاند. این گلهای که رهبری از رفتار فرهنگی دولتها کردهاند، به تمایل عدهای برای کوتاه آمدن از ارزشهای دینی و رایآوری بازمیگردد. عدهای فکر میکنند برای خرید رای جماعتی از مردم، بهتر است که خط قرمزهای فرهنگی را زیر پا بگذارند. یعنی محاسبه سیاسی میکنند. میخواهند به قول خودشان در فرهنگ سخت نگیرند، تا مردم در آینده به آنها رای دهند. این موضوع، منشأ این اشکال است. عدهای بهسمت جماعتی میروند که این خط قرمزهای مطلوب نظام را دوست ندارند. به این جمعیت امتیاز میدهند تا آنها رای خود را به این امتیازدهندگان بدهند. اگر ما خط قرمزهای ارزشی و دینی را رعایت کنیم، قطعا عدهای ناراضی خواهند بود ولی در مجموع اکثریت ملت این خط قرمزها را قبول خواهند داشت. اما اگر این خط قرمزها را رعایت نکنیم، ممکن است پیروزیهای مقطعی به دست بیاوریم ولی روزبهروز از مبانی معرفتی دور میشویم و در نهایت مجبور میشویم هرچه درون کشتی داریم در آب بیندازیم تا غرق نشویم اما دست آخر خودمان هم با کشتی غرق میشویم. مشی امام این بود؛ جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد! ایشان هیچوقت ذرهای از اصول اسلامی تخطی نکرد و در عین حال پشتیبانی ملت را نیز داشت. راه موفقیت این است که طوری دینی عمل کنیم که اکثریت ملت پشتیبان ما باشند. برای بهرهمند شدن از پشتیبانی مردم لازم نیست در رعایت حدود دینی مسامحه کنیم. نحوه عمل بهمعنای مسامحه در رعایت حدود دینی نیست. توده مردم از ما توقع صداقت دارند. اگر امام (ره) توانستند این انقلاب را به پیروزی برسانند، به این دلیل بود که مردم به پاکی و اعتقاد امام ایمان داشتند. امروز هم اعتمادی که مردم به رهبری دارند، سرمایه بزرگ این نظام است. هر جریان سیاسی هم اگر طالب موفقیت است، بهجای اینکه ارزشهای فرهنگی و دینی را حراج کند، بهتر است صداقت و پاکی خود را مراقبت کند تا مردم به او اعتماد کنند. این درست است نه این روشی که عدهای در پیش گرفتهاند!
آقای دکتر، ما همیشه از این زاویه به این موضوع نگاه کردهایم. ما هیچ زمان تولیدکننده کالای فرهنگی برای مردم نبودهایم. درباره موضوعات مختلف در مقاطع مختلف تاریخی، ما موضعگیریهای متفاوتی داریم. مثلا درباره موسیقی یا رادیو؛ در زمانهای مختلف قرائتها و فتاوی مختلفی درباره آن وجود داشته است. در حال حاضر هم همینطور است. برگزاری یک کنسرت ساده موسیقی سنتی و اصیل مثل کنسرت آقای قربانی، در یک شهر کوچک مثل چناران بهسادگی لغو میشود. مردم کجا باید این نیازهای فرهنگی خود را تامین کنند؟
این مشکلات وجود دارد، ولی یادتان باشد که ما در اول راه هستیم و فقط 36 سال است که در عرصه فرهنگ تجربه اندوزی می کنیم. این 36 سال را با حداقل 360 سال تجربه غرب در این زمینه مقایسه کنید.
البته در یک نگاه حداقلی، ما از دوران صفویه در این زمینه فعالیم! بهجز یک دوران گسست در زمان پهلوی، ما در این دوران دارای سابقه هستیم.
در دوران پهلوی کمتر، فرد متدینی داریم که سراغ هنر رفته باشد. حداکثر سراغ خوشنویسی و هنرهایی از این دست رفتهاند. در حال حاضر هم متدینین علاقهمند به هنر اسلامی هستند، اما فرزند خود را بهسوی هنر سوق نمیدهند. این مشکلات به هر حال وجود دارد، اما جمهوری اسلامی تولید کالای فرهنگی داشته است. همین فیلم «محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)» آقای مجیدی، آیا فیلمی در مقیاس فیلمهای جهانی نیست؟ این فیلم توسط هنرمندان معتقد به نظام و انقلاب در درون نظام تولید شده است. فیلمهای فاخری که ما ساختهایم مثل یوسف پیامبر (علیهالسلام)، مختار یا امام علی (علیهالسلام)، الگویی برای سایر کشورهای اسلامی شده است. اما فاصله ما تا نقطه مطلوب زیاد است. ما تاکید داریم که نیروهای مذهبی باید در علوم انسانی سرمایهگذاری کنند. علوم انسانی زمینه فرهنگ است و نیروهای متعهد نظام باید به فعالیت فرهنگی اولویت بدهند تا این خلأ پر شود.
فکر میکنم یکی از اتفاقات مهمی که در جامعه در حال رخ دادن است، این است که جامعه در حال دوقطبی شدن شدید است! در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و طبقات اجتماعی و حتی در مذهب!
این نگرانی مهمی است. از نظر اجتماعی، خطر بزرگ این است که یک جماعت معدود و محدودی روی یک سر طیف متمرکز شوند که بهشدت مذهبی و اهل دعا و برنامههای مذهبی باشند و سر دیگر طیف عده دیگری متمرکز شوند که بخواهند در فضاهای شبه غربی زندگی کنند. عده زیادی هم این وسط سرگردان و پراکنده باشند این یک خطر برای آینده ایران است! مطلوب این است که بدون تخطی از اصول، مذهب را با شاخصهای معنویت و عقلانیت و عدالت معرفی و به آن عمل بکنیم تا اکثریت مردم پشتیبان نظام باشند. من امیدوارم که آقای روحانی بتواند اعتدالی اعمال کند که جامعه به این سمت برود. من اعتدال را در صورتی موفق میدانم که از دوقطبی شدن جامعه جلوگیری کند و اکثر مردم هم متدین باشند و از آزادیهای طبیعی، مشروع و معقول برخوردار باشند و هم در عین حال جامعه به اباحهگری هم دچار نشود. باید عموم مردم همواره در سیاست و در صحنه حمایت از انقلاب و نظام باقی بمانند و بیتفاوت و بیاعتنا و رها شده نباشند. برای حفظ این اکثریت خیلی کارها باید کرد. اصلش صداقت است! کسی که صداقت نداشته باشد، نمیتواند این کار را انجام دهد! اگر امام (ره) از پشتیبانی این جماعت برخوردار بود، بهدلیل صداقتش در این حوزه بود.
در اینباره خاطرهای نقل میکنم؛ در روز 13 فروردین سال 58 به بیرون از شهر میرفتیم. حجاب هنوز اجباری نشده بود و بعضی از خانمها هنوز بیحجاب بودند و جاده هم شلوغ بود. ماشینی از کنار ما رد شد. خانمهایی که در ماشین جلوی ما بودند، با دستپاچگی یک پتو از داخل ماشین روی سرشان کشیدند و صبر کردند تا آن ماشین عبور کند. ما کنجکاو شدیم که چه کسی در آن ماشین بود. معلوم شد که سید احمد آقا در آن ماشین بوده است. خانمهای بیحجاب هم به احترام امام و ایشان آن حرکت را انجام دادند. جامعه را باید اینگونه از دوقطبی خارج کرد تا مردم حکومت را دوست داشته باشند، آنها انسانهای غیرصادق را دوست ندارند!
از آخرین اثرتان در خصوص رازگشایی از خاطرات علم بگویید.
کتاب «محض اطلاع» رازگشایی نیست، بلکه بازگشایی است. یکبار دیگر کتاب علم را باز کردهام که اگر میخواهید ببینید آن دوران چگونه بوده است، باید به این کتابها رجوع کنید. اکنون احساس میکنم که دشمن در کنار تحریمهای اقتصادیای که وضع کرده است، پیوستی تبلیغاتی هم به آن ضمیمه کرده. نقشی که این پیوست در نظر دارد ایفا کند، تطهیر شاه است؛ چیزی که 36 سال پیش هیچ فردی جرات نمیکرد به زبان بیاورد، اما حالا در بعضی وبگاهها و شبکههای اجتماعی مطرح میشود. فیلمهایی از دینداری، مدیریت و... شاه نشان میدهند. علت اصلی این نوع تبلیغات این است که نسل امروز هیچ تصوری از دوران شاه ندارد. افرادی که آن دوران را درک کردهاند، این حرفها را باور نخواهند کرد.
اما افرادی که آن دوران را ندیدهاند، برداشتشان در حد مستندهای شبکههای «من و تو» و «بیبیسی» خواهد بود. آنها از این تحول نسلی استفاده میکنند و چهره بزککردهای از آن دوران ترسیم میکنند.
در این کتاب براساس مهرههای رده اول نظام شاهنشاهی و شهادتهای آنها، افکار و رفتار شاه و حکومت را بیان میکنم، بدون اینکه چیزی از خودم اضافه کنم. امیدوارم این کتاب سبب شود که مردم و بهویژه جوانان بهسراغ بقیه نوشتههای علم و دیگر خاطرات آن دوران بروند و آن دوران را بشناسند.
هفته نامه پنجره- سیدمرتضی فاطمی و سعید صدرائیان
انتهای پیام/