ابعاد مختلف جنگی با ماهیت آمریکایی صهیونیستی علیه ملت یمن
خبرگزاری تسنیم: یک تحلیلگر مسائل بینالملل جنگافروزی جدید عربستان علیه ملت یمن را جنگی تحمیلی با ماهیت آمریکایی صهیونیستی دانست که با هدف اجرای طرحهای خصمانه علیه محور مقاومت و بازدارندگی به راه افتاده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، عربستان از بامداد ششم فروردین، پس از شکست تمام طرحها و سیاستهایش در یمن، به گزینه نظامی روی آورد و مناطق مختلف یمن را آماج حملات هوایی خود قرار داد، برخی کشورهایی که از نظر اقتصادی به کمکهای عربستان نیازمند هستند، با عربستان در تجاوزات آشکار به یمن همراه شدهاند.
بحرین، قطر، کویت، امارات، مغرب، سودان، اردن و مصر از جمله کشورهایی هستند که در جنگ علیه یمن به عربستان پیوستهاند. این در حالی است که پاکستان نیز از آمادگی خود برای مشارکت در این جنگ خبر داده و ترکیه نیز اعلام کرده که در حال بررسی شرکت در عملیات نظامی موسوم به طوفان قاطع است.
از آغاز تجاوز عربستان به یمن دهها تن از شهروندان یمنی که بین آنها شمار زیادی زن و کودک دیده میشوند، به شهادت رسیده یا زخمی شدهاند.
گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم در خصوص دلایل و اهداف عربستان از دست زدن به ماجراجویی پرهزینه و خطرناک در یمن و سرنوشت آن با "هادی محمدی" تحلیلگر مسائل بین الملل به گفتوگو نشسته است که مشروح آن از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
خبرگزاری تسنیم: عربستان سعودی چه اهدافی را از به راه انداختن جنگ جدید علیه یمن دنبال میکند؟
هادی محمدی: جنگ تحمیلی رژیم آلسعود که با ماهیت آمریکایی و اسرائیلی علیه ملت یمن به راه افتاده است، ابعاد مختلفی دارد که میتوان آن را مورد بحث و بررسی قرار داد. یک بعد این جنگ، ماهیت اصلی و محوری آن است که در واقع سیاستهای آمریکایی صهیونیستی بر این مبنا قرار گرفته است که جریان مقاومت منطقهای باید فرسایش پیدا کند و مشغول بحرانها و چالشهای ساختگی باشد که توسط اسرائیل و آمریکا طراحی و مدیریت میشود به همین دلیل، جنگ شیعه و سنی بدیهیترین شکل این جنگ است که توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی و بهوسیله رژیم وهابی آلسعود علیه ملت یمن شکل گرفته است، یک بعد دیگر این جنگ با شرایط امنیتی رژیمهای مرتجع عربی منطقه مرتبط است.
نظام امنیتی رژیمهای دیکتاتوری عرب در آستانه شکنندگی گسترده
هادی محمدی: در واقع نظام امنیتی که دهها سال است شکل گرفته و این رژیمهای ارتجاعی و دیکتاتوری را به وجود آورده است در آستانه شکنندگیهای بزرگ قرار گرفته است و رخدادهایی که در یمن، عراق، سوریه و لبنان شاهد بودهایم، موجب شده است که پروژه وهابیت، القاعده و داعش اولاً چهره گشایی و ماهیت آنها رسوا شوند و اینکه، چنین گروههایی ابزار سادهای در دست حکام مرتجع عرب منطقه و سرویسهای اطلاعاتی بیش نیستند، دوم اینکه این پروژه به نتیجه نرسیده است، در واقع آنطور که پیشبینی میشد که بهعنوان یک اهرم ابزاری بتواند در سوریه، لبنان، یمن و عراق و کشورهای دیگر بتواند نتیجهبخش باشد و بتواند استحکام نظام امنیتی رژیمهای دیکتاتوری عرب را بههمراه داشته باشد، این هم به نتیجه نرسیده است.
در نتیجه آنچه در یمن میبینیم، گام جدیدی است در ادامه گامهای قبلی که میرفت یمن را در آستانه تجزیه قرار دهد. این جنگ در واقع اقدامی از سر ناچاری برای حفظ نظام امنیتی رژیمهای دیکتاتور عربی در سطح منطقه است، معنای واقعی آن این است که عربستان برای نجات امنیت خود باید به یک کشور خارجی حمله کند، از آنجا که این توانمندی در این رژیم وجود ندارد و امکاناتی که در دهههای گذشته و تسلیحات فراوانی که در اختیار گرفت و باعث شده کارخانههای تسلیحاتی غربی از فروش آن بهرهمند شوند، امروز کارایی لازم برای تأمین امنیت این رژیمها ندارد و به همین دلیل است که رژیم آلسعود بهدنبال این است که در پناه یک پیکره نظامی جدید تحت عنوان ارتش مشترک یا نیروهای مشترک عربی پنهان شود و امنیت خود را از ورای آن جستوجو کند.
تکاپوی آلسعود برای جلوگیری از فروپاشی عربستان
هادی محمدی: لذا آن چیزی که ما در خصوص حمله به یمن در این بعد شاهد آن هستیم، این است که اگر عربستان معتقد بود اگر به یمن حمله نکند، آنها سه استان اسماعیلیه و زیدینشین جنوب عربستان را از دست خواهند داد، سه استانی که در واقع در یک ترفند و فریب سیاسی توسط رژیم آلسعود، یمن بلعیده شده و حاکمیت آن از یمن سلب شده و در اشغال آلسعود قرار گرفته، این سه استان که مناطق مهم ژئوپولیتیکی و اقتصادی و امنیتی را شامل میشود بلافاصله به یمن باز خواهد گشت و معنایش این است که رژیم عربستان با تجزیه سرزمینی روبهرو میشود. از آنجا که در واقع موزائیک داخلی امنیتی و سیاسی در عربستان سعودی دچار شکنندگیهای فراوانی است که از شیعیان یا اسماعیلیهها یا زیدیها و یا فرق اسلامی غیروهابی و حتی جریانهای سیاسی وهابی که در واقع تفکر مدرنیته غربی روی آنها تأثیرات فرهنگی ویژهای گذاشته است در آستانه واگرایی از حکومت مرکزی هستند لذا رژیم آلسعود برای جلوگیری از این شکنندگی و جلوگیری از این فروپاشی و تجزیه، تلاش کرده است خودش را اولاً در پناه یک پدیده نیروی مشترک عربی قرار دهد و دوم اینکه از این تجزیه و واگرایی جلوگیری کند.
این سؤال مطرح است که آیا آلسعود از طریق این اقدامات میتواند امنیت رژیم دیکتاتوری و همپیمانان منطقهای خود را حفظ کند و یا با تکرار پروژه لیبی، مصر و حتی عراق و سوریه در یمن میتواند به اهداف خود دست پیدا کند یا اینکه این پروژه همانند عراق، سوریه و لبنان پایان غمانگیزی برای آلسعود خواهد داشت و آنها را ناامید خواهد کرد. این روزها از طرف استراتژیستهای غربی، این سؤال مطرح میشود که آیا طرح کیسینجر (وزیر خارجه اسبق آمریکا) برای اشغال چاههای نفتی منطقه خلیج فارس باید با سرعت به اجرا گذاشته شود، دلیل طرح این سؤال این است که غربیها و استراتژیستهای غربی نگران این هستند که حاکمان مرتجع عرب قادر به حفظ امنیت سرزمینی این منطقه نیستند. از آنجایی که نفت مایه حیاتی برای اقتصاد غرب است، آنها ناچار هستند این مناطق را از نظر نظامی اشغال کنند، باید پرسید آیا غرب آمادگی چنین ریسک پرخطری را دارد و آیا این اقدام بهمعنای جنگ جهانی جدیدی خواهد بود، یا اینکه غرب قادر به چنین ریسک بزرگی نیست و آمادگی تحمل چنین هزینههای انسانی و اقتصادی را نخواهد داشت.
حمایت اتحادیه عرب از حملات عربستان به یمن در نشست سران عرب در شرم الشیخ و موضع خفت بار این نهاد در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و مردم فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
هادی محمدی: نشست اتحادیه عرب که در شرم الشیخ برگزار شد، آن قدر مضحک و غم انگیز است که نباید چندان به آن اعتنایی داشت، آنچه باید مورد توجه قرار داد این است که این اتحادیه که قرار بود در برابر رژیم صهیونیستی و تجاوزات این رژیم بایستد، امروز به ابزاری برای حفظ منافع رژیم صهیونیستی و غرب تبدیل شده است، عربستان از طریق پرداخت دلارهای نفتی به شخصیتهای بیهویتی مثل نبیل العربی (دبیرکل اتحادیه عرب) و شخصیتهای دیگری که در نشست شرم الشیخ حضور داشتند، در واقع بهدنبال این بودند نوعی امیدواری و اطمینان برای رژیم آلسعود به وجود آورند.
اوج خوشخدمتی السیسی به شاه عربستان
هادی محمدی: نکته واضح اینکه، بیشتر کسانی که در این نشست شرکت داشتند، بیشتر به کارمندان مزدبگیر حکومت آلسعود شباهت دارند. مسئلهای دیگر که در ارتباط با نشست اخیر سران عرب در شرم الشیخ مطرح است، نحوه رفتار عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر و اوج خوشخدمتی وی به آلسعود است بهطوری که هنگام سخنرانی نبیل العربی، سلمانبن عبدالعزیز پادشاه عربستان بهسرعت سالن نشست را ترک میکند و عبدالفتاح السیسی که رئیس دورهای نشست سران عرب است، با عجله و رفتار خیلی ویژه نشست را ترک میکند و کنار پادشاه سعودی قرار میگیرد و خوشخدمتی خود را به سلمان که در واقع تمام هزینههای چنین نشستهایی را تأمین میکند، نشان میدهد و تمام پروتکلها و تشریفات یک تشکیلات منطقهای را فقط به این خاطر زیر پا میگذارد تا رضایت ظاهری پادشاه سعودی را تأمین کند و حتی پادشاه سعودی هم به این پروتکل و مقررات و آداب سیاسی ارزشی قائل نمیشود و برای شنیدن سخنرانی نبیل العربی که دبیرکل اتحادیه عرب است و یک کارمند برای حکومت سعودی به شمار میرود، احترامی قائل نمیشود.
تبدیل اتحادیه عرب به ابزار سیاسی برای آلسعود
هادی محمدی: مجموعه این رفتارها نشان میدهد که در واقع اتحادیه عرب به یک دکان و ابزار سیاسی برای پادشاهی سعودی تبدیل شده است و بهطور کامل و 180 درجه از ماهیت اولیه خودش برای مبارزه با رژیم صهیونیستی فاصله گرفته است و در واقع حوادث چند سال اخیر، در جنگهایی که رژیم صهیونیستی علیه لبنان و نوار غزه به راه انداخت، این حقیقت را که اتحادیه عرب و کسانی که در نشستهای آن شرکت میکنند، عمدتاً به کارگزاران رژیمهای غربی و صهیونیستی تبدیل شدهاند و هیچ تمایل و انگیزهای برای دفاع از امنیت کشورهای عربی در برابر رژیم صهیونیستی ندارند و پرسشهای فراوانی مطرح است که چرا وقتی یک کشور عربی دچار پدیده تروریستی داعش و القاعده میشود، اتحادیه عرب هیچ موضعی نمیگیرد، وقتی رژیم صهیونیستی به لبنان یا غزه حمله میکند، چرا اتحادیه عرب یا عربستان سعودی، دنبال عملیاتهایی همچون توفان قاطع (نام جنگ جدید عربستان علیه ملت یمن) نمیروند.
سرنوشت ماجراجویی جدید عربستان در یمن چگونه خواهد بود؟
هادی محمدی: برای پاسخ به این سؤال که آیا این ماجراجویی نظامی میتواند نجاتبخش رژیم آلسعود و دیگر رژیمهای دیکتاتوری عربی باشد، کافی است به جنگهای عربستان در چند سال گذشته علیه حوثیها و انصارالله در یمن اشاره کنیم، خواهیم فهمید که در واقع، عربستان سعودی با همه هزینههایی که برای تشکیلات نظامی خود صرف کرده است و با وجود سلاحهای فراوانی که در انبارهای تسلیحاتی خود ذخیره کرده است، قادر به انجام کوچکترین اقدام مؤثر نیست، اگرچه پیشرفتهترین سلاحهای غربی را در اختیار دارد. در چند سال قبل شاهد بودیم که بلافاصله وقتی حوثیها اراده کردند تا عمق چند کیلومتری خاک عربستان پیشروی کردند و پادگانی که پسر ولیعهد وقت آلسعود، فرماندهی آن را بهعنوان وزیر دفاع بهعهده داشت به تصرف حوثیها درآمد و همچنین تعداد زیادی تانک را به غنیمت گرفتند و آلسعود برای برگرداندن این تانکها، مجبور شد مبالغی پول را بپردازد تا این تانکها به عربستان برگردد.
پایان غمانگیز در انتظار آلسعود
هادی محمدی: آنچه بدیهی است سابقه و تاریخ دیرینه حوثیها در یمن است که سابقه چند صد سالهای حکومتی و مبارزاتی را شامل میشود، قطعاً رژیمهایی مثل آلسعود که از خانه عنکبوت هم سستتر هستند، هرگز نمیتوانند کنار امارات، قطر، بحرین و مجموعه دیکتاتورهایی مانند اردن که مزدوران رسمی و تابلودار انگلیسی در منطقه هستند، مردم یمن را به تسلیم و سازش مجبور کنند، آنچه مسلم است اینکه، ابزارهای نظامی این رژیمها تنها خواهد توانست کشتار مردم و ویرانی یمن را رقم بزند، ولی آن چیزی که در صحنه نظامی و میدانی دارای ارزش نظامی است، به وقوع نخواهد پیوست و در این مسئله، میدان و ابتکار عمل در اختیار نیروهای یمنی و انصارالله است که با ائتلاف میدانی که تشکیل دادهاند، علاوه بر حوثیها تمام نیروهای وطنپرست ملی را هم شامل میشود.
انتهای پیام/*