پازل تحولات یمن


خبرگزاری تسنیم: با پیروزی مسلمانان در عراق بر اشغالگران آمریکایی و برگزاری انتخابات در آن کشور، عربستان دیگر نتوانست ادّعای غیرعرب بودن را به مردم عراق وارد کند اما همواره تبلیغ می کرد که اکثریت شیعه هستند.

به گزارش گروه "رسانه‌ها" خبرگزاری تسنیم، «پازل تحولات یمن»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم دکتر محمد حسن قدیری ابیانه است که در آن می خوانید؛

تحولات اخیر یمن، تحولاتی استراتژیک است که بر اوضاع منطقه تاثیری شگرف دارد. اهمیت راهبردی باب المندب که یمن بر آن مشرف است، از اهمیت تنگه هرمز نیز به مراتب بیشتر است، چرا که در صورت مسدود شدن این آبراه حیاتی، کشتی ها مجبور خواهند بود برای تردد میان دریای مدیترانه و اقیانوس هند (از غرب به شرق) دور تا دور قاره آفریقا را بپیمایند و در این صورت وقت و هزینه بسیار زیادی بر حمل و نقل دریایی تحمیل خواهد گردید. علاوه بر این، بخش قابل توجهی از نفت عربستان برای رسیدن به کشورهای آسیایی از باب المندب عبور می کند و در صورت مسدود شدن، بخش مهمی از درآمدهای عربستان از دست خواهد رفت. جمعیت 23 میلیون نفری فقیر اما مقاوم یمن و پیروزی مردم و حاکمیت آنان بر کشورشان بر اثر انقلابی که حادث شده است، خطر بسیار بزرگی هم برای آمریکا، اسرائیل و غرب و هم برای عربستان سعودی به شمار می آید. به همین جهت، غرب تمام تلاش خود را به کار گرفته است که مردم بر این کشور دارای موقعیت استراتژیک مسلط نشوند و همواره عوامل دست نشانده غرب در این کشور حاکم بوده اند. در برهه ای از زمان، حتی اتحاد جماهیر شوروی سعی داشت بر این منطقه مسلط شود. به هر حال هر کشوری در منطقه که در آن انقلاب رخ دهد، مردم در آن به ارکان حاکمیت راه یابند و خواست مردم، اداره سرزمین شان با مشی مردمسالاری باشد، به خصوص مردمسالاری دینی، عربستان سعودی که مرتجع ترین کشور جهان است، احساس خطر می نماید.

مردم عربستان هیچ نقشی در اداره کشورشان ندارند و لذا وحشت عربستان نه از تحولات یمن بلکه از مردم سرزمین خود است، از این باب که ممکن است شهروندان سعودی روزی بخواهند بر سرنوشت خود حاکم شده و شاهزاده های سوار بر گرده مردم جزیرة العرب را از اریکه قدرت به زیر بکشند.

تا زمانی که انقلاب اسلامی واقع نشده بود- هر چند ایران کشوری شیعی محسوب می گردید- به خاطر حاکمیت رژیم دیکتاتوری در ایران مشکلی بین حکومت شاه با حاکمیت های سلطنتی در منطقه وجود نداشت و همگی بردگان یک ارباب بودند. اما زمانی که انقلاب به پیروزی رسید و حکومت مردمسالار دینی به قدرت گرفت، رهبران سعودی احساس وحشتی نمودند که از جنس ترس از حمله نظامی نبود. حاکمان جزیرة العرب از این امکان نگران بودند که مردم عربستان نیز بخواهند چنین تحولی را در کشور خود تجربه کنند. لذا تبلیغات علیه ایران با عناوینی چون شیعی و غیرعربی را آغاز نمودند.

با پیروزی مسلمانان در عراق بر اشغالگران آمریکایی و برگزاری انتخابات در آن کشور، عربستان دیگر نتوانست ادّعای غیرعرب بودن را به مردم عراق وارد کند اما همواره تبلیغ می کرد که اکثریت شیعه هستند. در لبنان، با پیروزی های چشمگیر حزب الله، عربستان نتوانست ادعای غیرعرب بودن آنان را سر دهد بلکه شعار شیعه بودن رزمندگان مقاومت را مطرح می نمود، امّا درباره حماس، اخوان المسلمین و تونس این حربه کاملاً از دست آنان گرفته شد زیرا قادر نبود ادعا کند که عرب و سنی نیستند.

حاکمان سعودی از سرنگونی حسنی مبارک ناراحت بودند زیرا در این کشور عربی و سنّی انتخابات برگزار شد و نوعی جمهوریت مستقر گردید، لذا به کودتا علیه رئیس جمهور منتخب و روی کار آوردن السیسی مبادرت نمود و اخوان المسلمین را در لیست گروه های تروریستی قرار داد. تمام این اقدامات از جمله در تونس، عراق، سوریه و بحرین، باعث بر باد رفتن سرمایه گذاری های خاندان آل سعود برای ترویج حاکمیت خود و عقیده وهابیت که به بیش از صدها میلیارد دلار بالغ می گشت، گردید. بر خلاف خواسته آنان، امروزه شاهد شکل گرفتن تنفر عمومی در بین مسلمانان و اعراب و از جمله اهل سنت نسبت به خاندان سعودی در عربستان هستیم و چنین تنفری در ادوار گذشته بی سابقه بوده است و اکنون در بحرین، عراق، لبنان و سوریه شعار مرگ و لعن بر آل سعود در کنار شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل به گوش می رسد.

روی آوردن به حمله نظامی به مردم یمن، نشانگر شکست تبلیغات هنگفتی است که عربستان سالیان طولانی برای آن هزینه کرده بود. اما این حملات هوایی نتوانست مقاومت مردم یمن را در هم بشکند و در عوض موجب بالا گرفتن تنفر در بین شیعیان و اهل سنت این کشور گردید. در حالی که عربستان با حمایت هم پیمانان خود در حال ارتکاب جنایت علیه بشریت و کشتار غیرنظامیان در یمن است، شاهدیم که حوثی های آگاه از اهمیت راهبردی کشورشان، پیشروی در داخل یمن را ادامه داده و عدن را از دست هواداران منصور هادی خارج کرده و کنترل آن را به دست گرفتند.

کنترل شهرها و مناطقی که بر تنگه باب المندب مشرف است، از دیگر دستاوردهای جنبش انصارالله است به نحوی که برخی کشورها از جمله مصر که زمزمه مداخله نظامی در این کشور را داشتند، از موضع خود برای عملیات زمینی عقب نشینی کرده اند. در این میان برخی کشورهای نیازمند به دلارهای آمریکایی نیز حاضر شدند، چوب حراج به خود و مواضعشان بزنند که از آن جمله می توان به ترکیه اشاره کرد. در حقیقت می توان کارگردانی این سناریو که به عهده ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است را در حوادث یمن به وضوح مشاهده کرد کما اینکه گزارشاتی از شرکت جنگنده های اسرائیلی و کاربرد سلاح های صهیونیستی و غیرمجاز منتشر شده است. این وقایع، خامی حاکمان جدید عربستان را به منصه ظهور می رساند که گمان می کنند می توانند با توسل به زور بر ایمان و عقیده ملتی فائق آیند.

پیروزی مردم افغانستان بر دو ابر قدرت شوروی و آمریکا، شکست آمریکا و هم پیمانانش در عراق و سوریه و ابقای بشار اسد، عجز اسرائیل در شکست دادن حزب الله و حماس همه و همه گویای این حقیقت است که سرانجام این جنگ، چیزی شکست و نابودی برای آتش افروزان و پیروزی رهبری هوشمند و مردم آگاه یمن، ثمری دیگری نخواهد داشت و همانگونه که حضرت امام (ره) فرمودند: «خون بر شمشیر پیروز است». حرکت انصارالله به سمت کنترل کامل یمن است و با توجه به اینکه بخش هایی از این کشور تحت اشغال سعودی است، حتی این توجیه وجود دارد که جنبش انصارالله برای دفاع از خود به مرزهای امروزی سعودی حمله کند و برای آزادسازی مناطقی از یمن که به سال ها پیش به اشغال عربستان درآمده بود نیز خیز بردارد.

عربستان سعودی با این تهاجم، زیربنای حاکمیت خود بر جزیرة العرب را متزلزل کرد و آمریکا، اسرائیل و عربستان باید منتظر ضربات سنگین مردم یمن بوده و شاهد فتح یکی از کشورهای استراتژیک تحت بیداری اسلامی باشند. عربستان تنها کشوری است که به نام خاندانی وابسته شناخته می شود؛ کشوری که مهد اسلام و محل تولد پیامبر گرامی (ص) است، اگر بناست نام خاندانی بر آن باشد، باید به نام خاندان پیامبر(ص) نامگذاری شود.

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه سایر رسانه ها