بخش هفدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد

خبرگزاری تسنیم: بخش هفدهم «دفترچه خاطرات افغانستان، از ظاهرشاه تا طالبان» منتشر شد. این کتاب ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان است.

افغانستان سرزمین ظاهرا شناخته‌شده و در عین حال پر از ابهامی در مرزهای شرقی سرزمینی ایران، تاریخ پرپیچ‌و‌خم، ملتهب و در عین حال پر از سوالی برای تمام جهان است.

جنگ با شوروی، حضور جنگجویان مجاهد، ظهور طالبان، حمله آمریکا و...  اتفاقات بزرگی برای نیم قرن تاریخ سرزمینی با مردمان پیچیده در قلب غرب آسیاست.حوادثی که هر کدام به تنهایی می‌توانند سرنوشت یک کشور را برای قرن‌ها تحت‌تاثیر قرار دهد.اما این تاریخ پیچیده، پرمساله و پرداستان بیش از همه برای خود مردمان سختکوش افغانستانی پوشیده نگه داشته شده است.اما علاوه بر افغانستانی‌ها، بخش مهمی از تاریخ ایران به تاریخ معاصر افغانستان گره خورده است و خطر ندانستن آنچه در این سالها بر سر افغانستان آمد و نداشتن یک نگاه تاریخی به مساله افغانستانی کم‌کم در حال نمایان شده است.

ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند از سال 1981 تا سال 1985 به عنوان سفیر هند در افغانستان مشغول به فعالیت می‌شود.دوره‌ای که اقتدار و سلطه شوروی بر این کشور در حال به پایان رسیدن است و مجاهدین در حال قدرت گرفتن. او در کتابی تحت عنوان «دفترچه خاطراتی از افغانستان» یادداشت‌های روزانه خود را از خضور در افغانستان در این دوره حیاتی وتاریخ‌ساز منتشر کرده است.

خبرگزاری تسنیم به  منظور به وجود آوردن آن دید تاریخی که ذکرش رفت، ترجمه فارسی کتاب خاطرات ج.ان.دیکسیت (J.N.Dixit) ، وزیر خارجه سابق هند پیرامون یکی از ماموریت‌های حساس او در کابل افغانستان را منتشر می‌کند.

سید عبدالحسین رئیس‌السادات، رایزن فرهنگی ایران در پاکستان و مسئول خانه فرهنگ ایران در پیشاور این کتاب را ترجمه کرده است و در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است و قرار است به تناوب همه بخش‌های کتاب منتشر می‌شود.

برای ارتباط مستقیم با مترجم می‌توانید با این آدرس ایمیل در ارتباط باشید:raeisossadat@gmail.com

اوّل آوریل
منابع قابل اعتماد شوروی و افغان اظهار داشته‌اند که قدرت و مسئولیّت نسبتاً غیرکارساز یا بیش‌از‌حدّ نامناسب اعضای دفتر سیاسی حزب قطع و مسئولیّت‌های بزرگ‌تری به‌بعضی‌از دیگر اعضا داده خواهد ‌شد. ممکن است دراین‌زمینه از نفوذ سیاسی پنجشیری، نور، زیری و راتب‌زاد که اعضای دفتر سیاسی هستند کاسته شود، درحالیکه احتمالاً بر قدرت و مسئولیّت کشتمند، نجیب، بریالی، رازم‌زو و قادر وزیردفاع افزوده شود. جایگاه رئیس‌جمهور کارمل و نفوذ او بدون تغییر باقی می‌ماند.

نشانه‌هایی وجود دارد که اواخر تابستان یا در پاییز بر تعداد اعضای کمیتهٔ مرکزی PDPA افزوده خواهد‌شد تا بعضی از دبیران حزبی مؤثّر‌تر ولایات و رهبران سازمان‌های اتّحادیه‌های تجاری، جوانان و زنان را نیز شامل شود. بعضی اصلاحات در قانون‌اساسی با هدف سازماندهی مجدّد سرپرستی سطح بخش و پایین‌تر و اصلاح و تجدید بعضی موادّ قانون‌ اساسی 1978 در دست بررسی هستند. انتظار می‌رود دو یا سه پلنوم (Plenum) بعدی کمیتهٔ مرکزی سال جاری این‌ها را برای اجرا نهایی کنند.

طیّ دوهفتهٔ گذشته یا همین حدود گسترش جبههٔ مجدّدی در نیروهای شوروی و افغانی صورت گرفته‌ است. تعداد زیادی از آن‌ها در ولایات جنوبی و شرقی پکتیا، پکتیکا، لوگر، ننگرهار و قندهار پراکنده شده‌اند. بعضی نیروهای نظامی به بلخ، هرات و بدخشان کوچانده شده‌اند. گفته می‌شود اسکادران‌های می‌گ‌23 شوروی مستقر در پایگاه هوایی بگرام نزدیک کابل به پایگاه‌های آسیای مرکزی خویش بازگشته‌اند. اسکادران‌های می‌گ‌21 مستقرّ در بگرام و کابل به قندهار منتقل شده و اسکادران جدیدی از بالگردهای MI-24 باردیگر در کابل مستقر شده‌اند. بعضی نیروهای نظامی از لشکر ستادی در غزنی جدا و به قندهار اعزام‌شده و تحت فرماندهی لشکر ستادی قندهار قرار گرفته‌اند تا به عملیّات در نیمروز و هلمند بپردازند.

یک هیأت ارتشی افغانستان به ریاست سرلشکر باباجان، رئیس ستاد برای یک دیدار ده‌روزه جهت خرید سلاح و تجهیزات و وسایل یدکی به چکسلواکی رفته‌ است. سرتیپ محمّدصادق معاون‌وزیر در امور فنّی و رئیس لجستیک (نیروی هوایی) وی را همراهی‌ می‌کند. درخواست افغانستان سلاح‌های پیاده‌نظام، سلاح‌های سبک، نفربرهای مسلّح و نیز سرمایه‌گذاری در بخش دفاعی و کمک برای ساخت پایگاه‌های هوایی است. ارزیابی اوّلیّه اینست که درحالیکه افغان‌ها درخواست سلاح و تجهیزات دارند شاید انتظار داشته باشند با حجم عظیمی از کمک دفاعی ازطریق ساخت پایگاه‌های هوایی، تاسیسات نظامی و غیره مواجه شوند که احتمالاَ این ‌کار امکان‌پذیر نباشد.
دولت افغانستان درحال تحمیل مالیات ویژه‌ای بر قبایل مختلف پشتون برای کمک به-نیروهای افغانی و شوروی جهت بستن مرز افغانستان‌ـ ‌پاکستان است. این گام بخشی از اقدام اوّلیّه برای بستن مرز افغانستان ـ پاکستان درحدّممکن تا تابستان امسال می‌باشد.

شرایط اجتماعی و حاکمیّت قانون و نظم طیّ شش ماه گذشته بهبود قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده‌است. طبق گفتهٔ منابع دولتی از تقریباً 286 بخش افغانستان، تاکنون در 119 بخش حضور ملموس دولت دیده می‌شود ولی باید توجّه داشت که حتّی این منابع هم تأیید می‌کنند که فقط سی-وسه‌تا ازین 119 بخش برای انجام تمامی کارهای اداریشان بطور کامل در کنترل دولت هستند. آماری که اخیراً بین هیأت‌های سوسیالیست و عوامل سطح میانی دولت در گردش است اینست که کابل بیست‌درصد از کشور را بطور کامل درکنترل خود دارد و مجاهدین حدود سی‌درصد‌-اغلب مناطق چسبیده به پاکستان- پنجاه‌درصد مناطق روستایی تحت کنترل دوگانهٔ دولت و مجاهدین عمل می‌کند. دولت حاکمیّت بر مراکز شهری و خطوط اصلی ارتباطی و شورشیان کنترل مناطق روستایی را در دست‌ دارند.

نیروهای افغانی و شوروی در ولایات قندهار، غزنی، پکتیا، ننگرهار و کنر فعّالیّت‌های ضدّ گروه‌های شورشی را آغاز کرده‌اند اگرچه ادّعا نمی‌کنند پیروزی‌های چشمگیری کسب کرده‌ باشند، عملیّات مشابه، امّا موفّقیّت‌آمیزی در قندهار و بلخ داشته‌اند. در یک عملیّات ویژه در منطقهٔ ماربول بیست کیلومتری جنوب غربی مزارشریف نیروهای دولتی موفّق شدند حدود چهل‌و‌پنج‌هزار شورشی را از موقعیّت نسبتاً مستحکم خویش بیرون برانند. ادّعا شده ‌است تعداد بسیار زیادی از مجاهدین کشته و زخمی شده‌اند.

تلاش‌های دولت افغانستان برای برقراری ارتباط و کشیدن عناصری از شورشیان بطرف خود ادامه داشته است. گزارش‌هایی در مورد اعضای دفتر سیاسی، نجیب، پنجشیری و بریالی، وزرای کابینه کامیار و سلیمان‌لایق بوده‌است که در مناطق غربی، جنوبی و بدخشان به‌این اقدام دست زده‌اند. وزارت قومیّت‌ها و قبایل، آژانش اطّلاعاتی دولت «KHAD» و ادارهٔ دولت خودگردان محلّی (Local Self Government) سازمان‌هایی هستند که در‌این تلاش دست دارند. واقعیّت جالب توجّهی که ذکر شده اینست که حدود 280 رهبر شورشی که قبلاً به آن‌ها اشاره‌شد و به کابل آمدند تا با رهبری افغانستان به بحث و بررسی بپردازند، نمایندهٔ طیف وسیعی از شورشیان بودند که در کشور عملیّات انجام می‌دادند. گفته می‌شود این‌ها نمایندهٔ 107 گروه از 14 ولایت بودند. توفیق عمدهٔ دولت جذب موقّت دو رهبر برجسته، احمدشاه‌مسعود از دره پنجشیر و سیّدجگرن رهبر شورشی بود که در بامیان، وردک و غزنی عملیّات داشت. این‌ها ازطریق مشوّق‌های مالی و قول عدم مداخله در بازگشت پیروانشان و مشغول‌شدن به فعّالیّت‌های معمولی اقتصادی و با این تضمین جذب شده‌اند که اگر در عملیّات علیه دولت و PDPA دست نداشته باشند نیروهای دولتی در مناطق ایشان پراکنده نخواهند ‌شد.

شایعات در مورد گروه‌های شورشی مستقر در پاکستان، ایران و اروپا که با شاه سابق ظاهرشاه در رم در تماس هستند تا او را وادار ‌کنند رهبری مرکزی علیه رژیم PDPA را برعهده بگیرد بار دیگر سر زبان‌ها افتاده‌ است. هیأت‌های سیاسی غربی در کابل، بویژه سفارت ایالات ‌متّحده، این امید را می‌دهند که پس از دور بعدی «گفتگوهای غیر مستقیم» در ژنو، ظاهرشاه یا دامادش می‌-توانند نقش واسطه‌ای برای مصالحهٔ سیاسی جهت ایجاد دولتی فراگیر‌تر در افغانستان و در نتیجه خروج نظامیان شوروی بازی کنند. امّا چنین نگاه‌هایی به‌آینده در واگذاری رهبری به‌ گروه‌های مختلف شورشی و با توجّه به اهداف شوروی در افغانستان غیر محتمل است.

گزارش‌هایی که از پاکستان می‌رسد بیانگر اینست که رئیس‌جمهور ضیاءالحق با توجّه به تعداد بسیار زیاد پناهندگان کم‌کم دارد از آن‌ها دل می‌کند. احتمال حضور نامحدود ایشان از نظر زمانی تاثیرات منفی آشکاری بر وی داشته‌ است. اختلاف در بین گروه‌های شورشی درون پاکستان و درگیری بین آن‌ها و جمعیّت بومی در ایالت سرحدّ شمالغربی احتمالاً طاقت رژیم پاکستان را به مرز سرآمدن کشانده‌ است. بنابراین انتظار افغانستان اینست که پاکستان در دور بعدی گفتگو‌ها در ژنو تا حدّی واقع گرا‌تر شده ‌باشد. نیز اطّلاعات تا‌حدّی قابل اعتماد وجود دارد که تنش قابل توجّهی بین گروه‌های شورشی افغانی که درون کشورشان فعّال هستند با رهبرانشان که در پاکستان مستقرّند وجود دارد. روش زندگی و امکانات عظیمی که این‌ها دراختیار دارند عاملی برای کشاندن خیلی از رهبران شورشی درجهت کنار‌آمدن با رژیم کارمل شده‌ است. نیز عدم اطمینان در مورد چهارچوب زمانی و مقدار کمکی که آمریکایی‌ها و سعودی‌ها برای حمایت از شورشیان ادامه خواهند داد وجود دارد. سؤال مهمّ‌تر اینست که آیا این کشور‌ها از دیدگاه شورشیان در حدّ مورد نیاز برای تاثیرگذاری شورشیان در افغانستان به تامین کمک خواهند پرداخت یا خیر؟ این بستگی به تعاملات اتّحادشوروی و آمریکایی‌ها در منطقه دارد که شایستهٔ ارزیابی و توجّه دائم است.

دوست، وزیرخارجه، سر راهش به بوئنوس‌آیرس از طریق مسکو به آن‌جا رفت تا برای نخستین بار در جلسهٔ وزرای خارجهٔ گروه 77 شرکت کند و سپس برای شرکت در «مذاکرات-غیرمستقیم» با پاکستان که با کمک آقای کوردووز برگزار می‌شود به ژنو برود. هیچ تغییری در سیاست افغانستان در قبال راه حلّ سیاسی در هیچ نکته‌ای از موضوع ایجاد نشده‌ است. امّا آقای -دوست در مسکو از جانب رهبران شوروی پیرامون گفتگوهای ژنو درجریان جزئیّات قرار خواهد گرفت و به‌او مشورت لازم داده ‌خواهد شد. تغییرات بسیار جزئی دیدگاه افغانستان بستگی به ‌مقدار خواستی دارد که اتّحادشوروی در مراحل سیاسی برای حرکت ‌کردن به ‌سمت جلو دارد. احساس می‌کنم، مثل آمریکایی‌ها، اتّحاد جماهیر شوروی ‌سوسیالیستی هم خیلی مشتاق یک راه ‌حلّ سیاسی زودهنگام نیست. هردو ابرقدرت تا حدّی می‌خواهند تنش در افغانستان ادامه داشته ‌باشد که این به-اهداف راهبردی (استراتژیک)شان در منطقه کمک خواهد کرد.

دیدار آقای‌کوردووز از مسکو از بیست‌و‌هفتم مارس در رسانه‌های افغانستان پوشش خبری گسترده‌ای یافت. آنچه جالب است این‌که در این گزارش‌ها، بویژه در‌مورد گفتگوهای آقای -کوئلار (Cuellar) باآقای آندروپوف (Andropov)، هیچ اشاره‌ای به ‌موضوع افغانستان که بین این ‌دو شخصیّت مورد بحث ‌و بررسی قرار گرفته باشد نشده بود. تاثیری که به‌دنبال القاء آن هستند اینست که آقای‌ آندروپوف و آقای‌ کوئلار فقط تبادل نظر درمورد موضوع‌های کلّی‌تر صلح، توسعه و خلع‌سلاح داشته‌اند. تنها بحران ویژه‌ای که در این گزارش‌ها به‌آن بعنوان موضوعی مهمّ که مورد گفتگو قرار ‌گرفته‌ است اشاره شده، وضعیّت خاورمیانه بود. در این گزارش علاقهٔ اتّحادشوروی برای قدرت بخشیدن به سازمان ‌ملل و حمایت از تلاش‌هایش برای «از بین ‌بردن پایگاه‌های موجود تنش در مناطق مختلف» نیز برجسته شد. مطمئن هستم هیأت سیاسی ما در مسکو اطّلاعاتی درمورد جنبه‌های اساسی‌تر دیدار آقای ‌کوئلار دراختیارمان خواهد گذاشت


نشانه‌هایی وجود دارد که امسال تعداد کمتری از زائران سیک و هندو از افغانستان از راه زمینی به پاکستان و هند خواهند رفت تا مراکز زیارتی سیک‌ها را به‌مناسبت بای‌ساکی (Baisakhi) زیارت کنند. اگر چه ما امکانات ویزایی خودمان را آزاد گذاشته‌ایم، شرایط اقتصادی و سیاسی داخلی از سفر تعداد زیادی از زائران پیشگیری کرده ‌است. افراد هندو و افغان بیشتری جذب نیروهای دفاعی افغانستان شده‌اند. مردان باقی‌مانده مشغول امور خانوادگی و فعّالیّت‌های اقتصادی‌اند. با این -وجود تعداد زائران کمتر خواهد شد.

8آوریل
دولت عملیّاتی موفّقیّت‌آمیز علیه شورشیان در بلخ، مزارشریف و بدخشان داشته‌ است. عملیّات ضدّ شورشی در پکتیا، غزنی، قندهار، پکتیکا و ننگرهار ادامه داشته‌ است. نیروهای شوروی و افغانی با مقاومت بیشتری در ولایت‌های جنوبی مواجه شده‌اند. موضوع دیگری که بر این عملیّات-‌ها اثر گذاشته‌ و باعث تضعیف آن گشته، درگیری بین سربازان جناح‌های خلقی و پرچمی است. گزارش شده‌ است اختلافات خلقی‌ـ‌پرچمی در بعضی‌از واحدهای ارتش عمل کننده در پکتیا و غزنی به‌خشونت کشیده شده‌است. آنطور که یکی از کارمندان شوروی مطرح کرد، ارتش افغانستان به‌دفعات با این مشکل روبرو شده ‌است که تصمیم بگیرد علیه ضدّ انقلاب بجنگد یا در درون خودش.
بنظر می‌رسد تاکتیک جدید نیروهای شوروی درمورد مستقر کردن ایست‌ و ‌بازرسی‌هایی در بزرگراه‌های اصلی که مناطق شهری مختلف را به‌هم وصل‌ می‌کند نتایجی دربر‌داشته ‌است. حمله به کاروان‌های نظامی و غیر نظامی که بین قندهار و هرات و بین کابل و مزارشریف رفت‌وآمد می‌-کرده‌اند از زمانی که ایستگاه‌های ایست‌ ـ بازرسی شوروی در نقاط مختلف اینجاده‌ها مستقر شده-اند بطور قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته‌ است. نیروهای مخالف به دلیل وجود پست‌های بازرسی قویّ نظامی شوروی در حالت تدافعی قرارگرفته‌اند.

تلاش افغانی‌ـ شوروی برای بستن مرز بین پاکستان و افغانستان هنوز در مرحلهٔ آزمایشی است و تاکنون بصورت چشمگیر موفّقیّت‌آمیز نبوده‌است. موضوع قتل‌های پراکنده و فرار [از پادگان-‌ها] ادامه داشته ‌است. رویداد جالبی دراین‌زمینه مربوط به تعدادی از زنانی است که بعنوان هنرمند و گویندگان اخبار ایستگاه تلویزیون کابل کار‌ می‌کرده‌اند و با بچه‌هایشان به‌ سمت پاکستان فرارکرده و شوهرانشان را جا گذاشته‌اند تا درمورد عمل ایشان توضیح دهند.

پیش‌تر این واقعیّت را نوشته ‌بودم که به ‌ظاهرشاه بعنوان نقطهٔ واسطه‌ای برای تأمین اتّحاد بین گروه‌های گوناگون شورشی توجّه می‌شد. یک بعد جالب و دقیق ازاین تلاش این گزارش است که ظاهرشاه علاقمند نیست عامل اتّحادبخش فقط برای گروه‌های شورشی باشد. پیامی از شاه در رم منتشر شده ‌است که وی علاقمند است نقشی سیاسی را در افغانستان به‌عهده بگیرد تنها اگر از اتّحادشوروی و رژیم کارمل نشانه‌هایی دریافت کند که وی (شاه) را بعنوان یک می‌انجی یا عامل اتّحاد پذیرفته‌اند. آقای پژواک که اخیراَ از اروپای ‌غربی به پاکستان بازگشته‌است حامل این پیام از جانب شاه برای رهبران مختلف شورشی بوده ‌است.

دو گروه جدید شورشی طیّ سه-چهارهفتهٔ گذشته اعلام موجودیّت کرده‌اند. گلبدین حکمتیار ظاهراً شاخهٔ زنان را در گروه خودش ایجاد کرده که «حزب نجات ملّی» نامیده می‌شود. گروه شورشی دیگری بنام «حزب‌الله» در منطقهٔ هرات–قندهار با حمایت عمومی ازسوی ربّانی و مجدّدی اعلام موجودیّت کرده‌است. جالب است که جزئیّات بیشتری درمورد این ظهور گروه‌های مخالف با صورت اسامی جدید بدانیم.

به ‌دلیل بسته ‌شدن موقّت تونل سالنگ در آخرین هفتهٔ مارس و نخستین هفتهٔ آوریل وقفه‌ای در انتقال خواروبار به ‌کابل و افغانستان مرکزی پیش آمده است. اگرچه نیروهای مخالف تلاش کرده‌اند اعتباری ازین موضوع برای خودشان کسب کنند که تعدادی پل را منفجر کرده‌اند امّا واقعیّت اینست که بهمن ناگهانی و بزرگ پلی را در حدود سه کیلومتری شمال تونل سالنگ در اولک (Awlak) بطور کامل با خود برد. ایست–بازرسی که نگهبانی از این پل را بعهده داشت نیز با خود برد و حدود سه‌م‌تر برف دسترسی از راه‌های شمالی را به تنگهٔ سالنگ مسدود کرد. امّا نظامیان افغانی و شوروی جاده را پاک کرده و راه‌های موقّتی برای جریان یافتن عبور‌و‌مرور ایجاد کرده‌اند.
طی هفته گزارش‌هایی درمورد برقراری شرایط عادّی در دره پنجشیر دریافت شد. بر اساس این گزارش‌ها تعدادی جرگه در بخش‌های مختلف دره تشکیل گردید تا ترتیباتی را با نمایندگان دولت برای بازگشت فعّالیّت‌های اقتصادی به حالت عادّی بدهند. رهبران جرگه‌ها مذاکراتی را هم با نمایندگان جبههٔ ‌ملّی‌ میهن داشته‌اند. بار دیگر تاکید و پذیرفته شد که بیشتر محلّ‌های استقرار نظامیان افغانی و شوروی از دره پنجشیر برچیده شوند.

دوست، وزیرخارجه، از طریق مسکو برای شرکت در جلسهٔ گروه 77 به بوئنوس‌آیرس سفر کرد. آقای دوست ملاقات‌هایی با معاون نخست‌ وزیر شوروی و وزیر‌خارجه گرومیکو (Gromyko) داشت. منطقاً حدس زده می‌شود آقای گرومیکو و آقای دوست به‌تبادل دیدگاه درمورد نشست هفتم غیرمتعهّد‌ها که اخیرا پایان یافت پرداخته و نیز درمورد خطّی که افغانستان باید در دور بعدی «گفتگوهای ‌غیرمستقیم» با پاکستان دنبال کند، مذاکره کرده‌اند. قرار است این دور از گفتگو‌ها را نمایندهٔ سازمان ملل برنامه ریزی کند.
براساس اطّلاعاتی که در کابل داده شد ارزیابی مشخّصی که احتمالاً به آقای دوست منتقل شد این است که پاکستان در دور بعدی گفتگو‌ها حالت منطقی‌تری دارد. من شخصاً دچار تردیدهایی در مورد این منطقی ‌بودن انتسابی از جانب پاکستان هستم. اگر چنین شود، در مذاکرات بصورت تاکتیکی خواهد بود ولی در اصل موضوع فریبنده است.
بنطر می‌رسد دولت افغانستان حرکتی خشن‌تر را در قبال هیأت سیاسی آمریکا در کابل در پیش گرفته است. طیّ سه هفتهٔ گذشته تعدادی از کارمندان پاکستانی و افغانی سفارت ایالات متّحده برای بازجویی برده شده‌اند. چارلز دونبار (کاردار ایالات متّحده در کابل) که تا حدّی نگران بود با من ملاقات کرد تا مشورت کند آیا می‌بایستی دو یا سه کارمندی را که گذرنامهٔ هندی دارند و در سفارت آمریکا مشغول کار هستند به وطن خودشان باز گرداند. به‌او گفتم این یک تصمیم اداری داخلی مربوط به سفارت آمریکاست ولی اگر تبعه‌های هند که با او دارند کار می‌کنند مستقیماً از ما بخواهند ترتیب بازگشتشان به هند را بدهیم، البته اقدام لازم را برای حفاظت از آن‌ها و فرستادنشان به‌هند انجام خواهیم داد.

در میان همهٔ این اضطراب‌ها و تهاجم‌ها، امپراطور بابر به پانصدسالگی رسید تا موجب برنامه‌هایی برای این هفته شود. روز یکم آوریل پانصدمین سالگرد تولّدش بر مزار او و باغ‌های اطراف آن با شرکت عموم مردم جشن گرفته شد. مراسم به ریاست آقای پنجشیری، یکی از اعضای دفتر سیاسی برگزار شد. سهم روشنفکران در برگزاری مراسم یادبود امپراطور کبیر را وزیر امور قومیّت‌ها، شاعر و نویسنده، سلیمان لایق بعهده گرفت. قابل توجّه این ‌که محاسن بابر بعنوان یک دانشمند، یک بوستان‌کار برجسته، یک مؤلّف و یک جامعه‌شناس بیشتر از استعداد‌ها و توانائی‌های سیاسی- نظامی‌اش بعنوان یک فرمانده چندین ارتش یا یک امپراطور مورد قدردانی قرار گرفت. از نگاه علمی هم بر این تاکید شد که از نظر‌نژاد وی یک افغان نبود بلکه چغتای- ترکمنی بود که تجدّد را همراه با سنّت بزرگ دانشمندان آسیای مرکزی که فرهنگ و حیات افغانستان را از قرن یازدهم به بعد غنا بخشیدند، وارد افغانستان کرد.

15 آوریل
هفتهٔ گذشته رئیس‌جمهور کارمل از کارخانهٔ بافندگی جگدلک و کارخانهٔ خانه‌سازی پیش ساختهٔ ملّی در اطراف کابل دیدار کرد. بنظر می‌رسد هدف این بوده است که اوضاع امنیّتی به اندازهٔ کافی برای کابل بهبود یافته است که نسبت به سال گذشته آزادنه‌تر اینطرف و آنطرف برود. این کار برای به نمایش گذاشتن توجّه بیشتر وی به کارگران و به جمعیّت روستایی هم بود، که تاحدّ ممکن صورت گرفت. ترتیبات امنیّتی برای وی سخت بود ولی عمداً خودش را حدود چهل و پنج دقیقه تا یک ساعت در تجمّع عمومی کارگران در هرکدام از کارخانه‌ها در معرض دید گذاشت. این خطّی جدید در فعّالیّت‌هایش است. بعضی این بدگمانی را دارند که وی خواسته است از آقای آندراپوف که از کارخانه‌هایی در حومهٔ مسکو دیدار می‌کند عقب نیافتد و موازی او حرکت کند، با این ارزیابی که کارمل تنها از «برادر بزرگ»، آندراپوف، تقلید می‌کند. این ممکن است درست باشد ولی واقعیّت اینست که کارمل دارد پس از فاصله‌ای دو یا سه ماهه در انظار ظاهر می‌شود.

نخست وزیر کشتمند روز یازدهم در یک سمینار در وزارت دارایی در مورد جایگاه اقتصاد ملّی سخنرانی کرد. نکات جالب توجّهی که وی مطرح کرد از قرار زیرند:

الف) از زمان انقلاب ثور در آوریل 1978 افغانستان حدود 63 میلیارد افغانی در طرح‌های توسعه‌ای و خدمات اجتماعی بنیادی سرمایه گذاری کرده است.

ب) وی ارزش خسارات وارده بر اقتصاد کشور بوسیلهٔ مجاهدین را 24 میلیارد افغانی برآورد کرد. این مقدار تقریباً پنجاه‌ درصد سرمایه گذاری در طرحهای توسعه‌ای در افغانستان از سال 1958 تا 1978 است.

پ) کشتمند تأیید کرد بخاطر مشکلات قانونی، مقرّرات مربوطه و فعّالیّت‌های شورشیان تنزّلی در درآمد ملّی و سطوح تولید داخلی بوجود آمده است. وی ذکر کرد که مجاهدین پنجاه‌ درصد مدارس و امکانات بیمارستانی و بیمارستان و چهارده درصد از تجهیزات حمل و نقل کشور را نابود کرده‌اند. همچنین تأیید کرد که ده تا چهارده درصد از خطوط ارتباطی و تاسیسات ایستگاه‌های برق–آبی بوسیلهٔ شورشیان ویران شده است.

ت) آقای کشتمند با این گفته جمعبندی کرد که رسیدن به بازسازی اقتصادی در حالی که در جنگ با شورشیان هستیم کاری مشکل و توانفرساست. وی تأیید کرد که علیرغم این موانع، دولت مصمّم است در برابر ضدّانقلابیون پایداری کند و در تلاش‌هایش به‌کامیابی برسد.

تغییراتی چند در هیأت دولت صورت گرفته است که در مورد آن نامهٔ ویژه‌ای برای شما [؟!] ارسال کرده‌ایم امّا بطور خلاصه و مختصر، وزیر آموزش، فقیرمحمّد یعقوبی از مقام وزارت خلع شد و وزیری شد بدون جایگاه رسمی وزارت. جای وی را عبدالصّمد قیّومی گرفت. وزیر جدیدی برای حکومت مردمی منطقه‌ای [؟!] (Local Self Government) که مدیر عام نامیده می‌شود (President General) منصوب شده است. نام او ولی‌محمّد عبدیانی و از جناح پرچم است.

گزارش‌هایی دریافت کرده‌ایم که وکیل، وزیر دارایی، و آقای پکتیاوال، رئیس بانک ملّی ممکن است در هفتهٔ آینده جابجا شوند. وزارت معادن و صنایع ممکن است دو وزارتخانه شود و عضو علی‌البدل دفتر سیاسی، آقای دانش فقط بر وزارت صنایع باقی بماند. ادارهٔ معادن از او گرفته می‌شود. نیز نشانه‌هایی وجود دارد که سرلشکر یاسین‌صادقی مدیر امور سیاسی نیروهای مسلّح افغانستان برود و بریالی یا رازمزو اعضای دفتر سیاسی جانشین وی شوند.
جانشین دیگری که برای این پست ذکر می‌شود آقای آریان است که در حال حاضر معاون شورای انقلاب و عضو کمیتهٔ مرکزی است. احتمال ایجاد تغییرات دیگری هم در هیأت دولت و کمیته مرکزی در طول تابستان و اوایل پائیز می‌رود.

بانک ملّی افغانستان (دِ افغانستان بانک) طیّ سال مالی 83-1982 اعتبار تجاری بصورت ارز خارجی معادل 154 میلیون دلار را برای سرمایه‌گذاری و پشتیبانی از اتّحادیه‌ها درنظر گرفته است. این بانک همچنین اعتباری بصورت وجه رایج معادل 568 میلیون افغانی برای‌‌ همان کارگزاران حکومتی اختصاص داده است. بعلاوه به بانک‌های تجاری افغانستان اجازه داده است اعتباری معادل 1700 میلیون افغانی در اختیار واردکنندگان قرار دهند تا نسبت به واردکردن ملزومات اساسی به داخل افغانستان اقدام کنند.

بزرگان قبایل شینواری، مه‌مند و وزیر در ولایات ننگرهار و پکتیا موافقت کرده‌اند مبالغی از درون قبایل خودشان برای کمک به دولت افغانستان در بستن مرز افغانستان– پاکستان کمک کنند. آن‌ها این شرط را گذاشته‌اند که دولت بجای آن قانون سربازگیری اجباری را از جوانانشان بردارد و نیروهای دولتی و بویژه نیروهای روسی نبایستی وارد روستا‌هایشان شوند. مسئولین افغانی و شوروی بطور آزمایشی با این قرار موافقت کرده‌اند.

وزارت کشاورزی اعلام کرد از انقلاب ثور دولت بیست و دو مزرعهٔ دولتی تأسیس کرده است. این مزرعه‌ها 2750 هکتار زمین را زیر کشت آورده‌اند و هدف این بوده است که محصول گندم، جو، ذرت، پنبه، دانه‌های روغنی و سبزیجات افزایش یابند. این ادّعا اغراق آمیز است و بیشتر باید روی کاغذ آمده باشد. واقعیّت موجود اینست که محصول کشاورزی تا پنجاه درصد در مقایسه با آمار 78-1977 تنزّل پیدا کرده است. آبیاری زمین‌هایی که قبلاً از سال 1978 زیر کشت بوده‌اند ازهم گسیخته است. اُفت کار کشاورزی به نقطهٔ بحران رسیده است. اطّلاعاتی که وزارت کشاورزی ارائه کرده است آشکارا تلاشی برای تبلیغات دولتی بوده است.

گزارش‌هایی از ولایات شرقی و جنوبی بیانگر این است که تعداد زیادی از شورشیان متعلّق به گروه‌های گلبدین حکمتیار و مولوی یونس خالص پنهانی وارد افغانستان شده‌اند.
گفته می‌شود در مناطق لغمان و سورخود (Surkhud) سنگرهایی بنا کرده‌اند. شورشیان فعّالیّت‌هایشان را در هرات و قندهار آغاز کرده‌اند و با موفّقیّت وارد این دو شهر شده‌اند. نظامیان شوروی تاکنون وارد عملیّات علیه شورشیانی که قدرت گرفته‌اند، نشده‌اند.

حدود سی نفر مجهّز به موشک، نارنجک و سلاح‌های سبک وارد مجتمع کنسولی هند در قندهار شدند و حدود نود دقیقه دست به تیراندازی زدند و موجب خسارت زیادی به اموال و وسایل کارمندانمان شدند. خوشبختانه هیچکس زخمی یا کشته نشد. از سه یا چهار نگهبان افغانی که در کنسولگری مشغول خدمت بودند دو نفر مجروح شدند. ما موقّتاً کارمندان مستقر در آنجا را از قندهار خارج کرده‌ایم. پیرامون حادثه با وزارت خارجه و بطور غیررسمی با سفیر روس صحبت کردم.

معاون نخست‌وزیر آقای سربلند همراه با هیأتی حقیقت یاب از قندهار دیدن کرد. حقایقی که وی با خود به کابل آورد چندان امیدوار‌کننده نیست. آقای ولی‌محمّد عبدیانی، فرماندار قندهار پست جدید رئیس حکومت مردمی را دریافت کرده. شایعات اوّلیّه این بود که وی بدلیل ناتوانی در کنترل اوضاع آشفتهٔ شورش جابجا شده است. بنظر نمی‌رسد موضوع این باشد.

نیروهای شوروی و افغان عملیّات مشترکی علیه شورشیان در ولایت‌های قندوز و کنر به‌ مورد اجرا گذاشتند که موفّقیّت‌آمیز بود. موفّقیّت شورشیان در بعضی قسمت‌های کشور در حالی‌که نیروهای دولتی و شوروی در قسمت‌های دیگر آن‌ها را خنثی می‌کنند موجب ایجاد وضعیّت سیاسی ایستائی با درگیری‌های گاه‌و‌بیگاهی که رخ می‌دهد شده است و مرا به این جمعبندی عجیب و در عین حال غیر قابل انکار می‌رساند که دولت افغانستان و مجاهدینی که ازسوی هم پیمانان مربوطه-شان حمایت می‌شوند مشتاق رسیدن به راه حلّی قطعی نیستند. منطق هر دو طرف این است که با زنده نگهداشتن درگیری منافع اقتصادی و نظامیشان را تامین نمایند.
بعد از ظهر یازدهم آوریل «گفتگوهای غیر مستقیم» بین پاکستان و افغانستان تحت حمایت آقای کوردووز، نمایندهٔ دبیر کلّ سازمان ملل در ژنو آغاز شد. از سفیرمان در ژنو آقای دوب (Dube) درخواست کرده‌ام مرت‌ّب اطّلاعات مربوط به آنچه را در آنجا می‌گذرد برایمان بفرستد تا بتوانیم آن-‌ها را با اطّلاعاتی که آقای دوست هنگام بازگشت می‌دهد تطبیق دهیم.

سخنرانی نخست وزیرمان در انستیتوی رسانه‌های ارتباطات جمعی هند و خطاب به گردهمایی فرماندهان ایالتی [استانداران] در رسانه‌های محلّی بازتاب گسترده یافت. تأکید وی بر تأمین اتّحاد هند در برابر دخالت خارجی و مخالفت شدید وی با مسابقهٔ تسلیحاتی در منطقهٔ آسیا موجب برانگیختن نظرات مثبتی نسبت به این اظهارات شد.
روز چهاردهم آوریل جماعت هندو و سیک با شرکت نمایندگانی از سوی دولت و حزب بای‌ساکی را جشن گرفتند. مراسم مشابهی هم در جلال‌آباد برپا شد.

باید گفتگویی را که با آقای کووالف (Kovalov) از ایزوستیا (Izvestia) و یک روزنامه-نگار لهستانی، آقای برونیارک (Mr Broniarek) داشتم بنویسم. آمده بودند برای ملاقات‌های غیر رسمی و طیّ نشستی که داشتیم و بحث و تبادل نظر می‌کردیم هر دوی آن‌ها در ارزیابی زیر دیدگاه‌شان مشترک بود. نخست اینکه شورش علیه رژیم کارمل با حدّاقل کمکی که از جانب ایالات متّحده و هم‌پیمانانش بشود برای سه یا چهار سال آینده ادامه خواهد یافت. بنابراین جریان ثبات افغانستان امری طول و کشدار خواهد بود.

دوم اینکه شخصیّت‌های بلندپایهٔ افغانستان در بارهٔ این چشم‌انداز واقع‌گرا شده و حتّی نسبت به استواریشان در سرکردن با شرایط موجود در طولانی مدّت دچار بدگمانی شده‌اند.
و بالاخره برونیارک با واقع‌گرایی افسرده آمیزی اظهار داشت که افغانستان نبایستی صبر و اراده‌ای را که از ویژگی‌های سیاست خارجی شوروی است دست کم بگیرد. طول خواهد کشید تا افغان‌ها درس‌هایی را که تاریخ پس از جنگ جهانی دوم از پیشرفت در اروپای شرقی بازگو می‌کند یاد بگیرند.

رسانه‌های افغانی اظهارات رهبران گروه‌های مخالف پاکستانی مثل ولی‌خان و کوثرگردیزی که در آن از دولت ضیاء‌الحق خواسته بودند واقعیّت‌ها را در افغانستان بپذیرد و با رژیم کارمل کنار بیاید، برجسته کرده بودند. این رسانه‌ها ادّعا کرده بودند که تمامی نیروهای مخالف در پاکستان علاقمند به عادّی کردن روابط با جمهوری دموکراتیک افغانستان هستند.

22 آوریل
روز شانزدهم آوریل کارمل از آکادمی ملّی ارتش (مرکز آموزش افسران) دیدار کرد. نکات مهمّ سخنرانی او برای دانشجویان و افسران بدین قرارند:
1) هدف انقلاب ثور آزاد کردن روستائیان و کارگران افغانستان نه تنها از استثمار اقتصادی و سیاسی بلکه از برخوردهای روانی که در نتیجهٔ ستم فئودال‌ها پدید می‌آمد، بود. نیروهای مسلّح می‌بایستی غیر از دفاع از انقلاب وسیله‌ای برای تغییرات اجتماعی هم بشوند.

2) دولت در پیاده کردن طرح‌های عمرانی علیرغم مشکلات ادامه‌دار شرایط اجتماعی موفّق بوده است. با بر شمردن دستاوردهای دولت، کارمل آن‌ها را به این شکل دسته بندی کرد:

الف) 296000 هکتار از زمین‌ها بین روستائیان تقسیم شده است.
ب) تقریباً یازده میلیون نفر در مناطق روستایی از تصمیمات دولت برای آزاد کردن املاک در گرو و رهن و بدهی که به زمان ظاهرشاه و داوود بر‌می‌گردد سود برده‌اند.
ج) به 762000 خانواده روستایی از سوی دولت کمک بیشتری شده است تا قرض‌ها و جریمه‌ها را پرداخت کنند.
د) تولید ناخالص کشاورزی با ارزش 1/82 میلیارد افغانی در سال 79-1978 به 6/86 میلیارد در 83-1982 رشد داشته است.
ه) 40000 سرباز از طریق دوره‌های سوادآموزی که ازسوی وزارت دفاع برگزار شده فارغ‌التّحصیل شده‌اند. حدود 60000 سرباز اکنون در این‌گونه کلاس‌های دوره‌های سوادآموزی ثبت نام کرده‌اند.

3) ثبات و پیشرفت آیندهٔ افغانستان در گام نخست بستگی به روابط نزدیکش با اتّحادشوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی دارد. این روابط از «اهمیّت فوق‌العادّه»‌ای برای مردم افغانستان برخوردارند.

4) افغانستان ملزم و متعهّد است غیروابسته باقی بماند. برای روابط با کشورهایی همچون هند، سوریّه، جمهوری دموکراتیک مردمی یمن، اتیوپی و لیبی اهمیّت ویژه‌ای قائل است. (می‌توانم درک کنم کوبا و ویتنام بخاطر هویّت سوسیالیستیشان در کشورهای غیر‌وابسته ذکر نشده‌اند امّا بایستی توجّه داشت که کارمل به عراق و سازمان آزادیبخش فلسطین هم که در کابل سفیر دارند اشاره نکرد)

5) اقدامات انجام شدهٔ نشست هفتم غیرمتعهّد‌ها در موضوع افغانستان پیروزی آشکاری برای سیاست‌ها و اهداف افغانستان بود. دسیسه‌های نیروهای امپریالیستی برای آشفته کردن افغانستان و دخالت در امور داخلی‌اش کامیاب نشد.

6) در 1982 نیروهای مسلّح افغانستان حملات مرگ‌باری علیه انقلابیون داشتند. اکثریّتی از گروه‌های شورشی که در درون افغانستان فعّال بودند وادار به انتخاب بی‌طرفی شده‌اند. نیروهای مسلّح 9000 قبضه سلاح سبک، 82 توپ، 3000 موشک‌انداز، 1000 خمپاره‌انداز کوچک، 5000 مین ضدّ تانک و 2000 نارنجک دستی به غنیمت گرفته‌اند. حدود یکصد انبار سلاح و مهمّات در قسمت‌های مختلف افغانستان به تصرّف درآمده و نابود شده‌ است.

7) از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی افغانستان حق دارد با اطمینان به موفّقیّت انقلاب ثور نظر به پیش حرکت کند.

روش واقعی که فرد بتواند از طریق آن به حقیقت ادّعاهای رئیس جمهور کارمل اطمینان یابد وجود ندارد. تنها ارزیابی سیاسی که کسی می‌تواند داشته باشد این است که در مقایسه با آشوب 79-1978، اوضاع داخلی بطور مشخّص و بسیار کند بهبود یافته است. من با خوش‌بینی رئیس جمهور کارمل در مورد شرایط فعلی موافق نیستم.
ژنرال قادر، وزیر دفاع ریاست جلسه‌ای را بعهده داشت که درآن 220 رهبر نیروهای داوطلب از ولایات قندهار، ننگرهار، خوست و نیمروز شرکت کرده بودند. اصل جلسه برای تبادل نظر درمورد شرایط بکارگیری سربازهای جدید و گسترش نیروهای داوطلب مرزی بود. جدا از حمایت تجهیزاتی [لجستیکی] و تهیّهٔ سلاح، ارائهٔ سوبسیدهای اقتصادی و پولی اضافی به روستا‌ها که در بین نیروهای داوطلب مرزی توزیع خواهد شد موضوع‌های مطرح در گفتگو‌ها بودند. رهبری افغانستان خواه‌ناخواه در حال روی آوردن به نمادهای سنّتی سازماندهی نظامی و نظام حمایتی تامین آرایش در مرز افغانستان- پاکستان است.

در طول هفته در مرکز فرهنگی شوروی در کابل فیلمی با عنوان «تابستان داغ کابل» (Cabul «s Hot Summer) به نمایش درآمد. این فیلم محصول مشترک شوروی– افغانستان است. ویژگی خاصّ فیلم سیاسی بودن آن است زیرا فعّالیّت‌های شورشیان در مقابله با دولت را به‌نمایش می‌گذارد. همینطور مشکلاتی را که نیرو‌ها و مشاورین روسی در افغانستان با آن‌ها روبرو هستند برجسته می‌کند. داستان حول محور پزشکی روسی دور می‌زند که در اواسط سال 1978 به افغانستان می‌آید تا درسمیناری درمورد بهداشت عمومی شرکت کند. او در مجموعه‌ای از حوادث گرفتار می‌آید که منجر به دخالت شوروی می‌شود و مجبور می‌شود تا سال 1982 بماند و به رفع نیازهای پزشکی مردم افغانستان بپردازد. هدف تبلیغی فیلم انگشت گذاشتن بر خیانت شورشیان، مشکلاتی که انقلاب ثور با آن روبروست و بشر دوستی فارغ از خویش روس‌هایی است که تصمیم گرفته‌اند علیرغم خشونت‌هایی که علیه آن‌ها بکار برده می‌شود و مشکلاتی که توطئه‌گران داخلی و خارجی بر سر راه‌شان ایجاد می‌کنند، به مردم افغانستان کمک کنند. کووالف از [روزنامه‌ی] ایزوستیا با این طنز پیچیده به نقد فیلم پرداخت که «این فیلم ارتباط کمی با افغان‌ها برقرار می‌کند و اگر در اتّحاد شوروی روی صحنه آید، موجب ایجاد آگاهی و ناخشنودی عمومی علیه دولت شوروی خواهد شد که چرا با زور سربازان جوان روسی را به محیطی پر از دشمنی و خشونت در این کشور می‌برند. کووالف با اشاره به تجربه‌اش از هند گفت» روش‌های رهبری افغان‌ها و شوروی‌ها به‌ه‌مان اندازه غیر قابل درک و دسترسی است که خدایان اوپانیشادی هند که قابلیّت‌ها و اغراض آن‌ها برای فنا شوندگان عادّی غیر قابل درک است. «

این هفته جلال‌آباد و قندهار تا حدّی همچنان مورد هجوم واقع شدند. عملیّات دولت در ولایات پکتیا، پکتیکا و کنر بطور کامل موفّقیّت‌آمیز نبوده است. امّا عملیّات مشابهی توسّط نیروهای دولتی در ولایات بلخ، قندوز و بخش‌های شمالی بدخشان نتایج بهتری نشان داده‌اند. حوادث خشونت‌بار در هرات، قندهار، جلال‌آباد و کابل ادامه داشته است. هیچکدام از این‌ها به اندازهٔ کافی تنظیم یا سازماندهی نشده بودند تا تاثیری سیاسی بر جای گذارند و احساس عدم امنیّتی را که به ایجاد آن ادامه می‌دهند بوجود آورند.
[طیّ هفتهٔ گذشته] ترفیع درجه و تغییراتی در سطح فرماندهی در ارتش و نیروی هوایی افغانستان صورت گرفته است. دگرگونی‌های سیاسی حاصل از این تصمیمات این است که افسرانی که به حزب پیوسته‌اند ترفیع گرفته و مسئولیّت‌های بالاتری به آن‌ها واگذار شده است. افسران بویژه باگرایش‌های پرچمی بر مصدر قدرت نهاده شده‌اند. ترفیعات و تغییرات در فرماندهی بیشتر بسته به نفوذ و توان رئیس‌جمهور کارمل دارد.

همچنین هستهٔ مرکزی افسران خلقی به ‌تدریج از نیرو‌ها کنار گذاشته می‌شوند و در جایگاه‌هایی با مسؤلیّت پائین‌تر منزوی می‌گردند. افسرانی که گرایش خلقی دارند و افسران کادر حرفه‌ای که علاقمندی به عضویّت در حزب ندارند از این تصمیم‌ها رنجیده خاطرند و مرحلهٔ پیشرفته‌تری از نارضایتی در ساختار فرماندهی نیروهای مسلّح افغانستان پدید آمده است.

در تأیید آخرین نکته اطّلاعاتی در دست داریم که حدود پانزده تا بیست افسر سطح میانی هنگ پانزدهم زرهی مستقر در پُلخُمری به‌دلایل انضباطی دستگیر شده‌اند که اصل این قضیّه به درگیری بین افسران پرچمی و خلقی در هنگ مربوط می‌شود.

ژنرال باباجان رئیس ستاد اوایل این هفته پس از دیدار از پراگ به کابل بازگشت. اطّلاعات بدست آمده از ستاد ارتش در اینجا و نیز سفارت [هند] در چکسلواکی بیانگر این است که دولت چک موافقت کرده است هواپیمای آموزشی آی. ال. –‌39، تعدادی BMP، سلاح‌های پیاده نظام و تجهیزات نظامی سبک در اختیار نیروهای مسلّح افغان قرار دهد. داریم تلاش می‌کنیم مقدار کمک دفاعی را که از طریق سلاح‌های یادشده در اختیار افغانستان قرار‌ داده‌ می‌شود بدست آوریم. چکسلواکی‌ها بطور آزمایشی موافقت کرده‌اند با اتّحادشوروی در ساخت فرودگاه‌های نظامی در افغانستان همکاری کنند.

رویداد جالبی که اتّفاق افتاده، انعطاف دولت در پذیرش گروه‌های مجاهد سابق است که اکنون پذیرفته‌اند با ورود به نیروهای مسلّح از دولت حمایت کنند. حدود 250 رهبر شورشی یا کمی بیشتر موافقت کرده بودند راه خویش را تغییر داده و در ماه مارس به دولت ملحق شوند. بعضی از این رهبران پیشنهاد داده بودند همراه با نیرو‌هایشان به نیروهای مسلّح منظم و شبه نظامی بپیوندند. امّا دولت در مورد پیشنهاد با تأنّی پیش می‌رود زیرا بدگمان است که عناصر مخالف بخواهند به این -ترتیب در سطح گسترده‌تری وارد تأسیسات نظامی افغانستان شوند. داستان قدیمی مار پیتونی که گوزن شاخداری را تا نیمه بلعیده است.

بین نمایندگی‌های سیاسی مستقر در کابل علاقه و کنجکاوی بیشتری نسبت به» گفتگوهای غیر مستقیم «بین پاکستان و افغانستان در ژنو نشان داده می‌شود امّا هیچ خبری از آنجا نیست. هیأت افغانی در کوچک‌ترین جزئیّات از سوی شوروی هدایت می‌شود. صفرون چوک (Safron Chuk) مشاور سابق اتّحادشوروی، و گاوریلاف، مشاور فعلی در وزارت امور خارجهٔ افغانستان، هر دو کنسول، در ژنو هستند. دوست، وزیر خارجه هم یوریش (Yurish) ناظر حزب و معاون وزیر خارجه را با خود دارد که درست از پشت سرش مراقب اوست و سایه به سایهٔ او حرکت می‌کند. کارمندان رسمی شوروی و افغان در کابل ارزیابیشان این است که هم کوئلار و هم کوردووز هر دو در حالیکه کار سودمندی را دارند انجام می‌دهند کمی بیش از حدّ در مورد نتیجه‌های فوری راه حلّ سیاسی خوش‌بین هستند.

قبلاً در مورد اینکه قرار است مراسم جشن بای ساکی در کابل برگزار شود صحبت کرده بودم. گزارش‌هایی دریافت کرده‌ایم که مراسم بای ساکی در جلال‌آباد هم برگزار شده بود. مراسم جشن امسال نسبت به سال گذشته در سطح گسترده‌تری برگزار شده بود و یک بالگرد نظامی شوروی مراسم جلال‌آباد را گلباران کرده بود.

29 آوریل
علیرغم همهٔ مسائل، جشن‌های پنجمین سالگرد انقلاب ثور بی‌هیچ حادثهٔ عمده‌ای برگزار شد. جشن‌های امسال بسیار بهتر و منظم‌تر از سال گذشته بود. رژهٔ نظامی همراه با شرکت عموم مردم در مراسم اصلی بهتر سازماندهی شده و از نظم و مقررات بیشتری برخوردار و شرکت مردم گسترده‌تر بود. تخمین‌های اوّلیّه این است که حدود دویست و پنجاه هزار نفر مردم کابل و بخش‌های تابعهٔ آن در مراسم شرکت کردند. دوازده هیأت دولتی خارجی و سی و شش نمایندگی از انجمن‌های دوستی کشورهای خارجی در این مراسم شرکت کرده بودند. از این‌ هیأت‌های دوستی دوازده انجمن‌ مربوط به کشورهای غیرمتعهّد مثل هند، سازمان آزادیبخش فلسطین، عراق، کوبا، نیکاراگوئه، کامبوج، ویتنام، لائوس، کره‌ی‌شمالی، لیبی، یوگوسلاوی و اندونزی بودند. بالا‌ترین مقام نماینده از کشورهای غیروابسته از کوبا و عراق بودند که اعضایی از دفترهای سیاسی و وزرای کابینه-شان در هیأت داشتند. رهبری هیأت شوروی را آقای رشیدوف (Rashidov) عضو علی‌البدل دفتر سیاسی (Politboro) و کمیتهٔ CPSU و دبیر اوّل حزب کمونیست ازبکستان بعهده داشت.
البته تک‌و‌توک حوادث و درگیری در تمامی افغانستان اتّفاق افتاد که در آن شورشیان امیدوار بودند مراسم را به هم بزنند. در کابل، بویژه شب بیست و چهارم حمله‌ای موشکی به مجتمع مسکونی روسیّه در میکرورایون صورت گرفت. امّا پیش بینی‌های امنیّتی که دولت کرده بود مانع از آن شد که حادثه‌ای جدّی که تاثیری سیاسی برجای گذارد رخ دهد. گزارش‌ها از جلال‌آباد، مزارشریف، قندهار و غزنی بیانگر این بود که رژه‌ها و مراسم عمومی در این شهر‌ها هم بدون هیچگونه حادثهٔ مهمّی که منجر به توقّف آن‌ها شود برگزار شدند. یک حرکت جدید در برگزاری جشن‌ها این بود که اجرای مراسم امسال تا سطح بخش سازماندهی شده بود. تا آنجا که به بخش نظامی رژه درکابل مربوط می‌شود، وابستهٔ نظامی به من می‌گوید هیچ سلاح یا تجهیزات جدیدی به نمایش گذاشته نشد. انتظار می‌رفت تعدادی هواپیمای 22-SU که نیروی هوایی افغانستان به آن مجهّز شده است در نمایش هوایی افغانستان شرکت داده شود، ولی اینطور نشد. جذّاب‌ترین سلاحی که به نمایش گذاشته شد مجموعه موشک اندازهای زمین به هوای SAM-II و III بودند.
در حالیکه درست است که شورشیان در برهم زدن مراسم انقلاب ثور موفّق نشدند، فعّالیّت‌هایشان در قسمت‌های مختلف کشور ادامه داشت. قندهار و جلال‌آباد اغلب ناآرام بودند. حوادث تیراندازی پراکنده و کمبود تولید برق گاهگاهی کابل را تحت تاثیر قرار می‌داد.

برعکس پارسال،» برنامهٔ فرهنگی «که به شام رئیس‌جمهور کارمل ختم می‌شد بیشتر افغانی بود. سال گذشته برنامهٔ فرهنگی بیشتر در دست هنرمندانی از ازبکستان و مسکو بود. امسال فقط سه هنرمند شوروی در مراسم شرکت کردند، شاخصی که هم رهبری اتّحادشوروی و هم افغانستان هر روز بیش از پیش نسبت به آن حسّاس می‌شوند و محلّی برای هویّت ملّی افغانستان در چنین مناسبت‌هایی است بجای اینکه بخواهند تنها به برجسته کردن دوستی شوروی– افغانستان بپردازند. با این وجود، بایستی اضافه کنم که در همهٔ اظهارات عمومی بر اهمیّت دوستی و همکاری شوروی– افغانستان مکرّراً تأکید می‌شود و به هیأت شوروی توجّه ویژه‌ای شد.

نسبت به اعضای هندی مجلس هم با توجّه و تشریفات خاصّی برخورد شد. آقای آریان معاون رئیس شورای انقلاب هم به استقلال و هم برای بدرقهٔ آن‌ها رفت. اعضای مجلس هند غیر از نمایندگان شوروی، تنها افرادی بودند که جداگانه با رئیس‌جمهور کارمل و با نخست‌وزیر کشتمند ملاقات کردند. صندلی دکتر شانکار دایال شرما (Dr Shankar Dayal Sharma) که بعنوان رهبر گروه هندی شناخته شد در تمامی برنامه‌ها و مراسم بطور ثابت در کنار اعضای دفتر سیاسی بود. به وی حتّی در مقایسه با خیلی از هیأت‌های سیاسی [از کشورهای] سوسیالیست، اولویّت بالایی در ارائهٔ اظهار نظر‌های سیاسی‌اش داده شد. نمایندگان مجلس هند ملاقات‌هایی هم با وطن‌جار، دکتر نجیب، ژنرال قادر و بریالی، اعضای دفتر سیاسی داشتند. در میهمانی که سفارت هند بمناسبت نمایندگان مجلس خویش داد افغان‌ها درسطح بالا شرکت کردند.

در اظهارات عمومی که رئیس‌جمهورکارمل و نخست‌وزیر کشتمند داشتند، از هند به‌عنوان تنها کشور دوست مهمّ افغانستان –البته به استثنای شوروی– نام برده‌ شد.
دولت اعلام کرد پنج نفر متعلّق به گروه» گلبدین حکمتیار «که در نوامبر 1982 در حوادث بمب گذاری در کابل دست داشتند با داوری دادگاه انقلاب ثور افغانستان به اعدام محکوم شدند.
اعدام در هفته‌ای که از بیست و سوم آوریل آغاز شد صورت گرفت

دوست، وزیر خارجه، شب بیست و پنج آوریل از طریق مسکو به کابل بازگشت.

امّا واقعهٔ مهمّ، دیدار بسیار سرّی رئیس‌جمهور کارمل به همراه نخست‌وزیر کشتمند و دکتر صالح‌محمد‌زیری از مسکو بین بیست و دوم و بیست و چهارم آوریل بود. دوست روز بیست و سوم آوریل وارد مسکو شد. هدف بررسی گفتگو‌های مطرح شده در ژنو بود. رئیس‌جمهور کارمل در سخنرانی‌اش در بیست و ششم آوریل به مذاکرات ژنو اشاره کرد و اظهار داشت افغانستان بدلیل تعهّدش نسبت به صلح، علاقمندی خویش به روابط حسنهٔ همسایگی با کشورهایی چون پاکستان، ایران و امثال آن‌ها در مذاکرات صلح شرکت کرد. ولی بر این نکته تأکید کرد که افغانستان تسلیم هیچ امری که بطور اصولی برنامه‌ها و اهداف انقلاب ثور یا حقّ مسلم این کشور برای برنامه ریزی جهت ثبات و دفاع از خود را تحت‌الشّعاع قرار دهد، نخواهد شد. جملهٔ کلیدی که در سخنان وی بیانگر مقداری ناامیدی و احتیاط در مورد دور اخیر» مذاکرات ژنو «بود این بود که:» رژیم نظامی پاکستان دارد نقش تختهٔ پرش شیرجهٔ تجاوز را بازی می‌کند و فعّالانه و غیر مستقیم در آن شرکت دارد. بنابراین از دستیابی به راه حلّی سیاسی در مورد مسائل پیرامون افغانستان جلوگیری می‌کند، حقیقتی که بار دیگر در مذاکرات اخیر ژنو به اثبات رسید. «از نظر من، نتیجهٔ حاصله تکرار موضوع خروج نظامیان شوروی بوده است که مسئله‌ای دوجانبه است. امّا گفتگو‌ها و بحث و بررسی‌های عمومی با کارمندان سطح میانی وزارت امور خارجه افغانستان و PDPA مرا به این نکته رساند که احتمالاً به جدول بندی‌هایی در مورد بازگشت پناهندگان دست یافته‌اند. موضوعی که بنظر می‌رسد پاکستان و افغانستان بر سر آن می‌توانند به توافق برسند.

6 مه
روز یکم ماه مه شاهد گردهمایی‌های عمومی، برنامه‌های فرهنگی و راهپیمایی در کابل بود. این روز تعطیل رسمی بود. بیشتر هیأت‌های دوستی که برای پنجمین سالگرد انقلاب ثور از خارج آمده بودند بازگشتشان را به تاخیر انداخته و در حلقهٔ مراسم دولت و حزب گیر کرده بودند. جالب توجّه که در میان نمایندگان هیأت‌های دوستی آقای راس کر (Russe Kerr) یکی از اعضای مجلس بریتانیا از حزب کارگر که ادّعا می‌کرد» رئیس «انجمن دوستان افغانستان (Socity of Afghan Friends) در انگلستان هم هست و آقای توشیو تاناکا (Toshio‌Tanaka) عضو سابق مجلس مقنّنه ژاپن بودند. یک آقای آر. واشر (‌R. Washer) از حزب سوسیال دموکرات آلمان غربی و آقای جی. دیدیو (G. Didieux) از حزب کمونیست فرانسه هم جزء این هیأت‌ها بودند. رئیس-جمهور کارمل در جلسهٔ عمومی که PDPA به همین مناسبت [اوّل ماه مه] در استادیوم ملّی ترتیب داده بود سخنرانی کرد. سخنانی که در آنجا مطرح شد چرخش‌‌ همان آسیاب بود، هم در باب مسائل داخلی و هم خارجی، بیان زمینه‌های همیشگی اعتبار تاریخی انقلاب ثور، حاکمیّت پرولتاریا، استحکام سوسیالیستی و ملّی دموکراتیک و خیانت و ناجوانمردی نیروهای امپریالیستی و استعماری که دست‌هاشان در کار مقابله با توده‌های تحت ستم دنیاست. شرکت عمومی در این راهپیمایی‌ها در سطح گسترده‌تری صورت گرفت. مراسم مشابهی در سطح پایین‌تر با حضور اعضای حزب در دیگر مراکز شهری افغانستان سازماندهی شده بود.

در مورد شرکت سیاستمداران و روزنامه نگاران از کشورهای غربی و غیر سوسیالیست باید بگویم که، هیأت‌هایی از بریتانیا، فرانسه، آلمان غربی و ژاپن برای نخستین بار در این جشن‌ها شرکت کردند. همچنین تیم‌های رسانه‌ای و تلویزیونی از فرانسه، آلمان غربی و ایالات متّحده جدا از روزنامه‌نگارانی از بیشتر کشورهای سوسیالیستی و کشورهای غیرمتعهّد آمده بودند. برای نخستین بار از سال 1980 دولت افغانستان دیدارهایی برای این خبرنگاران از مناطقی خارج از کابل برنامه-ریزی کرد. آن‌ها را به سالنگ، دره‌ی‌ پنجشیر و بامیان بردند. این غیر از یک گردش گسترده در بخش‌های تابع کابل بود. فکر می‌کنم به تیم فرانسه حتّی اجازه دادند از زندان پلخمری خارج از کابل دیدار کند. دیدار‌ها مسلّماً تحت شرایط کنترل و برنامه‌های شدید امنیّتی برگزار شد. امّا این حقیقت که مسئولین افغانی از روزنامه‌نگاران غربی دعوت کردند و آن‌ها را تا مناطقی خارج از مناطق آباد اطراف کابل بردند نشانگر حدّی از اعتماد به نفس روز افزون آن‌ها در مورد به‌نمایش گذاشتن شرایط داخلی مخصوصاً برای روزنامه‌های خارجی بود که احتمال داشت نظر خوبی نسبت به انقلاب ثور نداشته باشند. اواخر تابستان امسال تعدادی خبرنگار از ایالات متّحده برای دیدار از کابل دعوت شده-اند. اطّلاعات اوّلیّه این است که روزنامه نگارانی از واشنگتن‌پست و آسوشیتدپرس دعوت شده‌اند.

جمعیّت‌های بزرگ‌تر و خود‌جوش بیشتری در برنامه‌های غیردولتی مربوط به جشن‌های انقلاب ثور شرکت کرده بودند. جمعیّت بیشتری در خیابان‌ها برای دیدن تزئین کابل، آتش بازی‌ها و جشنوارهٔ ملّی که در استادیوم و زمین‌های بایر اطراف آن ترتیب داده شده بود حضور یافتند.

حکومت نظامی هم برچیده شد و برای دو سه روز جشن به جای یک ساعت قبل از آن تا حدود یازده شب ادامه داشت. تمامی این‌ها علیرغم حملات موشکی به بعضی از قسمت‌های کابل و قطع برق شهر بوسیلهٔ شورشیان از بیست و پنجم آوریل به بعد بود.

یکی دیگر از نکات قابل توجّه در شهر و پیرامون آن این بود که از حضور پررنگ نظامیان شوروی بیش از پیش کاسته شده بود. نظامیان روسی طیّ مراسم جشن محدود در پادگان‌هایشان شده بودند؛ هم بخاطر امنیّت خودشان و همزمان با آن، برای به نمایش گذاشتن تصویر اعتماد ملّی. امّا برنامه‌ریزی امنیّتی درون و اطراف همهٔ شهر‌ها را مشاوران روسی سازماندهی و اجرا کردند. امنیّت اعضای رده بالای حزبی از جمله رئیس‌جمهور کارمل، مطلقاً در دست مأمورین شوروی بود که در پوشش تا حدّی بی‌تناسب و زورکی یونیفرم‌های افغانی درآمده بودند.

من شاهد نمایش بحث و بررسی‌ و گفتگو‌ها در بین دیپلمات‌های غربی در مورد کامیابی و دستاورد مراسم جشن امسال نیز بوده‌ام که گاهی همراه با سرافکندگی و دل شکستگی و بعضی وقت‌ها انتقاد آمیز بود. باستثناء کاردار پاکستان، همه، از جمله بریتانیایی‌ها و آمریکایی‌ها خواه‌ناخواه تأیید کردند بنظر می‌رسد شهروندان کابلی دارند از نمایش‌های انقلاب ثور لذّت می‌برند، اگر چه هنوز هم روس‌ها و رئیس‌جمهور کارمل را دوست نداشته باشند. یکی گفتار امپراطور اگوستوس (Augustus) را یادآور شد که:» ناخوشایند‌ترین تصمیم‌های استعماری می‌توانند باگذشت زمان قابل قبول شوند، اگر با جشن‌های دقیقی که با مزاق عمومی سازگار است همراه شوند. «نیز بایستی بیافزایم که رئیس‌جمهور کارمل تقریباً با تمامی هیأت‌های دوستی که از خارج برای مراسم آمده بودند بصورت جمعی ملاقات کرد. برای نشان دادن جایگاه مهمّی که برای هیأت شوروی به رهبری رشیدوف قائل بودند، این هیأت نخستین هیأتی بود که روز بیست و ششم آوریل، یک روز پس از خاتمهٔ جشن‌ها، کابل را ترک کرد.

جلال‌آباد، پکتیا، لوگر و هرات هدف فعّالیّت زیاد‌تر شورشیان بودند. گروه‌های ویژهٔ نظامیان افغانی و شوروی از قندهار راهی قسمت‌های شمالی فراه شده و از میان ولایت هرات گذشتند. نیز جابجایی نیروهایی از غزنی به سمت گردیز در ولایت پکتیا صورت گرفت. نکتهٔ پراهمیّت این است که شورشیان وابسته به گروه‌های اسلام‌گرای تندرو که ازسوی عربستان سعودی و پاکستانی‌ها حمایت می‌شوند فعّال‌تر از دیگر گروه‌ها هستند. ولایات شمالی آرام‌تر باقی ماندند و خیلی از رهبران شورشی که درون افغانستان عملیّات داشتند بنظر می‌رسید در مقایسه با سه چهار ماه پیش فعّالیّت کمتری داشتند. کابل بار دیگر دچار کمبود شدید و قطعی برق شده است زیرا بعضی از گروه‌های مجاهد برای مراکز تولید و توزیع برق مشکل ایجاد کرده‌اند. بالگردهای نیروی هوایی افغانستان و شوروی عملیّات گستردهٔ تلافی‌جویانه‌ای را در ولایات پروان و لغمان در سمت شمال و شمال شرقی به‌اجرا گذاشتند.

منابع وزارت دفاع افغانستان اظهار داشته‌اند که ممکن است قانون سربازگیری را ترمیم کنند و دورهٔ سربازی را از دو سال به چهار سال افزایش دهند. ترتیباتی هم اتخاذ شده است که حدود 85 تا 90 درصد فارغ‌التّحصیلان دبیرستانی را که ماه مارس درسشان تمام شد وارد نیروهای ارتشی و ارتش نامنظم کنند. بیشتر پسرانی که دبیرستان را تمام کرده‌اند، اجازهٔ ورود به دانشگاه نیافته‌اند. نتیجه این شده است که اکثریّت دانشجویان در کابل را زنان تشکیل دهند و این شرایط مناسبی نیست. حدود دو هزار و پانصد زن جوان در دانشگاه پذیرفته شده‌اند در حالیکه این تعداد برای پسران سیصد یا سیصد و پنجاه نفر است. بیشتر این پسران نسبتی با اعضای رده بالای حزبی دارند. نارضایتی از این عمل مشهود و آشکار است. همینطور گزارش‌هایی دریافت کرده‌ام که اگر این گام‌ها به اندازهٔ کافی افزایش قدرت نیروهای مسلّح را در پی‌نداشته باشد دوران خدمت سربازی برای وظایف غیر‌جنگی ممکن است تا آن اندازه بالا برود که مسنّ تر‌ها و افراد میان سال را هم شامل شود. این تصمیم‌ها بنظر من از جنبهٔ سیاسی غیرعاقلانه ارزیابی می‌شود و مطمئنّاً کوته‌بنیانه است.

دوست، وزیر خارجه، خلاصه‌ای از آنچه بین 11 تا 22 آوریل در مذاکرات ژنو تحت نظارت کوردووز حاصل شد برایم بازگو کرد. آنچه آقای دوست به من گفت تأیید کنندهٔ ارزیابی من است. وی بیان داشت در حالیکه تاحدّی در مورد مشکل پناهندگان پیشرفت‌هایی صورت گرفت، دیدگاه‌های افغانستان و پاکستان در مسئلهٔ عدم دخالت و خروج نظامیان شوروی با هم بسیار فاصله دارند. دوست اظهارات کوردووز در مورد گفتگو‌ها و بیانیّهٔ مطبوعاتی که وی در پایان گفتگو صادر کرد را» دقیقاً بیش از حدّ خوشبینانه «تشریح کرد. وی تأیید کرد که گفتگو‌ها مفید بودند و این‌ که [نسبت به مذاکرات قبلی] پیشرفت بیشتری داشتند امّا در عین حال تاکید کرد رسیدن به راه حلّ سیاسی قابل اجرا تنها با مذاکرات مستقیم بین پاکستان و افغانستان امکان‌پذیر خواهد بود.

دکتر خلیل‌احمدعبوری (Abawri)، معاون نخست وزیر و رئیس کمیتهٔ برنامه ریزی دولتی راهی ژنو شد تا در میزگردی پیرامون» کمکی که قرار است برای کشورهای کمتر توسعه یافته تامین شود «شرکت کند. میزگرد با حمایت مالی UNDP تشکیل می‌شود. همانطور که می‌دانید [؟] هند در این کنفرانس حضور می‌یابد ولی قرار نیست ما اظهار نظری ارائه کنیم. هیأت‌های سیاسی غربی در کابل اظهار داشته‌اند بیشتر آن‌ها در میزگرد شرکت می‌کنند و اینکه تنها اعانه‌هایی برای کشورهایی مثل بوتان، مالدیو، نپال یا سابوآ (Saboa) خواهند داد. بنطر می‌رسد افغانستان از این کنفرانس چندان سودی حاصل نکند، زیرا اعانه‌دهندگان اصلی ملاحظات سیاسی خویش را دارند.

اظهاراتی را که عبدالولی‌خان روزهای یکم و دوم ماه مه در بنوی (Bannu) پاکستان [از شهرهای ایالت سرحدّ] کرده بود بطور گسترده‌ای منتشر شد. وی گفته بود بیشتر پول و سلاحی که برای شورشیان افغانی تهیّه می‌شود، راه‌شان را به سوی دست‌های سازمان‌های تندرو سیاسی و مذهبی در پاکستان که از رژیم نظامی ضیاءالحق حمایت می‌کنند، کج می‌کنند. گفته می‌شود ولی‌خان اظهار داشته است بویژه جماعت اسلامی پاکستان از نظر سلاح و پول سود می‌برد. ولی‌خان افزوده است این منابع علیه نیروهای دموکراتیک درون پاکستان به‌کار گرفته می‌شوند.

تحلیل و تفسیر در رسانه‌های افغانی این بوده است که شورشیان نه فقط تهدیدی برای رژیم کارمل محسوب می‌شوند، بلکه ثبات درون پاکستان را هم مورد تهدید قرار می‌دهند.

13 مه
مناطق خوست، پکتیا، قندهار و هرات ناآرام بودند. طیّ نیمهٔ دوم آوریل و هفتهٔ نخست ماه مه تعداد بیشتری نفوذ شورشیان از مرز ایران بوده است. بیشتر این حملات از سوی شورشیان هزارهٔ شیعه صورت گرفته است. واحدهای ارتش در غزنی و قندهار به سوی ولایات شمالی فراه و هرات حرکت داده شدند تا با این تهدید به ‌مقابله برخیزند. واحدهای مسلّح شوروی از شینداد و می‌منه در عملیّات علیه شورشیان در هرات شرکت کردند.
نیروهای شوروی و افغان عملیّات گسترده‌ای علیه شورشیان در پکتیا و ننگرهار، خصوصاً منطقهٔ خوست به اجرا درآوردند. عملیّات هوایی سنگین علیه شورشیان در شمال غربی کابل در ولایات پروان و لغمان در تمام ده روز نخست ماه مه به اجرا گذاشته شد. سورتی‌های هوایی از پایگاه‌های کابل و بگران (Baghran) [بگرام؟] برخاستند. این عملیّات برای مقابله با مجاهدینی بود که به کاروان‌ها حمله می‌کردند. به‌واسطهٔ این عملیّات در بین مردم عادّی هم تعداد قابل توجّهی زخمی و کشته شدند.
شورشیان بار دیگر موفّق شدند به‌منطقهٔ مسکونی روس‌ها در میکرورایون کابل خسارت وارد کنند. بلوک شماره 127 در انفجار بمب فرو ریخت. خوشبختانه بمب پس از آن منفجر شد که کشف شده بود و ساکنین این بلوک از آپارتمان‌ها تخلیه شده بودند. بنظر می‌رسد عکس‌العمل دولت و حزب و نیز مسئولین شوروی حفظ خونسردی و ادامهٔ معمولی کار باشد.

گزارش‌هایی از اینطرف و آنطرف در‌مورد آقای ربّانی و مولانا یونس خالص شنیده‌ایم که ستاد فرماندهی پیشرفته‌ای از سازمانشان در جنوب جلال‌آباد در ولایت ننگرهار ایجاد کرده‌اند درحالی‌که هردوی آن‌ها هنوز در پیشاور ساکنند. گزارش‌ها حاکی از این است که اواخر تابستان ا مسال این رهبران به داخل افغانستان خواهند آمد تا بر عملیّات گروه‌هایشان بیافزایند و نیز امتیازاتی تبلیغاتی بدست آورند.
جادهٔ کابل–جلال‌آباد که حدود دو هفته‌ای از آخرین هفتهٔ آوریل تا اوایل ماه مه بسته بود روز هشتم مه بازگشایی شد. جاده به دو دلیل بسته بود؛ یکی فعّالیّت‌های شورشیان و دیگری اینکه بخشی از آن را آب رودخانه کابل با خود برده بود. برف سنگین زمستان امسال [سال گذشته، از نظر تقویم ایران و افغانستان] سطح آن را بسیار بالا آورده بود.
به من خبر داده‌اند مسئولین افغانی روزنامه‌نگاران فرانسوی و آلمان غربی را که برای مراسم انقلاب ثور آمدند [با هواپیما یا بالگرد] به دره پنجشیر و گذرگاه سالنگ برده‌اند. در آنجا به آن‌ها اجازه داده شده با مردم بومی ملاقات کنند و فیلم‌هایی در مورد اوضاع و شرایط محلّی بگیرند. نیز خبر دارم که تعدادی از روزنامه‌نگاران بریتانیایی، آمریکایی و اسپانیایی به دعوت دولت افغانستان احتمالاً در نیمهٔ دوم ماه مه به کابل می‌آیند. انتظار می‌رود آن‌ها از پانزدهم تا بیست و هشتم مه در کابل باشند. این دیدار با کمک اتّحادیهٔ بین‌المللی روزنامه‌نگاران برنامه‌ریزی شده است. موضوع دیگر این‌که رژیم PDPA مشتاق خلاص شدن از پوستهٔ خویش و حالت دفاعی است.

دوست، وزیر خارجه، روز هفتم مه رسماً هیأت دولت افغانستان را بطور خلاصه در جریان مذاکرات ژنو قرار داد. از آنچه من استنباط کردم بنظر می‌رسد دوست فقط حرف‌های کلّی زده و خیلی وارد جزئیّات نشده است. خلاصه‌ای که وی ارائه کرد و برای من برشمردند این بود که مذاکرات ژنو صادقانه بودند؛ متمرکز بر مطالب اساسی مربوط به افغانستان می‌شدند؛ در مقایسه با گذشته پیشرفت‌هایی صورت گرفت؛ موضع افغانستان در این گفتگو‌ها ثابت و اصولی بود؛ افغانستان علاقمندی‌اش را برای ادامهٔ مذاکرات جدّی تا رسیدن به راه حلّی واقع‌گرایانه اعلام کرد؛ افغانستان همچنین بر این نکته تاکید کرد که گفتگوهای مستقیم بیشتر با ایران و پاکستان مؤثّر‌ترین و کوتاه‌ترین راه حلّ مسائل موجود است. دوست خلاصه‌ای همراه با جزئیّات بیشتر را به اعضای دفتر سیاسی به رهبری رئیس‌جمهور کارمل ارائه کرد.

رسانه‌های افغانی پوشش ویژه‌ای به یک گزارش نیویورک تایمز هفتهٔ آخر آوریل دادند که اظهار می‌داشت با دستور رئیس‌جمهور ریگان سازمان‌های اطّلاعاتی ایالات متّحده حدود مبلغی معادل پنجاه و پنج میلیون دلار در سال تجهیزات پیچیدهٔ نظامی برای گروه‌های مختلف شورشی تهیّه می‌کنند. این جدا از کمک اقتصادی و تسلیحاتی آشکاری است که به بهانه‌ی» حوادث افغانستان «در اختیار پاکستان قرار داده می‌شود. جمعبندی سیاسی که رسانه‌های رسمی افغانی می‌کنند این است که سیاست ایالات متّحده ادامهٔ دخالت در امور افغانستان است.

انحلال حزب توده از سوی مسئولین ایرانی بعنوان گامی باز‌دارنده در مقابل نیروهای وطن پرست و انقلابی در آن کشور مورد انتقاد قرار گرفت. اظهار نظر‌ها و ارزیابی‌های رسانه‌ها در افغانستان تکرار طوطی‌وار دیدگاه‌های مطرح شده پیرامون این موضوع در پراودا و ایزوستیا بود. در این مورد برداشت این است که ایرانی‌ها در قبال افغانستان موضع سخت‌تری در پیش گرفته‌اند.

سرور یوریش (Yurish) معاون وزیر خارجهٔ افغانستان از کنفرانس بین‌المللی در مورد نامیبیا که در پاریس تشکیل شده بود بازگشت. دولت افغانستان در پایان دیدار وی بیانیّه‌ای رسمی مبنی بر حمایت بی‌قید و شرط از آزادی نامیبیا تحت رهبری سواپو (SWAPO) صادر کرد. یاسرعرفات رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین پیامی طولانی برای رئیس‌جمهور فرستاد که در آن از حمایت هیأت افغانی از جنبش مردم فلسطین در هفتمین نشست غیرمتعهّد‌ها قدردانی کرده بود. عرفات همچنین از کارمل بخاطر تأمین امکانات آموزشی برای تعدادی از دانشجویان فلسطینی سپاسگزاری کرده بود.

دوست، وزیر خارجه و آقای دژو کیس (Dezso Kiss)، سفیر بلغارستان در کابل، مقاوله نامه‌ای [پروتکل] امضاء کردند که پیمان دوستی و همکاری افغان–بلغارستان را تأیید می‌کرد. این تأیید پیمان در اکتبر 1982 در بوداپست و طیّ دیدار رئیس‌جمهور کارمل از آنجا امضاء شده بود.

کشمکش بین دولت افغانستان و سفارت ایالات متّحده در کابل با بازجویی مقامات افغانی از تعدادی از کارکنان محلّی سفارت ایالات متّحده ادامه داشته است. کار با بیانیّه‌ای که دفتر وزارت خارجه افغان در هشتم ماه مه صادر کرد و اعلام داشت آقای پی‌تر تی. گراهام (‌ Peter T. Graham) دبیر دوم سفارت عنصر نامطلوب است بالا گرفته است. آقای گراهام مقامی نداشت که بتوان او را متّهم به هرگونه فعّالیّت سیاسی ـ اطّلاعاتی علیه مسئولین افغانی کرد. وی به اتّهام توزیع مجلّه‌های حاوی عکس‌های ضدّ اخلاقی در شهر کابل و به انحراف کشاندن اخلاقی شهروندان جوان افغانی و بازداشتن آن‌ها از توجّه به اهداف اصلی انقلاب و نشر انحرافات اخلاقی عنصر نامطلوب شناخته شد. اتّهام نسبتاً عجیبی که بر اساس آن یک دیپلمات خارجی را از کشوری بیرون بیاندازند که خود غرق در ادبیات سنّتی عاشقانه و رمانتیک سعدی، فردوسی، گلبدن و خوشحال‌خان‌ختک است [هم برای فرهنگ خودمان متأسّفم و هم هند و دولت هند که شخصیّتی مثل آقای دیکسیت نمی‌خواهد یا نمی‌تواند تفاوت هنر سعدی و... خوشحال‌خان‌ختک را با ابتذال اخلاقی آمریکایی تشخیص دهد. م.]. گراهام متّهم به زیرپا گذاشتن معیار اخلاقی اسلام شد. وی روز نهم مه کابل را ترک کرد.

انتهای پیام/