یمن آتشفشان خاموش است
خبرگزاری تسنیم: محمد حسنین هیکل گفت: یمن برای خودش یک آتشفشان خاموش در جنوب شبه جزیره عربستان است که اگر منفجر شود کل منطقه را منفجر خواهد کرد. سعودی ها بشدت نگران هستند.
به گزارش گروه "رسانهها" خبرگزاری تسنیم، محمد حسنین هیکل را همه میشناسند و نیازی به معرفی ندارد. این تحلیلگر و روزنامهنگار بزرگ عرب باوجود کهولت سن همچنان به فعالیتهای مطبوعاتی و رسانهای خود ادامه میدهد.
او همواره در باره تحولات جهانی و از جمله خاورمیانه دیدگاه های خاص خود را داشته است که برای برخی خوشایند و برای برخی دیگر ناخوشایند بوده است.
هیکل همواره به ایران نگاهی مثبت داشته و از انقلاب ایران دفاع کرده است. هر چند اکنون روابط ایران و مصر در شرایط مناسبی قرار ندارد، با این حال او همچنان به آینده این روابط امیدوار است. در این مصاحبه او درباره داعش و تحولات عراق، تحولات یمن و سایر کشورهای عرب سخن می گوید.
عراق درگیر جنگ با داعش است؛ درباره ظهور و رشد این پدیده چه می گویید؟
داعش در حال مبارزه با نظام های سوریه و عراق است. عراق و ایالات متحده و ترک ها در این میان هر کدام برای خود موضع عجیبی دارند. تا حالا سعی شده است با استفاده از سلاح این مشکل حل شود ولی گمان نمی کنم سودمند باشد. وقتی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا گفت جنگ با داعش سه سال طول خواهد کشید ما همه گفتیم این چه حرفی است؟ چون ما همه گذشته را ملاک قرار داده بودیم. وقتی چیزی را با معیارهای امروز در نظر می گیریم مساله تفاوت پیدا می کند. بنابراین درست است که از سلاح استفاده می شود ولی باید به سمت استفاده از ابزارهای دیگر رفت.
ولی ما به راه حل های نظامی نیاز داریم. برای مثال در لیبی با همین مشکل روبه رو هستیم؟
نه. منظور من این نبود. من موافق استفاده از زور هستم، اما در مرحله ای خاص. به عنوان یک روزنامه نگار باید این را در نظر داشته باشم که استفاده از زور فقط در وقت مناسب لازم است. الان نزاعی در گرفته است که باید در درجه اول آن را بشناسیم. اگر نشناسیم چگونه می خواهیم با سلاح با آن برخورد کنیم. در گذشته تاکنون همیشه رسم بر این بوده است که ملت ها و دولت ها وقتی در شرایط تعیین شده و پیچیده ای قرار می گیرند اول می نشینند و از خود می پرسند که چه باید بکنیم. ما باید ابتدا فکر کنیم و به تاریخ مراجعه کنیم زیرا همه این تحولات کنونی دارای یک سری ریشه ها و پیش زمینه هایی در گذشته است.
آیا اعراب احساس می کنند مصر نیازمند آن است که به نقش سابق خود برگردد؟
این تا حدودی درست است. مصر دوباره دارد به میدان می آید، اما این به معنای نقش رهبری کننده مصر مانند گذشته نیست. ما نیازمند یک تصور وسیع تر هستیم و باید بدانیم مقابله با این پدیده ها صرفا نمی تواند مقابله ای نظامی باشد بلکه در عین حال باید اقتصادی، فرهنگی و... باشد. مصر حالا بعد از یک دوره انزوا بیدار شده است و این خیلی مهم تلقی می شود، اما باید مسائل روشن شود چون در حالت تاریکی و مه آلودگی و هرج و مرج نمی توان کاری صورت داد.
به نظر شما اولویت ها چیست؟
مصر دو گام بزرگ برداشته است. در کنفرانس شرم الشیخ نشان داده شد که رویکرد کلی ما تصحیح شده است. ما این مدت داشتیم خودمان را خسته می کردیم. پیوسته از خودمان می پرسیدیم که آیا السیسی همان ناصر است؟ سادات است؟ یا مبارک؟ اما هیچ یک از اینها نیست. او یک رئیس جمهور آینده است که بعد از انقلاب بر سر کار آمده است. به لحاظ اقتصادی من قبلا نگران بودم نکند هنوز مکتب شیکاگو بر اقتصاد مصر حاکم باشد ولی در کنفرانس اقتصادی شرم الشیخ دیدیم که ما در مسیر درستی افتاده ایم.
در کنفرانس سران اعراب در شرم الشیخ هر کدام از دولت های عربی با مشکلات خاص خودشان آمدند. برای مثال عراق وضع عجیبی دارد که باید با داعش بجنگد. از طرف دیگر آمریکا و ایران هم می گویند به این کشور کمک می کنند؟
مشکل عراق این است که به میدانی برای طرف های مختلف تبدیل شده است که هر کدام برای هدف خاص خودشان می جنگند. نبردها این طوری به نتیجه نمی رسد.
اعراب الان همه با هم اختلافات پیدا کرده اند. شمال کشورهای عرب درگیر با داعش است. جنوب درگیر با جریان حوثی ها در یمن است. در منطقه شرق عربستان شیعیان هستند و در تمام کشورهای عربی نزاع شیعه و سنی به وجود آمده است که من بشدت با این روند مخالف هستم. این بزرگ ترین جنایت در تاریخ اسلامی و همان «فتنه بزرگ» است. ما داریم بدون هیچ دلیلی دوباره درگیر این فتنه می شویم. الان کل کشورهای خلیج (فارس) محاصره شده است. لیبی، مصر و کل منطقه در زیر سندان است. یک روز پادشاه اردن گفته بود «هلال شیعی». ولی من هلالی نمی بینم. این بزرگ تر از هلال است.
شده است دایره؟
بله دایره ای که دور قلب کشورهای عرب را گرفته است. من کاری به شیعیان ندارم. بلکه حرفم روی سیاست هایی است که دنبال می شود. متاسفانه ما همه سیاست هایی را که دنبال می کردیم شکست خورده است. ما با ایران وارد جنگ شدیم و کاری کردیم که ایران به بزرگ ترین کشور منطقه تبدیل شود که حتی از نیروی هسته ای برخوردار است. ما با حوثی ها جنگیدیم و کاری کردیم آنها که فقط صنعا را داشتند کل یمن را بگیرند. در مصر هم اشتباه کردیم و کل کشور را به دست اخوان المسلمین دادیم. فقدان یک نگرش درست باعث می شود تمام تلاش های ما شکست بخورد و به اهداف مان نرسیم و این دردناک و تاسف بار است. شما می گویید عراق دارد با داعش می جنگد، اما داعش مگر کیست؟ این ما هستیم که داعش را به وجود آوردیم.
آیا نباید با گروه های تروریستی مقابله کرد؟
وقتی از گروه ها حرف می زنیم یعنی از یک جبهه حرف می زنیم. حال باید پرسید این جبهه کجاست؟ مشکل ما اینجاست که برای نخستین بار وارد جنگی بدون جبهه شده ایم و دشمن معلوم نیست کجاست.
بعد از انتخاب دوباره بنیامین نتانیاهو مساله فلسطین وضع بدتری پیدا نکرده است؟
دیدیم که نتانیاهو بصراحت گفت «دولت فلسطینی در کار نخواهد بود». آمریکایی ها می دانند که این اظهارات واقعیت درونی اسرائیل را نشان می دهد. ولی به جای این که با اینها مخالفت شود می بینیم که برای مثال رئیس مجلس سنا به تل آویو می رود تا پیروزی نتانیاهو را به او تبریک بگوید. این کارهای آمریکایی ها دوستان عرب شان را در منطقه به درد سر می اندازد.آنها با این کارهایشان محمود عباس را دچار دردسر می کنند و او نمی تواند کاری پیش ببرد. وقتی این کارها به جایی نرسد ما با یک انتفاضه جدید یا همان انتفاضه سوم مواجه خواهیم شد.
الان مساله فلسطین دیگر اولویت نخست جهان عرب نیست؟
متاسفانه کشورهای عرب تا بخواهی در شرایط کنونی کشته داده اند، اما دیگر از قهرمان یا شهید خبری نیست. در تمام جنگ های اعراب و اسرائیل 250 هزار شهید داشتیم. حال آن که در هرج و مرج های کنونی بخصوص طی این چند سال بین 12 تا 15 میلیون کشته داشته ایم. آن قدر آواره داشته ایم که تعدادشان از حساب در رفته است.
دو بحران یمن و لیبی از جمله بحران های کنونی است، حوثی ها به باب المندب رسیده اند؟
دست یافتن آنها به باب المندب موجب تعطیلی کانال سوئز و دبی خواهد شد. به نظر من اگر باب المندب از دست برود دبی از دست رفته است. ما در یمن تجربه ای داریم که کسی متاسفانه آن را به دقت بررسی نمی کند. ما بدون مطالعه پرونده ها را می بندیم و می گذاریم کنار. در زمان سادات هم مشکلاتی در یمن پیدا کردیم و در سال 48 من به آنجا رفتم. یمن کشور متمدنی است، اما شرایط زیادی آن را به این روز انداخته است.
دست یافتن حوثی ها به باب المندب به معنای دسترسی ایران به آنجاست؟
به هر حال ما در باب المندب داریم با مشکل مواجه می شویم. البته این را باید بدانید که جنگ در یمن اولین گزینه ای نبود که باید به آن دست می زدیم. باید قبل از دخالت نظامی این مسائل را عمیقا بررسی می کردیم. ما احتیاج به شناخت بیشتر این موضوع داریم. باید بدانیم عربستان تا چه حد قادر به حل این بحران است و تا کجا حاضر است در این راه هزینه کند. یمن برای خودش یک آتشفشان خاموش در جنوب شبه جزیره عربستان است که اگر منفجر شود کل منطقه را منفجر خواهد کرد. سعودی ها بشدت نگران هستند. در یمن قبایل و احزاب سیاسی زیاد و نیرومندی وجود دارد که از تنوع زیادی برخوردارند. یمن فرهنگ پیچیده ای دارد و از ابتدای تاریخ تاکنون همین تنوع و پیچیدگی ها را داشته است، اما آیا بحران این کشور را می توان فقط با زور حل کرد؟ برای مثال یادم هست در باب المندب جزیره ای بود که یک فرودگاه اسرائیلی در آنجا قرار داشت. من وارد جزئیات آن نمی شوم ولی اسرائیل آنجا هنوز یک پایگاه بزرگ دارد.
آیا آمریکا تلاش می کند همزمان با توسعه نفوذ ایران در منطقه با این کشور توافق کند و چشمش را بر سایر مسائل ببندد؟
نه. روابط بین الملل به این صورت نیست. این روابط مثل یک معامله نیست بلکه عبارت از یک سری حرکت ها و موازین است که هر دولتی طبق آرمان ها و اراده اش حرکت می کند. تمام چیزی که لازم داریم این است که این توازن را بشناسیم. اینها فقط یک معامله نیست. من بسیار متاسف هستم که چرا شرایط ما و ایران به اینجا رسید. چون نباید کار به اینجا کشیده می شد. به خدا قسم اینها هیچ لزومی نداشت و ما برای آمریکا رابطه مان را با ایران به خطر انداختیم. من در پاریس با (امام) خمینی دیدار داشتم و با او نیم ساعت گفت وگو کردم. آن زمان شیخ شلتوت درباره مذاهب اسلامی حرف هایی زده بود. (امام) خمینی از طرح شیخ شلتوت بشدت استقبال می کرد.
ما بدون دلیل ایران را در طرف آمریکا گذاشتیم و شاه را قبول کردیم. شاه کسی بود که تاریخ ایران را عوض کرد در حالی که خودمان هنوز به تاریخ هجری قمری می نوشتیم. ولی ما او را دوست خودمان تصور کردیم. از انقلاب ایران ترسیدیم و بعد به سبب همه این اختلافات بود که نزاع اعراب و اسرائیل گم شد و به جای آن نزاع شیعه و سنی گذاشته شد. نمی دانم بعد از این چه می خواهد بشود؟
آیا ممکن است مصر بتواند نقشی در بحران سوریه داشته باشد؟
بله می تواند. نمی توان مقاومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه و باقی ماندن وی در قدرت در خلال پنج سال گذشته را نادیده گرفت. مصر اگر بخواهد نقشی داشته باشد باید گفت که این هزینه خودش را دارد. وقتی السیسی گفت باید حاضران و غایبان حضور داشته باشند، این هزینه دارد.
درباره لیبی و تروریسم و اصرار غرب بر گفت وگوی سیاسی چه می گویید؟
حرفی را که می خواهم بگویم این است که نباید مبارزه با تروریسم را با اسلام مخلوط کرد. اسلام سیاسی یک مساله پیچیده است. یک نوع اسلامی است که گفت وگو با آن مفید خواهد بود.
می فهمم که موضع الجزایر با ما فرق دارد. به هر حال ما درباره لیبی راه حل هایی داریم. الجزایر هم راه حل های دیگری دارد. لیبی سرزمینی است که 3000 مایل ساحل دریا دارد. شما باید بدانید که با شرایط عجیب این کشور چگونه برخورد کنید.
آیا شما با عملیات نظامی در لیبی موافق هستید؟
حمله ای را که مصر کرد من انتظار داشتم به روش دیگری صورت می گرفت. یعنی ابتدا به شورای امنیت اطلاع می دادیم.
آخر اگر به شورای امنیت می رفتیم شاید با آن موافقت نمی کرد؟
نه. باید ابتدا اطلاع می دادیم و بعد هر طوری که می خواستیم عمل می کردیم. در سیاست بین المللی می توان دست به کاری زد که غافلگیرکننده نباشد. تا به حال بارها اطلاع داده ایم حتی چند دقیقه قبل از این که از زور استفاده کنیم. وقتی می خواهید از زور یا قدرت نظامی در خارج از مرزهای خود استفاده کنید نیاز به رعایت یک سری اصول و معیارهای بین المللی دارید.
آمریکا و اسرائیلی ها این کارها را می کنند؟
آمریکا به دلیل قدرتی که دارد دست به این کار می زند. اسرائیل هم به این دلیل است که موازین قدرتش چنین اجازه ای را می دهد. تنها کشوری که بدون اطلاع دادن هر کاری بخواهد می کند آمریکاست. این تا به حال سابقه داشته است.
اگر اقدام نظامی نمی شد معلوم نبود تروریسم سر از کجا در می آورد؟
خیلی خب. شما می خواهید ارتش مصر عملیات نظامی ترتیب دهد، برود بدهد. لکن ما باید این مساله را بفهمیم که یک سری اقداماتی هست که باید انجام داد وگرنه دچار خطای محاسبه می شویم. من نمی گویم برویم اجازه بگیریم. بلکه می گویم باید اطلاع می دادیم.
چرا غرب و آمریکا و قطر و الجزایر نمی خواهند تحریم ها علیه ارتش لیبی را بردارند؟
گفتم که ما باید از قبل اینها را مطالعه کنیم. مساله برای ما فقط تروریسم است، اما شما در برابر کشوری قرار دارید که ماهیتی قبایلی دارد و شمالش از جنوب متفاوت است و کشوری بزرگ است که جمعیت اندکی دارد. لیبی به لحاظ مساحت دو برابر مصر است اما به لحاظ جمیعت یک دهم مصر جمعیت دارد.
ائتلاف بین المللی علیه داعش معیاری دوگانه دارد. در عراق و سوریه با تروریسم می جنگد، اما حاضر نیست در لیبی هم باتروریسم مبارزه کند؟
چون می داند که راه حل لیبی سلاح و زور نیست. می خواهم بگویم همه این سوال هایی را که شما می پرسید و حیرت هایی را که ما داریم به سبب این است که در برابر یک وضع جدید قرار داریم. نمی دانم چطوری بگویم. باید همه پرونده های گذشته را کنار بگذاریم و در عوض صفحات جدیدی را باز کنیم.
مصر در این شرایط چه می تواند بکند؟
مصر در بین دو حالت است؛ این که یا دخالت کند که برای خودش مشکلاتی دارد یا این که قبل از آن تفکر کند و بسنجد. در کل جهان عرب درگیری و جنگ هست. نمی توان گفت من صبرم تمام شده است و بعد با چشم های بسته پرید وسط میدان. خیلی ها هستند که می گویند در عدن نیرو پیاده کنید یا نیرو بفرستید، اما همه اینها نیازمند تدبر است. چون شما درآمد محدودی دارید و قدرت تان نیز همین طور. ما باید از زور در کمترین حجم و بیشترین بازخورد استفاده کنیم.
آیا این که مصر برای یک سال ریاست اتحادیه عرب را به عهده خواهد داشت می تواند دوباره نقش این کشور را احیا کند؟
این داستان قفل و کلید است. به نظر من آری، مصر قدرت این کار را دارد و در کنفرانس شرم الشیخ هم دیدیم که اعراب می خواهند این کشور موفق شود. با این حال اشتباهاتی در گذشته بوده که باید از آنها درس گرفت. هر انسانی برای خودش خطاهایی دارد ولی باید بداند که این خطاها چیست. اگر تا دو ماه یا سه ماه دیگر وقتی کنفرانس تازه ای تشکیل شد و نتوانست اولویت های جدید را معرفی کند من نگران این خواهم بود که این آخرین کنفرانس باشد. زیرا اگر نتواند موفق شود، اعراب امیدشان را نسبت به آن از دست می دهند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/