یاد آن روزها به خیر!


خبرگزاری تسنیم: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد می‌کنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است و این دسترسی امکان‌پذیر نیست؟

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، حسین شریعتمداری در ستون یادداشت روز شماره امروز دوشنبه روزنامه کیهان نوشت:

صبح دیروز آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش «بانوی انقلاب» که به منظور تجلیل از مقام و خدمات همسر مرحومه حضرت امام(ره) برپا شده بود، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آن بانوی پرهیزگار به مسائلی بیرون از موضوع همایش اشاره داشتند که هر چند قلم زدن به انتقاد از اظهارات ایشان خوشایند نیست ولی از آنجا که پای ارزش‌های انقلاب در میان است، عبور بی‌تفاوت از کنار آنچه گفته‌اند نیز بایسته به نظر نمی‌رسد:

1- آقای هاشمی می‌فرمایند: «در سال 84 یک موی بدنم راضی نبود کاندیدا شوم. چرا که دولت آقای خاتمی بود و من گفتم نمی‌آیم، همسر امام مرا خواست و به من گفت: امام این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت‌های همسر امام سبب شد من قبول کنم و پذیرفتم.» درباره این بخش از اظهارات ایشان پرسش‌هایی هست؛

الف: چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد می‌کنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است  و این دسترسی امکان‌پذیر نیست؟ آقای هاشمی پیش‌از این هم از قول حضرت امام(ره) نقل کرده بودند که آن بزرگوار مخالف شعار مرگ بر آمریکا بوده‌اند! که البته آثار مکتوب و مضبوط حضرت امام (ره) با آنچه آقای هاشمی به آن حضرت نسبت داده‌اند کاملا مغایر و متضاد است. در اظهارات دیروز هم  سخنانی را به  همسر امام نسبت داده‌اند که مراجعه و پرس و جو از آن مرحومه نیز امکان‌پذیر نمی‌باشد!

ب: فرموده‌اند همسر امام(ره) به ایشان گفته‌اند: «حضرت امام(ره) این انقلاب را به دست شماها سپردند. آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند؟ همین صحبت همسر امام سبب شد من قبول کردم و پذیرفتم.» به یقین آقای هاشمی اطلاع دارند که در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 علاوه بر آقای هاشمی، آقایان علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدی کروبی، مصطفی معین، محمدباقر قالیباف، محمود احمدی‌نژاد و محسن مهرعلیزاده نامزد بودند. و جای این سؤال است که آیا همسر مرحومه امام(ره) هیچیک از نامزدهای یاد‌شده را لایق ریاست جمهوری نمی‌دانستند؟! و  با بیان «آیا شما می‌دانید اینها چه کسانی هستند»؟! آنان را تحقیر کرده‌اند؟! این برخورد از سوی بانوی، پرهیزگاری نظیر همسر حضرت امام(ره) باور کردنی نیست.

ج: با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 84 موفق به کسب آراء مردم نشده و از رقیب خود شکست خورده بود، پیشنهاد منتسب به همسر حضرت امام(ره) را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا مقصود همسر امام راحل(ره) از توصیه به نامزدی آقای هاشمی در انتخابات 84 این بوده است که ناکامی ایشان در کسب آراء مردم را به نمایش بگذارند؟! این برداشت که با بخش دیگر توصیه همسر امام به آقای هاشمی مغایرت دارد. آنجا که به نقل از آن مرحومه آورده‌اند؛ «امام این انقلاب را به دست شماها سپردند»!

2- آقای رفسنجانی در سخنان دیروز خود، نقل قول غیرقابل قبول دیگری نیز به حضرت امام(ره) نسبت داده و گفته‌اند؛ «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! در این باره گفتنی است که؛

الف: این روزها برخی از پژوهشگران تاریخ معاصر با استناد به رخدادها و اسناد سال‌های پایانی جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام(ره)، نتیجه می‌گیرند که جناب هاشمی رفسنجانی در زمینه‌سازی برای پذیرش قطعنامه و به تعبیر حضرت امام «نوشیدن جام زهر» نقش ویژه و مؤثری داشته است. که بدون قضاوت درباره آن و با اعتقاد به اینکه همه تصمیم‌های حضرت امام(ره) ریشه الهی داشته و با مصلحت‌اندیشی برای اسلام و انقلاب  اتخاذ شده بود. به نظر می‌رسد آقای هاشمی با انتساب این جمله به امام راحل که «دو سه‌ماه پس از جنگ به خود من گفتند جام زهر برای من شیرین شد»! در پی رفع اتهام از خود بوده‌اند.

ب: سخن مورد اشاره آقای هاشمی در متن و محتوای خود این مضمون را نیز القاء می‌کند که اگرچه پذیرش قطعنامه برای امام راحل(ره) به منزله نوشیدن جام زهر بوده است ولی تلاش آقای هاشمی در زمینه‌سازی برای پذیرش آن- بخوانید جام زهر- از دوراندیشی و درایت بیشتر ایشان نسبت به حضرت امام(ره) حکایت می‌کند! و حاکی از آن است که حضرت امام(ره) چند ماه بعد از نوشیدن جام زهر به درایت آقای هاشمی پی برده و - به قول ایشان- متوجه شیرینی و حلاوت آن شده‌اند!

ج: و اما؛ نگران کننده‌تر از دو نکته یاد شده آن که؛ این روزها یک جریان سیاسی نه چندان ناشناخته، اصرار دارد و به دهها زبان و بیان، برای مردم و نظام اسلامی در تقابل با آمریکا نسخه تسلیم می‌پیچد و این توهم را در شیپور فریب می‌دمد که برخورداری از آینده روشن و از جمله گشایش اقتصادی فقط در گرو تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش است! و توصیه می‌کند که در چالش هسته‌ای چاره‌ای جز کوتاه آمدن و دست کشیدن از این فناوری نیست و یا در منطقه نیز نباید با حمایت از جنبش‌های مقاومت آمریکا و اسرائیل و رژیم‌های دست نشانده را در مقابل خود داشته باشیم! که درباره ذلت‌آور بودن این دیدگاه و سرانجام فاجعه‌آمیز آن، یعنی تبدیل ایران اسلامی به کشوری فقیر و ضعیف و بی‌آینده، گزارش‌های مستندی داشته‌ایم و نیازی به تکرار آن نیست اما، جریان مورد اشاره در پاسخ به این پرسش که چرا باید به ذلت در مقابل دشمنان خونریز و غارتگر تن بدهیم؟  اعلام می‌کند که این کوتاه آمدن در مقابل دشمن و تن دادن به خواسته‌های آمریکا و متحدانش چیزی شبیه نوشیدن جام زهر از سوی امام(ره) است که چاره‌ای جز آن نیست!

با توجه به دیدگاه مورد اشاره آیا این توهم در ذهن مخاطبان شکل نمی‌گیرد که آقای هاشمی -خدای نخواسته- قصد دارد نتیجه کوتاه آمدن در مقابل دشمن را «شیرین» معرفی کند؟!

بگذریم از این واقعیت که اساسا مقایسه پذیرش قطعنامه با تن دادن به ذلت در برابر دشمن قیاس مع‌الفارق است. آیا حضرت امام(ره) بعد از پذیرش قطعنامه از مقابله با آمریکا و متحدانش دست کشیدند؟! یا با صراحت و اصرار بیشتری بر آن تأکید ورزیدند؟! و...

3- آقای هاشمی می‌گوید؛ «آدم‌های خشکه مقدس، جاهل و نادان نیز هستند که معتقدند امروز همه مصیبت این است که چند زن بدحجاب در خیابان باشد. بله این مصیبت است و این زنها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند اما، مسئله این است که بقیه مسائل مانند زندان‌ها، ظلم‌ها،‌سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟» در این باره نیز گفتنی است؛

الف: بدیهی است که به قول ایشان، خانم‌ها باید حداقل حجاب اسلامی را داشته باشند و باز هم به قول ایشان، بدحجابی فقط یکی از مشکلات است. ولی چه کسی این مسئله را اصلی‌ترین مشکل قلمداد کرده است؟!  و اما،  باید از آقای هاشمی پرسید آیا حضرتعالی نبودید که روز 12 اردیبهشت 65 در خطبه نماز جمعه تهران، پیشنهاد می‌کردید خانم‌های بدحجاب باید به اردوگاه‌های بازسازی منتقل بشوند و فرموده بودید این خانم‌ها باید خودشان در اردوگاه‌ها کار کنند و مخارج خویش را تأمین کنند زیرا اکثرا از قشر مرفه هستند و با پول‌های بادآورده که خودشان یا شوهرانشان دزدیده‌اند زندگی می‌کنند و...!!

جناب هاشمی! حالا یک‌بار دیگر سخنان دیروزتان را مرور بفرمائید!

ب: در حالی که دشمنان بیرونی با تحریف واقعیات، جمهوری اسلامی را به حق‌کشی و سرکوب و ظلم به مردم و زندانیان متهم می‌کنند! آقای هاشمی بر این توهمات و فضاسازی‌های کاذب، تاکید می‌ورزد و البته حتی یک نمونه نیز برای ادعاهای خود ارائه نمی‌کند.

ج: فرموده‌اند مسائل زندان‌ها، ظلم‌ها سرکوب‌ها و حق‌هایی که از مردم ضایع می‌شود چه می‌شود؟ که با عرض پوزش باید گفت؛ آیا دریافت رشوه‌های چندین میلیون دلاری از شرکت‌های نفتی بیگانه برای حراج بیت‌المال و به نفع بیگانگان ظلم به ملت نیست؟ آیا درخواست از بیگانگان برای افزایش تحریم‌ها علیه ایران، پایمال کردن حق ملت نیست؟ آیا همراهی با مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس  در فتنه 88 و دمیدن در اتهام تقلب، همسویی با دشمنان و ضایع کردن حق ملت نیست؟! اگر موارد یاد شده مصداق، ظلم و حق‌کشی و... نیست، پس چیست؟! و باید پرسید؛ بازداشت و رسیدگی به جرایم یاد شده ظلم و حق‌کشی است یا نادیده گرفتن آن؟!

و بالاخره یاد آن روزها به خیر که مواضع و عملکرد انقلابی آقای هاشمی‌رفسنجانی و حضور پرشور ایشان در جبهه‌ها و... خشم دشمنان ایران اسلامی و رضایت توده‌های مردم پاکباخته را در پی داشت. امید آن که اردوگاه پیشین خود را ترک نکند.

انتهای پیام/